تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى‏گيرد، در سينه‏اش بى‏قرارى مى‏كند تا از آن بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816143653




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قتل همسر اول بعد از ازدواج دوم


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
متهم,قتل همسر
جزئیات جنایتی که در روز کشیک علی جمشیدی، بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران رخ داد قتل همسر اول بعد از ازدواج دوم یکی از روزهایی که کشیک ویژه قتل بودم، از طریق ماموران گشت پلیس در جریان کشف جسد زنی قرار گرفتم. مامور پلیس گفت جسد زنی جوان را اطراف آزاد‌راه پردیس کشف کرده‌اند. به آنها دستور دادم صحنه جرم را حفظ کنند تا خودم صحنه را بررسی کنم.




سپس به طرف محل حادثه حرکت کردم و از کارآگاهان تشخیص هویت و پزشکی قانونی هم خواستم به محل اعزام شوند. وقتی به محل رسیدم، دیدم جنازه داخل چاله ای افتاده است. آن زن با ضربات چاقو از پا درآمده بود. مقتول لباس بیرون به تن داشت، اما هیچ مدرک شناسایی همراهش نبود. در ادامه اطراف محل حادثه را دقیق بررسی کردم، اما هیچ سرنخی نیافتم. بنابراین دستور دادم جسد زن ناشناس به پزشکی قانونی منتقل شود تا در تحقیقات بعدی هویت وی را شناسایی کنم. سپس در نخستین گام پرونده های افراد گمشده را بررسی کردم، اما نشانه های هیچ کدام از این افراد با مقتول مطابقت نداشت تا این که یک روز بعد زن و شوهر میانسالی به دادسرا مراجعه و اعلام کردند دختر جوان شان از یک روز قبل به طرز مرموزی ناپدید شده است. آنها گفتند: «دخترمان چندسال قبل ازدواج کرده و یک دختر یازده ساله و یک پسر هفت ساله دارد. دیشب نوه مان با ما تماس گرفت و گفت دیروز مادر و پدرش بیرون رفتند، اما ساعتی بعد پدرش تنها برگشت و دوباره با برداشتن ساکی سراسیمه از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. بعد از آن با تلفن همراه دخترمان تماس گرفتیم، اما خاموش بود. نگرانش شدیم و به خانه اقوام و حتی بیمارستان ها هم سر زدیم، اما او را پیدا نکردیم.»
وقتی این زوج مشخصات دخترشان را دادند، دیدم با مشخصات جسد کشف شده شباهت دارد به همین دلیل آنها را برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی راهنمایی کردم. آنها در پزشکی قانونی جسد دخترشان فریبا را شناسایی کردند. بنابراین در گام بعدی برای شناسایی عامل قتل زن جوان، تحقیقات خودم را از خانواده مقتول آغاز کردم. فرزندان زن جوان حرف های پدربزرگ و مادر بزرگ شان را تائید کردند و گفتند روز حادثه پدرشان ـ فرشاد ـ لباس هایش را داخل ساکی گذاشت و گفت به مسافرت می رود. فرزندان مقتول گفتند: «وقتی از پدرمان پرسیدیم مادرمان کجاست؟ گفت تا شب به خانه برمی گردد.» بعد از تحقیقات میدانی، برایم کاملا روشن شد که شوهر مقتول عامل اصلی جنایت است. بنابراین ردیابی مظنون را آغاز و سرانجام 79 روز بعد از حادثه مخفیگاه او را در یکی از شهرهای غربی کشور شناسایی کردم. جالب اینجا بود که ماموران وی را همراه زنی جوان دستگیر کردند. بعد از انتقال متهم به تهران، از وی تحقیق کردم. متهم در نخستین بازجویی ها به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: « 12 سال قبل با فریبا ازدواج کردم. حاصل زندگی ما یک دختر و یک پسر بود و از این بابت خوشحال بودیم و کنار هم احساس خوشبختی می کردیم تا این که دو سال قبل در یک مهمانی با زنی جوان آشنا شدم. مدتی بعد او را صیغه کردم. همسرم پس از مدتی به موضوع پی برد و از اینجا اختلافات ما شروع شد. عشق و محبت در خانه ما جایش را به کینه و نفرت داده بود تا این که تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم.» متهم به قتل ادامه داد: «قرار بود توافقی از هم جدا شویم؛ البته قرار گذاشتیم تا روز طلاق کسی از موضوع باخبر نشود. روز حادثه همسرم با من تماس گرفت و از من خواست با هم درباره آینده زندگی مان حرف بزنیم. به خانه رفتم و همسرم را سوار ماشین کردم. ابتدا به آبمیوه فروشی رفتیم و در آنجا کمی درباره سرپرستی فرزندان مان بعد از جدایی حرف زدیم، اما به توافق نرسیدیم. از مغازه خارج شدیم و به طرف شرق تهران حرکت کردیم تا این که کنار بزرگراه پردیس ماشین را نگه داشتم. دوباره با هم حرف زدیم، اما این بار مشاجره کردیم. وقتی بحث بالا گرفت ناگهان با چاقویی که داخل ماشین داشتم، چند ضربه به او زدم. فریبا غرق در خون شد و جان باخت. خیلی ترسیده بودم. جسدش را کنار بزرگراه داخل چاله ای انداختم و به خانه برگشتم.» متهم در پایان گفت: «بلافاصله وسایلم را جمع کردم و با زن صیغه ای ام به یکی از شهرهای غربی کشور رفتم. با خودم گفتم اینجا دیگر دست پلیس به من نمی رسد، اما خون همسر بی گناهم خیلی زود مرا گرفتار کرد و این زندگی تازه دوامی نیافت.» در بررسی این پرونده دریافتم این زن و شوهر زندگی خوبی داشتند، اما یک ارتباط پنهانی اینچنین زندگی آنها را با وجود دو فرزند ویران کرد. (ضمیمه تپش) مریم عفتی


پنج شنبه 03 مهر 1393 11:12    بازدید:12





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن