تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نصيحت كردن در حضور ديگران، خُرد كردن شخصيت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831452636




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کوبانی؛ در آستانه فاجعه انسانی


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
سرمقاله‌ها,سرمقاله روزنامه‌ها
برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح دوشنبه کوبانی؛ در آستانه فاجعه انسانی روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین سماسئل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «شبکه های اجتماعی و حکمی که ۳۱ ماه جدی گرفته نشد»،«واقعیت پنهان در پشت اسلام آمریکایی»،«اصولگرایان واقع‌بین باشند»،«دعوای پدرخوانده‌های داعش»،«مذاکرات هسته‌ای یا کمپین انتخاباتی»،«اسلام آمریکایی و رهروانش!»،«داعش در سازمان ملل نیز به کمک اسرائیل آمد»،«پیام‌های لغو تحریم از سوی انگلیس»،«کوبانی؛ در آستانه فاجعه انسانی»،«بیش فعالی ترکیه در خطوط قرمز ایران!»،«خیز بهاری رشد اقتصادی غیرمنتظره است؟»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.




خراسان:شبکه های اجتماعی و حکمی که ۳۱ ماه جدی گرفته نشد «شبکه های اجتماعی و حکمی که ۳۱ ماه جدی گرفته نشد»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سیدعلی علوی است که در آن می خوانید؛نزدیک به ۲ هفته است که بحث فیلترینگ شبکه های اجتماعی موبایلی به یکی از داغ ترین موضوعات خبری به ویژه در فضای مجازی تبدیل شده است موضوعی که مخالفان و موافقان خود را دارد و از وزیر دولت تا رئیس دستگاه قضا درباره آن صحبت کرده اند. دراین نوشتار در پی خوب یا بد بودن این شبکه ها یا فیلترینگ یا بحث تهدید های فرصت های فناوری های اطلاعاتی نیستیم بلکه می خواهیم به راهکار رفع مشکلات و اختلاف نظرها در این عرصه بپردازیم. این روزها بعد از ضرب الاجل آقای اژه ای و واکنش های اجتماعی و سیاسی متاثر از آن، بالاخره مواضع دولت و قوه قضا به هم نزدیک تر شده است و دو طرف بر تعامل بیشتر، برخورد با محتوای مجرمانه و اصل دوری از محدود سازی و استفاده از فناوری های جدید هم سخن شده اند. این در حالی است که رهبر انقلاب تقریبا ۳۱ ماه قبل در17اسفند۹۰ طی حکمی دستور تشکیل شورای عالی فضای مجازی به عنوان نقطه کانونی و متمرکز سیاست گذاری، تصمیم گیری و هماهنگی درباره فضای مجازی را دادند و باتوجه به اهمیتی که برای این بحث قائل بودند، رئیس جمهور را به عنوان ریاست این شورا تعیین کردند. با مرور اجمالی بر این حکم می توان به مولفه هایی همچون لزوم سرمایه گذاری وسیع وهدفمند، ضرورت برنامه ریزی و هماهنگی مستمر و مواجهه فعال و خردمندانه در برابر فناوری های جدید اطلاعاتی اشاره کرد. مولفه هایی که بیش از آن که مولفه های بازدارنده و سلبی باشند مولفه های ایجابی اند در واقع تنها یکی از مولفه های 10 گانه ذکر شده در این حکم مولفه ای سلبی است. اینک پس از گذشت تقریبا 2سال و ۷ ماه از تشکیل شورای عالی فضای مجازی با وجود ضرورت برنامه ریزی و هماهنگی های مستمر فقط 18جلسه برگزار شده است. در حالی که طبق آیین نامه، جلسات این شورای عالی باید حداقل هر ۴ هفته یک بار تشکیل شود. ازطرفی آن چه در چند سال اخیر و حتی بعد از تشکیل شورا برای جامعه ملموس بوده حرف هایی درباره محدودیت دسترسی به اینترنت به بهانه اینترنت ملی و فیلترینگ برخی نرم افزارها همچون وی چت بوده، خلاصه برخوردهای سلبی بوده و متفاوت از سیاست ها و رسالت های مورد نظر رهبر انقلاب در نحوه مدیریت و مواجهه فعال با فناوری های جدید اطلاعاتی. واقعیت آن است که نحوه برخورد با محصولات و برون دادهای فناوری های نوین اطلاعاتی در فضای مجازی بیش از آن که سلبی و بازدارنده و از سر محدودسازی باشد بایست ایجابی، پیش گیرانه و براساس پاسخ مناسب به نیازها و خواست کاربران آن و تولید محتوای مناسب باشد.باید دانست این فناوری ها در قبال دستاوردهایشان، فناوری های خیلی پیچیده و دست نیافتنی و گران قیمت نیستند. اغراق نیست بگوییم : اگر سرمایه گذاری وسیع و هدفمند با حمایت دولت و حاکمیت در این حوزه شده بود امروز گرفتار تبعات تانگو و وی چت نبودیم اگر به دید فرصت به این مقوله نگاه می کردیم و نه تهدید ، می توانستیم وایبر بومی داشته باشیم. اگر برنامه ریزی و هماهنگی لازم بین قوا انجام می شد ضرب الاجلی برای فیلترینگ شبکه های اجتماعی آن هم با دامنه ای از تبعات منفی صادر نمی شد. اگر با شورای عالی فضای مجازی برخورد سیاسی نمی شد و فراتر از وعده های انتخاباتی به آن نگاه می شد اینک وضعیت فضای مجازی کشور این گونه بی سر و سامان و به حال خود رها شده نبود. اگر فضای مجازی در سطح داخلی و خارجی به درستی رصد می شد نحوه مواجهه این گونه منفعلانه نبود که منجر به ضرب الاجل یا رها کردن این فضا شود. واقعیت آن است که در سال های اخیر حتی پس از حکم رهبری برای تشکیل شورای عالی فضای مجازی بیش از آن که با این موضوع برخوردی عالمانه ، اجتماعی و فرهنگی شود برخورد سیاسی شده است گاهی به عنوان یک برگ برنده و گاهی به عنوان اهرم فشار دربرابر رقیب سیاسی. متاسفانه این شورا از ابتدا آن طور که باید جدی گرفته نشد نه در دولت دکتر احمدی نژاد و نه در دولت دکتر روحانی. شاید اگر این شورا جدی گرفته شده بود این گونه منفعلانه با پدیده هایی همچون وایبر برخورد نمی کردیم.