واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت / علیرضا کریمی
آیا هاموند با «پیام تجزیه» به عراق سفر کرد؟
بخش اعظم سخنانی که رسما از وزیر خارجه بریتانیا در بغداد نقل شد، حرفهای عادی و کمارزشی بود که قطعا نمیتوانند پیام اصلی سفر غیرمنتظره وی به عراق باشند به جز یک فراز از سخنان او.
گروه بینالملل خبرگزاری فارس – علیرضا کریمی: در ادبیات برخی تحلیلگران بینالمللی، کشور عراق به «آکواریوم نهنگها» شهره است. سرزمینی که در آن 3 قومیت مختلف و قدر در میان مرزهایی با کمترین راه به دریا محصور گردیدهاند. کشور عراق به شکل کنونی آن در طول تاریخ آنقدرها هم مسبوق به سابقه نیست. ریشه موجودیت سیاسی کنونی عراق به قرن بیستم و دوران جنگ جهانی اول بازمیگردد، آنگاه که فرانسه و بریتانیا سرزمینهای عربی باقیمانده از امپراتوری عثمانی – مرد بیمار اروپا – را در توافقی موسوم به «سایکس – پیکو» تقسیم میکردند تا رویای کشور متحد عربی «شریف حسین» به تاریخ بپیوندد. عراق در آن توافق به انگلیسیها رسید و قیمومیت بریتانیاییها بر این سرزمین سرانجام در توافق «سور» قطعیت یافت. عراق به «ملک فیصل» فرزند شریف حسین رسید تا شاید یاد و خاطره خیانتی که لندن در حق آرمان شریف مکه کرد به دست فراموشی سپرده شود. به این ترتیب، سه قومیت با ریشههای تقریبا متفاوت در سرزمین عراق محصور گردیدند: اول، اعراب سنی که گفته میشود ریشه نژادی آنها به قومیتی بازمیگردد که پیش از تسخیر بینالنهرین توسط مسلمین در آن ساکن بودند؛ دوم، اعراب شیعهای که رگ و ریشه آنها به جنگجویانی باز میگردد که در دوران خلیفه دوم، عمر بن خطاب به بینالنهرین آمدند تا به نبرد پادشاهی ایران بروند و سرانجام در قادسیه پیروزی اصلی را کسب کردند. مرکز تجمع این اعراب کوفه بود و محبت به علی بن ابیطالب علیهالسلام اولین بار توسط عمار بن یاسر (رض)، صحابی گرانقدر پیامبر اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) در دل آنها کاشته شد. عمار یاسر در دوران خلیفه دوم امیر کوفه بود. بعدها این شهر به پایتخت خلافت مولای متقیان تبدیل شد. از نظر تاریخی، اهل این منطقه وفاداری لازم را به اهل بیت پیامبر (ص) نشان ندادند که بزرگترین نماد آن فاجعه کربلا بود اما به هر حال بیشترین جمعیت علوی در صدر اسلام در بین آنها شکل گرفت؛ سوم، یک نژاد ایرانی که قومیت کرد را تشکیل میدهد و قرنهاست که در مناطقی از عراق کنونی ساکن است. کردها نهتنها در عراق که در سوریه، ایران و ترکیه نیز سکونت دارند. همانطور که مذکور افتاد، نقش بریتانیا در شکلگیری مرزهای امروزین عراق بیش از هر کشور دیگر در جهان و حتی بیش از عراقیهاست. این سنت تاریخ است که استعمارگران سابق همواره نسبت به کشورهای تحت قیمومیت سابق خود حساسیتهای خاصی دارند. فرانسویها همین احساس را نسبت به سوریه، لبنان و برخی کشورهای آفریقایی دارند. بریتانیاییها نیز به این ترتیب هنوز نقش خود را در مقدرات عراق بیش از آنچه باید بزرگ تصور میکنند. در شرایطی که عراق با مشکلات جدی امنیتی و بالاخص با معضلی موسوم به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) مواجه است، فیلیپ هاموند، وزیر امور خارجه بریتانیا در سفری غیرمنتظره وارد بغداد، پایتخت عراق شد. این سفر در حالی انجام شد که بخشهای وسیعی از استانهای نینوا، صلاحالدین و الانبار عراق در اختیار شبهنظامیان داعش است. مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا گفته است که بغداد در تهدید امنیتی قرار دارد و انفجار از پی انفجار شهرهای عراق و شهروندان این کشور را هدف قرار میدهد. بخش اعظم سخنانی که رسما از آقای هاموند نقل شد، حرفهای عادی و کمارزشی بود که قطعا نمیتوانند پیام اصلی سفر غیرمنتظره وزیر دفاع سابق بریتانیا به عراق باشند. منتها در این میان یکی از فرازهای بیانات هاموند جدا محل تامل است: «امیدوارم تجربه همهپرسی (استقلال) اسکاتلند، مدلی مفید برای عراق باشد.»
وزیر خارجه انگلیس افزود: مردم اسکاتلند به سختی و در زمان طولانی به سوال جدایی (از بریتانیا) نگریستند و آنها تصمیم گرفتند که باقی ماندن در بریتانیا برای آنها بهتر بوده و آنها با بریتانیا، قویتر و امنتر هستند.» اینکه منظور دقیق آقای هاموند چیست، البته محل تردید است. منظور آقای هاموند از اینکه «همهپرسی استقلال» میتواند الگوی مناسبی برای عراق باشد، کاملا مبهم بیان شده است؟ بهخصوص آنچه محل تردید است این است که هاموند از دادن فرصت همهپرسی به کدامیک از اقوام عراقی سخن میگوید؟ با وجود مبهم بودن سخنان وزیر امور خارجه بریتانیا، اظهار نظر اخیر یکی از مقامات عراقی وقتی در کنار سخنان هاموند قرار میگیرد، تامل بیشتری برمیانگیزد. «مسعود بارزانی»، رئیس اقلیم کردستان عراق جمعه شب گذشته در مصاحبه با شبکه اسکاینیوز عربی مدعی شده بود که جنگ با داعش باعث نشده که ما از برگزاری همهپرسی برای استقلال و همهپرسی در کرکوک عقبنشینی کنیم.
پیش از عملیات گسترده داعش در عراق و درست در زمانی که بر سر تشکیل دولت عراق و نخستوزیر ماندن یا نماندن نوری المالکی بحثهای جدی جریان داشت، بارزانی و همفکرانش سخنان زیادی از همهپرسی استقلال بر زبان میراندند. با ظهر خطر جدی داعش برای کردها تقریبا این ادبیات به فراموشی سپرده شده بود که جمعه شب بار دیگر از سوی رئیس اقلیم کردستان زنده شد. بارزانی در حالی سخن از استقلال منطقه کردستان میزند که نهتنها در برابر نیروهای داعش از خود عجز نشان داده بلکه نتوانسته است به همقومیتهای کرد خود در کوبانی در شمال سوریه نیز کمک چندانی بکند. در شرایطی که جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده میگوید که کوبانی اولویت اصلی کشورش در آنچه نبرد با داعش خوانده میشود نیست، بهنظر میرسد که اولویتهای فرزند ملامصطفی بارزانی هم چیزهای دیگری است.
هدف از این یادداشت این نیست که صراحتا بگوید که هاموند با هدف ترسیم مجدد مرزهای عراق توسط بریتانیا به بغداد سفر کرده – که لندن این روزها چنین قدرتی هم ندارد – منتها کنار هم قرار دادن این دو اظهار نظر میتواند نتایج جالبی داشته باشد. شاید تصادف زمانی سخنان بارزانی با رفتن هاموند به بغداد و سخن گفتن از مدل اسکاتلند همه اتفاقی باشد. کسی چه میداند؟ اصلا شاید هاموند در گفتوگو با العبادی، حرفهای اصلیش را فراموش کرده و برای وقت گذراندن، به ماجرای اسکاتلند اشاره کرده باشد. انتهای پیام/
93/07/22 - 00:02
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]