تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):پشیمانی از گناه برای توبه کافی است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850276728




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داستان‌ های خواندنی «اتاق عقد»


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
داستان‌ های خواندنی «اتاق عقد»




یک عاقد با ثبت خاطراتش در صفحه مجازی دست به ابتکار جالبی زد.





روزنامه ایران: یک عاقد با ثبت خاطراتش در صفحه مجازی دست به ابتکار جالبی زد.

این عاقد هر روز در دفترخانه‌اش شاهد آغاز و ویرانی بسیاری از زندگی‌هاست که هر کدام در نوع خودش می‌تواند خواندنی و باورنکردنی باشد.

هر روز بسیاری از دختران و پسران جوان با شوقی وصف‌ناپذیر دست در دست هم راهی دفترخانه می‌شوند تا قشنگ‌ترین روز زندگی‌شان را به ثبت برسانند و به خانه بخت بروند اما در این میان ماجراهایی پیش می‌آید که گاهی با خاطرات تلخ همراه است.

هر کدام از این عروس و دامادها، سرنوشت‌های عجیبی را با خود به همراه دارند که همه این لحظات علاوه بر ثبت در دفترخانه و شناسنامه‌ها در خاطرات عاقد نیز به یادگار باقی می‌ماند؛ خاطراتی که گاه با خنده و شادی و گاه با گریه و ناراحتی همراه است.

زیرلفظی عابربانکی عروس

روز عقد بود. عاقد برای سومین بار از عروس درخواست وکالت کرد و خانم قندسابی در جواب پاسخ داد: عروس زیر لفظی می‌خواهد، داماد شوکه شده بود اشاره کرد که چرا هماهنگی صورت نگرفته است. مادر داماد با عجله از کیفش حلقه‌ها را درآورد ولی آن زیر لفظی نبود ظاهراً برای این موضوع پیش‌بینی نشده بود. داماد که در آن لحظه در تیررس همه نگاه‌ها بود کیف پولش را از جیب درآورد و براندازش کرد اما باز هم پولی در آن نبود. فضا بسیار سنگین و ساکت بود تا این‌که آقا داماد با حالت تأسف سری تکان داد و گفت: انگار باید کارت بکشم!

و ناگهان جمعیت که به او چشم دوخته بودند خندیدند و عروس خانم «بله» را گفت.

35 سال حسرت

مرد 50 ساله در حالی که موهای سر و سبیلش را پرکلاغی رنگ زده بود خوشحال و خرسند با عروس راهی دفترخانه شد. عروس زن 48 ساله‌ای بود که پس از 34 سال زندگی مشترک با مردی که ثمره آن یک پسر 20 ساله بود پس از یک سال از مرگ همسرش وارد دفترخانه شد تا پیمان ببندد و باقی عمرش را با شوهر جدیدش سپری کند؛ شوهری که درست 34 سال منتظر مانده بود تا به دختر مورد علاقه سال‌های جوانی‌اش برسد؛ دختری که 34 سال قبل به خاطر مخالفت خانواده به این مرد نرسیده بود و حالا پس از این سال‌ها انتظار دست سرنوشت، آن‌ها را کنار هم قرار داد تا دست در دست هم باقی عمرشان را بگذرانند.

عروس بدقدم

عروس و داماد با لباس‌های گرانقیمت و همراهان شاد پا به دفتر ازدواج گذاشتند.

در همان لحظه مادربزرگ داماد به زمین افتاد و بر اثر سکته مغزی جان باخت. مراسم به هم خورد و خنده‌ها به گریه مبدل شد اما بعد از گذشت دو سال از این حادثه داماد بار دیگر دست در دست عروسش بی‌توجه به سخنان اطرافیان درخصوص بدقدمی عروس با وی راهی دفترخانه شد تا ازدواجشان را به ثبت برسانند.

تهدید پدر به قتل داماد

عروس و داماد لبخندزنان روی صندلی نشسته بودند تا خطبه عقد خوانده شود. داماد در ستون مهریه نوشته بود 1375 سکه تمام بهار آزادی طرح قدیم و 1375 قطعه الماس. در آن لحظه عاقد با تعجب از داماد می‌پرسد که قضیه الماس جدی است یا فانتزی؟ و الماس باید چند قیراط با چه شفافیت و وضوح و تراش و شکل و رنگ باشد اما داماد در کمال ناباوری پرسید: قیراط چیست؟

بعد از دقایقی داماد این مهریه را حذف کرد و با توجه به مخالفت پدر و داماد قرار شد تعداد سکه‌ها نیز بلند اعلام نشود ولی از آن‌جایی که پدر عروس کم‌شنوا بود به ناچار تعداد سکه‌ها اعلام شد و این‌گونه این موضوع لو رفت. خیلی زود دعوا و همهمه همه‌جا را فرا گرفت و چند ساعت بعد خانواده داماد راضی شدند تا به سالن عقد بیایند اما بعد از عقد باز هم این ماجرا سر درازی داشت. پدر داماد به برادر عروس گفت: تا فردا تعداد سکه‌ها را به زیر 100 می‌رسانید وگرنه پسرم را با گلوله می‌کشم و شما که به تشییع جنازه‌اش آمدید متوجه حقیقت حرف‌هایم می‌شوید...

طلاق یک هفته‌ای نوعروس

بار اول دختر و پسر برای گرفتن برگه آزمایش راهی دفترخانه شدند اما دو روز بعد برای تکمیل پرونده نیامدند و در پاسخ گفتند این ازدواج سر نمی‌گیرد.

چند روز بعد بار دیگر آن‌ها راهی دفترخانه شدند تا پرونده را تکمیل کنند اما فردای آن روز پدر عروس آمد و شناسنامه دخترش را برد و گفت پشیمان است. چند روز دیگر نیز عروس و داماد راهی دفترخانه شدند تا وعده عقد بگذارند اما هنوز مدتی نگذشته بود که برنامه عقد را کنسل کردند تا این‌که سرانجام در یکی از روزها همه در دفتر حاضر شدند و مراسم عقد به خیر و خوشی انجام شد اما این هم پایان ماجرا نبود تا این‌که هفته بعد از عقد، تازه عروس با بی‌قراری راهی دفترخانه شد تا دادخواست طلاق بدهد!

حلقه دردسرساز

خطبه عقد زوج جوان جاری شده بود اما آن‌ها همچنان در اتاق عقد مانده بودند و گروه دیگری منتظر بودند تا نوبتشان شود اما ... عاقد که از این انتظار متعجب شده بود وارد سالن شد و منظره عجیبی دید. جایگاهی که به ارتفاع 30 سانت با تکه‌های به هم پیوسته برای استقرار عروس و داماد فراهم شده بود به طرز عجیبی از سوی عده‌ای از خانواده‌های عروس و داماد تکه تکه و جدا شده بود.

آن‌ها در نگاه‌های حیرت‌زده عاقد گفتند حلقه عروس از دست داماد افتاده و گم شده است. عروس گریه‌کنان به همسرش می‌گفت باید حلقه را پیدا کند تا این‌که پس از 10 دقیقه صدای صلوات به گوش رسید و عروس و داماد با چهره‌ای خندان و دست در دست هم از سالن خارج شدند و یک اتاق به هم ریخته پیش روی مرد عاقد ماند.






تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن