واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: 5 داستان مستقل
نون و ریحون، ساخته فرزاد موتمن تنها سریال كمدی ماه رمضان امسال است. این كه چرا كولهبار كارهای كمدی در تلویزیون اینقدر سبك شده، موضوع مهم و قابل تاملی است. چند ماه پیش مدیر شبكه 3 سیما در یك نشست خبری در معرض این پرسش خبرنگاران قرار گرفت. او در واكنش به این نقد اعلام كرد كه درهای سازمان صدا و سیما به روی تمامی كارگردانهای كمدیساز باز است و تلویزیون از تمامی طرحهای طنزآمیز داستانی استقبال میكند؛ بنابراین باید به سراغ سازندگان سریالهای كمدی رفت و از آنها پرسید چرا در دو سه سال اخیر برای كمك به حوزه طنز تلویزیون گامی برنداشتهاند. سریال نون و ریحون در دقیقه 90 كلید خورد. یعنی تا آخرین لحظات مشخص نبود كه شبكه 5 برای ماه رمضان امسال سریالی خواهد داشت یا نه. در نتیجه نون و ریحون از همه سریالها دیرتر كارش را شروع كرد و ساختش با عجله و شتابزدگی همراه شد. این شتابزدگی را در همه جنبههای سریال میتوان مشاهده كرد. فرزاد موتمن در یكی از مصاحبههایش اشاره كرده كه برای فیلمهای سینماییاش روزی یك دقیقه مفید فیلمبرداری میكند، اما برای سریال این رقم به 20 دقیقه میرسد. او توضیح داده كه فیلمنامه روز به روز به دستش میرسد و گاهی اوقات صحنههایی را میگرفته كه نمیدانسته قبل و بعدش چیست. خب با این توضیحات میتوان فهمید كه این سریال تحت چه شرایطی ساخته شده است. همچنین میتوان فهمید كه چرا نون و ریحون كمدی مطلوب از كار درنیامده است. همزمان با نون و ریحون سریال «خانه به دوش» (ساخته رضا عطاران) هم از شبكه 3 سیما در حال پخش است. با این كه تولید سریال به چهار، پنج سال قبل برمیگردد، اما انگار از سریال فعلی شبكه 5 به مراتب باطراوتتر و بهروزتر است.
اقبال خوب مردم از كارهای طنز رضا عطاران و مهران مدیری ثابت كرده كه بینندگان تلویزیونی در مواجهه با سریالهای طنز، طالب قصهای جذاب و پرافت و خیز هستند. نكتهای كه در سریال نون و ریحون مورد غفلت قرار گرفته است. فیلمنامه نون و ریحون یك روایت شخصیت محور دارد و در آن خبری از قصهپردازی و داستانگویی نیست. در این سریال با 5 جوان مواجهیم كه هر كدام قصههای مربوط به خودشان را دارند. قصههای جداگانهای كه انسجام و یكدستی سریال را به هم میزنند و روایت را دچار پراكندهگویی میكنند. این خردهداستانها بندرت به یكدیگر پیوند میخورند. بنابراین در هر قسمت ماجرایی را میبینیم كه انگار در امتداد داستان قبلی قرار ندارد. آشكارترین نقطه پیوند این خردهداستانها زمانی است كه 4 جوان تصمیم میگیرند كنار هم دیگر به ازدواج فكر نكنند. این اتفاق میتواند نقطه مبدایی برای شروع داستان باشد، اما این ماجرا در قسمت نهم رخ میدهد كه برای آغاز قصهگویی خیلی دیر است. در برخی قسمتها كارگردان آنقدر سرگرم تعریف كردن ماجرای یكی از آدمها میشود كه آن افراد دیگر به كل فراموش میشوند. به عنوان مثال به بخشهایی توجه كنید كه امیرحسین رستمی و رضا داوودنژاد حضور كمرنگی دارند یا این كه اصلا حضور ندارند. مهمترین ویژگی نون و ریحون این است كه به دام لودگی نمی افتد. یعنی شخصیتهایش سعی نمیكنند به زور و با شكلك درآوردن بیننده را بخندانند. این سریال اگر خط داستانی سر راست و مشخصی داشت میتوانست مخاطبان بیشتری را جذب خودش كند.گذشته از این، تكراری بودن خردهداستانهای این 5 جوان مخاطب را خسته و دلزده میكند. 5 جوان سریال نون و ریحون بجز رویای ازدواج هیچ مشكل و نگرانی دیگری ندارند. تمام فكر و ذكر آنها از صبح تا شب این است كه چگونه دل دختر مورد علاقهشان را به دست بیاورند. تنها آدمی كه خیلی از این قاعده پیروی نمیكند شخصیتی است كه نقشش را علی قربانزاده بازی میكند. ویژگی متمایزكننده او نسبت به بقیه این است كه با قضایا منطقیتر و حسابشدهتر برخورد میكند وگرنه 4 نفر دیگر در یك نگاه دل میبازند و واكنشهای مشابه به هم نشان میدهند. نقطهقوت كمدیهای موفق تلویزیون در سالهای پیش خلقتیپهای جذاب و متنوعی بوده كه بخوبی در دل داستان جای گرفتهاند.
این تیپها با بازی بازیگرانی چون رضا عطاران، حمید لولایی، علی صادقی، مهران مدیری، شقایق دهقان و... لحظات شاد و مفرحی را در لابهلای سریالهای كمدی ایجاد كردهاند، اما در چند سال اخیر با كمدیهایی مواجه بودهایم كه عمدتا نه شخصیتهای جذاب و بامزهای دارند و نه قصه درگیركنندهای كه بتواند مخاطب را پای جعبه جادو بنشاند. بیشتر اتفاقات نون و ریحون در یك سفرهخانه سنتی رخ میدهد، اما ظاهرا این لوكیشن هیچ كاركردی در قصه ندارد. بیشتر وقتها سفرهخانه خالی از جمعیت است و نماهای زیادی از غذا پختن و غذا خوردن آدمها نمیبینیم. انگار فقط قرار بوده جایی مهیا شود كه چند جوان دور هم جمع شوند بدون آن كه از پتانسیلهای آن فضا در قصه استفاده شود. با این حساب، به جای این سفرهخانه سنتی هر مكان دیگری را هم میشد جایگزین كرد.
نون و ریحون بیشتر متكی بر شوخیهای آیتمیاش است. یعنی شوخیهایی كه برگرفته از خط اصلی داستان نیستند و در لحظه شكل میگیرند. گوشه و كنایههای اجتماعی و سیاسی سریال چنین وضعیتی دارند. این مجموعه داستانی در هر قسمتش میتواند در لحظاتی لبخند را بر لبان مخاطبش بنشاند. ماجرای مردان فریب خوردهای كه در كلانتری صف كشیدهاند و سمیرا به همه آنها وعده ازدواج داده از آن ایدههای خوبی بود كه بجا استفاده شد. فوتبال درمانی و رابطه عاشقانه یكطرفه یكی از جوانها با یك پلیس زن هم از این جملهاند. مهمترین ویژگی نون و ریحون این است كه به دام لودگی نمی افتد. یعنی شخصیتهایش سعی نمیكنند به زور و با شكلك درآوردن بیننده را بخندانند. این سریال اگر خط داستانی سر راست و مشخصی داشت میتوانست مخاطبان بیشتری را جذب خودش كند.نوشته : احسان رحیمزاده تنظیم برای تبیان : مسعودعجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]