تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مردم، بيشتر از آن‏كه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خود زندگى مى‏كنند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835044470




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زن ها توان آفرينش دارند


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زن ها توان آفرينش دارند
زن ها توان آفرينش دارند نويسنده : باربارداي آنجليس زن ها توان آفرينش دارند ويژگي که زنان دوست دارند مردان بدانند چرا زن ها هميشه سعي دارند همه چيز را بهتر کنند؟چرا ما زن ها احساس مي کنيم درباره مشکلات روابط خود با مرد زندگي مان صحبت کنيم؟چرا احساس مي کنيم به هنگام سختي بايد به شريک زندگي مان کمک کنيم؟چرا از برنامه ريزي تا بدين حد لذت مي بريم؟چرا سخت تلاش مي کنيم با نامزد/همسرمان به هماهنگي و تفاهم برسيم؟در اين مقاله مي خواهم پرده از راز دومي در رابطه با هويت و ماهيت زن ها بردارم که انگيزه بخش بسياري از رفتارهاي ما در روابط مان مي باشد.اين يکي از زيباترين ويژگي هاي زنانه محسوب مي شود. وچنان بخشي از درون وجود ما را تشکيل مي دهد که هيچ گاه حتي به آن فکر هم نمي کنيم. آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:زن ها آفريننده هستند.اين طبيعت زن است که بيافريند.زن ها زندگي بخش هستند. اين همان جادو و سحر ما زن هاست. ما اين توان را داريم که از عدم و نيستي، زندگي بيافرينيم.اين قابليت و توانايي ما زن ها هنگامي نمود پيدا مي کند که مادر مي شويم و کودکي به دنيا مي آوريم.اما چه بچه دار باشيم و چه بچه اي نداشته باشيم، اين توانايي همواره در ما وجود دارد که زايا باشيم و بيافرينيم چه با بدن مان و چه با کلمات و اعمال و رفتارمان و چه با عشق مان.هر بار که غذاي خوشمزه اي براي خانواده ي خود درست مي کنيد. در واقع مشغول آفرينش هستيد. همين طور هنگامي که راهي هوشمندانه براي فروش و بازاريابي محصولات شرکت خود مي يابيد، يا هنگامي که مکالمه اي صميمانه را با شريک زندگي خود شروع مي کنيد يا گل هاي زيبايي را در گلدان جاي مي دهيد.زن ها در عين حال کيمياگرند. ما زن ها شکل چيزها را تغيير مي دهيم. ما عادت و روزمرگي را به «زيبايي»، خالي و تهي را به «معنادار»و رکود و خستگي را به شکوفايي بدل مي کنيم.به ندرت اتفاق مي افتد به چيزي برخورد کنيم و نخواهيم آن را بهبود و ارتقاء ببخشيم.حال چه تزيين اتاق يا روابط دوست مان باشد، چه آرايش موهايمان، نحوه ي چيدمان جواهرات داخل کشو يا نحوه ي چيدن ميز شام يا ارتباط با نامزد/همسرمان.چنانچه يک زن هستيد، احتمالاً پس از خواندن جملات بالا ناگهان با احساسي عميق از شناخت دوباره ي خود، با خود گفته ايد: «آري» گويي صدايي از اعماق درونتان مي گويد: «آري، حقيقت دارد» البته براي بيشتر زن ها نيز همين طور است. با وجود اين ماهيت و جوهره ي آفرينش در ما چنان به صورت بخشي از وجودمان در آمده است که کمتر به آن فکر مي کنيم و به ندرت بر آن صحه مي گذاريم. بلکه فقط انجامش مي دهيم. براي نمونه:*هرگاه به اولين خانه يا آپارتمان خود نقل مکان کرده ايد، خالي بوده است اما همين که از اين اتاق به آن اتاق مي رفتيد پيش خود فکر مي کرديد:«مي دانم با آن چه کار کنم تا زيبا و دلچسب شود.به ديوارها رنگ زيبايي خواهم زد. کاناپه ام را اين جا خواهم گذاشت.مبل هايم را اينجا خواهم چيد. قاليچه اي زيبا خواهم گرفت تا به زمين جلوه اي بدهد. گل هايم را اين گوشه خواهم گذاشت.طولي نکشيده است که به تمامي رؤياهايتان درباره ي خانه جامه ي عمل پوشانده ايد و خانه اي زيبا و رؤيايي ترتيب داده ايد و جايي که قبلاً هيچ چيز در آن وجود نداشت، به خانه اي گرم و صميمي تبديل شده است. گويي ساده ترين و طبيعي ترين کار دنيا را انجام داده ايد.*دختر کوچکتان مي آيد و مي گويد:«مامان. براي نمايش فردا در مدرسه به يک لباس احتياج دارم. چيزي از قبل آماده نداريد، اما سري توي کمد مي زنيد و از اين جا و آن جا کمي پارچه هاي رنگي قديمي، روبان و خرت و پرت هايي ديگر پيدا مي کنيد و لباس زيبايي شبيه لباس «کولي ها» براي نمايش مدرسه دخترتان مي دوزيد و لباسي را از هيچ مي آفرينيد.صبح روز جمعه است. و شوهرتان که از کار زياد هفته گذشته خسته است هنوز خواب است شب گذشته که او را ديديد گرفته و افسرده به نظر مي رسيد و اين شما را ناراحت کرده است.سر ميز آشپزخانه نشسته ايد و مشغول نوشيدن قهوه تان هستيد. ناگهان نقشه اي به ذهن تان مي رسد. سريعاً دست به کار مي شويد. صبحانه ي مورد علاقه ي او را درست مي کنيد، به روزنامه نگاهي مي اندازيد و آگهي يک نمايشگاه محصولات الکترونيک را که مورد علاقه ي شوهرتان است در آن مي بينيد.در رستوراني که دوست دارد براي شام جا رزرو مي کنيد و بهترين دوست او و همسرش را براي شام دعوت مي کنيد.همين که بيدار مي شود با صبحانه ي مورد علاقه اش به او صبح بخير مي گوييد و برنامه ريزي براي نمايشگاه و شام به همراه دوستان در رستوران مورد علاقه اش را به اطلاع او مي رسانيد. او بسيار هيجان زده مي شود.بدين ترتيب روزي کسل کننده را به يک رشته از وقايع و فعاليتهاي خوشايند تبديل مي کنيد که شوهرتان را سرحال کند و به او فرصتي مي دهيد تا تجديد نيرويي کند. تمامي سناريوهاي بالا جالب و بي ضرر به نظر مي رسند.اين طور نيست؟ حال چرا بايد ابراز خلاقيت هايي اين چنين در روابط زن با مرد زندگي اش مشکل و مسئله تلقي شود؟ در ادامه به اين پرداخته ايم که چرا و چگونه غريزه ي آفرينش در زنان از ناحيه ي مردها سوءتعبير مي شود.زن ها چطور و چگونه مي آفرينند و آنچه مردان بايد در اين باره بدانند1-آفرينشآفرينش به معناي خلق چيزي است که پيش تر وجود نداشته است.زن ها عاشق آفرينش هستند. صرف شروع از صفر و ساختن چيزي ما را از اعماق وجودمان هيجان زده مي کند.آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:زن ها عاشق آن هستند که زيبايي، ارتباط و عشق بيافرينند.هنگامي که ما زن ها اين مهم را انجام مي دهيم حسي عميق ازرضايت، هدفمندي و موفقيت را در خود تجربه مي کنيم.اين سرور و شادماني، هر روز از راه هاي گوناگون، کوچک و بزرگ خود را به ظهور مي رساند،*باخبر مي شويم يکي از دوستان مان به شهر ما آمده است. فوراً براي ورودش يک ميهماني ترتيب مي دهيم.*وقت آزادي به دست مي آوريم و بي درنگ و در آخرين لحظه در آن فرصت براي خود و مرد زندگي مان سفري تفريحي به بيرون شهر را برنامه ريزي مي کنيم.*به هنگام قدم زدن در پارک به همراه نامزد/همسرمان درباره برخي احساسات عميقي و قلبي خود صحبت مي کنيم و آنچه را که تنها يک پياده روي ساده بود به تجربه اي عميق و شيرين از ارتباط، صميميت و نزديکي بدل مي کنيم.هنگامي که زن ها آفرينش دارند، لحظاتي خاص مي آفرينند، و آن را با ديگران سهيم مي شوند، موجب بهبود و ارتقاء شرايط و محيط مي شوند، زيبايي مي آفرينند و ديگران را شاد مي کنند.شايد تمامي اين سرگرمي هاي زنانه ابزاري براي نمود و ظهور خلاقيت هاي زنانه باشند.شايد به همين دليل باشد که زن ها از خريد کردن تا اين حد لذت مي برند. حتي هنگامي که عملاً چيزي نمي خرند، براي خلاقيت هاي بعدي خود تحقيق و برنامه ريزي مي کنند! اين مطالب را ما زن ها به خوبي درک مي کنيم، اما نمي توانيم به راحتي براي مردها توضيح دهيم. چرا زن ها دوست دارند فرصت ها و شکاف هاي زماني را پر کنند و براي آن ها برنامه داشته باشند؟ يک روز صبح کيم و شوهرش مشغول صرف صبحانه هستند. کيم تصميم مي گيرد براي اولين تعطيلات آخر هفته ي آن ماه شان برنامه ريزي کند. به شوهرش مي گويد:«اريک.مي خواستم بداني که ايمي براي تعطيلات آخر هفته ي بعد از عيد پاک به مسافرتي خواهد رفت که از طرف مدرسه ترتيب داده شده است.لذا فکر کردم براي تعطيلات خودمان برنامه ريزي کنيم.اريک خيلي عادي جواب مي دهد:«حالا چند هفته وقت داريم، بعداً يه فکري مي کنيم»اين را مي گويد و مجدداً روزنامه اش را مي خواند.کيم پاسخ مي دهد:«اما عزيزم، خيلي کم پيش مي آيد که براي تعطيلات با هم تنها باشيم.به همين خاطر فکر کردم هر چه زودتر برنامه ريزي کنيم، حق انتخاب بيشتري خواهيم داشت تا حسابي خوش بگذرانيم. اريک:«چرا همين الآن بايد در آن باره صحبت کنيم.من حتي نمي دانم که همين فردا صبح حوصله ي چه چيزي را دارم يا ندارم.چه برسد به يک ماه بعد. تازه نمي تونم بفهمم اين همه عجله براي چيه؟ کيم:«خب، دوست ندارم تا اون موقع گيج بخوريم و ندونيم چي کار مي خواهيم بکنيم.مي توني فقط پنج دقيقه به من گوش بدي؟»اريک روزنامه اش را مي گيرد و بلند مي شود.درحالي که صدايش کمي ناراحت به نظر مي رسد، مي گويد:«الان نمي تونم.واقعاً راست مي گم»اين را مي گويد و اتاق را ترک مي کند.کيم در حالي که در آنجا نشسته و به تقويمش خيره شده است احساس ناراحتي و سرخوردگي مي کند.شماره هاي قرمز روزهاي تعطيل تقويم نيز بي هيچ صدايي به او خيره مي شوند. هنگامي که اين داستان را در سمينارهايم ارائه مي دهم، عکس العمل مردها و زن ها کاملاً متفاوت است.مردها نظراتي نظير اين جملات را ارائه مي دهند:«اوه، پسر.دست روي دلم نذار.همسرم مي خواهد دقيقه به دقيقه وقت آزادم را برنامه ريزي کند. اما من از اين کار بيزارم. فکر مي کنم دوست دارد حسابي دست و پاي مرا با اين برنامه ريزي ها ببندد.»«زن ها مي خواهند با اين کار وقت مردشان را کنترل کنند.او را به قلاب بياندازند تا بتواند رياست همه چيز را به عهده داشته باشند»«مشخص است که کيم ناامني زيادي دارد و کاملاً درگير است و گرنه چرا بايد بخواهد تمامي جزئيات کوچک زندگي اش همگي از قبل تعيين شده باشند؟»زن ها از طرفي ديگر نظرات متفاوتي دارند:«دلم به درد آمد.سر اين موضوع هميشه با نامزدم بگو مگو داريم. او هيچ وقت براي هيچ چيز برنامه ريزي نمي کند.به همين خاطر هيچ چيزي ندارم که از پيش منتظرش باشم.»«اريک هم مثل بقيه مردهاست.چه ايرادي دارد از پيش برنامه ريزي کنيم؟ با اين کار از همسرش يک زن نق نقو مي سازد»«يکي از شکايت هاي من از مردها هم همين است. اصلاً به آنچه دور و برشان مي گذرد.توجه ندارند. نمي توانند بفهمند که تدارک ديدن تفريح و رقم زدن اوقات و روزهاي خوش، مستلزم برنامه ريزي و فکر کردن است. کيم سعي دارد زن خوبي باشد، اما اريک اصلاً براي او احترام قائل نيست که اينگونه برخورد مي کند»زن ها دراين سناريو چه مي بينند که از ديد مردها پنهان مي ماند؟ ما زن ها بهتر مي فهميم که در واقع کيم چه کار مي کند.زيرا خودمان نيز آن گونه هستيم. کيم نه تنها برنامه ريزي مي کند، بلکه خلأها را پر مي کند.پرکردن شکاف و رخنه ها، همان ديدن يک ميز خالي و به فراست افتادن براي چيدن آن و زيبا کردن آن است. همان شکستن سکوت در مکالمه اي متوقف مانده اي است که با باز کردن سر صحبتي از طرف ما به طرزي هنرمندانه ادامه مي يابد.همان برنامه ريزي براي تعطيلات از راه نيامده اي است که با روياپردازي ما از همين الآن رقم مي خورد.اين تنها عبارتي است که براي توصيف ميل و نياز ما به خلاقيت و آفرينش هست.«ما زن ها دوست داريم جاهاي خالي را پر کنيم.» قوه آفرينش زنان با ديدن جاهاي خالي فعال مي شود و به کار مي افتد.گويي هنگامي که ما زن ها جايي را خالي مي بينيم، احساس مي کنيم بايد آن را پرکنيم و چيزي را در آن به ظهور برسانيم که آن فضارا اشغال کرده و با زيبايي و عشق آکنده سازد. اين تهي بودن چيست که با ديدن آن، حال در يک مکالمه يا تقويم، زن را بر آن مي دارد که خلاقيت هاي خود را به ظهور برساند.آيا اين صفت برگرفته از همان عمل جنسي نيست که زن مي خواهد فضاي تهي بدن خود را با مرد پر کند.آيا چيزي در آرايش ژنتيکي ما وجود دارد که جاهاي خالي را براي ما وسوسه آميز جلوه مي دهد. هر چه باشد يک چيز قطعي و محرز است: زن ها دوست دارند جاهاي خالي را در زمان و مکان با انرژي خود پر کنند.يکي از معمولي ترين روش هايي که زن ها براي پر کردن جاهاي خالي به کار مي برند، برنامه ريزي است. ما زن ها عاشق برنامه ريزي هستيم. دوست داريم جاي خالي را در آينده به چيزي جالب، مهيج و با معنا بدل کنيم. ما اين کار را آن طور که مردها فکر مي کنند از سر ناامني يا براي کنترل کردن انجام نمي دهيم، بلکه از آن رو به اين کار دست مي زنيم تا وقت را گرامي بداريم. ما زن ها به اين طريق به نيروي آفرينش و خلاقيت در خود امکان بروز و نمود مي دهيم.آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:زن ها عاشق برنامه ريزي هستند زيرا با اين کار امکان آن را مي يابند تا خلأ هاي زماني را با عشق، شور، حرارت و خلاقيتپر کنند.فکر نمي کنم مردها عمق لذت و هيجاني را که زن ها از برنامه ريزي براي روابط صميمي شان تجربه مي کنند، حس کنند.چرا که از نظر بيشتر مردها، برنامه ريزي يک فعاليت احساسي يا عاطفي به گونه اي نيست که براي زن ها هست.هنگامي که يک مرد به اين کار دست مي زند، يک کار انجام مي دهد و به جزئيات نظر دارد.او با اين کار يک مورد از فهرست وظايف اش را خط مي زند و سپس به سراغ کار بعدي مي رود.درحالي که برنامه ريزي براي زن ها کاري است برخاسته از عشق. حال چه براي يک ميهماني باشد، چه مسافرت يا بيرون رفتن عصرانه يا شام در يک رستوران. در واقع فرآيند برنامه ريزي براي زن باريکه راهي است که از طريق آن عشق و ازخودگذشتگي او به جريان مي افتد.براي او برنامه ريزي درست به همان اندازه خلاقيت محسوب مي شود که نقاشي يا آهنگ سازي.زن ها با اين کار به يک واقعه يا رويداد تولد مي بخشند و فرصتي براي آرامش، استراحت و رمانتيک بودن را فراهم مي آورند و بدين وسيله خود نيز خوشحال و راضي مي شوند.2-اصلاح، بهبود و ارتقاءاصلاح کارها و بهبودي بخشيدن به شرايط دومين طريقي است که زن ها توسط آن به خلاقيت خود نمود مي بخشند.تفاوت ميان به ظهور رساندن و بهبودي بخشيدن چيست؟ ظهور، تولد و پيدايش از هيچ است و اين در حالي است که اصلاح و بهبودي بخشيدن، بهتر کردن چيزي است که از پيش وجودداشته است و به عبارت ديگر تولدي دوباره است. شوق و گرايش به اصلاح و بهبود جامعه ريشه در طبيعت ما زن ها دارد که اغلب در رفتار و گفتار خود با ديگران متوجه آن نيست.به طرزي طبيعي درست به همانگونه آن را در زنان ديگر مي پذيرم که در خود پذيرفته ايم. اين همان طريقي است که هستيم. آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:ما زن ها توانايي هاي بالقوه ي هر چيز را مي بينيم و دوست داريم آن را بالفعل کنيم. به همين دليل است که دوست داريم همه چيز را اصلاح کنيم.نياز و گرايش به اصلاح و بهبود حالات دروني نيز آنچه در بيرون از ما هست در واقع ديدن و تشخيص دادن توانايي هاي بالقوه چيزها و کارها و امکان ظهور و بروز آن چيزي است که در زير پنهان بوده است.تلاش ما نيز براي تحقق اين ظهور و پيدايش است.به نظر مي رسد که زن ها ذاتاً واجد آن نوع از بينش هستند که قادر است انتظار دانه را براي جوانه زدن و شکفتن ببيند. علاوه بر آن مايلند از دانه مراقبت و محافظت کنند تا برويد و رشد کند.شايد اين توان برخاسته از طراحي ژنتيکي ما براي مادر شدن و بزرگ کردن فرزندانمان باشد.ما اين بخش وجودي خود را هر روز از راه هاي گوناگون به ظهور مي رسانيم و تمرين مي دهيم.*زني که با شما همکار است روسري جديدي را که نامزدش براي او خريده است به شما نشان مي دهد و مي گويد:«آيا زيبا نيست؟ تام آن را به من هديه داده است»پاسخ مي دهيد:«فوق العاده است. بيا جلو بگذار اين طرف را کمي سفت تر بکشم تا گوشه هايش بهتر بايستند.آها. الان بهتر شد. نظر خودت چيه؟»دوستتان توي آينه نگاه مي کند و مي گويد:«حق با توست، خيلي بهترشد، متشکرم»براي شما بسيار ساده و طبيعي بود که بخواهيد روسري دوستتان بهتر و زيباتر به نظر برسد.زيرا مي توانستيد آن را از پيش تصور کنيد و ببينيد.او نيز به طرزي غريزي اين حال شمارا دريافت و از پيشنهاد شما استقبال کرد.*خواهرتان از شما دعوت مي کند تا مبلمان جديد او را ببينيد.همين که به اتاق نشيمن او وارد مي شويد، از شما مي پرسد «نظرت چيست؟» شما همانجا مي ايستيد و دور و بر را ورانداز مي کنيد. سپس در ذهن خود تجسم مي کنيد که چنانچه متفاوت چيده مي شدند، بهتر نمي بود؟»مي گوييد:«آيا فکرکردي که اگه جاي اين دو تا رو عوض مي کردي چه قدر بهتر بود؟ اينطوري جاي بيشتري بين کاناپه و قفسه ي کتابها باز مي شود.خواهرتان يک لحظه هم درنگ نمي کند.جواب مي دهد: «بيا همين کار را بکنيم و ببينيم چطور به نظر مي رسد»سپس با هم مبلمان را جا به جا مي کنيد و به شکل جديد مي چينيد.بعد از آن که نفسي تازه مي کنيد.از او مي پرسيد:«نظرت چيه؟»با شوق و ذوق تمام پاسخ مي دهد «راستش، خيلي بهتر شد.ديگه مثل قبل تنگ و ترش نيست.مي دونستم بايد از تو بپرسم. از آنجا که خيلي وقت اينجا زندگي مي کنم دورنماي خودمو از دست دادم. هنگامي که به اتاق نشيمن خواهرتان نگاه کرديد، فوراً دانستيد که چه نوع چيدماني قشنگتر خواهد بود.اين کار براي شما به سعي و تلاشي نياز نداشت.به طرزي خودانگيخته مي دانستيد چگونه مي توانيد آن را بهبود ببخشيد. *شما و يکي از دوستان نزديکتان که شرکت خود را مي گرداند، مشغول صرف ناهار هستيد.او براي سومين بار در طول آن هفته از يکي از کارمندانش که وظايفش را به خوبي انجام نمي دهد، شکايت مي کند. دوستان در حالي که سرش را تکان مي دهد، مي گويد، «نمي دانم با لويس چه کار کنم. او کارمند دلسوزي است اما خيلي نامرتب و بي نظم شده.توي قسمتي که کار مي کنه روحيه ي همه رو تحت تأثير قرار داده.»از او مي پرسيد:«آيا در اين باره با او حرف زده اي؟»با سرخوردگي پاسخ مي دهد:«سعي کردم.اما اصلاً به خرجش نمي رود.تغيير محسوسي نديده ام.»از دوستتان مي خواهي مکالمه اي را که با لوييس داشته است براي شما تکرار کند.همين که صحبت هاي آنان را مي شنويد، احساس مي کنيد مشکل را پيدا کرده ايد.مي گوييد:«اين طور به نظر مي رسد که تنها درباره ي نارضايتي هايت با لوييس صحبت کرده اي و هرگز از او نپرسيده اي که دلايل مسامحه کاري هاي او چيستند.منظورم اين است که شايد مشکل پيدا کرده، مثلاً دارد از همسرش جدا مي شود يا مشکل خانوادگي دارد يا مريض شده است.چرا از او نمي پرسي مشکلش چيست؟دوستتان اعتراف مي کند:«خب، راستش درباره ي اين يکي، ديگر فکر نکرده بودم. انگار چنين انتظار داشتم که با نخستين اخطاري که به او مي دهم، مشکلات به خودي خود برطرف شوند. از پيشنهادت متشکرم. همين که به شرکت برگشتم با او در اين باره صحبت خواهم کرد.»