واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: نویسنده سخنرانی بوش: حاکمان ایران ستودنی هستند
ایرانی ها در آستانه کسب یک پیروزی دیپلماتیکِ شگفت انگیز در مقابل آمریکا هستند. پارسال تهران با بحران مواجه بود، ولی اکنون در آستانه یک پیروزی دیپلماتیک است. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، دیوید فِرام، نویسنده سخنرانی محور شرارت بوش چندی پیش مقالهای با عنوان «ایران چگونه در توافق هستهای سر آمریکا کلاه گذاشت» نوشته است که متن آن به شرح زیر است:
باید حاکمان ایران را ستود. آنها در آستانۀ کسب یک پیروزی دیپلماتیکِ شگفتانگیز در برابر آمریکا هستند. حتی جالب تر این است که آنها فقط با بلوف این کار را کردند. حریفان آنها از مزیتهای مادی و مهمی همچون پول، فنّاوری، قدرت نظامی، و علاوه بر این ها برخوردار بودند، اما حاکمان ایران دارای هدفی مشخص و ارادهای برای پیروزی بودند. بدون این دو ویژگی، مزیتهای مادیِ حریفان کم کم ضعیف شده است.
پارسال، حاکمان ایران با فاجعهای روبرو بودند و پول رایج کشورشان سه چهارمِ ارزش خود را از دست داده بود؛ علتِ آن بیشتر تحریمهای شدید اقتصادی بود که پیش نویس آن را سناتور «مارک کِرک» و سناتور «رابرت مِنندِز» در سال ۲۰۱۱ تهیه کرده بودند و اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، در اوایل ۲۰۱۲ با اکراهِ بسیار آن را امضا کرده بود. تورم روندی لجام گسیخته داشت و بیکاری رو به فزونی بود. به نظر میرسید که سودمند ترین متحد منطقهایِ آنها، یعنی بشار اسد در سوریه، محکوم به فنا بود؛ زیرا از داخل مورد حملۀ قیامی خشونت بار قرار گرفته بود و از خارج در معرض تهدید اوباما مبنی بر دخالت برای برچیدن سلاحهای شیمیایی سوریه بود.
اکنون آمریکا وانگلیس با بشار اسد در حال هماهنگ کردن مأموریت های بمباران هستند، البته نه بر ضد او. بخش مهمی از تحریمهای ایران لغو شده است، واحد پول این کشور تقویت شده است، تورم فروکش کرده است، و تجارت و سرمایه گذاری خارجی در حال احیا شدن است. آمریکا مرتب مطالبات خود را درباره محدودیت برنامۀ هستهای ایران کاهش داده است. به گزارش نیویورک تایمز، دولت اوباما از خواستۀ دیرینۀ خود مبنی براین که ایران باید سانتریفیوژهای هسته ای خود را تعلیق کند، عقب نشینی کرده است و در عوض فقط از تهران خواسته است، ارتباط آنها با یکدیگر را قطع کند. ظرفیت غنی سازی ایران تغییری نخواهد کرد و ایران میتواند پیشرفتِ خود را به سوی سلاح هستهای تقریباً در هر زمانی از سر بگیرد، در حالی که تنها چیزی که از دست میدهد، مدت زمان لازم برای اتصال دوباره لولهها است.
پیشنهاد اخیری که ارائه شده آخِرین مورد از عقب نشینیهای آمریکا است. مذاکره کنندگان ایرانی هر بار امتیازات ارائه شده آمریکا را بیارزش شمرده و بر کسب امتیازات بیشتر اصرار ورزیدهاند؛ تا جایی که افراد در خارج از مذاکرات میبینند، ایرانیها این امتیازات را بدست آوردهاند. طبق روند کنونی، هر توافق نهایی، ایران را در آستانۀ توانمندیِ ساخت سلاحهای هستهای متوقف خواهد کرد، البته این بار با این تفاوت که آمریکا حق هراقدام غیرنظامی برای جلوگیری از حرکت نهاییِ ایران در تکمیل بمب را از خود سلب کرده است.
چه دستاورد فوق العادهای در مذاکرات! باید آن را به عنوان یک مطلب درسی در دانشگاهها تدریس کنند. حاکمان ایران به راستی چطور توانستند این کار را بکنند؟
ایران در حالی وارد مذاکرات شد که چیزی برای خرید و فروش داشت. جنس فروختنی برنامۀ هستهای بود؛ آنچه قرار بود خریداری شود روابط عادی تر با آمریکا و غرب بود.
مذاکرات به این علت آغاز شد که آمریکا ابزارهای اِعمال زور قدرتمندی ضد ایران، از تحریمها تا خرابکاری و نیروی نظامی داشت، اما حاکمان ایران همتایان خود را ارزیابی کردند ودریافتند که همتایانشان تقریباً به اندازۀ خود ایرانیها مخالف به کارگیری ابزارهای اِعمال زور هستند؛ "حربهای که دشمنت میترسد از آن استفاده کند اصلاً حربه نیست".
آمریکا پاداشها یا مشوّقهایی نیز داشت که ارائه کند و مهم ترینِ آنها کاهش تحریمها و عادیسازی روابط ایران و آمریکا بود. با این حال، حتی پیش از پیشرویهای داعش در شمال عراق، دولت اوباما به این نتیجه رسیده بود که خودش بیش از ایران به این پاداشها نیاز دارد. درست همانگونه که تهدیدی که نتوانی از آن استفاده کنی اصلاً تهدید نیست، پاداشی نیز که خودت مشتاق استفاده از آن هستی دیگر چندان پاداش به شمار نمیآید.
نتیجۀ بدیهی: آمریکا که مذاکرات را از موضع قدرت آغاز کرد در تمام مدت مذاکرات همچون طرفِ ضعیف تر عمل کرده است و آشکارا مشتاق توافق بود و ایران نیز از این اشتیاق استفاده کرد. یک نقطۀ عطف شایان توجه در مسیر سقوط آمریکا تصمیم اتخاذ شده در ماه ژوئیه مبنی بر تمدید شش ماهۀ مذاکرات هستهای بود، آن هم درست ۲۰ روز پس از آن که جان کری در مقالهای در روزنامۀ واشنگتن پست هشدار داده بود، هیچ تمدیدی در کار نیست مگر این که ایران «تمایل صادقانه ای به رفع نگرانیهای مشروعِ جامعۀ جهانی نشان دهد». در عوض، ایران همچنان سرسختی نشان داد و هر طور که بود موفق به تمدید مذاکرات شد. از آن زمان به بعد، مذاکره کنندگان ایرانی متقاعد شده بودند که در مقابل دشمنان سست ارادۀ خود دستِ بالا دارند.
حاکمان ایران هوشمندانه همه اصول مذاکره را وارونه کردند: به جای این که برنامۀ هستهای خود را تقدیم کنند تا آشتی برقرار شود، آشتی را پیشنهاد دادند تا در عوض آمریکا سطح بالاتری از ظرفیت هستهایِ ایران را بپذیرد. آنها آمریکاییها را متقاعد کردند که آنچه ایران به شدت نیاز دارد، یعنی ایجاد روابط حسنه با آمریکا حتی بیشتر به نفع خود آمریکاست. آنها همچنین آمریکا را متقاعد کردند که او باید امتیازات هستهای بدهد تا به این آشتی دست یابد، نه ایران. در تاریخچۀ فریبکاریها، دستاوردی بزرگتر از این دیده نمیشود. ما به سوی نتیجهای میرویم که بر اساس آن ایران نه تنها هرچه میخواست را به دست میآورَد، بلکه هیچ چیزی هم در ازای آن نمیپردازد؛ همچنین، نه تنها کلاه بزرگی سر آمریکا خواهد رفت، بلکه قربانیان این کلاهبرداری با دوستان خبرنگار خود دربارۀ پیروزی دیپلماتیک خود سخن خواهند گفت و رقّتانگیزتر اینکه این را باور هم خواهند کرد.
شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]