باید پذیرفت فناوری های جدید اطلاعاتی از جنس ماهواره و ویدئو قابل سانسور و حذف و جمع آوری نیست. باید پذیرفت این فناوری به دلیل ساختار سخت افزاری و نرم افزاری شان در هر حال در دسترس اند و قابل فیلترینگ مطلق نیستند. کلام آخر آن که فضای مجازی در کشور نیاز به مدیریتی جهادی، علمی و فعال دارد مدیریتی براساس رصد مداوم نیازها و خواسته های مخاطب. اگر این چنین باشد فضای مجازی نه تنها تهدید محسوب نمی شود بلکه فرصتی برای پیشرفت و ابزاری کارآمد برای صدور انقلاب خواهد بود به شرط آن که با آن سیاسی برخورد نکنیم، به شرط آن که شورای عالی فضای مجازی به عنوان عالی ترین شورای تصمیم ساز توسط متولیان آن و ریاست آن جدی گرفته شود. آیا می توان امیدوار بود بعد از گذشت حدود 4ماه آقای رئیس جمهوربالاخره جلسه شورای عالی فضای مجازی را تشکیل دهند؟ کیهان:واقعیت پنهان در پشت اسلام آمریکایی «واقعیت پنهان در پشت اسلام آمریکایی»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می خوانید؛مشخصه های اسلام آمریکایی کدام است؟ کدام وجوه مشترک به شعبه های گونه گون اسلام آمریکایی هویت واحد می دهد؟ این حلقه های انحرافی چرا پدید می آیند و تولید و تکثیر آنها از کدام واقعیت خبر می دهد؟ نخستین بار حضرت امام خمینی(ره) عنوان اسلام آمریکایی را وارد ادبیات سیاسی کرد. ایشان که نگاهی درس آموز به علل ناکامی مسلمانان و نهضت های آنان در سده اخیر داشت، می فرمود «قدرت های بزرگ چپاولگر در میان جامعه ها افرادی به صورت های مختلف از ملی گراها و روشنفکران مصنوعی و روحانی نمایان- که اگر مجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسان ترند- ذخیره دارند که گاهی سی چهل سال با مشی اسلامی و مقدس مآبی یا پان ایرانیسم و وطن پرستی و جبهه های دیگر با صبر و بردباری در میان ملت ها زیست می کنند و در موقع مناسب مأموریت خود را انجام می دهند.»(جلد21 صحیفه نور، صفحه 189) امام با همین درک مستند به واقعیت های تاریخی پرده از سیمای اسلام آمریکایی کشیده و فرمودند «مگر مسلمانان نمی بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانون های فتنه و جاسوسی تبدیل شدند که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهای کثیف درباری، اسلام مقدس نماهای بی شعور حوزه های علمی و دانشگاهی، اسلام نکبت و ذلت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه ها و در یک کلمه اسلام آمریکایی را ترویج می کنند و از طرف دیگر سر بر آستان سرور خویش، آمریکای جهانخوار می گذارند.»(جلد20 صحیفه نور، صفحه 230) حضرت روح الله اسلام آمریکایی را «اسلام مقدس نماهای متحجر، اسلام سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بی درد، اسلام اشرافیت و اسلام ابوسفیانی» در برابر اسلام ناب محمدی(ص) و اسلام پابرهنگان و محرومان معرفی کردند. اگر تکوین اسلام آمریکایی- و پیش از آن اسلام انگلیسی در سده گذشته- یک اقتضا داشت، اکنون با پیدایش و گسترش انقلاب اسلامی، همین اسلام بدلی و قلابی اهمیت مضاعفی برای مستکبران عالم پیدا کرده است. گسترش سازمان یافته و کم سابقه اسلام های بدلی با نقاب شیعی یا سنی، قبل از هر چیز بر یک واقعیت مهم شهادت می دهد و آن اینکه جهان استکبار بالندگی و گسترش پرسرعت اسلام ناب محمدی(ص) را باور کرده و به دست و پا افتاده است. مثلث آمریکا، انگلیس و صهیونیسم در مسیر معارضه با «مقاومت و بیداری اسلامی» دو روش معارضه را به سبک گازانبری- به مثابه دو لبه یک قیچی - به خدمت گرفته است. اول؛ هجوم وحشیانه آشکار به قلمرو امت اسلامی ذیل پرچم «صهیونیسم مسیحی» که از آن به عنوان جنگ صلیبی، جنگ جهانی چهارم، قرن جدید آمریکایی و خاورمیانه جدید یاد کردند و به موازات آن علنا به قرآن و پیامبر(ص) اهانت روا داشتند. و دوم؛ جنگ نیابتی به دو شکل 1-دامن زدن به جنگ های غفلت آفرین و خسارت بار در درون این منطقه (نظیر تحرکات چند سال اخیر گروهک های تروریستی دست ساز غرب) 2-جنگ نیابتی نرم و شبیخون التقاط در قالب تحرکات جریان های شبه لیبرال متظاهر به شیعه و سنی بودن. طیف دوم برخلاف ظاهرسازی ها دقیقا همان اهداف گروه هایی مانند داعش و القاعده را در خدمت جنگ نیابتی مثلث استکبار ایفا می کنند مانند کاری که سازمان اصلی فتنه سبز- و نه عناصر بازی خورده آن- در سال 88 علیه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران تدارک کردند. حقیقت سراسیمگی غرب از گسترش اسلام ناب و دست یازیدن به نسخه های اسلام آمریکایی (اسلام ارتجاع و اسلام لیبرال) در سخنان یکی از همین مهره های اسلام آمریکایی پیداست. آقای سروش همان کسی است که شورای روابط خارجی آمریکا یک دهه پیش برای ترویج تحریفات او و هم مسلکانش 6 میلیون دلار اختصاص داد. وی ضمن سخنرانی 4 اسفند 88 در دانشگاه دلفت هلند و 11 مرداد 61 در جمع گروهکی از عناصر ضدانقلاب در پاریس اذعان کرد «براساس تز سکولارها جهان به سمت جدایی حکومت از دین پیش می رود و دین مجال تصرف بیش از حوزه خصوصی را ندارد، در حالی که این تز واژگونه شده است. به این دلیل که وجود دین را در عمق زندگی ایرانیان و بازگشت دین را در مغرب زمین می توانیم ببینیم. آنچه گمان می رفت رو به احتضار می رود یا مرده است یا در راه مردن است، خوب یا بد، ظاهرا تجدید حیات کرده، برخاسته و برگشته و دیگران را به نگرانی افکنده است. سکولاریسم که قرار بود نسبت به ادیان بی طرف باشد اکنون تبدیل به یک سکولاریسم ستیزه گر شده یعنی با پاره ای از ادیان، رسما درمی آویزد و می ستیزد و وجود اجتماعی آنان را تحمل نمی کند. از این قرار چیزی اتفاق افتاده که در پیش بینی سکولارها نبوده است. همین اندیشه های دینی که خرافی و تاریخ مصرف آنها را گذشته می دانستند، به