همين که ديديد مشکلي ذهن دوستتان را به خود مشغول کرده است فوراً به فکر چاره افتاديد.اصلاً سعي نداشتيد که به او امر و نهي کنيد، بلکه تنها راه حلي را که به ذهنتان رسيده بود به او نشان داديد و واقعاً مي خواستيد به او کمکي کرده باشيد.خانم ها!مطمئن هستم با هر سه ي اين داستان ها ارتباط برقرار کرده ايد. اين داستان ها به خوبي اين واقعيت را به تصوير مي کشند که گرايش ما به بهبود و اصلاح چيزها بخشي دروني از وجود و طبيعت ما را تشکيل مي دهند. همانطور که ملاحظه مي کنيد، در تمامي اين داستان ها، هر سه زن از راه حل هاي پيشنهادي استقبال کردند و حتي خوشحال شدند.چرا که زن ها همگي اين ويژگي و فضيلت زنانه را مي پذيرند و درک مي کنند:اين ويژگي که اصلاح گر باشند.اين بخشي از هويت تمامي زن ها نيز هست.حال تصور کنيد در دو داستان اول، مردها مشغول صحبت باشند.داستان مربوط به لباس:پيش از هر چيز، اصولاً مردها درباره کلامي که همسرشان براي آن ها خريده است به دوست شان پز نمي دهند! دوم اين که هيچ وقت همکار آن ها درباره ي اين که کلاه شان کج ايستاده است و بايد مرتب و منظم شود صحبتي نمي کنند.تا چه برسد به اين که بلند شوند و اين کار را براي او انجام دهند.سوم اين که، حتي اگر چنين کاري هم بکنند، دوست شان احساس خواهد کرد که به حد و مرز او تجاوز شده است.اين بماند که احتمالاً درباره ي تمايلات جنسي همکارش نيز دچار بدگماني هايي خواهد شد.داستان مربوط به مبلمان و اثاثيه:يک مرد هرگز درباره ي طرز چيدمان مبلمانش از کسي نظر نمي خواهد.اين بماند که آيا اصلاً براي خودش نيز آن چيدمان مهم است يا خير؟ حتي اگر هم بپرسيد، پاسخ هايي از اين قبيل خواهد شنيد:«خوبه» همين و بس.حتي اگر نظراتي داشته باشند که بخواهند به او ارائه دهند، صاحب خانه احتمالاً استقبالي نمي کرد.و مي گفت:«البته الآن نمي خواهم وقتمان را صرف اين کار بکنيم.بياييد برويم و مسابقه ي فوتبال را تماشا کنيم!»از بيان اين مطالب چه هدف و منظوري دارم؟ مردها فاقد اين حس مستمر و مداوم مبني براصلاح و بهبود شرايط و محيط هستند. اين به کنار، مردها عملاًً پيشنهادها و توصيه هاي ارائه شده را غير ضروري، ناخواسته و حتي فضولي مي دانند.در داستان سوم، فرض کنيد که به جاي دو زن، زن و شوهري هستند که مشغول صرف غذا هستند و اين مرد است که با يکي از کارمندانش مشکل پيدا کرده است.بگذاريد مکالمه را دوباره از اول تکرار کنيم: شوهرتان در حالي که سرش را تکان مي دهد، مي گويد:«نمي دانم از دست لوييس چه کار کنم.او کارمند دلسوزي است اما اين اواخر خيلي از هم پاشيده شده است.روحيه ي همه را تحت تأثير قرار داده است.از او مي پرسيد:«آيا سعي کرده اي با او صحبت کني؟»شوهرتان با سرخوردگي پاسخ مي دهد:«آره، اما هيچ تغييري نکرده ام.»پيشنهاد مي کنيد:«صحبت هايي را که ميان شما رد و بدل شده است برايم بازگو کن تا شايد راهي به فکرم برسه.»پاسخ مي دهد:«موضوع مهمي نيست.خودم يه فکري مي کنم.»توضيح مي دهيد:«اما فکر کنم بدونم موضوع چيه.مطمئنم اگه درباره اش صحبت کنيم حتماً راه حلي پيدا مي کنيم. از اين گذشته، عزيزم اين موضوع تمام هفته تو رو اذيت کرده.»با صدايي ناراحت پاسخ مي دهد:«ببين خودم مي تونم از پسش بريبام. متوجه شدي؟ حالا دوست ندارم در باره اش صحبت کنم. متأسفم که روش مرا زياد قبول نداري. حالا بيا موضوع رو عوض کنيم.»آخ! مسلماً اين داستان با داستان اول تفاوت هاي زيادي داشت. مگر چه اتفاقي افتاد؟ همسر اين زن در باره ي کمک همسرش براي بهبود و تغيير شرايط و اوضاع دچار سوءتعبير شده و به جاي اينکه آن را نمودي از عشق و توجه همسرش به خود ببيند، آن را نوعي انتقاد و کنترل کردن تلقي کرده بود.آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:هنگامي که زني مي خواهد چيزي را اصلاح کندـ حال چه در محيط و چه در روابط اش ـ به اين معنا نيست که آن را تأييد نمي کند يا آن را مردود و اشتباه مي داند.بلکه به آن معنا است که امکان بهبود و اصلاح را در آن شناسايي کرده است. زن ها ذاتاً و طبيعتاً التيام گر، شفابخش و کمک کار هستند.ما زن ها همواره به دنبال آنيم تا به هر کس در رابطه با هر چيز کمک کنيم.چنانچه تنها تغييري کوچک در تن صداي گريه ي فرزندمان اتفاق بيافتد، سريعاً آن را ثبت مي کنيم و سراسيمه مي ديوم تا مطمئن شويم حال بچه خوب است.چنانچه در فروشگاه زني را ببينيم که مي خواهد زيپ پشتي لباسي را ببندد داوطلبانه به او کمک مي کنيم.چنانچه باخبر شويم، يکي از دوستانمان با مشکلي در زندگي مواجه شده است به او زنگ مي زنيم تا چنانچه کاري از دستمان برمي آيد در حقش انجام دهيم. چنانچه نامزد/همسرمان با مشکلي مواجه باشد از او جويا مي شويم تا به او کمک کنيم.شايد از آن جا که به لحاظ ژنتيکي نيز چنين طراحي شده ايم که مادر باشيم، لذا سيستمي دروني و بسيار دقيق از رادارها و گيرنده هاي حساسي داريم تا نيازهاي ديگران را شناسايي کنيم. بسياري از زن ها به هنگام مصاحبه هايي که به منظور نگارش اين مقاله انجام مي دادم، از من مي خواستند تا اين موضوع را براي مردها توضيح دهم:هنگامي که نامزد/همسرتان سعي مي کنند چيزي را در روابطش با شما اصلاح کند يا آن را بهبود و ارتقاء بخشد قصدش آن نيست که از شما انتقاد کند يا برچسب بي عرضگي به شما بزند، بلکه او اين کار را برخاسته از عشق خود و براساس شناساسي امکانات موجود در رابطه تان و به منظور شکوفايي هرچه بيشتر ارتباطش با شما انجام مي دهد. چرا مردها به هنگام جاري شدن ارزش خلاق زنانه احساس کنترل شدگي مي کنندبه عقيده ي من مردها بخش خلاق و اصلاح گر وجود زنانه را بسيار نيز دوست دارند، اما درعين حال از آن مي ترسند و نسبت به آن بي اعتمادند.نيرويي در اين طبيعت زنانه نهفته است که مردها را معذب مي کند.درست مانند خيره شدن به آبي که به سرعت جريان دارد و نمي توان جلو آن را گرفت. مردها مي دانند که در اين مواقع شاهد نيروي شديد و نيرومندي هستند که بي امان و پيوسته در پي انجام مأموريت خويش و در پي احراز نتيجه اي خاص و از پيش تعيين شده است.شايد بتوان گفت که به نوعي نيز درست احساس مي کنند.گويي زن ها به هنگام آفرينش و خلاقيت با سرچشمه اي از نيروي حيات و زندگاني در تماس هستند که در سرتاسر وجود خويش احساسش مي کنند.چه خودآگاه و چه ناخودآگاه، نکته ي مهمي که قصد دارم با شما در ميان بگذارم، از اين قرار است:شدت و قوت نيروي حياتي که در مقاصد، نيات يا رفتارهاي يک زن نهفته است ممکن است اشتباهاً توسط مردان، مهاجم، متخاصم، سلطه گر و کنترل گر به نظر آيد. آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:گرايش زن به آفرينش و اصلاح گري مي تواند از سوي مردان به کنترل کردن تعبير شود.مردان عزيز:ممکن است زن ها گرايش خود به آفرينش و اصلاح گري را با برنامه ريزي تعطيلات براي هر دوي شما، تزيين و بازآرايي منزل، ارائه پيشنهادها و راه حل براي مشکلي که با آن مواجه هستيد، پيشنهاد براي مراجعه ي دو نفري به مشاور و روانکاو به منظور اصلاح و بهبود روابطتان يا پرسيدن از شما که براي شما دوست داريد چه غذايي بخوريد، نشان دهند. در بيشتر اوقات نوع رفتار خاص آنها اهميتي ندارد. اما اتفاقي که مي افتد اين است که شما احساس مي کنيد، سعي در کنترل شما دارند و مي خواهند شما را وادار کنند تا کارها را آن گونه که مورد نظر آن هاست انجام دهيد.بگذاريد داستاني را از گذشته ي خودم برايتان تعريف کنم که به طرزي مطلوب اين نکته را به تصوير مي کشد.سال ها پيش، هنگامي که در اولين رابطه ي جدي خود بودم، با نامزدم تصميم گرفتيم که به سواحل کاراييب سفري بکنيم. هيچ يک از ما قبلاً آن جا را نديده بوديم لذا خواستيم براي خوش گذراني مان حتماً به آن جا برويم. از او پرسيدم که آيا دوست دارد خودش ترتيب همه چيز را بدهد يا نه.اما او گفت که من کارها را انجام بدهم. تعطيلاتمان چهار ماه ديگر شروع مي شد، لذا فکر کردم بهتر است هر چه زودتر دست به کار شوم. روز بعد به کتابفروشي رفتم و چندين کتاب راهنماي توريستي براي جزاير کاراييب خريدم.سپس اطلاعات لازم درباره ي تمامي جاهاي ديدني و هتل هاي مناسب را از آن استخراج کردم.با مراکز با پيش شماره ي 800 (1)تماس گرفتم و بروشورهاي مربوط به هتل ها و... را که همگي مجاني بودند، سفارش دادم. سپس به بعضي از دوستان که پيش تر به آنجا رفته بودند زنگ زدم تا نظرها و توصيه هاي آنان را درباره ي ديدني ترين جاها بشنوم.ظرف تنها چند روز اطلاعات عظيمي درباره ي تمامي جوانب سفري که در پيش داشتيم، جمع آوري کرده بودم.همان هفته يک شب با شوق و ذوق تمام، همه ي اطلاعات مربوطه را به نامزدم نشان دادم با جزئيات تمام توضيح دادم کداميک از هتل ها با بودجه ي ما سازگار هستند، کداميک از جزاير ديدني هاي بيشتري مطابق با سليقه ي ما دارند و کداميک از شرکت هاي هوايي، مناسب ترين، راحت ترين و به لحاظ اقتصادي ارزان ترين پروازها را ارائه مي دهند.در حين اين که آن جا نشسته بودم و با هيجان تمام نتايج اين پروژه تحقيقاتي را به او توضيح مي دادم، منتطر عکس العمل او بودم.مطمئن بودم از تلاش درخوري که کرده بودم، بسيار خوشحال خواهد شد.هنگامي که سخنراني خود را به پايان رساندم، به او نگاه کردم و از اين که متوجه نگاه سرد و تهي او شدم جا خوردم.از او پرسيدم:«آيا اتفاقي افتاده؟»، اما او پاسخي نداد و با همان نگاه سرد باز هم به من نگاه کرد. پرسيدم:«از جاهايي که به ات نشان دادم خوشت نيامد؟»بالاخره سکوت مرگبار را شکست و با صدايي سرد و خشک گفت: «نه، خوب بودند.»دوباره پرسيدم: «پس چرا طوري به من نگاه مي کني که انگار از دستم عصباني هستي؟»با لحني تند گفت: «اصلاً چرا پس نظر منو مي پرسي.خودت همه چيز را تموم مي کردي.تو که خودت هم بريدي و هم دوختي. منظورم اينه که خودت از قبل تصميم گرفتي که چي بکنيم چي نکنيم و کجا بريم و کجا نريم. از آنجا که برنامه ريزي خودته من چيزي ندارم که بگم»برنامه ريزي من؟ او درباره ي چه چيزي حرف مي زد؟ ما قرار بود با هم برويم. من فقط اطلاعات جمع آوري کرده بودم.نمي توانستم بفهمم او چرا آن قدر از دست من عصباني بود.به او يادآوري کردم:«تو خودت از من خواستي اين کار را بکنم.»به مسخره گفت:«آره، اما نمي دونستم قراره سير تا پياز رو خودت انجام بدي.مثل هميشه، کنترل همه چيز رو خودت به عهده گرفتي و حرف، خوت شد.»اشکهايم سرازير شدند.در حالي که صدايم مي لرزيد به او گفتم: «من سعي نکرده بودم همه چيز باب ميل من باشد.من فقط مي خواستم تعطيلات فوق العاده اي داشته باشيم و حالا تو همه چيز را خراب کردي.» درست به ياد نمي آورم که مکالمه چگونه پايان يافت. اما احساسي را که داشتم دقيقاً به ياد دارم:«شوکه شده بودم، سردرگم، گيج و بسيار رنجيده و ناراحت. او چگونه مي توانست تمامي تلاش هاي مرا به معناي کنترل کردن و خودخواهي گرفته باشد؟ من فقط خواسته بودم او را خوشحال کنم و اطلاعاتي به دست آورم تا بتوانيم بهترين تصميمات را بگيريم.مگر چه اتفاقي افتاده بود؟ از آن واقعه سال ها مي گذرد.اما نمونه هاي مشابهي را به کرات تجربه کرده و داستان هاي مشابهي را نيز از زنان ديگري شنيده ام:«زن با خوشحالي تمام مشغول خلاقيت و برنامه ريزي براي خود و همسرش است اما مرد با ناراحتي يا حتي عصبانيت برخورد مي کند. در نهايت زن احساس رنجش خاطر و ناراحتي مي کند و مرد نيز احساس مي کند که او را کنترل کرده و فريب داده اند.چرا مردها اين تلاش زن ها را کنترل کردن به حساب مي آورند؟ پاسخ کمي پيچيده است.اما تا حد زيادي به نياز مرد و به خودمختاري و استقلال و شورش و طغيان او در مقابل امر و نهي و بکن و نکن مربوط مي شود. براي نمونه در داستان مربوط به من و نامزدم و سفر به کاراييب، گزارش دقيق و کامل من درباره سفر به طرزي ناخودآگاه اين احساس را به او داده بود که حق انتخابي ندارد جز اين که تسليم خواسته هاي من شود. گويي هيچ گونه حق انتخابي از خودش ندارد.گويي که من به او گفته ام:«ببين، قراره همين کارهايي رو بکنيم که من مي گم. فقط همين.» البته من اصلاً چنين قصدي نداشتم به عقيده من او شرح و تفصيل جزئيات مرا دستور تلقي کرده بود. آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:هنگامي که زن پيشنهاد و يا برنامه ي خاصي براي رابطه تان دارد، سعي ندارد شما را کنترل کند. او تنها مي خواهد کمک کند و عشق و خوشحالي بيشتري ميان شما بيافريند.سوءتعبير مردها:بيشتر مردها خلاقيت زنانه را تلاشي از جانب او براي مغلوب کردن مرد تلقي مي کنند و عمق و شدت احساسات او براي آنها معناي تحکم و رياست طلبي دارد.به ياد داشته باشيد:در بيشتر موارد، قصد و نيت واقعي زن در اين گونه مواقع آن نيست که به شما امر و نهي کند، او تنها مي خواهد اطلاعات و داده هاي خود را ارائه دهد.خلاقيت هاي خود را ابراز کند. حال با برنامه ريزي براي تعطيلات، پيدا کردن دکتري خوب براي شما، تزيين و تغيير دکوراسيون منزل، از شما خواستن که بيشتر با هم باشيد يا درباره ي مسائل يا موضوعاتي مربوط به رابطه تان با هم صحبت کنيد.قوت و شدت انرژي خلاق در او را با برتري جويي و سلطه طلبي اشتباه نگيريد. معمولاً در چنين مواقعي او قصد تهاجم يا ندارد، بلکه تنها شور و شوق بسياري را در خود احساس مي کند. او قصد ندارد شما را کنترل کند.بلکه مي خواهد مهربان باشد.راه حل:1-هنگامي که احساس مي کنيد زن زندگي تان شما را کنترل مي کند از خود بپرسيد:«قصد و نيت واقعي او از اين کار چيست؟»اين پرسش بسيار نيرومند و تأثيرگذار بوده و به راحتي شما را از اين احساس خارج مي کند.چنانچه وقت صرف کنيد و پاسخ اين سؤال را از دل خود جويا شويد خواهيد ديد که: «او تنها به اين دليل اين کارها را مي کند که مرا دوست دارد.»«او مي خواهد چيزي فوق العاده بيافريند، اصلاح کند، بهبود بخشد يا اوقاتي عالي را ترتيب دهد و قصد و نيت اش اين نيست که مرا کنترل کند.»توجه در اين جا منظورم آن نيست که زن هاي عصباني، کنترل گر و... وجود ندارند.اما به تجربه دريافته ام، که در بيشتر اوقات هنگامي که مرد در رابطه ي خوبي قرار دارد، مشکل خاصي ندارد.اما گاهي اوقات احساس کنترل شدگي مي کند و رفتار زنش را به طريقي که درباره ي آن ها صحبت کرديم، سوءتعبيرکرده است.2-مي توانيد تمرين کنيد تا رفتارهاي او را بروز و ظهوري از خلاقيت هاي او ببينيد و از واکنش هاي ناخودآگاه و انتقادگرانه سنتي دست برداريد.مي توانيد به جاي قضاوت ها و تعابير منفي ستون سمت راست، قضاوت هاي جديد ستون سمت چپ را تمرين کنيد:کنترل گر ..........مهربان پرخاشگر .......... پرشور و حرارتفرمان فرما ..........پرشوق و اشتياقسرسخت .......... از خودگذشتهمزاحم و متجاوز ..........متعهد و پاي بند مداخله گر ......... مفيد و کمک کارسمج، پررو .........فعال چه وقت طبيعت خلاق زن نتيجه ي عکس مي دهدتوانايي آفرينش در زن موهبتي است که به او ارزاني شده است. اما اين موهبت مي تواند مشکل ساز نيز باشد.اين توانايي در هنگامي که خانه اي را تزيين مي کنيم يا براي فرزندان مان خياطي مي کنيم يا عصري شاعرانه و رمانتيک را براي مرد زندگي مان ترتيب مي دهيم، موهبت به حساب مي آيد. اما هنگامي که موجب تنش احساسي ميان ما و همسرمان شود مشکل ساز مي شود. و برضد ما عمل مي کند.در زير نمونه هايي هست که مطمئنم همگي زن ها با آن ارتباط برقرار مي کنند. *شوهرتان با چهره اي در هم و درعين حال مضحک از خانه خارج مي شود. تمام روز نمي توانيد آن را از سر خود خارج کنيد. هزار جور فکر و خيال مي کنيد.مطمئن هستيد که وقتي برگردد، حتماً به شما خواهدگفت که مي خواهد از شما جدا شود.اما شب هنگامي که به خانه برمي گردد، مي گويد که سوءهاضمه او را بيچاره کرده است. *به محل کار نامزدتان زنگ مي زنيد تا براي شبتان برنامه ريزي کنيد. او کمي سرد به نظر مي رسد و ظاهراً از تلفن شما چندان هم خوشحال نشده است.هنگامي که گوشي را قطع مي کنيد، نگران مي شويد، شايد از اين که يکديگر را زياد مي بينيد، سيرشده و رابطه با شما ديگر دلش را زده است. فکر مي کنيد، شايد مي خواهد به شما بگويد بهتر است براي مدتي يکديگر را کمتر ببينيد. تا وقتي که موعد قرارتان برسد و به دنبال شما بيايد، به لحاظ روحي حسابي از هم پاشيده ايد.در کمال تعجب مي بينيد که او بسيار خوشحال و سرحال بوده است و بسيار هم شما را دوست دارد. هنگام صرف شام به شما مي گويد، وقتي که زنگ زده بوديد تازه از يک جلسه ي اعصاب خردکن بيرون آمده بود، و در ضمن کس ديگري نيز دردفترش منتظر بوده است تا با او درباره ي همان جلسه صحبت کند. آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:خلاقيت هاي زنانه گاهي اوقات به ضرر ما زن ها تمام مي شود.به خصوص هنگامي که درباره ي روابطمان بي دليل دچار اضطراب، نگراني، ناامني و ترس مي شويم.مردهاي عزيز:بايد اعتراف کنيم که خود ما نيز اين را مي دانيم و از اين بخش از وجود خود نيز چندان راضي نيستيم.لذا در حين اين که روي اين نقطه ضعف خود کار مي کنيم از شما مي خواهيم هرگاه ما بيش از حد خلاقيت به خرج مي دهيم و بي دليل از چيزي ناراحت مي شويم که وجود خارجي هم ندارد!به ما کمک کنيد تا از به وجود آمدن يک چرخه ي احساسي معيوب جلوگيري کنيم.آنچه زن ها دوست دارند مردها انجام دهند:*هنگامي که احساس مي کنيد از چيزي ناراحت هستيم و دليل آن را نمي دانيد از ما بپرسيد، مي توانيد اين جمله را به کار ببريد:«چه اتفاقي افتاده؟» اين به ما فرصتي مي دهد دليل ناراحتي يا نگراني خودت را توضيح دهيم و سپس چنانچه اشتباه کرده بودم، ما را از اشتباه درآوريد.تا بر سر هيچ و پوچ ناراحت يا عصباني نشويم. *چنانچه يک لحظه احساس کرديد که از چيزي ناراحت هستيد، يا احساس خوبي نداريد، به ما بگوييد.مجبور نيستيد با جزئيات خود را خسته کنيد. صرف اين که به ما اطلاع بدهيد از چيزي ناراحت هستيد که ربطي به ما يا آنچه که از ما سرزده باشد ندارد، به ما کمک مي کند که عجولانه نتيجه گيري نکنيم و بي دليل مشکل به وجود نياوريم! مردان عزيز:مي دانم به کار بستن تمامي اين توصيه ها ممکن است در ابتدا کمي مشکل باشد.اما باور کنيد نتيجه خواهيد گرفت:بدين معنا که نامزد/همسرتان آرام تر، تحريک ناپذيرتر مي شود و بودن در کنار او به مراتب لذت بخش تر نيز خواهد بود.منبع: رازهايي درباره زنان/س
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1282]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن