واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: گروه كوچكي كه لشكر چهارم ارتش بعث را به ستوه آورد
زمان زيادي از شروع جنگ نميگذشت كه فرماندهي سپاه در غرب كشور تصميم گرفت از تمركز نيروها در جبهههاي واحد جلوگيري شود و همه نيروهاي داوطلب و بچههاي سپاه در مناطق مختلف تقسيم شوند.
نویسنده : آرمان شريف
شهيد چمران در جنوب جنگهاي نامنظم را اداره ميكرد، سلسله عملياتهاي چريكي را اصغر وصالي در سرپل ذهاب انجام ميداد و لازم بود يك گروه چريكي در گيلانغرب راهاندازي شود. لذا گروه چريكي شهيد اندرزگو در گيلانغرب راهاندازي شد و مسئوليت آن به ابراهيم هادي و جواد افراسيابي واگذار شد. حسين اللهكرم در بخشي از كتاب خاطراتش درباره اين گروه مينويسد: «از بدو ورود ميخواستم يك گروه چريكي تشكيل بدهم. زحمت اين كار به گردن برادران ابراهيم هادي و جواد افراسيابي افتاد. خيلي زود زبدهترين بچهها را دور خود جمع كردند و هسته اوليه را شكل دادند؛ حدود 30 نفر شدند. اسم اين گروه چريكي را گروه شهيد اندرزگو گذاشتيم. خيلي زود به عمليات گشت شناسايي و گشت رزمي رفتيم و چندين عمليات صورت داديم. با فعاليت گروه اندرزگو، جبهه گيلانغرب و نفتشهر متحول شد. عرض طبيعي، ارتفاعات كوچك و بزرگ، شيارهاي متعدد و مهمتر از همه، پوشش گياهي مناسب، درصد پيروزي ما را افزايش ميداد. بچهها در طول روز مخفي ميشدند و به تحركات دشمن چشم ميدوختند و در طول شب به جبهه دشمن رسوخ ميكردند. عراق به معناي واقعي از حركت بازمانده بود.» چهرههايي چون شهيدان رضا چراغي، رضا دستواره، محمدرضا علياوسط، حسن زماني، سيد ابوالفضل كاظمي، رضا گوديني، داريوش ريزهوندي، ابراهيم حسامي، هاشم كلهر، جواد افراسيابي و علي خرمدل، محمدكاظم كلهر و ابراهيم هادي در اين گروه كوچك حضور داشتند و بعدها به شهادت رسيدند. ماجراي نامگذاري اسم گروه به نام شهيد اندرزگو هم داستان جالبي دارد. اعضاي گروه در ابتدا تصميم داشتند تا نام گروهشان را شهيد بهشتي بگذارند ولي در بازديدي كه آيتالله بهشتي از منطقه داشته با نام پيشنهادي آنان مخالفت ميكند و به رزمندگان پيشنهاد ميكند تا نام گروه را شهيد اندرزگو بگذارند: «چون شما كار چريكي انجام ميدهيد نام گروه را شهيد اندرزگو بگذاريد چراكه او بنيانگذار حركتهاي چريكي و اسلامي بود.» در گروه چريكي شهيد اندرزگو افراد مختلفي حضور داشتند؛ از نوجوانان تا پيرمردان، افراد بيسواد تا فارغالتحصلان رشته دكتري، از بچههاي متدين تا كمونيستهاي توبه كرده دور هم جمع شده بودند و گروهي يكدست و صميمي را تشكيل داده بودند. ابراهيم هادي كه مسئوليت گروه بر عهده او بود هميشه ميگفت: «ما فرمانده نداريم.» گروه به صورت همفكري و با خردجمعي همه اعضاي گروه اداره ميشد و كسي به دنبال امر و نهي و مديريت نبود. گروه شهيد اندرزگو در كنار فعاليتهاي رزمياش به دنبال كمك به مردم محلي و رفع مشكلات آنها بود به طوريكه با خلقخوب اعضاي گروه بسياري از نيروهاي محلي گيلانغرب جذب گروه ميشدند. در فعاليتهاي نظامي و رزمي تمركز عمده گروه اندرزگو بر تشكيل تيمهاي شناسايي و عملياتي و عبور از ارتفاعات و تهيه نقشههاي دقيق و صحيح از منطقه بود. اعضاي گروه در نيمههاي شب به همراه افراد از ارتفاعات عبور ميكردند و پشت نيروهاي دشمن قرار ميگرفتند و از محل استقرار و تجهيزات دشمن اطلاعات بسيار دقيقي را به دست ميآوردند. شهيد ابراهيم هادي درباره اين استراتژي جنگي ميگفت: «اگر چنين كاري را انجام ندهيم معلوم نيست در عملياتها موفق شويم. پس بايد شناسايي ما دقيق و صحيح باشد.» به همين دليل او از ميان نيروهاي اين گروه شجاعترين، زبدهترين و بهترين نيروهاي شناسايي را تربيت كرد و به قول قول فرمانده تيپ 313 حرّ كه مسئوليت اطلاعات و عمليات را در جنگ به عهده داشت: «ابراهيم با روشهاي خود بنيانگذار اين تيپ (حر) بود هر چند كه قبل از تشكيل آن به شهادت رسيده بود.» با اين حال گروه از لحاظ نظامي داراي ضعفهم بود. اللهكرم درباره ضعف نظامي گروه توضيح ميدهد: «نقطه ضعف بچهها، ديدهباني بود. آنها براي اينكه بتوانند هرچه سريعتر اين كار را ياد بگيرند، حتي جيره غذايي خود را به ديدهبان ميدادند، ظرف غذاي ارتشيها را ميشستند و حتي براي آنها آفتابه آب ميكردند. بايد طرز استفاده از قطبنما را ياد ميگرفتند، فاصلهها را تخمين ميزدند، زاويهيابي ميكردند و...» گروه چريكي شهيد اندرزگو در دوران فعاليت خود شاهد 52 عمليات كوچك و بزرگ توسط همان نيروهاي نامنظم بود كه لشكر چهارم ارتش عراق را در منطقه غرب به ستوه آورده بود و تلفات سنگيني را به آنان تحميل كرد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]