تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819829072




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نگاه شما: درد دل اتاق محقر با هتلی چند ستاره |اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: نگاه شما: درد دل اتاق محقر با هتلی چند ستاره
بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» می‌تواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: ۴۳۲۸۳۴
تاریخ انتشار: ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۷:۳۵ - 07 September 2014


ر - ثرایی در مطلب ارسالی برای «تابناک» نوشت:

اهای هتل چند ستاره ! اینقدر به خودت نناز !کمی سر خم کن ! بگذار آن زائر فقیر، تابلوی محقر من را هم ببیند .گناه دارد . می دانی چه راهی را طی کرده ؟ پیش از این، به جای تو مسافرخانه ای کوچک اما با صفا برپا بود . اما اکنون تو با قامتی افراشته با انهمه چراغ های رنگ و وارنگ که از فرسخ ها ی دور پیدایند گردن فرازی میکنی . پز می دهی . و من اتاقی محقرم گوشه ای از این مسافرخانه که کیلومترها با حرم فاصله دارم .

از ان روزی که تو و هم سانانت سر براوردید دیگر چراغ خانه من فروغی ندارد . نه برای اینکه تو ساکنان من را ربوده باشی . نه ! اما دیگر کسی من را نمی بیند . حتی صاحب من، به دلش نمی افتد که برای ترمیم تابلویم اقدام کند . من همه ساکنینت را احترام می کنم چون زائر امام رئوفند. اما آخر طالبین سکونت من هم دل دارند . زائرینی که پیشتر اینجا می امدند می گفتند: زیارت این امام رئوف، حج انهاست . یا ان زائرین همه ثروتمند شده اند و دیگر به سراغ من نمی ایند . یا توان همان زیارت خشک و خالی را هم ندارند . از یکی از همین زائرین که پس از مدتها چراغم را روشن کرد، شنیدم که خیلی از انها در پارک ها و... چادرنشین شده اند . میگفت : البته اگر کارمند جایی خاص باشی و دستت به جایی برسد هتل هایی را می توانی رزرو کنی یا اگر درست راهنمائیت کنند زائر سرایی را پیدا کنی ولی همه اینها مربوط به زائرین حرفه ای است .! اری زیارت هم حرفه ای شده است ! حتی در این شهر پیدا کردن حرم هم حرفه ای شده است . تابلوهای نشان دهنده حرم که گاه تو را تا ده ها خیابان راهنمایی می کنند و درست سر بزنگاه و انجا که باید تابلویی باشد یا نیست و یا در پشت درخت یا ... گم شده است و دوباره باید سر از ترافیکی در بیاوری که بیرون امدن از ان هزار دردسر دارد!

دیشب ، خانواده ای که ساکن من بودند ، حرفهای سوزناکی می زد .

می گفت : وقتی وارد شهر شدم دیگر اثری از تابلوی مسافرخانه های فقیرپذیر نبود .او سالها پیش هم امده بود . با اندکی پول در اتاقی نسبتا خوب با سه تخت چندین شب مانده بود . امسال نیز به همان ادرس سر زده بود اما اثری از ان نبود و عوضش تابلو و برج و باروی تو را دیده بود و او مگر می تواند در تو ساکن شود؟ با ان همه امکاناتی که داری : سونا ، استخر، جکوزی ،کافی شاپ ، اینترنت رایگان . ماهواره ، غذای سه وعده . و همه اینها برای یک شب وفقط چند میلیون تومان ناقابل ! و ساکنین من که هرلحظه می ترسم پنکه سقفی اویزانم بر سرشان سقوط کند!

بیچاره ساکنین من، که گاه برای اینکه دو ساعت دیرتر صاحب من انها را جواب کند و اینکه ایا می توانند یک شب دیگری را بمانند یا نه ، ده بار از عابربانک هایشان پرینت می گیرند . یکی از از همینها پیش از این امده بود و کرایه برگشت نداشت روزی چندین بار به عابر بانک مراجعه می کرد شاید یارانه اش را واریز کرده باشند . جدا که زائران این امام غریب هم در شهر این امام غریبند و هیچ فریادرسی ندارند مگر خود اقا !