دلایل مختلف دوباره سر بر آورده اند» و «رفته رفته سکولاریسم وارد دوره ستیزگر و میلیتانت [نظامی گرانه] می شود، سکولاریسمی که مدارا و ظرفیت و هاضمه قوی پیشین خود را از دست داده است. امروز پیش بینی ضعیف شدن تدریجی ادیان باطل از آب درآمده و شما در این 20، 30 سال از جامعه شناسان بزرگ می شنوید که ادیان در حال قوت گرفتن هستند... سکولاریسم و لیبرالیسم هاضمه اش برای بلعیدن ادیان ضعیف، قوی بود اما دین قوی و فربه را نمی تواند ببلعد و از گلویش پایین نمی رود و لذا ستیزه گر می شود. اینکه چرا دین دوباره جان گرفته، جامعه شناسان آمریکایی می گویند برای اینکه بحران هویت و بحران معنویت پدید آمده است. آمریکا حمله کرد به افغانستان و عراق، هر دو کشور در قانون اساسی تازه خود نوشتند ما باید قوانین مان را از شرع بگیریم، چیزی که در مخیله آمریکایی ها نمی گنجید، یعنی سکولاریسم صدامی تبدیل شده به آنتی سکولاریسم موجود در عراق... در کشورهای اروپایی، حکومت ها در مواجهه با اقلیت های دینی نیرومند کم کم دارند مدارای خود را از دست می دهند.» سرعت نفوذ اسلام در میان ملت ها و قدرت بسیج آن در میان امت اسلامی، ابرقدرت ها را به دست و پا انداخته است. نه آمریکا و انگلیس و نه رژیم صهیونیستی از چندین جنگ مستقیم که طی 14 سال اخیر به منطقه تحمیل کردند، کمترین سودی به دست نیاوردند بلکه خسارت های استراتژیک متوجه آنها شد. در این شرایط 2 نسخه بدلی «اسلام خشن»! و «اسلام تسامح»! تنها تیر در ترکش جبهه استکبار است. شعبه های اسلام آمریکایی آن قدر متنوع و گونه گون هستند که گاه ضد و نقیض هم به نظر می آیند اما همه این مهره ها - مانند چرخ دنده ها که معکوس هم می چرخند- یک وظیفه مشترک دارند؛ یعنی جریان های وحشی تکفیری و سلفی نظیر داعش ضمن اینکه پیاده نظام با واسطه ناتو در منطقه در صورت پیروزی هستند، در عین حال بر انزجار از اصل اسلام دامن می زنند شاید که در غرب بتوانند سرعت گسترش اسلام را مهار کنند و در غرب آسیا و کشورهایی نظیر ایران و مصر و عراق و ترکیه و... باعث دراز شدن زبان گروه های التقاطی لیبرال شوند. تصور بر این است که اگر معارضه علنی با اسلام صلاح نیست، باید نسخه ای التقاطی از اسلام که میل به انقیاد در برابر تعدی های غرب دارد امکان ترویج پیدا کند. از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و نهضت آزادی گرفته تا برخی انقلابی نماهای شرمنده ایرانی (نفاق جدید با سوابق چپ و راست) و از جریان های شبه اسلامی سکولار و لیبرال در غرب آسیا تا حلقه های وهابی و سلفی و تکفیری در قالب داعش و القاعده، می توان ویژگی های مشترکی برای شاخه های آنها به عنوان اسلام آمریکایی برشمرد. ویژگی اصلی همه این طیف ها، وارونه نمایی اصل اسلامی «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» و «اذلهًْ علی المؤمنین اعزهًْ علی الکافرین» است. ترشرویی و پرخاش و معارضه اصلی این طیف ها با امت اسلامی و جبهه خودی است همچنان که در قبال عداوت جبهه استکبار و شیطان بزرگ با ترس و مسالمت و سازش و رفاقت - یا حداکثر سکوت- رفتار می کنند. عملکرد برخی رژیم های مرتجع منطقه در قبال جنایت های رژیم صهیونیستی در دهه اخیر سند روشنی بر این واقعیت است. آنها حتی تا مرز حمایت از صهیونیست های جنایتکار نیز پیش رفتند. مشابه این رفتار را نزد القاعده و داعش می توان رصد کرد که چگونه جنگ و درگیری را به درون سرزمین های اسلامی کشانده و در حالی که از سوی سرویس های جاسوسی آمریکا و انگلیس و اسرائیل «سازمان» می یابند، ضمنا برای مداخله های آنان نیز «بهانه» فراهم می کنند. آیا سازمان مجاهدین خلق (منافقین) همین کارکرد را نداشتند که به تعبیر شهید رجایی «در زندان شاه حرفشان این بود که درست است که شعار مبارزه با لیبرالیسم و ساواک می دهیم ولی قبل از هر چیز باید با مسلمانانی که امام را به عنوان رهبر انقلاب قبول دارند جنگید و از روی جنازه آنها رد شد... سازمان مجاهدین خلق! آیا ]پس از پیروزی انقلاب[ شد یک آمریکایی و سرمایه دار صهیونیست را بکشی؟ اما بهشتی را کشتی... شما می توانید بگویید آیا کشتن خامنه ای برای شما مهم تر از کشتن یک آمریکایی یا اسرائیلی بوده است؟!». جریان های نفاق (اسلام آمریکایی) ویژگی مشترک شان سرزنش جبهه خودی به خاطر مجاهدت و مقاومت در برابر جبهه استکبار است. کار ویژه آنها ترمز شدن و سرعت گیر درست کردن در برابر پیشرفت امت اسلام یا انجام عملیات فریب برای هدررفت نیروی جبهه خودی و ندیدن شبیخون دشمن است. اسلام آنها اسلام منازعه در داخل امت اسلامی و اسلام «ما نمی توانیم»! است. امروز میلیاردها دلار برای چنین اسلامی چه در ایران و چه در چهارگوشه منطقه سرمایه گذاری می شود. البته این هم واقعیتی است که شعبه های اسلام آمریکایی تاریخ مصرف کوتاهی دارند و به همین دلیل مدام بازسازی و بازتولید می شوند. چه کسانی در معرض سربازگیری برای اسلام آمریکایی قرار دارند؟ آنها که مرزبندی درستی با مستکبران و جبهه کفر نداشته باشند هیچ، که به واسطه برخی رفتارهای پرخطر حتی با آنان همدلی و همزبانی کنند، خوش گمانی به خرج دهند و بخواهند نامزد مورد حمایت آنها باشند! قرآن کریم مکررا از «الذین فی قلوبهم مرض» در کنار «منافقون» نام می برد یعنی طایفه ای که ظرفیت بیماری نفاق را دارند و وسوسه پذیر هستند. از جمله نهی های قرآن کریم یکی هم نهی از همرازی و همدلی با دشمنان است. «ای کسانی که ایمان آورده اید محرم اسراری از غیر خود انتخاب نکنید آنها از هیچ گونه شر و فسادی درباره شما کوتاهی نمی کنند. آنها دوست دارند هر چه را که شما را به رنج افکند. دشمنی از دهان آنان آشکار شده و آنچه در دل پنهان می کنند، بزرگ تر است... اگر خیری به شما برسد، آنها ناخوش می دارند و اگر آسیبی به شما برسد، آنان شادمان می شوند و اگر صبر پیشه و تقوا پیشه کنید کید و نقشه آنها هیچ زیانی به شما نمی رساند. همانا خداوند به آنچه می کنند احاطه دارد» (آیات 118 و 120 سوره آل عمران) جمهوری اسلامی:دعوای پدرخوانده های داعش «دعوای پدرخوانده های داعش»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا در اظهارات بی سابقه ای درباره شکل گیری گروه تروریستی داعش اعتراف کرد که همپیمانان منطقه ای واشنگتن در ایجاد این گروه نقش مهمی ایفا کرده اند. بایدن در سخنانی در دانشگاه هاروارد در موضوع سیاست خارجی آمریکا گفت: "متأسفانه کشورهای همپیمان آمریکا از جمله ترکیه، قطر و عربستان مسئول بروز پدیده ای به نام داعش هستند ولی اکنون این کشورها با دیدن نتایج سوء سیاستهایشان پشیمانند." وی در ادامه افزود: "بزرگترین مشکل ما، همپیمانان منطقه ای مان هستند، آنها خواستار درگیری شیعه و سنی در منطقه می باشند. عربستان، امارات و قطر به هر نحو و شکلی می خواستند دولت بشار اسد را در سوریه ساقط کنند و یک جنگ شیعه وسنی در منطقه راه بیندازند. در نتیجه اصرار این کشورها، میلیونها دلار پول و سلاح به دست گروه های تروریستی و افراط گرا افتاد. آنها همچنین هزاران تروریست را به داخل خاک سوریه نفوذ دادند تا با دولت بشار اسد بجنگند." معاون رئیس جمهور آمریکا همچنین گفت: "رجب طیب اردوغان که یکی از دوستان نزدیک من نیز هست، در دیدار اخیر خود در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل خودش به من اعتراف کرد که ترکیه نمی بایست مرزهای خود را چنان بی محابا برای عبور تروریست های تکفیری باز می گذاشت ولی حالا تلاش داریم مرزهایمان را به روی آنها ببندیم." بایدن اعتراف کرد "همپیمانان منطقه ای واشنگتن بزرگترین مشکل آمریکا در مسائل خاورمیانه هستند، چرا که تابحال سعی کرده اند با حمایت از گروه های افراط گرا، منطقه را به سوی جنگ شیعه و سنی سوق دهند و نتیجه آن همان چیزی است که اکنون شاهد آن هستیم."
بدون شک اظهارات معاون رئیس جمهور آمریکا درباره حوادث منطقه و نحوه شکل گیری گروه تروریستی داعش و اهداف پشت پرده ای که از آن دنبال می شد را باید سخنانی مهم و بی سابقه و رساتر از هزاران اسناد محرمانه دانست که اسرار بسیاری را برملا کرده است. در اظهارات بایدن، واقعیت های مهمی مطرح شده که هر چند قبلاً بارها از زبان مقامات سوری و ایرانی بیان گردیده و دستهای پشت پرده تشکیل داعش و اهداف شوم پدرخوانده های این گروهک تروریستی فاش شده بود ولی بیان این واقعیت ها از زبان خود آمریکائیها مهر تأییدی است بر آنچه حامیان مقاومت و مخالفان جنگ سوریه پیش از این گزارش می دادند. اینکه دومین مقام رسمی آمریکا چنین سخنان صریحی را بیان می دارد و حاضر می شود همپیمانان منطقه ای خود را با نام و عنوان قربانی کند، مطمئناً اهداف خاصی را دنبال می کند که برخی از آنها را می توان اینگونه بیان کرد: 1 - آمریکا در سیاست های خاورمیانه ای خود توسط صهیونیست ها بازی خورده و بدون آنکه در این زمینه راهبرد روشن و مشخصی داشته باشد وارد صحنه شد و مهره هائی همچون سران کشورهای ترکیه، قطر، عربستان و امارات را به کار گرفت درحالی که از فرجام آن بی اطلاع بوده و صرفاً با این هدف که این راهبرد به نقش قدرتمند جمهوری اسلامی ایران و خط مقاومت در منطقه ضربه می زند و حافظ امنیت رژیم صهیونیستی است، در آن مشارکت جسته است و اکنون نیز که شکست این طرح آشکار شده، قصد دارد خرج خود را از همپیمانان منطقه ای خود جدا کند و خود را تبرئه نماید. 2 - هر چند آمریکا خود مجری این توطئه بدفرجام بوده ولی اکنون که در باتلاق فرو رفته تلاش دارد نقش خود را در بحران عراق و سوریه کمرنگ نشان دهد و با توجه به اینکه کاخ سفید نمی تواند دوباره در منطقه درگیر جنگ شود و به یک کشور اسلامی لشکرکشی کند، چنین وانمود می کند که واشنگتن بسیار کمتر از متحدان منطقه ای در وضعیت بوجود آمده مقصر است و به صراحت گفته که این بحران باید از این پس توسط کشورهای متحد آمریکا در منطقه حل و فصل شود. بایدن البته در سخنان خود هیچ اشاره ای به حمایت های گسترده آمریکا از داعش در جنگ علیه دولت سوریه و نقش این گروه تروریستی به عنوان پیاده نظام آمریکا در جنگ نیابتی با بشار اسد نکرده و سخنی از اینکه بسیاری از سران گروه داعش سالها در زندان های آمریکا در عراق نگهداری شده و با برنامه های پنتاگون برای اعزام نیرو به سوریه و ایجاد جبهه ای فراگیر علیه سوریه و عراق آزاد شدند، به میان نیاورده و صرفاً سعی کرده توپ را به زمین متحدانش بیندازد. این احتمال نیز وجود دارد که این روزها دولت اوباما زیر فشار افکار عمومی آمریکا و حزب رقیب برای خروج از بن بستی که در آستانه انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا در آن قرار گرفته، مجبور به قربانی کردن متحدان منطقه ای خود شده است. این فشار می تواند عامل مهمی برای فرافکنی مقامات دولت آمریکا باشد، آنچنان که آقای بایدن که در سال گذشته با حمایت از اقدامات ترکیه در زمینه مقابله با دولت سوریه گفته بود آنکارا و واشنگتن در این زمینه با هم کاملاً هماهنگ هستند، اکنون عکس این مطلب را به زبان آورده است. علاوه بر این، همین چند ماه پیش بود که هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود نقش واشنگتن را در شکل گیری گروه داعش و طرح این کشور را برای خاورمیانه فاش کرده بود. و حتی "دومینیک دوویلپن" نخست وزیر سابق فرانسه و یکی از متحدان غربی آمریکا در مصاحبه با روزنامه فیگارو اعتراف کرده بود "داعش فرزند آمریکا و غرب است و ما با کمک های مالی و نظامی خود به این گروه آن را به عنوان کانون تروریسم در منطقه ایجاد کردیم." 3 - بایدن، با این ظاهرسازی که آمریکا قصد دارد از مخالفان به اصطلاح میانه رو نظام سوریه پشتیبانی کند، توپ حمایت از گروه های افراط گرا را کاملاً به زمین متحدان منطقه ای خود انداخته و این کشورها را مسبب شکل گیری گروه تروریستی داعش معرفی می کند. به عبارت روشن تر، کاخ سفید قصد ندارد به حمایت خود از گروه های تروریستی و مخالفان نظام سوریه پایان داده و آنرا محکوم کند، بلکه با تقسیم مخالفان بشار اسد به "افراط گرا" و "میانه رو" تلاش دارد همچنان به حمایت های خود از آنان و سیاست های مداخله جویانه خود در منطقه ادامه دهد. جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا با این سخنان هر هدفی را که دنبال کرده باشد، باید آن را صریح ترین اعتراف و اقرار یک مقام ارشد آمریکایی درباره اشتباهات استراتژیک محور "غربی - عربی" حامی مخالفان حکومت سوریه دانست که در سه سال و نیم گذشته در نتیجه سیاست های آنها بیش از 180 هزار نفر در سوریه کشته شده و میلیونها نفر آواره شدند، به گونه ای که تروریسم سراسر منطقه را فرا گرفت و اکنون خطر گسترش آن حتی کشورهای غربی را نیز تهدید می کند. سخنان بایدن بی شک یکی از مهم ترین اسناد شکست استراتژی آمریکا و متحدان منطقه ای واشنگتن برای ایجاد جنگ فرقه ای و برپایی درگیری بین شیعه و سنی در منطقه است و نشان می دهد افرادی که اکنون داعیه دار مبارزه با تروریسم در منطقه هستند چگونه خودشان از حامیان اصلی گروه تروریستی داعش بوده و چگونه و با چه کارکردهایی آنرا ایجاد کرده اند. در این میان آنچه آشکار شد، دروغگویی و تزویر سران ائتلافی است که خود را از رهبران مبارزه با تروریسم نامیده اند و تا دیروز با تشکیل گروهی به نام "دوستان سوریه" از هیچ کمکی به گروه های تروریستی دریغ نکردند و امروز هم درحالی پرچمدار عملیات ضد داعش شده اند که باز هم به تروریست هائی که با دولت قانونی سوریه می جنگند کمک های مالی و تسلیحاتی می دهند و حتی با سران داعش نیز زدوبند پنهانی دارند. اکنون جهان به این نکته رسیده است که "داعش" و مستمسک مبارزه با تروریسم، فقط بهانه ای برای مداخله علیه سوریه و عراق است و اگر این کشورها صداقت داشته باشند، داعش گروهی نیست که نابودی آن نیاز به ائتلاف 40 کشور غربی و عربی داشته باشد و کافی است دولت هائی که حمایت مالی، تسلیحاتی، لجستیکی و اطلاعاتی آنرا برعهده داشتند و دارند، دست از این کار بردارند. همین که اکنون میان دولت های غربی و عربی، که پدرخوانده های داعش هستند، بر سر اینکه این کودک نامشروع فرزند کیست بگو مگوهائی در گرفته است، خود نشانه ناکامی آنها در توطئه مشترکشان در منطقه است. اراده خدا اینست که این ناکامی به شکست کامل توطئه گران و موفقیت ملت های منطقه بیانجامد زیرا فرموده است این کید الشیطان کان ضعیفاً. رسالت:اصولگرایان واقع بین باشند «اصولگرایان واقع بین باشند»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد مهدی انصاری است که در آن می خوانید؛هر چند « همدلی» و « وحدت» کالای گمشده جریان اصولگرایی طی یک دهه گذشته بوده اما واقعیت غیر قابل انکار در فضای سیاسی کشور این است که چنانچه همه تشکل هاو طیف های جریان اصولگرایی به شکلی حداکثری مجتمع و متحد شوند، پیروز حتمی هر رقابت سیاسی در کشور خواهند شد. شاخ و برگ پیدا کردن بیش از حد جریان اصولگرایی در طول دهه 1380 در کنار برخی ضعف های ساختاری و تشکیلاتی موجب واگرایی ، تشتت نخبگان و تشدید فاصله ها بین نیروها و مجموعه های سیاسی این جریان شد. فاصله های کاذبی که متاسفانه بعضا به واسطه مشکلات شخصی و برخی سوء تفاهم های نه چندان عمیق ایجاد شد. همین اختلاف نظرها ، « منشور اصولگرایی» را که توسط بزرگان این جریان تدوین شده بود، به حاشیه راند و منازعه نخبگان جای اجماع نظر نخبگان اصولگرا را گرفت. بی اخلاقی ها ، انگ زنی ها، کینه های شخصی، افراط و تفریط ها، اختلاف برداشت ها و سلیقه ای شدن نگرش ها، رگه هایی از
« سیاست ورزی» جریان اصولگرایی را شکل دادند که هیچ کدام با اصل و اصالت « گفتمان اصولگرا» سازگار نبوده و نیست. همین واگرایی ها و ضعف ها،« واقع بینی» اصولگرایان در عرصه فعالیت های سیاسی را تقلیل داد. با تقلیل واقع بینی، ظرفیت ها و پشتوانه های نظری و نخبگانی نیز مغفول شدند و البته رقیب، از این شرایط بهره برداری عاقلانه ای داشت ، هر چند با آرایی شکننده... جریان اصولگرا باید برای حضور و تکاپو در انتخابات مجلس 94 و سپس انتخابات ریاست جمهوری 96 واقع بینی نشان دهد و با تقویت قدرت تحلیلی در قبال مطالبات و تحولات انسانی- اجتماعی سیاست ورزی واقع گرایانه و هوشمندانه ای به نمایش بگذارد. علاوه بر این با قاطعیت ، افراد و طیف های بی تحمل و غیر تشکیلاتی را که منطق سیاست ورزی در چارچوب ارزش ها و اهداف گفتمان اصولگرایی رابر نمی تابند، از خود دور سازد و هویت مقتدر و بلامنازع خود را با همگرایی و وحدت به نمایش بگذارد. تجربه شورای شهر تهران نمایش کوچکی از چنین اقتدار مبتنی بر همدلی و وحدت بود که از فرمول ساده اما پرثمر
