تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 12 مرداد 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):همه خوبى‏ها و بدى‏ها در مقابل توست و هرگز خوبى و بدى واقعى را جز در آخرت نمى‏بينى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید ابزار دقیق

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

الکترود استیل

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1809198195




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قربانی اعتیاد مادر/ این درد و عفونت نامش زندگی است؟


واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: قربانی اعتیاد مادر/ این درد و عفونت نامش زندگی است؟


وارد بخش اعصاب که می شویم، نگاه بیمار تخت وسط اتاق اول صدایمان می کند، تردید داریم که ناصر باشد، اما دوستی که در هفته گذشته پی گیر وضعیتش بوده راهنماییمان می کند به سمت همان تخت. کودکی که هوشیاری ندارد و چشمانش را به سختی باز نگه داشته است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، ناصر 6 ساله است و دو ماه پیش از محله لب خط شوش، توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شده است. علائم اولیه عفونت و درد در مجاری ادرار بوده اما بعد از چند ساعت در بیمارستان دچار شوک شده و هوشیاری اش را از دست داده است.

ناصر شش ساله قربانی اعتیاد مادر

پرستار پرونده اش را برایمان تشریح می کند و با حوصله به سوالاتمان پاسخ می دهد، سه مرحله CPR (احیا قلبی ریوی) را پشت سر گذارده است، در حال حاضر قادر به حرکت نیست. دیر به بیمارستان رسیده و همین باعث شده است عفونت کلیه در بدنش منتشر و باعث از هوش رفتنش شود.

حالا مددکاری بیمارستان تصمیم دارد تا او را به بهزیستی منتقل کند. با شرایطی که دارد بهتر است به خانه برنگردد، چون خانواده ای که با غفلتشان باعث شده اند بیماری اش به این مرحله برسد، مراقبت های لازم را از او نخواهند داشت. نظر پرستار این است که این مورد به نوعی کودک آزاری و غفلت از کودک محسوب می شود. در طول این دو ماه مادر تنها دو یا سه بار به سراغ پسرش آمده است.

وارد کوچه که می شویم خبری از صدای خنده و بازی بچه ها نیست، سکوتی وهمناک کوچه را پر کرده، کمی جلوتر که می رویم ردیف 30- 40 نفری معتادان در حال مصرف مواد را می بینیم که بی توجه به رهگذران به کار خود مشغولند، حتی نیم نگاهی به عابران نمی اندازند و غرقند در دودها و پایپ ها و ورق های نقره ای رنگی که روی آتش فندک اتمی سیاه می شوند و می سوزند و می سوزانند.

این پایپ های خوش قیافه و این دانه های سفید که عقل و هوش و عاطفه این جماعت را ربوده و جز توهمی دروغین و سکوتی مرگبار چیزی برایشان نگذاشته است. سر پیچ کوچه مادر ناصر را می بینیم، سرحال و بی تفاوت، شبیه مادرهایی نیست که در بیمارستان می بینیم، مادرهایی که تمام هم و غمشان بهبود فرزندشان است و شب و روزشان یکی شده و خواب و خوراک و زندگی را از یاد برده اند و تنها چیزی که میخواهند سلامت کودکشان است. می گویم از بیمارستان آمده ام، از پسرت خبر داری؟ انگار که مهر مادری اش جنبیده باشد می گوید: "حال پسرم چطور است؟

من هفته پیش رفتم دیدمش بیهوش بود. برایش از وضعیت ناصر می گویم و اینکه ممکن است به دلیل شرایطی که دارد به بهزیستی منتقل شود. می گوید: "من می ترسم با این وضعیت بهش غذا بدم، بذار ببرنش بهزیستی" در چشمانش نگرانی یک مادر که یک هفته پیش دو فرزندش را به بهزیستی سپرده و پسر دیگرش هم در بیمارستان بستری شده را پیدا نمی کنم. بنده مواد شده، شیشه برایش تعیین تکلیف می کند و مردی که به محض ورودمان به خانه از راه پله سرک می کشد به او می گوید که چه تصمیمی برای بچه هایش بگیرد. مرد را صدا می کند و می گوید: "بچه م (حتی اسم پسرش را هم نمی آورد) تو بیمارستانه. اینا می گن باید با سرنگ بهش غذا بدم، من می ترسم این کارو کنم، بدمش بهزیستی؟" و مرد می گوید: "حالا بذارید یه چند روز دیگه بمونه تو بیمارستان شاید بهتر شد"

رابط منطقه لب خط می گوید: " همسرش به جرم قتل محکوم به اعدام است و این زن با چهار فرزندش در این خانه زندگی می کرده، هفته پیش بعد از بلاهایی که سر دختر کوچکش آمد تصمیم گرفتیم دو دخترش را به بهزیستی بسپریم، مادرشان هم راضی بود که این اتفاق بیافتد، همراه مادرشان به مرکز رفتیم تا بچه ها را تحویل بدهیم، اما آنقدر خماری آزارش می داد که حتی صبر نکرد با بچه ها خداحافظی کند، هنوز پروسه اداری پذیرش بچه ها تمام نشده بود که بدون خداحافظی به محله برگشت تا خماری اش را رفع کند" حالا فقط آرش پیش مادرش مانده، پسری که به گفته رابط منطقه مورد سوء استفاده بچه های محل قرار می گیرد و مادرش برای فال فروشی راهی اش می کند به چهار راه ها و مترو و پارک و...

تمام بدنش منقبض شده، قادر به حرکت نیست، اما نگاهش با زبان بی زبانی حرف می زند، نگاهش پر از حرکت است، پر از فریاد، دستانش را مشت کرده و ماهیچه های بدنش تحلیل رفته، اما انگار با تمام وجودش از آدمهایی که کنار تختش ایستاده اند سوالی دارد، انگار می خواهد بپرسد: شما که بزرگترید، شما که این دنیا را ساخته اید، به من بگویید زندگی این بود؟ این حجم عظیم رنج و درد و تنهایی و چرک و عفونت نامش زندگیست؟

منبع : دلنوشته اعضای جمعیت امام علی .برای اطلاعات بیشتر با این شماره ها تماس بگیرید: 23051110 - 021 (10 صبح الی 17)
 


پنج شنبه ۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۵





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبکه خبر]
[مشاهده در: www.irinn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن