محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844273699
چرا ایرانی ها همواره از همه چیز و همه کس گله مندند؟!
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: چرا ایرانی ها همواره از همه چیز و همه کس گله مندند؟! خبرگزاری پانا:فرقی نمی کند کجا باشیم؛ تاکسی، مترو، در یک مغازه و یا حتی وقتی با دوستانمان صحبت می کنیم؛ گله مندیم... وقتی در بین مردم حضور داریم گله ها و شکایت های فراوانی را از آنان می شنویم. از گرانی های پی در پی گرفته تا بی رحمی های ما نسبت به خودمان. وقتی مدام این گله ها را می شنویم با خود فکر می کنیم چه چیز واقعا مردم را راضی می کند؟ و اصلا چه اتفاقی افتاده که ما همیشه گله مندیم. در این راستا با دکتر محمد امین قانعی راد به گفت و گو نشستیم تا ببینیم این نارضایتی فرهنگی در بین مردم ما از کجا آمده و ما را به کجا خواهد رساند.
۱۳۹۳ سه شنبه ۱ مهر ساعت 11:08
شفقنا نوشت: زندگی با رییس انجمن جامعه شناسی ایران در بخش اول در پی می آید: *آیا تعریف مستقل و کاملی برای نارضایتی فرهنگی داریم و اصولا چرا این نوع نارضایتی بوجود می آید؟ قانعی راد: نارضایتی فرهنگی به معنای این است که انسان ها دارای یک عادتواره ای هستند به عبارت دیگر انسانها عادت کردند که ناراضی باشند و تغییر دادن این عادتواره مشکل است و هر فردی به یک قضیه ای عادت کند تغییر دادنش مشکل است. عادت همراه با یک نوع اعتیاد است و نارضایتی فرهنگی موقعی است که نارضایتی تبدیل به یک امر هنجاری و فرهنگی می شود. چون تبدیل به یک امر فرهنگی و هنجاری می شود بنابراین به یک ارزش بدل شده و ارزش هم به معنای این است که چیزی مطلوب است و آن چیز راهنمای عمل مردم در جامعه است که مردم بر مبنای آن عمل می کنند و به دنبال این نیستند که آن را تغییر دهند و اگر کسی سعی کند آنرا تغییر دهد آنها در برابر این قضیه مقاومت نشان می دهند. چون نارضایتی از یک بعد با مقوله بدبینی ارتباط دارد لذا اگر بخواهید مردم را نسبت به افق های بهتری امیدوار کنید و در آنها ایجاد رضایت کنید اینها به صورت آگاهانه و ناخوداگاهانه در برابر این قضیه واکنش نشان می دهند و بر آن بدبینی و نارضایتی شان اصرار دارند بگونه ای که گویا ناراضی بودن امر مطلوبی است و کسی که راضی باشد، دچار مشکل است کما اینکه در طی چند سال بویژه دوره 8 سال گذشته نارضایتی شدیدتر هم شده بود. از کسی پرسیده بودند که اوضاع چطور است گفت "اوضاع خیلی خوب است" فرد به او گفت "همین که حالت خوب است به معنای این است که تو مریضی و در اولین فرصت خودت را به پزشک معرفی کن!" در جامعه هر کسی که بگوید اوضاع خوب است و مسائل خوب پیش می رود همه با سوء ظن و به صورت منفی به همچین فردی نگاه می کنند. *چه عواملی باعث شده که نارضایتی به یک عادتواره فرهنگی تبدیل شود ؟ قانعی راد: ما همین طور که صحبت می کنیم می گوییم عادت، عادت ریشه های تاریخی دارد و چیزی نیست که در عرض یکی دو روز در یک فرهنگی ایجاد شود و بماند. اینکه ریشه های تاریخی را در کجا باید جستجو کرد بخشی روی عوامل ساختاری است که طی تاریخ این کشور درگیرآن بوده و بخشی هم عوامل فرهنگی است که ما با آن مواجه بودیم یعنی همان نگرش ها ،ارزش ها و جهان بینی ها است. منظور از عوامل ساختاری نیز آن رخدادها و پدیده های تاریخی که اتفاق می افتادند و ساختار حکومت، ساختار اقتصاد که وجود داشته و این محصول تعامل این دو مورد بوده است. یکی از عوامل ساختاری که بر قضیه حاکم بوده این است که ما با کشوری مواجه هستیم که دارای بی ثباتی سیاسی است و در عرض صدها سال مورد هجوم اقوامی از شرق و غرب قرار گرفته است. از زمان اسکندر تا حمله محمود افغان به ایران را در نظر بگیرید و از جمله جنگ هایی که با روسیه داشتیم در بسیاری از موارد این جنگها معمولا با اشغال ایران همراه بوده و بعد از یک مدت حکومتی در ایران تشکیل می شده که این حکومت ایرانیزه می شد، مثلا وقتی اقوام ترک و مغول از شرق ایران به ایران حمله می کردند از اشغال ایران توسط غزنویان تا سلجوقیان و چنگیز مغول و تیمور حکومت هایی تشکیل دادند که به تدریج حکومت ایرانیزه شد به طوریکه که وزیران و صدر اعظم های این حکومت ها کسانی مثل خواجه نظام الملک طوسی، خواجه رشید الدین فضل الله و دیگران شخصیت های ایرانی بودند که کار می کردند. بالاخره حکومت بیگانه بود که بر این کشور حاکم بود و این یک نوع بی ثباتی سیاسی ایجاد کرده بود و این بی ثباتی همراه با یک نوع نارضایتی بود. اشغال بیگانه در شما یک نوع نارضایتی ایجاد می کند و اگر شما راضی باشید گویا به کشور خیانت می کنید. نارضایتی چطور تبدیل به یک ارزش می شود؟ در شرایطی که کشور اشغال است نمی توان گفت چقدر اوضاع خوب است این یعنی انگار دارید به کشور خودت خیانت می ورزی. اگر بخواهید نشان دهید که یک فرد میهن دوستی هستید باید از وضعیت موجود ابراز نارضایتی بکنید. از طرفی استبدادهای سیاسی در ایران وجود داشته یعنی دولتها نسبت به مردم فاصله داشتند و مردم به دولت ها اعتماد نداشتند و ناراضی بودند و اگر اظهار رضایت بکنید گویا طرفدار استبداد هستید. آدمها نمی خواهند طرفدار استبداد باشند به همین جهت اظهار نارضایتی یک نوع ابراز هویت و شخصیت و پایبندی به یک سری ارزشها است و نشان می دهد که او یک فرد ارزش مدار است. همیشه وقتی امری فرهنگی می شود به معنای این است که پیرامون یک امر خوب و بد و پیرامون امر مطلوب و نامطلوب و بین ارزش های خوب و ارزش های بد سازمان پیدا می کند حتی اگر دیدید در جامعه ای مثلا خشنونت رایج شد و تبدیل به یک هنجار شد بدانید که خشونت یک امر مطلوب از نظر ارزشی شده است. *چگونه است که نارضایتی تبدیل به امر هنجاری و امر فرهنگی مطلوب می شود ؟ قانعی راد: یکی از دلایل اشغال حکومت های بیگانه بود و دیگری حکومت های استبدادی و امثال اینها .مردم باید نارضایتی خود را نشان دهند روشنفکران ما هم در طی همین دوران تاریخی از دوره سلطان محمود غزنوی تا دوره های بعدی که حکومت ترکان بر ایران برپا شد به شیوه های مختلفی ابراز نارضایتی می کردند. مثلا خیام در دوره سلجوقیان در اشعارش یک نوع ابراز نارضایتی مشاهده می شود و به اینجا رسیده که ما با یک نظام ستمگر مواجه هستیم. گاهی این نارضایتی که جنبه سیاسی نیز داشت به سمت یک نارضایتی فلسفی تغییر جهت پیدا می کرد و بعد به یاس فلسفی تغییر جهت می داد. اینها را در اشعار خیام می بینید. خیام در وهله اول یک روشنفکری است. روشنفکر به مفهوم عام کلمه نه به مفهوم مدرن، کسی است که از نظر سیاسی از وضعیت موجود ناراضی است این در درون نظام فکری او به نارضایتی فلسفی تبدیل می شود بنابراین یک جهان بینی آمیخته به یاس و ناامیدی پیدا می کند و در اشعارش می بینید که اساسا انتولوژیک ناراضی است نه به صورت پلوتیکال . در همین حال وقتی که امکان عمل سیاسی وجود ندارد و موقعی که روشنفکران از تاثیرگذاری عمل سیاسی ناامید می شوند و به این نتیجه می رسند که رفتارشان نمی تواند چیزی را در دنیای سیاست تغییر دهد به طرف نارضایتی فلسفی حرکت می کنند. نارضایتی آنتولوژیکایی که خیام داشت از همین جنس است. سه یار دبستانی خواجه نظام الملک طوسی، حسن صباح و عمر خیام نیشابوری دوران مکتب با هم رفیق بودند که در مقابل شرایط اشغال ایران توسط سلجوقیان سه مشی مختلف در پیش می گیرند که در هرکدام از سه مشی نارضایتی را می بینید. مشی خیام به طرف یک نوع ناامیدی فلسفی حرکت کرد. خیام به نظر من به سمت یک نوع نهیلیسم سیاسی حرکت کرد. مشی حسن صباح به طرف یک نوع رادیکالیزم سیاسی حرکت کرد که مبارزه حسن صباح و اسماعیلیه و گروه حشاشیون که حشیش می کشیدند و می رفتند آدمهایی را از سلجوقیه و آنهایی که حاکم شده بودند را ترور می کردند. مبارزه مسلح رادیکال از جنبه های سیاسی بود که حسن صباح در پیش گرفت. خواجه نظام الملک به مشارکت سیاسی پناه برد و از طریق مشارکت در قدرت و فرایند های سیاسی به جای اینکه با آن مبارزه کند می تواند چیزی را تغییر دهد و بعد کتاب سیاست نامه را می نویسد که در این کتاب به آرمان عدالت توجه می کند یک نظام سیاسی که با مردم دارای یک رابطه مبتنی بر تامین عدالت و توجه به خواسته های گروه های مختلف اجتماعی، ایجاد یک نوع توازن و تعادل در جامعه و دنبال یک سیاست کم و بیش عقلانی است و با توجه به ذخیره معرفتی که خودش دارد سعی می کند که اندیشه هایی را فراهم کند که سلجوقیان بر مبنای آن اندیشه ها بتوانند رفتارهای درست تری را از خودشان ابراز کنند. که در اینجا هم نارضایتی وجود دارد. همین که به عدالت دعوت می کند و از آنها می خواهد که حدود کار سیاسی را رعایت کنند، بر مبنای قاعده و قانون و شریعت عمل کرده و به سنت بزرگان دین و سیاست توجه کنند، دست از خودکامگی و استبداد بردارند و در اینجا یک بنیان نسبتا عقلانی برای سیاست مدارها فراهم کنند؛ بلکه ایدئولوگ سلجوقیان شد و برای آنها ایدئولوژی پردازی کرد و حکومت آنها را توجیه کرد و از بعد دیگر هم می شود دید که دور از واقع نیست و هدف خواجه نظام تغییر دادن اهل سیاسی بود و یک آدمی که ناراضی است ولی ایده هایی دارد و فکر می کند از طریق مشارکت سیاسی می تواند تغییر ایجاد کند. در دوره بعد با دو فرد دیگری مواجه هستید که همزمان با هم هستند یکی حافظ یکی عبید زاکانی که مشی طنز را در پیش می گیرد و نارضایتی هایش را غالب طنز مطرح می کند خیلی اثر و کارهایی که کرده قابل مطالعه است و شما می توانید شدیدا ببینید که متونش به روشنی آشکار می کند چطور ناراضی است و همین نارضایتی را در حافظ می بینید؛ نسبت به زاهد، فرمانروا و زهد و ریا ، دین فروشی و تملق و چاپلوسی اعتراض می کند آنچه که مشی اساسی نخبگان فرهنگی و سیاسی آن دوره بوده لزومان از مردم انتقاد نمی کند گرچه این انتقادها به مردم بر می گردد اما بیشتر، چهره های نمادین این زوال فرهنگی را مورد نقد قرار می دهد و نارضایتی خود را از آن ابراز می کند. نخبگان فرهنگی و سیاسی در واقع کسانی هستند که متولیان دین و قدرت بودن را به نحوی مورد نقد قرار می دهند. اینجا هم ما با دو مشی مختلف مواجه هستیم یکی از طریق عرفان و یکی از طریق طنز این نارضایتی ها را بیان می کند. خود عرفان که می شود اسمش را نارضایتی عرفانی گذاشت یک نوع نارضایتی تاریخی و یک نوع نارضایتی از زندگی را در فرهنگ ایرانی نهادینه کرد و عرفان به عنوان یک مشی دینی و یک فرهنگی که دارای ارزش بود و انسان ها را دعوت می کرد به سوی یک نگاه متفاوتی نسبت به زندگی ها، نقش زیادی در نهادینه کردن نارضایتی و ایجاد نارضایتی هنجاری و ایجاد عادتواره فرهنگی که ما ناراضی باشیم دارد. چون ما وقتی اشعار عرفانی را می بینیم بخشی از آن همچین نقشی را دارد که از یک سو اعلام نارضایتی می کند از جهان موجود، و از سوی دیگر بدون اینکه بخواهد جهان واقع را تغییر بدهد شما را به سوی یک جهان آرمانی جذب می کند و شما را از بستر مناسبات اجتماعی خارج می کند و در ارتباط با خدا می خواهد شما را به رستگاری برساند بنابراین نسبت به جهان ناراضی است در عین حال امکان تغییر جهان را نمی بیند لذا راه های دیگر را انتخاب می کند و خارج شدن از مدار جهان و ارتباط دادن فرد با حقیقت آن حقیقتی که جدا از این مناسبتات اجتماعی می تواند دنبال شود و انسان را رستگار کند. در این جا می بینیم که مجموعه ای از عوامل ساختاری، رخدادهای تاریخی که شامل اشغال ها و حمله ها بودند و عوامل ساختاری دولت ها وحکومت های استبدادی که تا حدی به این دلیل استبدادی بودند که بیگانه بودند و نمی توانستند روی مردم تکیه کنند و عمدتا روی نظامی ها تکیه می کردند و لذا روی نظامیان تکیه می کردند روشنفکران جامعه به حاشیه رانده می شدند. یعنی کسانی که اهل اندیشه بودند و عمدتا از طریق ادبیات، شعر، بعضا طنز و بعضا سیاست نامه نویسی نارضایتی ها خودشان را بیان می کردند و بعد در فرهنگ عمومی جریان پیدا می کرد. به این معنا، خود نویسندگان و شعرا بازتاب نارضایتی ها اجتماعی و سیاسی بودند یعنی اندیشه هایی که بیان می کردند به یک معنا صورت بندی کردن وجدان جمعی بود و آن چیزی که در جامعه در حال اتفاق است. از طرف دیگر خودشان در وضعیت اجتماعی و درون نگرشها و بینش عمومی جامعه به نوبه خود تاثیر می پذیرفتند و تاثیر می گذاشتند و این تعامل بین روشنفکران و توده های مردم و آن حوادث تاریخی و ساختار سیاسی استبدادی و این که ایران چهار راه تاریخی حوادث بود و از هر طرف به آن حمله می شد گذرگاهی بود هر کس از غرب به شرق می خواست برود باید از ایران عبور می کرد و این وضعیت بی ثباتی سیاسی را در کنار وضعیت نامطلوب اقتصادی می دید. همه اینها عواملی است که همان نارضایتی را تبدیل به یک عادتواره فرهنگی می کند. از نظر وضعیت اقتصادی، ایران یکی از کشورهایی بود که دستخوش تعارض شهر و شهرنشینان و قبیله نشینان بود. قبیله نشینان بعضا بیگانه بودند و از درون کشور به شهرها حمله می کردند و یک نوع امنیت اقتصادی احساس نمی شد دولت ها خود را مالک اموال مردم می دانستند و هرجا که لازم بود غصب می کردند و در تملک خودشان قرار می دادند بالاخره قدرت سیاسی در جامعه درعین حال مالک اقتصادی همه چیز بود. وضعیت آب که ما همیشه در ایران با کمبود مساله آب مواجه بودیم و همیشه آب مساله مهمی برای جامعه بوده و یک نوع اقتصاد معیشتی سخت را برای این جامعه تحمیل کرده اینها همه یک چشم انداز اقتصادی مطلوب را برای مردم فراهم نمی کرد بنابراین زمینه های ساختاری که عمدتا