« وحدت» پیروی می کرد. پرهیز از سرمایه گذاری روی چهره های « تکراری» و « فاقد رای» همچنان که در انتخابات خرداد 92 پیامدش رادیدیم!! و پرورش چهره های نوگرا و جدید و تشخص بخشی به ایشان ضرورتی غیرقابل انکار است که اصولگرایان باید بدون تنگ نظری وفوت وقت به آنها بپردازند. تقویت زمینه های مدارا و تحمل یکدیگر نیز در زمره اقدامات عاجلی هستند که باید در متن سیاست ورزی و فعالیت های تشکیلاتی اصولگرایان دنبال شوند. نیروها و نخبگان سیاسی اصولگرا باید صادقانه « دور هم نشستن» را تمرین کنند و بپذیرند که تا همدیگر را « تحمل» نکنند و با « سعه صدر» نسبت به هم برخورد نکنند، اقبال جامعه نیز به ایشان کاسته می شود. اصولگرایان، بدانند که امروز تفکر واقع گرا برای ایشان در حکم « رمز پیروزی» است و باید از ورطه ذهنیات بسته و بی رمق خارج شوند تا ابتکار عمل را به دست بگیرند. تحرکاتی نیز از سوی برخی چهره های جریان اصولگرا آغاز شده که باید به فال نیک گرفته شود و همه کمک کنند تا این اجتماع تقویت شود. بزرگترین سرمایه معنوی این جریان همانا اعتقادات و باورهای مردمی است که از دین و مذهب ایشان ریشه می گیرد، از این ظرفیت و بنیه نظری نباید غفلت شود. به هر روی رقابت های انتخاباتی مجلس سال آینده، آزمون بزرگی برای اصولگرایان است که آیا می خواهند در عمل بپذیرند که باید در عرصه سیاست « واقع بین» باشند؟ قدس:همکاری های اقتصادی ایران و روسیه بیم ها و امیدها «همکاری های اقتصادی ایران و روسیه بیم ها و امیدها»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم کتر محمد حسن نژاد است که در آن می خوانید؛پس از گذشت ماه ها گمانه زنی در خصوص همکاری مشترک ایران و روسیه در زمینه روابط تجاری و اقتصادی ، سرانجام در یازدهمین جلسه کمیسیون مشترک اقتصادی با امضای تفاهم نامه ای به ارزش 70 میلیارد یورو، پروژه های اقتصادی دو کشور محقق شد. یقیناً سیاستهای غرب در تشدید فشار بر روسیه و ایران در روابط فزاینده دو کشور در سالها و ماه های اخیر تأثیر مستقیمی داشته است، تا آنجا که روسها به تکاپو افتاده اند با گسترش روابط با ایران، از مزایای اقتصادی ناشی از این ارتباط بهره مند شوند و از بازارهای پر منفعت ایران استفاده کنند. امضای این تفاهم نامه فرصت بسیار مهمی برای گسترش همکاری میان ایران و روسیه را فراهم خواهد کرد، اما آنچه در این راستا باید مورد عنایت قرار بگیرد، استفاده حداکثری شرکتهای ایرانی از فرصت به دست آمده است و دولت باید با اتخاذ تدابیر لازم موانع و مشکلات موجود در مسیر همکاری بین شرکت های خصوصی ایران با روسیه را برداشته و به تسهیل تجارت و صادرات در زمینه های کشاورزی،انرژی ،حمل ونقل ، فناوری اطلاعات وگردشگری کمک کنند. در دیپلماسی خارجی و تجارت بین المللی همواره سعی طرفین بر سود دهی بیشتر و تأمین منافع ملی خود بوده و استراتژی برد - برد در نظر هر کشوری، بردی به نفع منافع ملی خود و سود دهی بیشتر در راستای استفاده از فرصتهای ناب سرمایه گذاری در کشور طرف قرار داد است وحال که فرصتی برای توسعه صادرات و واردات دو جانبه فراهم شده، باید به چند نکته مهم توجه کرد: اول آنکه تمامی تخم مرغهایمان را دریک سبد نگذاریم و اقتصاد کشور را به روسیه وابسته نکنیم که در صورت بروز هر رخداد بین المللی، طرف مقابل از وابستگی ایجاد شده در راستای تأمین منافع خود نهایت استفاده را کرده و در صدد کسب امتیازات بیشتری به نفع خود از طرف ایرانی باشند . در تجربه تجارت با چین به این نکته دست یافتیم که وقتی کشوری احساس کند پروژه های عظیم ایرانی وابسته و منوط به حضور آنهاست، با توسل به راه های مختلف همواره سعی بر افزایش هزینه پروژه ها و سود دهی خود و وارد کردن ضرر و زیان به کشوررا داشته اند، بنابراین نباید به طرف روس نیز بیش از حد نیاز اعتماد کرد، چرا که آنها هم در برهه های مختلفی ثابت کرده اند که شریک مطمئنی نیستند . احتیاط دوم توجه به قیمتهای تمام شده محصولات روسی است که درمقایسه با قیمتهای طرف چینی بسیار گران تر است . دولتمردان ما نباید به این توهم دچار شوند که در شرایطی که شریک تجاری جدیدی یافته ایم، عرصه را برای حضور و بروز آنها بدان گونه که تمایل دارند، فراهم کنیم، زیرا با این عمل یقیناً به ضرر منافع ملی عمل کرده ایم و پروژه هایی که می تواند با مشارکت با دیگر کشورها برایمان ارزان و مناسب تر رقم بخورد، با مبالغی گزاف به کشور تحمیل شود. موضوع دیگر توجه به خرید تکنولوژی از روسهاست. آنچه که مشهود است اینکه روسها یا از تکنولوژی های جدید روز در مقایسه با غرب و آمریکا بی بهره اند یا در صورت برخورداری از تکنولوژی، به غرب وابسته هستند. برنامه ریزان دولتی باید به این نکته توجه کنند که اگر به طور صد درصد بر روی تکنولوژی های روس حساب باز کرده و به آنها تکیه کنیم، ممکن است در واقعیت با چیزی مغایر تصوراتمان روبه رو شویم و روسیه نیز در وارد کردن تکنولوژی های مختلف از غرب با مشکل مواجه شود و یا برای نگهداری، تعمیرات و مصرف انرژی در دراز مدت هزینه های گزافی بر کشور وارد شود. نکته مهمتری که باید در زمینه این ارتباط بر آن تأکید داشت، بحث انتقال پول به ایران است و روسیه نیز مانند دیگر کشورهایی که در سالهای اخیر با ایران در تجارت و تعامل بین المللی بوده اند، به بهانه تحریم در قبال صادرات کشور، پولی پرداخت نکرده است، بنابراین آشنایی با پیشینه روابط دو جانبه و بررسی مبادلات تجاری جمهوری اسلامی ،آشنایی با مسایل بانکی و روشهای پرداخت ،روشهای مناسب حمل و نقل کالا در تجارت با روسیه باید بیش از پیش مورد توجه و اهتمام دولتمردان و تجار گرامی قرار بگیرد،توجه به بازارهای روسیه نیز از مهمترین مواردی است که باید صادر کنندگان ،تولید کنندگان و تجار به آن اهتمام کافی داشته باشند ،آنچه مشهود است دولت روسیه پس از وضع تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا به دلیل موضع مسکو در قبال اوکراین، واردات هر گونه مواد غذایی از جمله لبنیات،سبزیجات و گوشت و مواد غذایی را از 28 کشور عضو اتحادیه اروپا ممنوع اعلام کرده است . بسته شدن دروازه های روسیه به اقلام غذایی اروپایی و آمریکایی فرصت مناسبی را برای ایران که در همسایگی روسیه قرار دارد، فراهم کرده تا در این فرصت ایجاد شده بتواند صادرات مواد غذایی را به مسکو افزایش دهد . برنامه ریزی برای افزایش حجم معاملات تجاری با مسکو می تواند به موفقیت طرف ایرانی نیز کمک کند. بنابراین امید می رود توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی موجود روابط بین ایران و دیگر کشورها و شرکای تجاری تقویت شده و بتدریج، اما محتاطانه و هوشمندانه شاهد افزایش تبادلات اقتصادی و تجاری ایران و حضور ارزشمند کشور در بازارهای بزرگ دنیا باشیم. جوان:داعش در سازمان ملل نیز به کمک اسرائیل آمد «داعش در سازمان ملل نیز به کمک اسرائیل آمد»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم احمد کاظم زاده است که در آن می خوانید؛بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل حفظ توانمندی های هسته ای ایران را خطرناک تر از داعش و در عین حال حماس و داعش را دو روی یک سکه و ثمره یک درخت سمی ارزیابی کرد. علت اینکه وی برای القای آنچه که « خطر هسته ای ایران می خواند » به شبیه سازی با داعش متوسل شد این است که پروژه ایران هراسی (که بر محور تهدید هسته ای ایران طراحی شده بود) مدتی است که کارایی خود را از دست داده است و به خصوص پس از امضای موافقتنامه میان ایران و گروه 1+5 برای حل مسالمت آمیز موضوع هسته ای ایران (که باب گفت وگوهای فراگیر را در هر دو عرصه سیاسی و حقوقی باز کرده و اینک به مرحله نهایی نزدیک می شود) دیگر کسی به اتهامات و ادعاهای رژیم صهیونیستی در خصوص تهدید آمیز بودن ماهیت صلح آمیز فعالیت های هسته ای ایران بها نمی دهد اما در مقابل تهدیدها و خطر داعش برای جامعه جهانی و افکار عمومی بین المللی در پرتو جنایاتی که از سوی این گروه انعکاس یافته ملموس تر شده و در چنین وضعیتی نتانیاهو برای احیای پروژه ایران هراسی به شبیه سازی خطر هسته ای ایران و داعش متوسل شده است حال آنکه به لحاظ منطقی هیچ ارتباط معنایی و شکلی نمی توان بین این دو موضوع پیدا کرد. البته نباید از این واقعیت هم غافل شد که رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو با توجه به نزدیک شدن مذاکرات هسته ای ایران به مرحله نهایی از این نگران است که با بسته شدن پرونده هسته ای ایران، پرونده سلاح های کشتار جمعی این رژیم اعم از هسته ای و شیمیایی در سیبل توجه جامعه جهانی و نهادهای مسئول بین المللی قرار گیرد و فشارهای بین المللی و منطقه ای را روی نابودی تسلیحات اتمی و شیمیایی آن متمرکز سازد. اما در خصوص اینکه چرا نتانیاهو در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل به القای این همانی حماس و داعش متوسل شد، چند موضوع را می توان دخیل دانست. نخست اینکه حماس به شریک جدید فتح در تشکیل دولت وفاق ملی تبدیل شده است که این مسئله از یکسو به استفاده های ابزاری این رژیم از اختلافات داخلی فلسطینی ها از جمله فتح و حماس پایان می دهد و از دیگر سو امکان پیگرد قضایی جنایات جنگی این رژیم، به خصوص در جنگ اخیر غزه را برای فلسطینی ها امکان پذیر می سازد، زیرا با وجود اینکه فلسطینی ها از حدود دو سال در پی ارتقای موقعیت عضویت فلسطین در سازمان ملل امکان عضویت در نهادهای بین المللی از جمله دیوان کیفری بین المللی را پیدا کرده اند اما تاکنون وجود اختلاف و شکاف بین فتح و حماس مانع از این شده بود که فلسطینی ها بتوانند از این فرصت طلایی استفاده کنند اما اکنون با تشکیل دولت وفاق ملی بین فتح و حماس و شکست مذاکرات سازش بین فتح و رژیم صهیونیستی تمایل جناح فتح و تشکیلات خودگردان به استفاده از این فرصت افزایش یافته است و در صورتی که محمود عباس در مواضع اخیر خود در مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر لزوم پیگرد قضایی جنایات اسرائیل در جنگ غزه باقی بماند در این صورت می توان چالش های جدی را برای این رژیم پیش بینی کرد. دوم اینکه پیش از این برخی از کشورهای عربی عضو ائتلاف به اصطلاح ضد داعش و در راس آن عربستان و مصر از تمایل خود برای نابودی اخوان المسلمین در پوشش این ائتلاف پرده برداشته بودند که به نظر می رسد این موضوع رژیم صهیونیستی و دولت نتانیاهو را به وسوسه انداخته است که از این فرصت برای ضربه زدن به گروه های مقاومت و به خصوص حماس (با توجه به پیوندهای دینی و سیاسی آن با اخوان المسلمین )استفاده کند و حتی در صورت امکان بتواند با کوچ دادن اعراب ساکن اراضی اشغالی سال 1948 موسوم به اسرائیل پروژه تشکیل دولت خالص یهودی را چند گام به پیش ببرد. با در نظر گرفتن این نکات می توان بار دیگر به این نتیجه رسید که داعش چگونه به پیشبرد اهداف سیاسی و نظامی و امنیتی و حتی تبلیغاتی رژیم صهیونیستی کمک می کند و با قاطعیت می توان گفت که اگر تحرکات چند ماه اخیر داعش نمی بود پیگرد قضایی جنایات جنگ غزه و تشکیل دولت مستقل فلسطینی به یکی از دستور کارهای اصلی مجمع عمومی سازمان ملل تبدیل می شد و از حاشیه به متن می آمد اما خط داعش موجب شد مسئله فلسطین از متن به حاشیه رود و در عین حال نتانیاهو بتواند از آن در سخنان خود نیز استفاده کند هر چند که دقت در این سخنان نشان می دهد که این سخنان پیش از اینکه نشانه ابتکار باشد نشانه انفعال بوده و از نگرانی های این رژیم از روندهای جدیدی که درباره موضوع هسته ای ایران و فلسطین شکل گرفته، پرده برمی دارد. وطن امروز:مذاکرات هسته ای یا کمپین انتخاباتی «مذاکرات هسته ای یا کمپین انتخاباتی»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم مهدی محمدی است که در آن می خوانید؛ یک- اجازه بدهید از اینجا شروع کنیم. وضعیت قدرت ملی ایران در آغاز مذاکرات ایران و 1+5 هر چه بوده، اکنون کاملا دگرگون شده است. ایران و گروه 1+5 دور جدید مذاکرات خود را در فضای پساانتخاباتی آغاز کردند، یعنی زمانی که محاسبات طرف آمریکایی بر اثر آدرس های اشتباه ارسال شده در طول دوران انتخابات، به این سمت متمایل شده بود که در ایران یک فشار اجتماعی برای سازش هسته ای وجود دارد و تیمی هم که انتخابات را برده متمایل ترین تیم درون جامعه سیاسی ایران به تحقق چنین پروژه ای است. در واقع تعبیر درست این است که بگوییم انتخابات 92 یک اختلال محاسباتی در طرف های مذاکره کننده هسته ای به وجود آورد که کل یک سال گذشته – به یک معنا - صرف تصحیح آن از جانب نظام شده است. اکنون اما وضعیت کاملا متفاوت است. آمریکا در حالی که هرگز از حالا ضعیف تر نبوده، در منطقه خاورمیانه وارد نبردی بلندمدت شده است. نبردی که آمریکایی ها بخواهند یا نه، آنها را نیازمند نفوذ، قدرت و تدبیر ایران کرده است. نبردی که می دانند باید در آن بجنگند اما نمی دانند چگونه باید در آن پیروز شوند و نبردی که تدوین یک راهبرد برای موفقیت در آن مستلزم به چالش کشیده شدن کل استراتژی منطقه ای سنی محور آمریکاست. آمریکا در این نبرد نه فقط نیازمند بلکه دنباله رو ایران است. ممکن است آمریکایی ها نخواهند به این امر تصریح کنند یا حتی تمایل خود به راه افتادن از پی ایران را انکار کنند ولی این، چیزی را در صحنه عمل تغییر نخواهد داد. آمریکا در آسمانی پرسه می زند که زمین آن در اختیار ایران است. تفکیک نبرد منطقه ای علیه تروریسم که ایران اصالتا و آمریکا از سر اکراه و اجبار وارد آن شده اند از مذاکرات هسته ای هم ممکن نخواهد بود. درست همانند غرب، ایران با نظرداشت تمام قدرت ملی خود پای میز مذاکره نشسته است و آمریکایی ها می دانند ارکان قدرت ملی ایران قابل تجزیه نیست. بنابراین اگر زمانی آمریکایی ها تصور می کردند ایران گزینه ای جز مذاکره و توافق ندارد و در صورت عدم توافق، توانی برای ایستادن در مقابل غرب نخواهد داشت، اکنون این آنها هستند که راهی جز توافق با ایران ندارند تا شاید روزنه ای برای خروج آنها از بن بست ژئوپلیتیکی که برای خود به وجود آورده اند، گشوده شود. دو- مهم ترین نقطه بحث میان تیم مذاکره کننده هسته ای در ایران و منتقدان آنها، بر خلاف آنچه برخی نوغربگرایان ایرانی می گویند این نیست که آیا باید درباره موضوع هسته ای توافق کرد یا نه. اتفاقا این نقطه ای است که درباره آن اختلافی وجود ندارد. اختلاف در اینجاست که منتقدان می گویند ایران همواره به اندازه ای که بتواند یک توافق خوب بکند قدرتمند بوده و این قدرت اکنون به نحو غیرمنتظره ای افزایش هم یافته است. مهم ترین نقطه بحث این است: منتقدان می گویند شیوه ای که تیم مذاکره کننده در پیش گرفته به یک توافق خوب منجر نخواهد شد و می تواند تاریخی ترین فرصت خلق شده پیش روی جمهوری اسلامی را –که بخش عمده آن مربوط به عملکرد دولت های نهم و دهم است- تباه کند اما ظاهرا تیم مذاکره کننده از این خاستگاه مذاکره نمی کند بلکه صرفا در پی آن است که به هر قیمت به توافق برسد و این توافق را هم نه برای احقاق حق و رفع مظالم از ایران، بلکه برای اهداف سیاسی و انتخاباتی در داخل کشور لازم دارد. تا یکی ـ دو هفته پیش، طرح مساله از این منظر، بسیار توطئه اندیشانه تلقی می شد اما آنچه آقای ظریف در این مدت در اختیار ما گذاشته کاملا کافی است تا این تحلیل را موجه کند.
سه - ظریف در سخنرانی شورای روابط خارجی آمریکا، 3 آدرس مهم به غرب ارسال کرد: اول- دولت فعلی یک دولت مطلوب برای غرب در ایران است و غرب نباید فرصت راهبردی حمایت از این تیم را از دست بدهد.
دوم- اگر غرب از این تیم حمایت نکند، این تیم شانسی برای بقا در صحنه سیاست داخلی ایران ندارد. سوم- تیم ایرانی نه برای رسیدن به یک توافق هسته ای بلکه برای تامین نیازهای سیاست داخلی خود مذاکره می کند.
پوستری که چهارشنبه گذشته به سفارش آقای ظریف از سوی برخی سینماگران ایرانی امضا شد، این پکیج آدرس های غلط را کامل کرد. اگر خودمان را جای غربی های بگذاریم – بویژه حالا که روشن شده این پوستر طراحی وزارت امور خارجه بوده نه ابتکار چند هنرمند - پیام هایی که از دل این پوستر (برای غربی ها) بیرون می آید چنین است: اول- تیم مذاکره کننده (لابد به این دلیل که توافق را برای انتخابات نیاز دارد) هر توافقی را بهتر از توافق نکردن می داند.
دوم- امتیازهایی که این تیم حاضر است در مذاکرات واگذار کند (مطابق جدول ارائه شده در پوستر) تقریبا همه زیرساخت هسته ای ایران را دربرمی گیرد. سوم- تیم مذاکره کننده عقیده دارد تداوم روند فعلی به تضعیف طبقه متوسط در ایران – یعنی همان ها که لابد قرار است در انتخابات به دوستان آقای ظریف رأی بدهند - منجر خواهد شد. این آدرس ها، در بهترین حالت، غربی ها را اگر کودن هم باشند، به این نتیجه می رساند که تیم مذاکره کننده مذاکرات هسته ای را به عنوان بخشی از کمپین انتخاباتی جریان غربگرا �





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 134]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن