واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سيماي جوان در سينماي ايران نويسنده: وحيد حياتي سينما، به عنوان رسانهاي تأثيرگذار و پرمخاطب، جايگاه والايي در ساختمان مهندسي فرهنگي يك كشور داراست. اين امر در كشور ايران نيز يكي از پايههاي فرهنگي محسوب ميشود. در واقع اين نقش انكارناپذيري است كه سينما ازآن برخوردار است و بالطبع صاحبان اين صنعت فرهنگساز، نقش مهمي در ترويج، اشاعه و تثبيت رفتار، افكار، انديشهها و منش ها دارند و خود حتی به قطب هايی در ارائه افکار و نظريات و انديشه ها تبديل ميشوند و به مرور زمان، به نوعي جزو گروههاي مرجعي محسوب ميگردند كه در تأثيرگذاري و الگوسازي در برابر مخاطبان مورد توجه قرار ميگيرند. به عبارتي، عامه مردم و مخاطبان از راه مديوم سينما، الگوپذيري را در رفتار و منش خويش بهكار ميگيرند و از اين مسير، در دريافت الگوها و افكار، كه در زندگي اجتماعي اصلي پذيرفته شده است، نقش ايفا ميكنند.در اين ميان، جوانان بالطبع، به دليل روحيه ويژه اين سن، آرمانخواهي و روحيات خاص خود، نقش بسزايي ـ چه در الگوسازي و چه در الگوپذيري ـ ايفا ميكنند. روند حضور جوانان و تأثيرگذاري آنها در سينما، محور اين نوشتار است كه بدان ميپردازيم. جوان و انرژي جواني، در مفهوم خود معاني بسياري را پنهان دارد. در واقع، هنگامي كه از جوان و جواني سخن به ميان ميآيد، نشاط، شادابي، خلاقيت و نوآوري، مفاهيمي هستند كه در كنار آن به ذهن خطور ميكند و در مجموع، جنبشي را پديد ميآورد. اين امر، هم در روند فيلمسازي جوانان به چشم ميخورد و هم در نمايش حضور ايشان در صحنهها به عنوان ستارگان سينما.در فرآيند اول، فيلمساز جوان، فيلمسازي است داراي تفكرات نو، متفاوت و در عين حال با شور و نشاط كه انديشههاي آرمانخواهانه و به نوعي پيشرو خويش را در امر فيلمسازي پيگيري ميكند. در واقع ميتوان گفت حضور آنها در اين عرصه، كمتحركي، توقف در انديشهها، رخوت و نخوت را از آثار گذشته و اشخاصي كه بدان ميپردازند، ميزدايد و باعث تحرك و تقويت جريانهاي پيشين در عرصه فيلمسازي و به تعبيري ابداع حركات جديدي در آن عرصه خواهد گرديد؛ البته به يقين اين حركت، باعث صعود سينماي ايران خواهد شد. اگرچه عناصر متعددي همچون برنامه مدون و برنامهريزي صحيح، تأمين امكانات و منابع مالي مناسب، ميتواند بر اين امر تأثيرگذار باشد و بالطبع نقصان در هر يك، ميتواند اين جريان را از حالت صحيح خويش خارج سازد.مسئله ديگر، حضور جوانان در عرصه سينما و بازيگري، به عنوان پيشاني و ويترين تحركات سينمايي است كه سالهاست دغدغه بسياري از هنرمندان و اهالي سينما و مسئولان مربوطه گرديده است. در حقيقت، دغدغه از آنجا آغاز ميشود كه سينما براي تداوم حضور خود، به نيروهاي جوان، نياز دارد؛ افزون بر اينكه شادابي و برقراري ارتباط صحيح با مخاطب، از ديگر انگيزههاي اين حضور است. اما حضور افراد كمتجربه و در عين حال جوياي نام، نوعي بيثباتي ناشي از عدم شناخت كافي از موقعيت موجود را بهوجود ميآورد؛ چرا كه جوانان حاضر در اين عرصه، خود به الگوهاي مطرح در جامعه و در ميان مردم بدل ميشوند و عدم شناخت مناسب و كافي از وضعيت موجود و بهعلاوه، كمتجربگي و به تعبيري ناپختگي، ميتواند حاشيههاي شهرت، بيثباتي اخلاقي و عدم احترام به هنجارهاي ديني و اجتماعي را بر اصل حضور پررنگتر نمايد و بازيگر يا به تعبير مناسب، ستاره مطرح شده در عالم سينما را در چالشي جدي ميان خود او، وضعيت اجتماعي، شهرت و الگوپذيري ديگران از وي قرار دهد.در واقع، برخي به دليل ناتواني از درك صحيح موقعيت بهوجود آمده، به نوعي دچار خودباختگي ميشوند و بهجاي بدل شدن به الگوي صحيح، به نوعي الگوي ناهنجار اجتماعي ميگردند كه طبيعتاً عوارض و پيآمدهايي را براي خود او و ديگر افراد الگوپذير از وي به همراه خواهد داشت. شايد مناسب باشد اين مسئله را از زاويهاي ديگر بنگريم.يك بازيگر و به تعبيري ستاره سينما، از آنجا كه در عرصه ناخودآگاه آدمي حضور دارد و آن هم يعني تصوير، اندكاندك نوعي رسوخ در ذهن مخاطب را بهوجود خواهد آوردكه در كنار يكسري فعل و انفعالات رواني، مخاطب آهسته آهسته او را به عنوان مرجع و الگوي رفتاري خويش برميگزينند. از اين رهگذر، چندين مسئله قابل تأمل پديد ميآيد. اولاً: صحيح بودن اين انتخاب بهعنوان الگو، كمتر مدنظر قرار ميگيرد؛ چرا كه مخاطب در فعاليت ذهني خويش او را ميپذيرد و آن را باور ميكند. ثانياً: بازيگر با مسئله الگو قرار گرفتن روبهرو ميشود كه در ارتباط جدي و وثيق با شخصيت، حالات و رفتار وي است و در صورتي كه نتواند تعاملي صحيح ميان خود و نقشي كه در اجتماع از آن خود كرده است يا به تعبير مناسبتر، اجتماع به وي بخشيده، برقرار سازد، دچار دوگانگي شخصيت ميشود و البته نميتواند در مسير پيشآمده، بهدرستي گام بردارد. او از اين منظر، دچار كاستيهايي خواهد گرديد كه خواه ناخواه در ميان اطرافيان و جامعه طرافداران وي، تأثير نامطلوبي برجاي خواهد گذاشت.در كنار اين مسئله الگو قرار گرفتن، مسائلي همچون جذابيتهاي كاذب چهره، لباس، رفتار، تكيهكلامها و... قرار دارند كه در امر الگوپذيري به شدت مخاطبان را تحتالشعاع قرار خواهد داد. در واقع، در خصوص موضوع الگوپذيري مخاطبان، مسئله بهگونهاي بروز خواهد كرد كه بازيگر و ستاره سينما به دليل موقعيت خود و با عدم درك صحيح از شخصيت خويش، فرهنگ بومي خود و رفتار اجتماعي مناسب، گرتهبرداري رفتاري، اخلاقي و ظاهري از فرهنگ بيگانه، الگو قرار ميگيرد و بدين ترتيب، به مرجع رفتاري براي مخاطبان تبديل ميشود و در واقع بهجاي ارائه فرهنگ و رفتاري متناسب با جايگاه خويش، اشاعهگر ناهنجاريها و رفتارهاي غيراجتماعي ميگردد.بدين مسائل، بايد نكتهاي زمينهاي را نيز افزود كه سينماي ايران، از آنجا كه به شدّت به سرمايه تهيهكنندگان بخش خصوصي متّكي است، ميزان ريسك و آزمودن عرصههاي جديد در آن بسيار پايين است. از اينرو، تهيهكنندگان فعال در اين عرصه نيز علاقهمندند الگوهاي امتحان پسداده تجاري را در راستاي هر چند جذابتر ساختن آثار خويش، با ويژگيهاي ظاهري همچون جذابيت چهره بازيگران همراه سازند و از اين راه، ارتباط وثيق اثر خود را با مخاطبان افزايش دهند.به هر حال، هرچند حضور جوانان در سينماي ايران و جوانگرايي، بهويژه ميتواند برخي سنّتها و تابوها را تحتالشعاع قرار دهد، اما در عين حال بركاتي نيز دارد و با كم كردن آسيبهاي اين حضور و افزايش آگاهي و دانش در كنار اين فعاليت، ميتوان اميدوار بود كه سينما در مسير بالندگي و پويايي قرار گيرد.از جمله آسيبهايي كه در كنار حضور فعال جوانان در سينما، بهويژه در عرصه بازيگري ميتوان از آنها نام برد و توجه به آنها ضروري است، عبارتند از: اشاعه دنياگرايي، تجمل و فخرفروشي، باري به هر جهت بودن و... كه همه ميتوانند ناشي از عدم آگاهي كافي از جايگاه و موقعيت فرد، بهوجود بيايد. ناديده انگاشتن سنّتها و تابوها و عدم ارتباط با گذشته، چه در دريافت تجربيات و چه در درك سنّتها نيز از آن جمله است كه باز ميتواند از خصوصيات كممايه شخصيتي و عدم آشنايي با موقعيت اجتماعي بهوجود آمده ناشي شود و البته نميتوان انكار كرد كه بسياري از اين موارد، در راستاي حضور جوانان، با ارائه برنامهاي مناسب، و آموزش در عين تعهد به رفتارهاي اجتماعي و سنّتهاي اين مرز و بوم، قابل پيشگيري و اصلاح است و ميتواند در عرصه حضور جوانان، چشمانداز پويايي و تحرك و استقرار سينما را با ويژگيهاي مختص به اين مرز و بوم، ترسيم كند.برگرفته از : گلبرگ ، شماره 101 منبع : سایت حوزه نت/خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 366]