زمینه های اقتصادی و سیاسی است جامعه را برای نارضایتی فراهم می کرد و از طریق تولیدات فرهنگی مثل طنز و عرفان پیش می رفت. فرق عرفان به تنهایی با نهیلیزم خیامی در این است که در هر دو نارضایتی شدید از دنیا را می بینید اما نهیلیزم خیامی شما را به جایی نمی راند ولی عرفان به شما بُعد ایجابی هم نشان می دهد که آنهم حقیقت است و خداست عرفان به شما می گوید جهان بد است و به شما می گوید بیا به یک جای خوب. خیام به شما می گوید این جهان خیلی بد است ولی چیز خوبی هم در جای دیگر وجود ندارد اما در این جهان بد یک چیزی به عنوان لذت هم وجود دارد حال که جهان ناپایدار است و بر وفق مراد تو نیست سعی کن با لذت این را جبران کنید لذا عرفان خیامی یک نوع جبران این جهانی برای شما فراهم می کند در مقابل نارضایتی دیگر. ولی عرفان یک نوع جبران آن جهانی برای شما فراهم می کند در مقابل نارضایتی ها. هر دو می خواهند برای شما چیزی را جبران کنند. هر دو گونه از عرفان چیزی را پذیرفتند و آن اینکه این جهان بد قابل تغییر نیست شما نمی توانید به یک جهان خوب برسید بنابراین نارضایتی شما یک نارضایتی ذاتی و جوهری است و نارضایتی این است که من به آن می گویم هستی شناختی . نارضایتی که جنبه فلسفی و عرفانی دارد و این را در برابر نارضایتی سیاسی قرار می دهم و نارضایتی سیاسی به شما می گوید که این شرایط بد است و شما می توانید از طریق مشارکت سیاسی جهان را تغییر بدهید همان مشی که خواجه نظام الملک در پیش گرفت و در تعارض با آن مشی رادیکالی که حسن صباح پیش گرفت که می گفت می شود جهان را تغییر داد منتها از طریق خشنونت. ممکن است انقلاب ها و جنبش های اجتماعی یکی از ساز و کارهای مهم جامعه شناختی و یک عامل مهم برای تغییر عادتواره های فرهنگی باشند منتها این بدان معنا نیست که لزوما موفق بشوند اگر این کار را انجام بدهند. در مواردی دیده شده که انقلاب ها عادتواره های فرهنگی را تغییر دادند مثلا در روزهای اول انقلاب یا سال های اول انقلاب در رفتار عمومی مردم و در تعاملات خودشان نسبت به همدیگر گشوده شده بودند و یک نوع صمیمیت و همبستگی اجتماعی بین مردم وجود داشت در عین حال همان رویکرد تاریخشان نسبت به رخدادها در فرایندهای انقلاب رفتارهایشان را باز تولید کرد به جای آنکه نسبت به وضعیت قبلی گسستی ایجاد کند همان وضعیت قبلی را باز تولید کردند. این نگاه که شاه عامل همه بدبختی های ما بود و اینکه متمرکز شدن نارضایتی ملی روی یک فرد و از طرف دیگر جستجو کردن نجات و نجاتبخش دریک فرد دیگر، خود این زایده عادت واره فرهنگی نارضایتی بود. چون این نارضایتی به این صورت نارضایتی نیست که بخواهد جهان را از طریق کنش عقلانی معطوف به هدف و یا کنش عقلانی معطوف به ارزش تغییر دهد بلکه فقط هدفش ابراز احساسات نارضایتی خودش است و اینکه من ناراضی هستم و اینکه کی مقصر است و می تواند نجات بدهد نوع این نارضایتی ما را به کنش سیاسی نمی کشانده این نارضایتی عمدتا نارضایتی هستی شناختی بوده است. یک نوع نارضایتی شما را به کنش سیاسی می کشاند و به شما می گوید موقعیت ها را ارزیابی کن عوامل و مشکلات را شناسایی کن راه حلهای مناسب را ارائه بده و استمرار و پایداری در دراز مدت داشته باش تا بتوانی چیزی را تغییر بدهی. کنش سیاسی یک کنش تاریخی و زمانبر است و مبتنی بر یک نوع خویشتن داری و صبر است، لازمه کنش سیاسی تحمیل یک نوع انضباط به خود فرد است که می خواهد کنش سیاسی انجام دهد. در نظر گرفتن کنش گران متعدد در میدان سیاسی. کنش سیاسی معمولا برنامه دار است و این برنامه در طی یک زمان است که تحقق پیدا می کند، کنش سیاسی انسان را به صبر دعوت می کند ولی نارضایتی به دلیل اینکه بعد عاطفی قوی داشته و اغلب نارضایتی های ما نارضایتی سیاسی نبوده بلکه نارضایتی های هستی شناختی است و اگر بروز پیدا می کرده به شکل های انفجاری بروز پیدا می کرده و این انفجار همراه با یک انتظار هم بوده که با همچنین تصوری که چون هستی را تغییر دادم دیگر از فردا باید راضی باشم و جهان و دنیا باید به وفق مراد من بچرخد، پیش می آید. کنش هستی شناختی در مقایسه با کنش سیاسی وقتی رخ می دهد که فردی دست به انقلاب می زند و فکر می کند هستی را تغییر داده. هستی که محوریتش شاه بود در هم پاشید بنابراین از فردا نباید از چیزی ناراضی باشم و باید از همه چیز راضی باشم. اما در عمل می بینیم که بسیاری از موارد سابق استمرار دارند بر مبنای آن عادتواره تاریخی همیشه این چنین آدمی برای ناراضی بودن دلایلی پیدا می کند نه برای راضی بودن. بنابراین دلایل را به دست می آورد و مجددا بر می گردد به آن نارضایتی هستی شناختیش این است که انقلاب نتوانست چیزی را در شرایط ما تغییر بدهد. به خاطر اینکه ما سعی نکردیم مفهوم نارضایتی سیاسی را در مردم جا بیاندازیم و در آن نارضایتی هستی شناختی باقی ماند. یک نوع سندیت ایجاد می کند بین دو هستی متفاوت و معتقد است که یک هستی باید در هم فروبپاشد و یک هستی باید مسلط شود در عمل واقعیت های زندگی های اجتماعی فرایندی را پش نمی برد که احساس کنیم همچین اتفاقی رخ داده لذا تا باز می گردیم به همان نارضایتی هستی شناختی. در جنبش های اجتماعی یک استمرار و امکان تداوم عقلانیت در آنها وجود دارد ممکن است همچین گسستی راحت تر ایجاد شود و شکل پیدا کند. انقلاب در مقطع خاص ریشه در نارضایتی عرفانی و تاریخ و هستی شناختی ما داشت نه ریشه در نارضایی سیاسی. هنوز تمرین اینکه به طور سیاسی ناراضی باشیم را یاد نگرفتیم ما به صورت هستی شناختی ناراضی هستیم نه به صورت سیاسی به همین دلیل انقلاب هم تجلی همان عادتواره فرهنگی ما بود که شرایط خاصی که ما در آن دوران زندگی می کردیم همچین واکنشی را اقتضا می کرد بعد از آن فرایند تاریخی نخبگان فرهنگی و دینی و سیاسی ملت می توانستند عادتواره فرهنگی را تغییر دهند اما در چنین مسیری حرکت نکردند و درگیر جنگ 7-8 ساله و مسئله صف بندی های جهانی بودند و یکبار دیگر مدافعین انقلاب را به طرف نارضایتی هستی شناختی کشاند و آنها به این ایده رسیدند که مجددا چیزی در جهان باید منفجر شود تا جهان درست شود که این بازهم ریشه در نارضایتی هستی شناختی دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[مشاهده در: www.pana.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]
صفحات پیشنهادی
چرا اخلاق زیست محیطی نداریم و همه چیز را نابود می کنیم؟
چرا اخلاق زیست محیطی نداریم و همه چیز را نابود می کنیم تهران - ایرنا - در میزگردی که به همت خبرآنلاین برگزار شد دلایل اهمیت اخلاق زیست محیطی در جوامع بررسی شد جهان در لبه پرتگاه بحران محیط زیستی قرار دارد انسان با دستیابی به فناوری ها و تکنولوژی های مختلف تسلط خود را بر طبیعتبرزگر: با این کم توجهیها، کشتی خوب نتیجه گرفت/ چرا مسئولان همه چیز را مجانی میخواهند؟
چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۱ ۰۰ منصور برزگر میگوید نایب قهرمانی نتیجه بدی برای کشتی نیست و مسئولان ورزش ما نباید همه چیز را مجانی بخواهند سرمربی سابق تیم ملی کشتی آزاد در گفتوگو با خبرنگار ایسنا اظهارکرد همین که تیم ملی توانست با پنج مدال در هشت وزن دوم شود خیلی خوب کار کردر میزگرد خبرآنلاین بررسی شد؛ چرا اخلاق زیست محیطی نداریم و همه چیز را نابود میکنیم؟
در میزگرد خبرآنلاین بررسی شد چرا اخلاق زیست محیطی نداریم و همه چیز را نابود میکنیم جامعه > محیط زیست - در میزگردی که به همت خبرآنلاین برگزار شد دلایل اهمیت اخلاق زیست محیطی در جوامع بررسی شد طهورا شهبازی جهان در لبه پرتگاه بحران محیط زیستی قرار دارد انسانامام جمعه موقت تهران:تبلیغات دشمن بیش از همه چیز، ولایت فقیه را نشانه گرفته است
امام جمعه موقت تهران تبلیغات دشمن بیش از همه چیز ولایت فقیه را نشانه گرفته است فرهنگ > دین و اندیشه - رسا نوشت حجتالاسلام والمسلمین کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران شب گذشته در جمع خانواده های شهدا که در تجلیل از مقام شهدای منطقه شمیرانات برگزار شد بیان داشتهمه چیز درباره «آتش بس 2» از زبان کارگردان
همه چیز درباره آتش بس 2 از زبان کارگردانتهمینه میلانی قصد دارد آتش بس را تا پنج فیلم ادامه دهد و معتقد است اسم آتش بس پتانسیل آن را دارد که با آن صد قصه میتوان نوشت تهمینه میلانی قصد دارد آتش بس را تا پنج فیلم ادامه دهد و معتقد است اسم آتش بس پتانسیل آن را دارد که با آوالیبال قهرمانی جهان - لهستان معروف: بعد از ست اول همه چیز برای ما تمام شد
والیبال قهرمانی جهان - لهستانمعروف بعد از ست اول همه چیز برای ما تمام شدکاپیتان تیم ملی والیبال ایران گفت ما امروز شانس اندکی داشتیم و بعد از ست اول دیگر همه چیز برای ما تمام شد به گزارش خبرگزاری فارس سعید معروف پس از شکست 3 بر 2 تیم ملی والیبال ایران برابر فرانسه و عدم صعودبارها و بارها تکرارکردهام که در شهرداری هزینه فاقد سند نداریم/ باید پرسید شهرداری و شورا از کجا به امروز رسید
چمران در پاسخ به دوستی مطرح کرد بارها و بارها تکرارکردهام که در شهرداری هزینه فاقد سند نداریم باید پرسید شهرداری و شورا از کجا به امروز رسیده که همه چیز آن شفاف است حسابرسی شفاف از سال 82 تاکنون افتخارمان بوده است رئیس شورای اسلامی شهر تهران خطاب به اظهارات دوستی گفت بارها وغریبپور در آستانه دادگاه: ناگزیرم در دفاع از خود همهچیز را در دادگاه بگویم/ آقای انتظامی بیمهری کرد
غریبپور در آستانه دادگاه ناگزیرم در دفاع از خود همهچیز را در دادگاه بگویم آقای انتظامی بیمهری کرد بهروز غریبپور که قرار است روز یکشنبه 23 شهریورماه به دلیل شکایت عزتالله انتظامی و فرزندش در دادسرای فرهنگ و رسانه حضور پیدا کند تصریح کرد که رفتار عزتالله انتظامی با وی مصدادرخشان: تا ۲ ساعت دیگر همه چیز مشخص میشود
درخشان تا ۲ ساعت دیگر همه چیز مشخص میشود جام جم ورزشی سرمربی پیشین تیم فوتبال پرسپولیس از مشخص شدن وضعیت این تیم تا ساعات آینده خبر داد حمید درخشان در واکنش به شایعه حضورش در کادر فنی تیم فوتبال پرسپولیس به عنوان جانشین علی دایی به تسنیم گفت اکنون نمیتوانم چیزی را به صمولایی: طی ۳-۲ روز آینده همه چیز مشخص میشود
