تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خوشبختى انسان درخواست خير از خداوند و خشنودى به خواست اوست و از بدبختى انسان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805338794




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ازدواج، راهی برای مرگ دختر جوان


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



ازدواج، راهی برای مرگ دختر جوان
«سمیرا» در خانه پدری‌اش نه تنها هیچ محبتی ندیده بود، بلکه با وجود پدری افیونی و مادری پرخاشگر یک روز خوش برایش آرزویی محال شده بود.



به این مطلب امتیاز دهید

  به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از ایران، سمیرا نخستین فرزند خانواده بود، شاید به خاطر دختر بودن از دست و زبان پدر در امان نبود، پدرش مدام مادرش را به خاطر دخترزا بودن سرزنش کرده و وی را می‌آزرد. پدر سمیرا در حسرت پسری بود تا عصای دستش باشد.
روزها و هفته‌ها در برابر چشمان غمگین و چهره محزون سمیرا به کندی می‌گذشتند. با اینکه 15سال بیشتر نداشت، از خدا می‌خواست تا مرد رؤیاهایش از چارچوب در ورودی خانه‌شان وارد شده و با بردنش به خانه بخت، زمینه خوشبختی‌هایش را فراهم کند.
اما گویا به علت وضعیت اسفناک خانواده‌شان هیچ یک از جوانان محل حاضر به ازدواج با سمیرا نبودند، مشکلات سمیرا آنچنان زیاد بود که با دیدن هر پسری در کوچه و خیابان آرزو می‌کرد همان پسر از وی خواستگاری کند، به همین دلیل تنها با یک اشاره از سوی «رامین» کافی بود تا وی ازدواج با این پسر را بپذیرد و رامین مسیر خانه پدر سمیرا را در پیش بگیرد.
رامین یکی از پسران بیکار و پرخاشگر محل بود که بسیاری از وی به عنوان شرور محل یاد می‌کردند.
رامین نیز وضعیت خانوادگی‌ای مانند خانواده سمیرا داشت، پدر رامین افیونی بود، اما با این تفاوت که مادر رامین طاقت زندگی با مردی افیونی و بی‌پول را نداشته و از پدرش جدا شده بود. علاوه بر این رامین پسر بود و می‌توانست از قید و بند خانواده به شیوه‌های مختلف رهایی پیدا کند.
رامین خدمت سربازی نرفته و درآمد مناسبی نداشت، اما با پدرخود به خواستگاری سمیرا رفت. پدر سمیرا در همان مرحله نخست بدون تحقیق به رامین و پدرش جواب مثبت داد و در ازای دریافت پولی به عنوان شیربها از پدر رامین، دختر خود را مثلاً به خانه بخت فرستاد. سمیرا در حالی که با دنیایی از احساس خوشبختی پای در خانه رامین گذاشت، تنها یک ماه پس از ازدواج بود که فهمید کاش خانه پدری مانده بود و پرخاشگری‌های مادر و کتک کاری‌های پدر معتاد را تحمل می‌کرد.
رامین نیز شیشه‌ای بود، وی زمانی خوش اخلاق و سرحال بود که این خوشی‌هایش را به هیچ وجه با سمیرا تقسیم نمی‌کرد چرا که مانند پدرش بر این اعتقاد بود که به زن جماعت نباید بها داد. زمانی هم که به هر دلیلی مواد به وی نمی‌رسید، با پرخاشگری‌های شدیدی سمیرا را به باد کتک می‌گرفت.
تنها سه ماه از زمان ازدواج سمیرا گذشته بود که وی چند بار به خاطر زورگویی‌های همسرش به خانه پدری خود پناه برد، اما هر بار با اصرار پدر و کتک هایش به خانه رامین بازگشت. بسیاری از اطرافیان از سمیرا خواستند برای رام کردن همسر سرکش خود فرزندی به دنیا بیاورد، وی که دختری ساده و خوش‌باور بود همین کار را نیز انجام داد. پس از تولد «وریا» بود که رامین هر روز خشن‌تر از گذشته خود، پرخاشگر‌تر و عصبی‌تر می‌شد چرا که از پس هزینه‌های زندگی مشترک و مصرف شیشه خود براحتی برنمی‌آمد و پدرش نیز چیزی نداشت که وی را مورد حمایت خود قرار دهد. علاوه بر همه این موضوعات بددلی و سوء ظنی که پس از مصرف هربار شیشه به رامین در خصوص همسرش دست می‌داد، سمیرا را می‌آزرد. پسر سمیرا سه ماهه بود که فکر فرار به سرش زد، اما وقتی به عاقبت کار خود فکر می‌کرد، تصمیم می‌گرفت بسوزد و با رامین بسازد.
دست برقضا یک روز که سمیرا در حال درازکش و بی‌حوصله در حال شیر دادن پسرک خود بود رامین وارد خانه شده و با بیان تهمت‌هایی بسیار ناروا و نسبت دادن هر شخصی به سمیرا با چند ضربه به جمجمه وی و سرانجام گرفتن گلوی سمیرا، وی را خفه کرده و از خانه گریخت.
24 ساعتی رامین خود را از برابر دیدگان اطرافیان پنهان کرده بود، اما پس از آن مادر سمیرا که در پی تماس‌های پشت سرهم با خانه دخترش برای وی و نوزادش نگران شده بود، به خانه وی رفته و پس از باز کردن در خانه دید که سمیرا برای همیشه خوابیده و کودکش درحال گریه بالای سر مادر است.
رامین نیز خیلی زود توسط پلیس دستگیر شده و به جرم خود اعتراف کرد.
  2007  




۲۲/۰۷/۱۳۹۳ - ۰۷:۰۰




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن