واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: آیا رضا عطاران مصداق کنایه مشهور علی کریمی به علی دایی است؟
چرا محبوبیت بعضیها تمامشدنی نیست؟ چه دلایلی از بعضی چهرهها، ستارههایی بدون خاموشی میسازد؟چرا بعضی ها در هر فیلمی بازی میکنند، می فروشد؟
زندگی مثبت: جمله تاریخی علی کریمی درباره علی دایی، هنوز هم دهان به دهان میچرخد. او در مصاحبهای جنجالی و بسیار معروف گفته بود: «خدا دایی را بغل کرده»؛ با اتفاقات ناگوار اخیری که برای دایی افتاده، این جمله درباره او کمکم به فراموشی سپرده میشود اما در عوض درباره آدمهای دیگر مصداق دارد. آنهایی که محبوبیتشان، کنتور نمیاندازد، موفقیتشان مالیات ندارد و طرفدارانشان بیشمارند. انگار مهره مار از بدو تولد در وجودشان تعبیه شده و هر کارشان به دل مینشیند. در ایران چهرههای زیادی این خاصیت را ندارند اما در میان چهرههای ورزشی، موسیقی و سینمایی چند نفر هستند که مهرشان در دل مردم بدجوری جا خوش کرده است و هر کدام از آثار و فعالیتهایشان با استقبال روبرو میشود.
در دنیای سینما و سرگرمی، احتمالا این خصوصیات تنها به رضا عطاران میچسبد. ستارههای زیادی وجود داشته و دارند اما تعداد طرفداران و دشمنانشان خیلی وقتها برابری میکند اما رضا عطاران، استثنایی جالب است. مخاطبانش کم نمیشوند، به راحتی با آثار کمدیاش میخندند، نبض سینما را در دست دارد، با بازیهای جدیاش ارتباط برقرار میکنند و حضورش ضمانت خوبی برای فروش آثار سینمایی است اما چرا رضا عطاران اینقدر محبوب است؟ در این گزارش به رضا عطاران، نه به عنوان یک ستاره سینما و یک کارگردان خوشذوق بلکه به عنوان پدیدهای جامعهشناختی میپردازیم. در اصل رضا عطارانها و دلیل این همه اقبال را بررسی میکنیم.
مطالعه شهرت، شهرت مطالعه
از زمانی که آدمهای مشهور و محبوب در جوامع مورد استقبال قرار گرفتند، مطالعه روانشناختی و جامعهشناختی روی شهرت هم شروع شد. جامعهشناسان زیادی در قالب مطالعات فرهنگی و بررسی فرهنگ عامه، به دلایل محبوبیت یک فرد پرداختند.
دانشگاههای زیادی در دنیا هستند که واحد درسی «شهرت» در کورس جامعهشناسی خود دارند و جالب اینکه جامعهشناسان زیادی از راه مطالعه «شهرت» مشهور شدهاند! این مطالعات تا جایی پیش رفت که دانشگاه کارولینای جنوبی از ترم بهار 2011 واحد درسی جالبی را به برنامههای درسی خود اضافه کرد: «لیدی گاگا و جامعهشناسی شهرت»؛ در دنیای امروز ما در فرهنگی مبتنی بر نفوذ و تاثیر نامداران زندگی میکنیم. برآمدن نامداران، در دنیای امروز دلایل متعددی دارد. اول اینکه ناشی از ساز و کارهای بازار فرهنگ و اقتصاد است. ثانیا ارتباط مستقیمی با نیازها و کنشهای روانشناختی افراد دارد. ویلیام جیمز، روانشناس آمریکایی جایی نوشته یکی از عمیقترین و ریشهدارترین انگیزههای آدمیزاد این است که محبوب شود و مردم قدر او را بدانند. رضا عطاران هم محبوب شده و هم مردم قدر او را میدانند. میپرسید چگونه؟ ادامه گزارش را بخوانید.