مولایی طی ۳-۲ روز آینده همه چیز مشخص میشودمربی بدنساز سابق تیم فوتبال پرسپولیس گفت هنوز به نتیجه نرسیدهایم و طی ۳-۲ روز آینده همه چیز در مورد قرارداد ما مشخص میشود به گزارش خبرگزاری فارس محمد رضا مولایی به عنوان یکی از اعضای سابق کادرفنی سرخپوشان امروز با حضور در باشگاه جلمرضیه برومند: با اینکه پول نداریم ولی خوشبختانه همه چیز آرام است
مرضیه برومند با اینکه پول نداریم ولی خوشبختانه همه چیز آرام است تهران-ایرنا- مرضیه برومند می گوید امسال قرار است آثار جوانانی که کارهای آنها برای حضور درجشنواره عروسکی رد شده هم میهمان جشنواره باشند و از طریق به روی صحنه بردن اجرای آنها از زحماتشان قدردانی می شود به گزارش خبرناگزیرم در دفاع از خود همهچیز را در دادگاه بگویم/ آقای انتظامی بیمهری کرد
فرهنگ و هنر تئاتر غریبپور در آستانه دادگاه ناگزیرم در دفاع از خود همهچیز را در دادگاه بگویم آقای انتظامی بیمهری کرد بهروز غریبپور که قرار است روز یکشنبه 23 شهریورماه به دلیل شکایت عزتالله انتظامی و فرزندش در دادسرای فرهنگ و رسانه حضور پیدا کند تصریح کرد که رفتار عزتاللبه خاطر تیم ملی یک اردو از امیدها کم کردیم تا این بلا سرش بیاید عزیزمحمدی: چرا کیروش برای همه فوتبال ما تصمیم
به خاطر تیم ملی یک اردو از امیدها کم کردیم تا این بلا سرش بیایدعزیزمحمدی چرا کیروش برای همه فوتبال ما تصمیم میگیرد با یک سوم پول او میشد مربی دیگری آوردرئیس اتحادیه فوتبال گفت چرا باید کاری کنیم که کیروش برای همه فوتبال ما تصمیم بگیرد به گزارش خبرگزاری فارس عزیزالله محمدعلیرضا معمری: والیبالیست ها همه چیز را ثابت کردند
جمعه ۲۱ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۰ ۰۴ کارشناس والیبال با ابراز خشنودی از پیروزی تیم ملی ایران مقابل آرژانتین گفت بازیکنان ایران باز هم توانایی های خود را نشان دادند و همه چیز را ثابت کردند به ویژه اینکه که بدون ولاسکو هم می توانند پیروز شوند علیرضا معمری در گفت و گو با ایسنا اظهار کردهمه چیز درباره تیکهای عصبی
همه چیز درباره تیکهای عصبی یک متخصص کودکان گفت برای درمان انواع تیک عصبی در درجه اول باید محیط خانواده را بررسی و به اطرافیان گوشزد کرد که انتظارات بیش از حد از کودک نداشته باشند دکتر اکبر کوشانفر در گفتوگو با ایسنا با اشاره به اینکه تیکهای عصبی میان پسران بیشتر از دختران اسپنجعلي: از همه چيز بي خبرم
پنجعلي از همه چيز بي خبرم محمد پنجعلي سرپرست تيمپرسپوليس دقايقي پيش به مجموعه درفشي فر رسيد و مقابل خبرنگاران طوري رفتار کرد که انگار از هيچ چيزي خبر ندارد به گزارش "ورزش سه" پنجعلی که ظاهرا دوست دارد در سمتش باقی بماند گفت من تازه از خبرها مطلع شده ام کسی از باشگاهبرای سرپرستی تیم ملی صحبتهای نیمبندی با رئیس فدراسیون داشتم ترابیان: همه چیز بین کیروش و کفاشیان است، شاید
برای سرپرستی تیم ملی صحبتهای نیمبندی با رئیس فدراسیون داشتمترابیان همه چیز بین کیروش و کفاشیان است شاید اینگونه موفقتر باشددبیر کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال گفت همه چیز بین خود کارلوس کیروش و کفاشیان است شاید با این روش سرمربی تیم ملی موفقتر از قبل باشد عباس ترابیان-
گوناگون
پربازدیدترینها