محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827922002
آقای شرافت بر سر دوراهی دلواپسی
واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: آقای شرافت بر سر دوراهی دلواپسی
مگر در هشتسال دفاع مقدس چه کسانی کمک حال تأمین امنیت شهرهای ما بودند و از وقوع بسیاری از حوادث ناگوار جلوگیری میکردند؟ حالا هم اگر از خطراتی که جوانان ما را از دختر و پسر تهدید میکند آگاهی داشته باشند، این جوانانی که توفیق حضور در جبهههای دفاع مقدس را نداشتهاند، از همان ایثارگریهای اوایل انقلاب و دوران جنگ تحمیلی دریغ نخواهند کرد.
محمدمهدی پورمحمدی: در عنفوان جوانی، میخواستم وارد کوچهای طولانی شوم. پیرمردی را دیدم که خسته، شکسته و ناتوان، از آن کوچه بازمیگشت. رو به من کرد و گفت: من رفتم، بنبست بود، تو نرو! من گوش نکردم و وارد کوچه شدم. بنبست بود! وقتی از کوچه بازگشتم، پیر شده بودم، و خسته و شکسته و ناتوان. جوانی را دیدم که میخواست وارد کوچه شود. رو به او کردم و گفتم: من رفتم، بنبست بود، تو نرو! گوش کرد و وارد کوچه نشد. با خود گفتم ای کاش ...
در یادداشت «کومپاکامپالاگا » آقای شرافت دوست قدیمیای را که پس از سه چهار دهه دوری در راهپله طبقه سوم ساختمان روزنامه همشهری بهطور تصادفی ملاقات کردم، از دیدگاه خودم خدمت شما خوانندگان عزیز معرفی نمودم. در آن یادداشت درباره ایشان آمده است: میگویند سرکه کهنه از سرکه تازه، و دوست قدیمی از نوع جدید آن بهتر است و من میگویم بهتر از هر دو آنها دوستی قدیمی مانند محمد شرافت است که خودش دوستی قدیمی و اخلاقش درست مانند سرکه کهنه است. تصور کنید که اگر فردی، با این اخلاق حسنه، بر سر دوراهی قرار گرفته باشد، اطرافیانش چه خواهند کشید. اینبار که نه بهطور تصادفی، بلکه با تعیین وقت قبلی به دیدارش رفتم. برای اینکه بداخلاقیاش دوباره رسانهای نشود، خیلی سعی میکرد که لرزش دستها، ارتعاش صدا، پریدن پلکها و باز و بسته شدن عصبی پرههای بینیاش را کنترل کند. اما به قول شاعر: «نبود بر سر آتش میسَرم که نجوشم». البته شاعر حدیث نفس کرده و اگر به جای بنده جلوی آقای محمد شرافت نشسته بود، میفرمود: «نبود بر سر آتش میسَرش که نجوشد».
از دست آقای دلواپس تلویزیون عصبانی و خشمناک بود، و بالاخره فنرش در رفت و فریادش بلند شد که نمیشود این آقای دلواپس نباشد، دلش به حال ما نسوزد و ما را به حال خود رها کند که هر جا خودمان میخواهیم برویم. بریده بریده، شکسته بسته و منقطع حرف میزد و ماحصل، ویراستاری و به قول فیلمسازها، پس از «راف کات» و «فاین کات» کردن حرفهایش اینطور دستگیرم شد که: الساعه از دادسرای منطقه سعادتآباد واقع در علامهشمالی بازگشته، مبلغی برای رهگیری گوشی تلفنهمراهش به حساب دادسرا واریز کرده، قبل از آن هم به خاطر پیگیری شکایت شب گذشته، به واحد تجسس کلانتری شهرک غرب مراجعه داشته است.
حرف حسابش این بود که من به جهنم، فردا اول مهر است، مدارس و دانشگاهها باز میشوند و فرزندان مردم از کوچک و بزرگ، دختر و پسر و کودک و نوجوان، باید امنیت داشته باشند. میگفت که دیشب اصلاً خوابش نبرده و تا پلکهایش روی هم میرفته، باز آن چهره ترسناک با نقابی که دهان و بینی خود را پوشانده ظاهر میشده، با یک دستش گردن نحیف و باریک او را میفشرده و با دست دیگرش یک تیغ موکتبری را تهدیدکنان بالای سرش نگه میداشته و او فریادزنان از خواب میپریده است. تازه نگاهم به گلوی او که سعی میکرد زیر یقه پیراهنش پنهان کند افتاد، هنوز جای پنجههای آن غول بیشاخ و دم، به صورت خطوط سیاه و بنفش روی گردنش پیدا بود. برای اولینبار در عمرم به او حق دادم که اینقدر عصبانی و بداخلاق باشد.
میگفت تازه هوا تاریک شده بود که در یکی از ایستگاههای بزرگراه چمران از اتوبوس یا همان بی- آر-تی خودمان پیاده شدم، از پلههای وسطی پل عابرپیاده که ایستگاه را به پل وصل میکند بالا رفتم، طول پل را طی کردم و قبل از آنکه پایم را روی اولین پله بگذارم، یک موجودی از نظر جثه تقریباً به هیکل «فلاش گوردون»، با نقابی که دهان و نصف بینیاش را پوشانده و در پیچ پله کمین کرده بود، گریبانم را گرفت و گلویم را فشرد، یک تیغ موکتبری را بالای سرم نگه داشت و گفت: بیسروصدا، موبایل و کیف پولت را بده. بعد تیغ را از بالای سرم پایین آورد، در نیم سانتیمتری چشمم نگه داشت و گفت میفهمی که چی میگم! زبانم بند آمده و از فشار دستش نفسم به تنگی افتاده و به خرخر افتاده بودم. کیف پول و موبایلی که تازه خریده بودم را تقدیمش کردم و چشمهایم را از آسیب تیغ و گردنم را از فشار چنگالش رهایی دادم. گفت: آرام از پلهها میری پایین و پشت سر را نگاه نمیکنی! اطاعت کردم. حالا آقای شرافت کمی آرام شده بود. گفت من چند دختر و پسر دبیرستانی و دانشگاهی دارم. برنامه درسی بعضی از آنها طوری است که کلاسهایشان تا هشت و نیم شب ادامه دارد و تا به خانه برسند از نه و نیم گذشته است. آقای دلواپس تلویزیون، میکروفن به دست با تصویربردارش وسط اتوبان جلوی آدم را میگیرد و با آن لحنی که لج آدم دزدزدهای مانند من را درمیآورد، میگوید: من دلواپسم! دلواپس شما که از پل عابرپیاده استفاده نمیکنید. این پل را برای شما ساختهاند. چون خیلی دلواپس سلامتی شما بودهاند این پل را ساختهاند که صحیح و سالم به آن طرف اتوبان برسید! اما من از حالا به بعد بیشتر دلواپس رد شدن از روی پل هستم تا از زیر آن. تصور اینکه زورگیر قلتشنی مانند آنکه کیف پول و موبایل مرا از من گرفت، گلوی دخترم را بفشارد، دیوانهام میکند. هرکدام از فرزندانم از یک مسیر متفاوت به خانه میآیند، ما یک اتومبیل بیشتر نداریم و امکان اینکه همه را خودمان ببریم و بیاوریم وجود ندارد. اگر با تاکسی بیایند باز برای عبور از اتوبان باید از پل عابرپیاده استفاده کنند و استفاده از آژانس که آنها را تا در منزل برساند، روزانه برای هرکدام بین ١٥ تا ٢٠هزار تومان هزینه دارد، که این پولها از شیار قلم بیرونآمدنی نیست!
حق با آقای شرافت بود. دلداریاش دادم و گفتم من ناامید نیستم. اگر نیروی انتظامی به اندازه کافی نیرو ندارد که برای هر پل عابرپیاده یک مأمور بگمارد، یک لشکر چهارهزارنفره، همه غیرتمند، همه نگران نوامیس میهن اسلامی، همه جوان و پرانرژی، همه آماده خدمت و همه آماده امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد و چشم امید همه ما باید به آنها باشد. مگر در هشتسال دفاع مقدس چه کسانی کمک حال تأمین امنیت شهرهای ما بودند و از وقوع بسیاری از حوادث ناگوار جلوگیری میکردند؟ حالا هم اگر از خطراتی که جوانان ما را از دختر و پسر تهدید میکند آگاهی داشته باشند، این جوانانی که توفیق حضور در جبهههای دفاع مقدس را نداشتهاند، از همان ایثارگریهای اوایل انقلاب و دوران جنگ تحمیلی دریغ نخواهند کرد. اگر ایجاد مزاحمت برای پسران و دختران فسقی آشکار، گناهی بزرگ و یکی از مناهی بَیّن و تهدید آنان با سلاح سرد و گرم، محاربه به شمار میرود که حتماً چنین است، کدام جوان غیرتمندی میتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد و تا این خطر را از سر خواهران و برادران دینی خود رفع نکرده و تا این نگرانی را از خانوادههای هموطنان کشور اسلامی مرتفع نساخته سر راحت به بالین بگذارد. اگر این برادران غیور به یاری نوامیس وطن نیایند بازنویسی روزآمد پاراگراف آغازین این یادداشت به این صورت خواهد بود: میخواستم از پلههای پل عابرپیاده بالا بروم، دخترکی را دیدم رنگپریده و ترسان، مجروح و خسته، شکسته و لرزان، رو به من کرد و گفت: من رفتم و به این روز افتادم، تو نرو! من گوش نکردم و از پلهها بالا رفتم، وقتی از آن طرف پل پایین میآمدم، رنگپریده بودم و ترسان، مجروح و خسته، شکسته و لرزان، مفلس و بیموبایل! جوانی را دیدم که میخواست پا بر اولین پله پل بگذارد. رو به او کردم و گفتم: من رفتم و به این روز افتادم، تو نرو! گوش کرد و بازگشت. دقایقی بعد آقای دلواپس تلویزیون در وسط اتوبان با او مصاحبه میکرد: من دلواپسم! دلواپس شما که از پل عابرپیاده استفاده نمیکنید. این پل را برای شما ساختهاند...
منبع: روزنامه شهروند
۳۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]
صفحات پیشنهادی
آقای سرسنگی! به جای دلواپسی، وعدههایتان را به یاد آورید
آقای سرسنگی به جای دلواپسی وعدههایتان را به یاد آورید تازهترین اظهار دلواپسی را شاید بتوان در اظهارات مدیرعامل خانه هنرمندان مجید سرسنگی جستجو کرد او به تازگی بخشی از دلواپسیهای خود را بیان کرده و گفته است اوضاع فرهنگ ما آشفته است و هر کسی میخواهد از آن صحبت کند امیدوانمی دانم آقای روحانی در چه فضایی قرار دارند
واکنش رییس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری به اظهارات رییس جمهور درباره فرهنگ نمی دانم آقای روحانی در چه فضایی قرار دارند خبرگزاری رسا ـ رییس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری به اظهارت حجت الاسلام والمسملین روحانی واکنش نشان داد و گفت من نمی دانم آقای روحانی در چه فضایی قرار دارندآقایان اجازه ندادند تیم نتیجه بگیرد غلامپور: سیاسی را نمیشناسم / یکشبه تصمیم آماتوری گرفتند
آقایان اجازه ندادند تیم نتیجه بگیردغلامپور سیاسی را نمیشناسم یکشبه تصمیم آماتوری گرفتندمربی دروازهبانان تیم فوتبال پرسپولیس گفت من سیاسی را نمیشناسم اما امیدوارم تیم با کادر فنی جدید نتیجه بگیرد به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس بهزاد غلامپور پس از اتفاقاتی که در تیمپيرواني:مشخص شد بيپولي آقايان سياهبازي بود
پيرواني مشخص شد بيپولي آقايان سياهبازي بود مربي سابق پرسپوليس گفت واقعا درست است هر کسي که در روزنامه مصاحبه ميکند را به عنوان سرمربي پرسپوليس انتخاب کنيد وقتي مديران دانش نداشته باشند اين اتفاق ميافتد و چيز عجيبي نيست افشین پیروانی در جمع خبرنگاران در خصوص اتفاقات ر18 ژست باکلاس عکاسی برای آقایان! +راهنمای تصویری
18 ژست باکلاس عکاسی برای آقایان راهنمای تصویری 18 ژست باکلاس عکاسی برای آقایان هنگام عکاسی مرد ها نسبت به خانم ها کمتر احساس راحتی می کنند پس باید هنگام عکاسی مطمئن شد که احساس راحتی می کنند ایجاد آمادگی در سوژه قبل از عکاسی به این امر کمک می کند پس بگذارید شخص بداند چه کارینمیدانم آقایان از کجا خط میگیرند منافی: هیچ کجای دنیا چنین اتفاقاتی رخ نمیدهد/ اگر یک فوتبالی این کارها را
نمیدانم آقایان از کجا خط میگیرندمنافی هیچ کجای دنیا چنین اتفاقاتی رخ نمیدهد اگر یک فوتبالی این کارها را میکرد دلمان نمیسوختمربی سابق تیم فوتبال پرسپولیس گفت اگر یک شخص فوتبالی چنین کارهایی را میکرد دلمان نمیسوخت به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس جواد منافی در خصآقای رحیمی!هواداران چقدر باید هزینه «قهرمان ملی» را بدهند؟/ از بازتر شدن دست دلالها در پرسپولیس احساس خطر می
مایلیکهن آقای رحیمی هواداران چقدر باید هزینه قهرمان ملی را بدهند از بازتر شدن دست دلالها در پرسپولیس احساس خطر میکنم پیشکسوت باشگاه پرسپولیس خطاب به مدیرعامل پیشین این باشگاه گفت هواداران میلیونی پرسپولیس چقدر باید هزینه قهرمان ملی را بپردازند آیا قهرمان ملی باید به هعکس جالب از آقای وزیر بر فراز «بغداد»
عکس جالب از آقای وزیر بر فراز بغداد آمریکا قریب به یازده سال پیش عراق را بدون مجوز شورای امنیت اشغال کرد و رژیم بعثی صدام را سرنگون کرد گرچه آمریکا رسما از عراق خارج شده است اما گویا پایش در عراق گیر است و از این باتلاق نمی تواند خارج شود این بار به بهانه داعش عصر ایران &nbآقاین هم از غافله عمل زیبایی جا نماندند!