حرفهای ان زائر جدا شنیدنی بود :

وقتی وارد شهر شده از "راهنمای زایر" ادرس یک مسافرخانه را می پرسد . او هم بدون اینکه ادرس بدهد یک دفترچه دستش داده بود . در دفترچه همه چیز بوده جز انچه او به دنبالش بود ( یک مسافرخانه ارزان قیمت ) حتی دریغ از یک تلفن درست و ادرس واضح . بیچاره وقتی به هزار زحمت توانسته بود ادرس مرا پیدا کند، تا صبح خوابش نبرد . دمی می خوابید و پس از لختی بلند می شد و از پنجره نگاه به خودرویش می کرد ! که ده ها متر ان طرف تر در کنار خیابان پارک بود .

صبح که صبحانه را خوردند مرتب تلفنهایی که در این جزوه 25 برگی نوشته شده بود را می گرفت و هیچکدام در شبکه نبود .

ان روز رفتند و پس از دو ساعت خسته و کوفته برگشتند . عرق از سر و رویشان سرازیر بود . تا نزدیک حرم رفته بودند ولی پلیس انها را برگردانده بود! چرا ؟ چون طرح زوج و فرد اجرا می شده . مانده بودند خودرو را کجا پارک کنند و چون شهر را بلد نبودند . دوباره به من پناه اوردند . بعد از ظهر ان روز سفارش خودرو را به صاحب من کردند و عازم زیارت شدند . و شب هنگام برگشتند . شنیدم همسر پیرمرد ، قبل از رفتن وقتی خانه را خلوت دید، رو به بارگاه امام رضا(ع) کرد ، های های گریه می کرد و می گفت یا امام رئوف و مهربان ! نکند دوباره ما را برگردانی ! مگر چی شده ؟ بعد از مدتی به عشق زیارتت امده ایم . نکند با ما قهر کرده ای. نکند از دیدار ما دلگیری . اقا اگر قبولمان نداری تا برگردیم ! حتما از این ازار و اذیت ما منظوری داری! شاید خطایی از ما سر زده وگرنه پیشتر که به دیدارت می امدیم خیلی بر ما اسان می گرفتی ! اخر چه حکمتی است که ما تا نزدیک حرمت امدیم و مامورت ، ما را راه نداد . اگر از ما دلخور نبودی برای تو که کاری نداشت، به دلمان می انداختی که اصلا با خودرو به طرفت نیاییم . پیاده می امدیم . با سر می امدیم . اما اینکه بیاییم و برگردیم ...!؟
و فردای ان روز، این بار با خودرو عازم زیارت شدند . اما باز هم دلهره داشتند . بعد از ظهر بود که برگشتند .کمی ارام تر بودند . یک راست رفتند و هر کدام گوشه ای از من را گرفتند و ارام خوابیدند . پس از لختی بلند شدند . پیر مرد بچه ها و خانمش را صدا زد گفت بلند شوید فردا دیگر نمی توانیم ماشین را ببریم نزدیک حرم . بلند شوید امروز با هم برویم سیر اقا را زیارت کنیم . دیگر ورودی پارکینک را هم که یاد گرفتیم . و رفتند و دیگر از انها خبری ندارم .

پیر مرد راست می گفت . جای پارک را یاد گرفته بود. چون مثل سالهای گذشته از ورودی خیابانهای منتهی به پارکینگ زیر حرم وارد شده بود اما هرچه دور خودش چرخیده و سمت راست را نگاه کرده بود خبری از ورودی پارکینگها نبود . فقط یک پارکینگ باز بود که ظاهرا پارکینگ خدام حرم بود . پس از اینکه نزدیک یک ساعت و نیم در ترافیک خیابانها ی اطراف حرم سرگردان بودند و شیشه خودرو را پایین می کشیدند که بپرسند ورودی پارکینگها کو؟ اتفاقا خودرو بغلی پیش از پرسششان از اینها می پرسیده پارکینگها کو ؟ اما ناگهان یک بنــر که از فاصله نزدیک قابل دیدن بوده توجه شان را جلب کرده که روی ان نوشته بود "پارکینگ ها فقط از خیابانهای بیرون قابل دسترسی است"

