واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
پدرروستایی با چاقو جان دخترش را گرفت دخترک از روزی که در این دنیا چشم باز کرد، رنگ خوشی را ندید. هنوز نمیدانست که اعتیاد چیست و چرا به بعضیها مثل پدرش میگویند معتاد!
دخترک از روزی که در این دنیا چشم باز کرد، رنگ خوشی را ندید. هنوز نمیدانست که اعتیاد چیست و چرا به بعضیها مثل پدرش میگویند معتاد! هیچ وقت هم دلیل اصلی رفتار خشونتبار پدر با مادرش را نفهمید و نمی دانست که معنی طلاق چیست؟ اما میفهمید که مادر از دست کتکهای پدرش فرار کرده و به خانه پدری خود پناه برده است. پدر دخترک زمانی که میخوابید آرام بود، هنگام بیداری غر می زد و وی را به باد اتهام و سوءظن خود میگرفت گاهی نیز بیدلیل شاد و شنگول بود. وی قبلاً مادرش را نیز به بهانههای مختلفی به باد کتک میگرفت. اکنون که مادر نبود تا فرشته نجات وی باشد، دختر 8 ساله از دست کتکهای بیرحمانه پدر در امان نبود. جایی هم برای پناه بردن نداشت. پس از رفتن مادر، پدر بارها با خواهش و تمنا از وی خواست تا به خانه باز گردد اما هر کاری کرد موفق نشد. مادر بعدها پس از اینکه مهریه خود را به اجرا گذاشت و اثبات کرد که پدر دخترش معتاد به موادمخدر است، حکم جلب وی را گرفت و مدتی وی را زندانی کرد. مدتی که پدر در زندان بود، بهترین روزهای زندگی دخترک و همچنین مادرش بود، چرا که دیگر کسی نبود تا بیرحمانه بر بدن ضعیف وی ضربات محکمی بزند و به مادرش آزار برساند طولی نکشید که پدر از زندان آزاد شد و این بار مانند ماری زخمی در کمین بود تا نیش خود را بر جان مادر بزند اما هرچه کرد نتوانست تا اینکه به خانه پدری وی حمله کرد که با حضور بموقع پلیس 24ساعت بازداشت شد و پس از آن دوباره به خانه بازگشت. زمانی که به دستور قاضی پدر دوباره دخترک را صاحب شد، دخترک حاضر به بازگشت به خانه پدری نبود و میخواست نزد مادر خود بماند، اما پدر به هر زحمتی که بود وی را به خانه بازگرداند. تنها دو روز از صدور حکم طلاق پدر و مادر میگذشت که دخترک دلگیر و غمگین در خانه در گوشهای زانوی غم بغل گرفته و نشسته و پدر نیز تازه از بیرون به خانه بازگشته بود، گویا از چشمان دخترک بینوا فهمید چقدر از وی به عنوان پدری بیرحم و بی کفایت متنفر است، دخترک نیزمتوجه حالت غیر عادی پدر بود. با همان حالت محکم خود را به دیوار چسباند اما گویا پدر در غیاب همسر خود میخواست دق دلیهای خود را بر سر دخترک بینوا خالی کند، پدر در بیرون از خانه شیشه مصرف کرده بود و در توهم به سر میبرد گویا فکر میکرد دختر 8ساله به پدر خود خیانت کرده است، نخست سیلی محکمی به صورت وی زد و پس از آن با چوب بر سرش کوبید و وقتی دختر بیهوش نقش زمین شد با کارد آشپزخانه به وی ضرباتی زد و جسد بیجان دختر 8ساله را در صندوق عقب خودروی پیکان گذاشت و آن را به بیابان برد و در آنجا دور از چشم دیگران دخترش را دفن و محل را ترک کرد اما یکی از رهگذران که ناخودآگاه متوجه وجود خون درکنارجاده شده بود، راز این جنایت را فاش کرد. چیزی نگذشت که پلیس در محل حاضر شد و پس از بازدید از خودروی پدر معتاد و پیداکردن خونهای متعلق به دختر فهمید که قاتل کسی به جز پدر نباید باشد. قاتل در بازجوییهای خود به پلیس اعتراف کرد که دختر 8 سالهاش را به علت خیانت به قتل رسانده است تا شیطان را از خانه خود دور کند. اما پلیس در ادامه تحقیقات خود فهمید که پدر معتاد پس از مصرف شیشه در عالم توهم چنین بلایی را بر سر دخترک بیگناه آورده است.ایران
شنبه 26 مهر 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]