واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
کرامت حضرت سید علاالدین حسین از قول یک وکیل دادگستری/ ارادت بسیار شیرازی ها به این سید خوش قلب وبلاگ > ترک همدانی، مصطفی - آنچه در پی می آید نقل قولی از یکی همکاران مورد وثوق و ساداتم هست. اینروزها که اعتقاداتمان به بسیاری از آنچه داشته ایم سست شده ی، بد ندیدم که با انتشار چنین یادداشتی خاطرنشان کنم اگر ما فراموشکار شده ایم ، بزرگانی هستند که ما را فراموش نمی کنند ، فقط کمی اعتنا و اخلاص و امید بخدا...
پسر من چند روزی از تولد وی نگذشته بود که دچار زردی شد و ظرف سه روز زردی وی به 19 رسید در بیمارستان نمازی شیراز ، دکتر بخش از تحویل دادن فرزندم خودداری میکرد و می گفت که باید زیر مهتابی بستری شود، با شدت بسیار مخالفت کردم. دکتر گفت شما متوجه وخامت حال فرزندتان نیستید اگر زردی بالاتر رود برای جلوگیری از آسیب مغزی باید خون فرزندتان عوض شود. از دکتر پرسیدم میزان ساعت کار کرد مهتابی شما چند ساعت است؟ آیا مدت زمان انها محاسبه شده در پاسخ گفت شما چکاره ای؟ گفتم شخصی که به محض وجود یک مسئله سریعا تحقیق میکند و مهتابی بیش از از 100 ساعت کار کرد هیچ تاثیری برای زردی ندارد . خودم ظرف چند ساعت یک تخت استاندار برای فرزندم ساخته و با اصرار و نامه رسمی فرزندم را به خانه بردم و به دکتر گفتم فرزندم صاحب دارد و تختی را با فاصله استاندارد و البته مهتابی صفر ساعته ساختم . ساعت از 12 شب گذشته بود که به زیارت سید علاءالدین حسین در شیراز رفتم در حرم بسته بود به خادمین گفتم قصد زیارت دارم و تقاضا نمودم که در حرم را باز کنند لکن ممانعت نمودند قصد داشتم از نرده بالاروم و به خادمین گفتم من پسر عموی ان بزرگوارم ....النهایه با تقاضای آنها وارد نشدم پشت میله ها از طرف خیابان توسل کردم چندی نگذشت که یکی از خادمان برایم مقداری از پارچه سبز حرم آورد و مقداری تربت کربلا و مهر حضرت را به من داد ، آنجا بود که دریافتم که حاجت گرفتم . مهرحضرت را در آب زعفران میزنند و سپس روی یک قطعه کاغذ ممهور مینمایند برای شفا این کاغذ را در آب میاندازند نقش مهر در آب حل میشود و برای شفا اب را مینوشند. به خانه برگشتم مهر را در آب انداختم و تربت امام حسین (ع) را حل کردم به همسرم گفتم یک قاشق از این آب را به فرزندم بده تا فردا خوب میشود دوستان که در منزل بودند مخالفت کردند و گفتند زعفران برای زردی سم است گوش نکردم با اصرار آب تربت زعفران را به فرزندم دادم . فردای آن روز به بیمارستان مراجعه کردم دکتر شیفت شب هنوز در بیمارستان بود خون را آزمایش کرد، 16 بود سه درجه کم شده بود دکتر گفت محال است امکان دارد زردی سه درجه بالابرود لکن پایین آمدن آن در بهترین شرایط بیست و پنج صدم است نه سه درجه! مجددا خون فرزندم را گرفتند و آزمایش کردن 16 بود به دکتر گفتم شما وسیله اید شفا از ان خداست گفتم که فرزندم صاحب دارد و فردای آنروز میزان زردی به 14 رسید. اما جناب سیدعلاالدین حسین کیست؟ حسين بن موسي يكي از فرزندان امام كاظم عليه السلام است. وي از جمله همراهان احمد بن موسي عليه السلام بوده است و در حدود سال 202 ه.ق از مدينه عازم ايران شد و در شيراز به شهادت رسيد.
حضرت حسين بن موسي در برخي منابع به سيد علاءالدين حسين ملقب گرديده است. «سيد علاءالدين حسين بن موسي الكاظم برادر كهتر شاهچراغ است به سن سيزده سال بود شهادت او بعد از تفرقه امامزادگان در شيراز در محله باغ قتلغ اتفاق افتاد. این بزرگوار شبها برای خوردن آب به کنار برکه ای در همان باغ می آمده که کسی متوجه حضور ایشان میشود این کس که از ایادی و پیروان مامون بوده شب کمین میکند و ایشان را با بیل به شهادت میرساند فردای آن مردم محل که متوجه میشوند ایشان را در همین محل دفن مینمایند ایشان بسیار خوش قلب هستند و سریع حاجت دوستان را بر اورد میکند. قتلغ در شيراز باغي داشت كه باغبانش مردي ديندار و با مروت بود. باغبان در شب هاي جمعه در مكاني بلند نوري را مشاهده مي كرد قتلغ خان مالك اين باغ نيز اين نور را مشاهده كرد دستور داد كه محل مزبور را بررسي كنند. قبري يافتند «پس از باز كردن قبر، جسدي بزرگ و باعظمت و شكوه يافتند. جسد در كمال شادابي و زيبايي بود در يك دست صاحب جسد قرآن مجيد و در ديگر دستش شمشيري قرار گرفته بود. با علامت و نشانه هايي دانستند كه قبر متعلق به حسين بن موسي عليه السلام است. قتلغ خان آنگاه فرمان داد كه قبه و بارگاهي عالي بر سر آن مقبره بنا كردند.
یکشنبه 27 مهر 1393 - 22:40:52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]