اهای هتل چند ستاره ! تو بهتر از من می دانی! چون ساکنین تو همه با کلاسند و دنیا دیده . تو خوب می دانی که دیگر عصری نیست که برای کاری به این اهمیت با یک بنــر چند متری زائری که صدها کیلومتر راه را طی کرده، خبر کنند . تابلوهای دیجیتالی بزرگ در ورودی شهر، پیامهای رادیویی و تلوزیونی پیامکهای موبایلی و... انقدر قابل دسترسی است که برای شهری با عظمت شهر امام رضا (ع) این کار بی توجهی به زائر است .

اهای هتل چند ستاره! تو خوب می دانی که برای پیدا کردن تو از صدها متر ان طرف تر همه تابلوی تو را می بینند و انها که وضعشان خوب است به راحتی به تو می رسند اما برای پیدا کردن من باید ده ها بار بایستند از ماشین پیاده شوند و ادرس بگیرند تازه اگر ادرس درستی بدهند . پیدا کردن تو که اینگونه سر به فلک کشیده ای (زبانم لال) دیگر از پیدا کردن گنبد و بارگاه خود امام (ع) هم اسان تر است . اما من ، ساکنین من ، و زائرین حرم این امام غریب(ع) که بی ادعایند و دستشان به جایی نمی رسد هم حرم را گم می کنند و هم کلبه ای محقر را برای سکونتی چند روزه !

اهای هتل چند ستاره! اینقدر خون به دل ساکنین من نکن این جزوه را ببین ! پسر آن پیرمرد که معلوم بود تحصیل کرده است، وقتی می خواست برود این جزوه ی راهنمای زائر را از توی کیفش بیرون اورد رو کرد به امام رضا(ع) و گفت: اقا جان! من اگر به جایی رسیدم ، دل به دریا می زنم . سنت شکنی می کنم و برای اولین بار در کشور ، همه ی مدیریت شهری را به عهده یک نفر می گذارم . با اختیار کامل . آخر یک ایران است ویک شهر با خدماتی متنوع و یک امام معصوم (ع) با این همه مراکز تصمیم گیر متعدد ،که انگار هر کسی به تشخیص خود ،کاری می کند ان هم نه برای رفاه فقرا که برای ثروتمندان ،که نمی شود پایتخت معنوی را مدیریت کرد ! این جزوه هم به کار ما نمی اید . اقاجان ! یک جوری به گوش انها که برای زائرین برنامه ریزی میکنند بگو این نشد راهنمایی! خوب ، ما که زائر حرفه ای نیستیم . امثال ما که چند شبی اینجا می اییم نه موج سواری می خواهیم نه باغ موزه نه شاندیز و... ما یک زیارت ساده می خواهیم . یک سوغاتی مختصری هم بگیریم و برویم . یک جزوه برای ساکنین ان هتل بزرگ تهیه کنند یکی هم برای ما فقرا . ما که پیشانیمان داد می زند ازچه قشری هستیم و از شهر امام رضا چی می خواهیم . این را به ما بدهند ان را هم به انها . اقا جان الان شهریور ماه است . گویا مدتی است تلفنهای شهر تغییر کرده . یه جوری به مسئولین شهر برسون که با یه خودکار ناقابل اول جزوه بنویسند شماره ها تغییر کرده . جهت اطلاعات بیشتر با 118 تماس بگیرید !

اهای هتل چند ستاره! بگذار همچنان من هم سربلند کنم شاید هنوز کسانی باشند که حج شان را با مختصر درامدی که دارند در زیارت این امام غریب می بینند ..

هتل چند ستاره که تا این لحظه فقط سکوت کرده بود و به اسمان می نگریست ، نگاهی به زیر انداخت و به صدا در امد و گفت : حرف خوبی زدی . دیشب یکی از ساکنین من هم حرف خوبی میزد . می گفت چندی پیش عمره رفته بودم ولی دیگر هزینه یک عمره ، کمتر از زیارت مشهدالرضا (ع) است .











این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن