واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۲۹ شهريور ۱۳۹۳ (۸:۵۵ق.ظ)
آفرينش: انصاف و جاي خالي آن در زندگي هاي ما...
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه آفرينش چنين نوشت:
وقتي در روابط، انصاف رنگ مي بازد، افراد دائما در اين هول و ولا قرار مي گيرند که مبادا مورد ظلم قرار گرفته يا در مورد حق و حقوقشان اجحافي صورت بگيرد و خلاصه به نحوي بر سرشان کلاه برود. اين است که در چنين وضعيتي اعتماد انسانها به هم جاي خودش را به سو ء ظن و بي اعتمادي و عدم باور مي دهد... يعني جامعه اي که مي توانست با شکل گيري روابط حسنه بين افرادش در محيطهاي خانوادگي، شغلي و اجتماعي از توفيقات و حرکت هاي رو به جلوي زيادي برخوردار شود تبديل مي شود به مجموعه پُر مشکلي که کوچک ترين مسائل خانوادگي و اجتماعي، مي تواند آن را به تلاطم دربياورد و دچار تنش کند.
در خيلي از موارد وقتي منشا و خاستگاه درگيريها و مشکلات در سطح جامعه را جست و جو مي کنيم به نقطه ي مشترکي مي رسيم که عدم رعايتش منجر به بروز ناهنجاريهاي بعدي شده است. نقطه ي مشترکي به نام انصاف که در بسياري از مواقع، منفعت طلبي ها و خودخواهي ها به ما اين اجازه را نمي دهند تا بر مبناي آن و به گونه منصفانه عمل کنيم.
نمونه اش هم مي شود آنچه در تعطيلات مدتي پيش و در جريان شلوغي جاده ها اتفاق افتاد و در برخي از رسانه ها هم منعکس شد که بر مبناي آن در حالي که جاده هاي شمال کشور به دليل کثرت مسافران دچار ترافيک نفس گير و چندين ساعته شده بودند، برخي فروشندگان بين راه، هر بطري آب معدني را تا قيمت ده هزار تومان هم فروختند و اين يعني سوءاستفاده از شرايط بدي که ديگران در آن قرار دارند. يعني بي انصافي!...
فروشنده اي که با داشتن علم و آگاهي نسبت به وجود نقص در جنس فروشي خود آن را به مشتري بي اطلاع، بدون مطلع نمودن او مي فروشد، مسئولي که آن وقت و زماني را که موظف است به امور مردم بپردازد صرف رسيدن به منافع خود مي کند، کارمندي که لحظه اي خود را جاي ارباب رجوع نمي گذارد و براي راه انداختن کار وي و رفع دغدغه از افراد مراجعه کننده، اهميتي قائل نيست، پزشکي که درمان بيمارش را منوط و مشروط به پرداخت هزينه هاي گزاف و محرمانه از سوي بيمار بخت برگشته مي کند، صاحب ملکي که ساختمان فرسوده خود را با تغيير کاربري تبديل به مسافرخانه مي کند و مدتي بعد، به دليل فروريختن ناگهاني چاه، دو نفر از مسافران اقامت گزيده در آن، توسط چاه بلعيده شده و جان مي سپارند، مهندس ناظري که زحمت نظارت اساسي را به خودش نمي دهد و پولهاي خارج از چهارچوبي که در اين رابطه مي گيرد و به دنبالش؛ ريزش يکي پس از ديگري ساختمانها و هر بار کشته شدن چند نفري در جريان آن، ساختمان سازي که يک هفته بعد از تحويل خانه نو به مشتري، در اثر ساخت و ساز غيراساسي و غيرمتعهدانه، انواع و اقسام مشکلات را براي صاحبخانه خود پديد مي آورد و هر بار، جايي از کار مي لنگد و... هر يک به نوعي با بي انصافي خود، به اعتماد عمومي ضربه و خدشه وارد مي کنند و از آن جا که هر جامعه اي براي ساخته شدن و پيشرفت، به افرادي دلسوز و منصف و نه منفعت طلب نياز دارد، جامعه ما نيز از اين قاعده مستثني نخواهد بود.
نويسنده: زهرا کيان بخت
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]