واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
جام جم نوا: صف تماشاگران برای ورود به تالار وزارت کشور تا نزدیکیهای میدان فاطمی آمده است. ساعت از 21:30 گذشته و هنوز بر ادامه این صف افزوده میشود. از دم در تالار وزارت کشور تا انتهای صف راه زیادی است، اما «همه جا به نوبت»، باید رفت و در صف ایستاد. بالاخره نوبت به ورود ما هم میرسد. تالار وزارت کشور دروازهٔ بزرگی هم دارد که متاسفانه بسته است و مردم باید از دری کوچک و نفر به نفر وارد شوند. شاید این درِ کوچک علت آن صف بلند است. از داخل اتاقکی رد و وارد حیاط میشویم. بلیتها چک میشود و گِیتها هم از نظر امنیتی ما را چک میکنند.
داخل بوفهٔ تالار شلوغ است. کسانی که از بوفه خارج میشوند خوردنیهای جذابی در دست دارند. یعنی من درست میبینم؛ تصور کنید که کسی برای دیدن کنسرت موسیقی ایرانی آن هم با صدای شهرام ناظری آمده باشد و از بوفه با یک بغل چیپس و پفک خارج شود و به سمت سالن اصلی برود.
ساعت به 22 نزدیک شده، اما هنوز هم کسانی هستند که با کوله باری از خوراکیها وارد سالن شوند و به دنبال صندلیشان بگردند.
گروه به روی صحنه میآید و سازها را کوک میکنند. شهرام ناظری هم پس از آماده شدن گروه به روی صحنه میآید.
ناظری کنسرت را با صحبت درباره بزرگداشت درگذشتگان هنر آغاز میکند: امشب به یاد هنرمندانی که از میان ما رفتهاند میخوانم، کسانی چون سیمین بهبهانی و ممحمدرضا لطفی. همچنین امشب یادی میکنیم از استاد شهابی و عباس کمندی از هنرمندان کرد که به تازگی فوت کردهاند.
«نسیم صبحگاهی» نام آلبومی است با صدای شهرام ناظری و موسیقی کامبیز روشن روان. ناظری برای آغاز کنسرتِ خود قطعاتی از این آلبوم را برای اجرا انتخاب کرده بود.
پیش درآمد در «نصیرخوانی»، «فیلی» و «خوارزمی» و سپس آواز «پریشان دماغیم» و در پایان تصنیف «خراباتیان» بخشهایی بود که از آلبوم «نسیم صبحگاهی» یا همان «ساقی نامه 2» انتخاب شده بود.
شاید دیدن نام «ساقی نامه» در بروشورِ کنسرت خوشحالی بسیاری در علاقه مندان به موسیقی ایجاد کرد؛ چرا که به جرات میتوان نام این آلبوم را در میان آثار به یادماندنی موسیقی ایرانی جای داد. شنیدن قطعههایی از این آلبوم آن هم به صورت زنده میتواند تجربهای منحصر به فرد باشد.
اما راستش را بخواهید شنیدن این قطعات برای کسانی که در جایگاه k و در قسمت همکف تالار وزارت کشور نشسته بودند، اصلا جذاب نبود.
اینجا و در جایگاه k که ما نشستهایم، توهمی از صدای شهرام ناظری به گوش میرسد. کسانی که اینجا نشستهاند قیمت بلیتهایشان 70 هزار تومان است اما برای دیدن گروه بر روی صحنه باید گردنت را راست کنی و برای شنیدن نیز باید بسیار دقت کنی. برای دیدن گروه مجبور میشویم به مانیتورها پناه ببریم. درست در چنین حالی است که استاندارد نبودن یک سالن را با تمام وجود درک میکنی و شنیدن «ساقی نامه» برایت به حسرت تبدیل میشود.
استاندارد نبودن سالن یک طرف خِش خِش جلد پفکها و چیپسها یک طرف، به همه اینها صدای قه قههی برخی از حاضران در ردیفهای اطراف را اضافه کنید.
ناظری در ادامه قطعههایی از آلبوم «لولیان» را خواند و سپس نیز قطعه «زمستان» را اجرا کرد.
وقتی ناظری داشت «زمستان» را میخواند، ما هم دست از تلاش برای دیدن گروه به صورت مستقیم برداشته بودیم و به مانیتورها خیره شده بودیم. کم کم با صدای غیراستاندارد سالن هم کنار آمده بودیم و صدای باز شدن بستههای چیپس و پفک را هم تحمل میکردیم؛ اما... کار به اینجا ختم نشد؛ ناگهان بوی کالباس ما را از هوای سرد «زمستان» به یاد گرسنگی انداخت. راستی ما هنوز شام نخوردهایم.
بخش نخست این کنسرت با حال و هوای چیپس و ساندویچ کالباس به پایان رسید.(یاسر شیخی - تسنیم)
24 شهریور 1393 ساعت 07:34
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]