واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پيامكي كه بوي مرگ ميداد
مكانيك جوان راز مرگ نوعروسي را كه با خوردن قرص برنج به زندگي خودش پايان داده بود، برملا كرد.
به گزارش خبرنگار ما، صبح روز شنبه، 25 مردادماه، مأموران پليس از مرگ مشكوك دخترجواني در بيمارستان لقمان با خبر و در محل حاضر شدند. بررسيها نشان داد ساعتي قبل دختر 23 سالهاي به نام شبنم در حالي كه وضعيت جسمي مناسبي نداشت، با كمك خانوادهاش به بيمارستان منتقل شده است. ادامه بررسيها نشان داد شبنم، يك ماه قبل به عقد پسر جواني درآمده است.
مسموميت دارويي
تيم پزشكي علت مرگ تازهعروس را مسموميت دارويي اعلام كردند. همزمان با انتقال جسد به پزشكي قانوني، تيمي از كارآگاهان به دستور قاضي جمشيدي، بازپرس ويژه قتل، براي رمزگشايي از علت مرگ نوعروس دست به تحقيق زدند.
پيامك مشكوك
پدر شبنم وقتي از سوي بازپرس مورد تحقيق قرار گرفت، گفت: دخترم از يك ماه قبل عقد پسر جواني شد. در اين مدت شبنم در خانه خودم بود و قرار بود به زودي جشن عروسي برگزار كنيم. تا اينكه امروز صبح متوجه شدم حال شبنم مساعد نيست. بعد متوجه شدم با خوردن دارو خودش را مسموم كرده و بلافاصله او را به بيمارستان رساندم اما دخترم فوت شد. وي افزود: وقتي تماسهاي او را بررسي ميكردم به پيامك مشكوكي برخورد كردم. پسري به نام ستار دخترم را تشويق كرده بود به زندگياش پايان دهد. من ستار را نميشناسم و انگيزه او را هم نميدانم.
ارتباط تلفني
پس از به دست آمدن اين سرنخ، مأموران به دستور بازپرس، دست به تحقيق زدند. بررسيها نشان داد شبنم از مدتها قبل با ستار ارتباط تلفني داشته است.
وقتي مأموران مشغول بررسي پيامكهاي شبنم بودند، با پيامكي روبهرو شدند كه شبنم به ستار گفته بود كه از وصلتش راضي نيست، حالا هم قصد دارد به زندگياش پايان دهد. شبنم از ستار خواسته بود با هم به زندگيشان پايان دهند. ستار با قبول اين درخواست، پذيرفته بود هر كدام در خانه خودشان دست به اين كار بزنند؛ وعدهاي كه ستار به آن عمل نكرده بود.
ستار در دادسرا
صبح ديروز ستار مقابل قاضي پرونده حاضر شد و مورد بازجويي قرار گرفت. وي با اقرار به آشنايي با شبنم گفت: شغل من مكانيك است. من و شبنم حوالي خيابان خاوران زندگي ميكرديم و خانههاي پدريمان به هم نزديك بود.
وي ادامه داد: سال 87 به صورت تصادفي با شبنم در محل آشنا شدم. بعد از اين ارتباط تلفني ما ادامه داشت تا اينكه به همديگر علاقهمند شديم و قرار ازدواج گذاشتيم.
در اين مدت ارتباط ما از حد تلفن و پارك و خيابان بيرون نرفت، تا اينكه چند ماه قبل براي شبنم خواستگار آمد. شبنم از من خواست به خواستگارياش بروم وگرنه پدرش به خواستگار جواب مثبت ميدهد. من موضوع را به خانوادهام گفتم اما پدرم مخالفت كرد و گفت كه من شرايط ازدواج را ندارم.
تلاش براي قطع ارتباط
پسر جوان ادامه داد: بعد از اين سعي كردم ارتباطم را با شبنم قطع كنم اما او مدام تماس ميگرفت و گاهي هم پيامك ميداد. اصرار داشت از شوهرش جدا شود و با هم ازدواج كنيم تا اينكه بامداد روز حادثه به من تلفن زد. ابتدا تلفنش را جواب ندادم اما بعد از چند بار تماس مجبور شدم و جواب دادم. گفت كه قصد دارد به زندگياش پايان دهد.
من سعي كردم او را منصرف كنم اما او اصرار داشت تا با هم به زندگيمان پايان دهيم. سپس به من پيامك داد و اين درخواست را دوباره مطرح كرد. من به او پيامك دادم كه هر كسي در خانهاش دست به اين كار بزند البته فكر نميكردم او اين كار بكند اما متوجه شدم شبنم خودش را مسموم كرده است.
وي در پاسخ به سؤال قاضي پرونده كه چرا موضوع را به خانوادهاش خبر نداده در ادعايي گفت: وقتي او اصرار كرد، تلفني به شوهرش خبر دادم اما بعد متوجه شدم شوهرش به خاطر اين موضوع با او درگير شده است. تحقيقات درباره اين حادثه ادامه دارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]