عادت جمعی به عطاران
دیوید لیدمن، متخصص رفتارشناسی میگوید: «هـر چه بیشتر با فردی ارتباط داشته باشید آن شخص بیشتر شما را دوست خواهد داشت». عطاران بعد از سال 73 که با «ساعت خوش» دیده شد، هیچگاه دورهای طولانی غیبت نداشت. او در تمام این سالها در تلویزیون، روی پرده سینما و در رسانهها حضور داشته و البته عیار و اندازه این حضور را به خوبی کنترل کرده است. هیچگاه بیش از اندازه نبوده و هیچگاه آنقدر کمرنگ نبوده که از یادها برود. سیر تطور ستارههای محبوب نشان میدهد همگی چنین کنترلی روی میزان حضور خود داشتهاند و همین موضوع یکی از دلایل ماندگاری و محبوبیتشان بوده است.
خطرپذیری
خطر کردن، نان زندگی نامداران است. آنهایی که قدرت خطر ندارند، محبوب نمیمانند. کارنامه کاری رضا عطاران نشان میدهد یکی از خطر پذیرترین چهرههای چند سال اخیر در ایران است. او در اوج محبوبیت در ژانر کمدی و کسب جوایز متعدد برای اولین ساخته سینماییاش، نقشی تلخ و جدی را میپذیرد و «دهلیز» را بازی میکند. با کارگردانهای کار اولی زیادی همکاری میکند و حاضر است گریمهای متعدد را به راحتی بپذیرد ولو اینکه چهرهاش 180 درجه تغییر کند و در نگاه اول شناخته نشود. همین تنوع و تکثر در کارنامه او، طرفدارانش را بیشتر کرده و قشرهای مختلفی را به هواخواهیاش واداشته است. تمامی نامداران، خطر را الگوی خود قرار دادهاند و اصلا همین خطرهایشان آنها را جذاب کرده است.
مستقل بودن، صداقت داشتن
هیچکس نمیتواند دست رد به سینه صداقت بزند. یکی از مهمترین سلاحهای عطاران صداقتش است. به همین دلیل است که اغلب مصاحبههای مطبوعاتی و کنفرانسهای خبری که با حضور عطاران برگزار میشود، بسیار جذاب و دلنشین هستند. او با صداقت حرف میزند. چیزهایی را که دوست دارد و چیزهایی را که دوست ندارد، با صدای بلند اعلام میکند و با احساساتش رودربایستی ندارد. میگویند حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. عطاران پز و اد ا ندارد، صادقانه با مخاطبانش حرف میزند و با شوخطبعی و بیخیالی معروفش به این صداقت طعمی چشیدنی میدهد. چه کسی از چنین ترکیبی بدش میآید؟
فقط آنچه «من» دوست دارم
عطاران مثل دیگر پدیدههایی که در جامعه گل میکنند و خوشاقبال باقی میمانند، برای مشهور و محبوب شدن و ماندن، زور نزده و نمیزند. او تلاشی برای تحمیل خودش به مردم نمیکند. کاری را که دوست دارد میکند و خیلی در پی فروش و دیده شدن و در صدر جدول قرار گرفتن و جایزه درو کردن نیست. حتما شنیدهاید میگویند اگر چیزی را گم کردی، زیاد به آن فکر نکن، آن وقت پیدا میشود. این یکی از قوانین جذب است. گاهی نباید مصرانه و با پافشاری در طلب چیزی بود. باید گذاشت تا خدا آن را در وقت درست و جای درست به تو تقدیم کند. عطاران، مصداق فوقالعادهای برای این روش است. نه به خودش و نه به طرفدارهایش سخت نمیگیرد. کاری را که دوست دارد انجام میدهد. خواه ساختن یک فیلم کمدی باشد، خواه خواندن تیتراژ یک سریال درجه 3 و خواه ماهیگیری در رودخانهای بیماهی! تمامی پدیدهها در پی آنچه بودهاند که از آن لذت میبرند و با تمام وجود عاشقش هستند. راز ماندگاری و محبوبیت آنها هم در همین است.
آغوش باز خدا
با نگاهی به این دلایل شاید بتوان تا حدودی تحلیل کرد که چرا رضا عطاران اینقدر محبوب است و اینقدر مخاطب دارد؟ او مهره مار ندارد اما چیزهایی دارد که از صد تا مهره مار بهتر عمل میکند. او یاد گرفته با خودش، با جامعه و با آنچه میخواهد کنار بیاید و بگذارد خدا به آرامی بغلش کند.
چهارشنبه, 09 مهر 1393 ساعت 08:44
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]