آقاین هم از غافله عمل زیبایی جا نماندند از عوارض ناشی از این جراحی میتوان به اختلالات تنفسی و بدشکلی در فرم بینی اشاره کرد فوق تخصص جراحی پلاستیک و زیبایی در ارتباط با گرایش مردان در سنین بالا به انجام جراحی پلاستیک و زیبایی بینی گفت با توجه به این که شرایط فیزیولوژیک بدن وآقای علم الهدی! مشکل جدی تر از این حرف هاست
آقای علم الهدی مشکل جدی تر از این حرف هاست وبلاگ > موسوی سیدعبدالجواد - در همین خبرآنلاین خودمان به نقل از ایرنا آمده است امام جمعه مشهد گفت امروز عدم همصدایی ما با یکدیگر در جریان فرهنگی موجب کاهش توان و قدرت نفوذ فرهنگی منبرها تریبونهای نماز جمعه و فعالیتهایرازهای سلامت و تناسب اندام آقای ایکس!
رازهای سلامت و تناسب اندام آقای ایکس هیو جکمن یک ورزشکار است که در کنار بدنسازیهای سنگین برای رسیدن به وزن ایدهآل برنامههای روتین تغذیهای دقیقی را دنبال میکند او 9 راز داشتن زندگی سالم خود را فاش میکند مجله سیب سبز هیو جکمن بازیگر 45 ساله خوشاندام و معروف مجموعهآقای سیاسی؛ پرسپولیس ارثیه شما نیست!
آقای سیاسی پرسپولیس ارثیه شما نیست بعد از اتفاقاقت جنجالی بالاخره علی دایی سرمربی پرسپولیس توسط حمیدرضا سیاسی رئیس هیئت مدیره این تیم برکنار شد و حمید درخشان به عنوان جایگزین دایی نام گرفت طرفداری پس از کش و قوس های فراوان امروز علی دایی سرمربی پرسپولیس از هدایت این تیم برکنادرست است هر کسی که در روزنامه مصاحبه میکند را سرمربی پرسپولیس کنید؟ پیروانی: مشخص شد بیپولی آقایان سیاهبازی
درست است هر کسی که در روزنامه مصاحبه میکند را سرمربی پرسپولیس کنید پیروانی مشخص شد بیپولی آقایان سیاهبازی بوده اگر پول داشتند پولادی مسلمان و حسینی را نگه میداشتندمربی سابق پرسپولیس گفت واقعا درست است هر کسی که در روزنامه مصاحبه میکند را به عنوان سرمربی پرسپولیس انتخاب کبعید میدانم دایی به تمرین پرسپولیس برود، چون برکنارش کردهاند مایلیکهن: آقای رحیمی؛ چند بار قهرمان ملی را در
بعید میدانم دایی به تمرین پرسپولیس برود چون برکنارش کردهاندمایلیکهن آقای رحیمی چند بار قهرمان ملی را در حال روزنامه خواندن در تمرین پرسپولیس دیدی چرا برخورد نکردی پیشکسوت پرسپولیس گفت از مدیرعامل پرسپولیس سوال میکنم که چند بار قهرمان ملی را با کت و شلوار در تمرین پرسپولچهره عجیب آقای بازیگر در جشنواره ونیز 2014 + عکس
چهره عجیب آقای بازیگر در جشنواره ونیز 2014 عکس جیمز فرانکو بازیگر مشهور هالیوود امسال در جشنواره فیلم ونیز با فیلم خشم و هیاهو در بخش جنبی شرکت داشت این فیلم برگرفته از رمان ویلیام فاکنر به کارگردانی خودش بود او قرار بود که جایزه نوآوری جشنواره ونیز را هم دریافت کند این خبرآقای بهزادی! گربه سیاه استقلال شما نبودید،صفر ایرانپاک بود
آقای بهزادی گربه سیاه استقلال شما نبودید صفر ایرانپاک بود تهران - ایرنا - گفته اید وقتی فشار آوردند از تاکید بر تست دوپینگ منصرف شوید از مربی گری کنار رفتید در حالی که حجازی مژدهی عادلخانی غلامحسین مظلومی و علی جباری همگی تست دوپینگ دادند و جواب ها هم منفی بود به گزارش عصبه فکر فروش این بازیکن باشید آقای دایی!
به فکر فروش این بازیکن باشید آقای دایی مسئولان پرسپولیس باید خیلی جدی به جذب یک هافبک دفاعی خارجی و آزاد کردن حقیقی فکر کنند به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز بدون شک با کوچک ترین توجهی به بازی چند هفته اخیر رضا حقیقی در پرسپولیس میتوان فهمید او کمتری-
سیاسی
پربازدیدترینها