واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: تغییر کاربری! تهران- ایرنا- میل شدید جوانان به درنوردیدن دوره های دانشگاهی و دست یازیدن به مدارج و مدارک بالاتر از یک طرف و رقابت سریع دانشگاه های دولتی و آزاد و غیرانتفاعی و علمی کاربردی در جذب دانشجویان پولی از سوی دیگر، اگرچه به ظاهر نشان از رونق تحصیل دارد، اما بوضوح غیرطبیعی می نماید.
روزنامه «اطلاعات» در ستون «یادداشت سردبیر» خود به قلم «علیرضا خانی» می نویسد: چند هفته پیش گفته شد که یک دانشگاه بزرگ غیردولتی ظرفیت پذیرش دانشجو در مقاطع تحصیلات تکمیلی خود را به ناگهان هشت برابر کرده است. هرچند بعداً عدد هشت برابر تکذیب شد، اما تأیید شد که این ظرفیت در سال جدید تحصیلی به میزان کلانی افزایش یافته است. پس از آن نیز سایر دانشگاه ها تکمیل ظرفیت را در دستور گذاشتند و ادامه دادند تا جایی که پذیرش پذیرفته نشدگان در مراحل بعدی، به یک شیوه تبدیل شد تا مبادا داوطلبان تحصیلات از دست بروند و به دامن دانشگاهی دیگر در افتند.
تقاضا برای تحصیل، به خاطر کسب علم و افزایش مزیت ها و مهارت های افراد، البته که امری شایسته است اما نگاهی دقیق تر به عوامل اجتماعی این اتفاق نشان می دهد که عرضه و تقاضای تحصیل در کشور، تا حد زیادی با ماهیت و هدف دانشگاه و علم آموزی فاصله گرفته است.
جوان امروزی، به طور طبیعی دو نوع نیاز دارد که جامعه ـ و به طریق اولی حکومت ـ باید پاسخگوی آن باشد. نیاز اول معیشت است. کسی که تا سطح دبیرستان یا کمتر یا بیشتر تحصیل می کند و تحصیل را به عنوان ضرورتی برای حیات اجتماعی و بخصوص معیشتی دیده است، طبیعتاً متناسب با مهارتی که به همراه تحصیل یا در کنار آن آموخته است، باید بتواند شغل و درآمد مناسبی داشته باشد. این شغل و درآمد، هم به او معیشت اقتصادی می دهد و هم منزلت اجتماعی، بنابراین نیاز دوم جوان امروزی همان منزلت است.
منزلت مجموعه امتیازات غیرمادی است که جامعه به شخص می دهد. در یک جامعه نرمال، برای کسب منزلت اجتماعی حتماً نباید دانشمند یا رئیس جمهور شد، بلکه هرکس که بتواند با استفاده از مهارت های خود ولو در حد یک کارگر یا تعمیرکار ساده، زندگی اش را با آبرو و احترام بگذراند، دارای منزلت اجتماعی است.
اما گروه دیگری تحصیلات را، نه با هدف کسب شغل و درآمد و منزلت، بلکه صرفاً با انگیزه قوی دست یابی به غایت علوم مکشوفه ادامه می دهند تا بتوانند به نقطه نهایی دانش بشری کسب شده در یک رشته برسند و آنگاه سنگی بر این قله اضافه کنند و دانش تازه ای ابداع یا کشف کنند.
این گروه ـ که معمولاً گروه کمتری هستند ـ تحصیلات را تا منتها ادامه می دهند و بعد از پایان تحصیلات کلاسیک نیز یکسره به پژوهش و تحقیق مشغول می شوند تا علم جدیدی بیافرینند. این گروه در مقاطع تحصیلی پایین تر نیز می توانستند شغل و درآمد و رفاه و منزلت داشته باشند، اما شور و عشق مهارناپذیر علم آموزی و دانش افزونی، آنها را به ادامه راه کشانده است.
در دیار ما اوضاع، به حد زیادی تغییر یافته است. زمانی افراد برای استخدام نیاز به ششم قدیم داشتند، پس از مدتی که شغل کم شد به دیپلم نیاز شد و بعد به فوق دیپلم و .... الی آخر. آدم ها، نوعاً تحصیل را نه به خاطر تحصیل برمی گزینند، بلکه به خاطر اینکه گزینه دیگری ندارند انتخاب می کنند. از سویی، صاحبان کار نیز با کثرت فارغ التحصیلان مواجه می شوند و با دلیل و بی دلیل، سطح مدارک مورد قبول برای استخدام را بالا می برند و موج بیکاری، تبدیل به موج طالبان مدرک شده و این مسیر همچنان ادامه می یابد.
در این میان، ارائه دهندگان خدمات تحصیلی نیز وقتی با این موج «تقاضا» مواجه می شوند، به عنوان یک بیزنس در رقابت با یکدیگر به «عرضه» صندلی دانشگاهی رو می آورند و این عرضه در زمانی در مقطع کاردانی و کارشناسی بود و اینک که به گفته وزیر علوم 250 هزار صندلی خالی مانده و تازه فارغ التحصیلان آن مقاطع هم بیکار مانده اند، موج بیزنس تحصیلی به سمت مقطع تحصیلات تکمیلی حرکت کرده است.
در واقع هر دو یعنی دانشجو و دانشگاه یک هدف دارند، کسب درآمد! و در بهترین حالت، جوانان فارغ التحصیل بیکار، دوباره دانشگاه رفتن را به عنوان حرکتی که اندکی از بیکاری بهتر است، بر می گزینند! این همان خدشه و خللی است که در نظام آموزشی به ساحت علم وارد شده و بسیاری از استادان قدیمی به آن اشکال و اعتراض دارند.
اگر بخواهیم سخن فوق را در یک جمله جمع بندی کنیم باید بگوییم نظام آموزش عالی ما متأسفانه دچار نوعی بیماری ساختاری شده که کمتر به آن توجه می شود.
این اختلال باعث شده که ماهیت و کارکرد آموزش عالی تغییر یابد. ماهیت دانشگاه، تولید و رسیدن به غایت علم و کارکرد آن پرورش دانشمند است اما در اینجا، هم دانشجو به دانشگاه به عنوان وسیله ای برای کسب معیشت نگاه می کند و هم دانشگاه به دانشجو به عنوان عنصر درآمدزا می نگرد. در این وضع، انتقال دانش از اولویت خارج شده و انتقال پول از یک سو و مدرک از سوی متقابل، جای آن را گرفته و این آفت خطرناکی است که دامن دانشگاه را گرفته است و دارد دانشگاه را به یک بنگاه تغییر کاربری می دهد و کسی هم به فردا و پس فردای آن اندیشه نمی کند.
اول**1368**
26/07/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]