واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
آداب معنوی در هنرهای تجسمی اسلامی
وقتی صنعتگران و هنرمندان اسلامی به كار مشغول میشوند با روشی خاص سر و كار پیدا میكنند و به كار، روحانیتی دینی میدهند. در این نوشتار می توانید با بسط این تمایل مهم هنر اسلامی با الباقی هنرها آشنا شوید.
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس خانواده جام نیوز، نمونهای از روحانیت كار را در احوال صنعتگران در رساله چیتسازان مییابیم. وقتی كه كار به صورت اسرارآمیز و سمبلیك چونان سیر و سلوك در مقامات و منازل معنوی تلقی میگردد و از مرحله گرفتن قالب و پختن رنگ تا شستن كار، همچنان كه از حضرت "لوط" پیامبر یاد گرفتهاند تا در دنیا نامدار و در قیامت رستگار باشند، معنویت و روحانیت كار به وضوح نمایان است، یا آنجا كه قالب را مظهر 4 ركن شریعت، طریقت، حقیقت و معرفت، و رنگ سیاه را مظهر ذات حق میگیرند، 7 همه حكایت از احوالات روحانی هنرمند میكند. تمثیل و رازگونگی كار هنری به وضوح در این مقام مشاهده میشود. سیاهی گر بدانی عین ذات است / كه تاریكی در او آب حیات است اساسا هنرهای دینی در یك امر مشترك هستند و آن جنبهی سمبلیك آنهاست، زیرا در همهی آنها جهان سایهای از حقیقتی متعالی از آن است. از اینجا در هنرها هرگز قید به طبیعت كه در مرتبهی سایه است وجود ندارد. به همین جهت، هر سمبل، حقیقتی ماورای این جهان پیدا میكند. سمبل، اینجا در مقام دیداری است كه از مرتبهی خویش نزول كرده تا بیان معانی متعالی كند. این معانی جز با این سمبلها و تشبیهات به بیان نمیآیند، چنانكه قرآن و دیگر كتب دینی برای بیان حقایق معنوی به زبان و رمز و اشاره سخن میگویند: در جلوهگاه معنی، معشوق رخ نموده / در بارگاه صورت، تختش عیان نهاده از نیست هست كرده، از بهره جلوه خود / وانگه نشان هستی بر بینشان نهاده از ممیزات هر هنری این است كه هنرهای گذشته را ماده خویش میكند. به این اعتبار، هنر اسلامی نیز صورت وحدانی جدیدی است برای مادهای كه خود از هنر بیزانسی، ایرانی، هندسی و مغولی گرفته شده است. این صورت نوعی وحدانی، به تلقی خاص اسلام از عالم و آدم و مبدا عالم و آدم به حضور و شهود مشتركی كه حامل تجلیات روح اسلامی است و همه هنرمندان مسلمان به معنی و صورت آن را دریافتهاند، رجوع دارد. در این میان در هنر اسلامی، بیشتر آن بخش از هنرهای گذشته ماده قرار گرفته كه جنبه تجریدی و سمبلیك داشته است، نظر اسلیمیها و نقوشی از این قبیل در تذهیب كه مادهی آنها از حجاریهای دوران ساسانی است و در تمدن اسلامی صورت دینی اسلامی خوانده است. اساسا هنرهای دینی در یك امر مشترك هستند و آن جنبهی سمبلیك آنهاست، زیرا در همهی آنها جهان سایهای از حقیقتی متعالی از آن است. از اینجا در هنرها هرگز قید به طبیعت كه در مرتبهی سایه است وجود ندارد. به همین جهت، هر سمبل، حقیقتی ماورای این جهان پیدا میكند. سمبل، اینجا در مقام دیداری است كه از مرتبهی خویش نزول كرده تا بیان معانی متعالی كند. این معانی جز با اینسمبلها و تشبیهات به بیان نمیآیند جدایی سیاست خلفا و سلاطین عصر اسلامی از دیانت حقیقی اسلام، و كفر بالقوه و بالفعل در جامعه اسلامی، منشا پیدایی هنری شد كه گرچه متاثر از روح اسلامی است، اما در حقیقت محاكات ظهورات نفس اماره هنرمندان است. اینجا میتواند شاهد دوگانگی هنر دینی و هنر غیردینی در عصر اسلامی بود. هنر دینی را در نهایت كمال، در شعر شاعران عارف و حكیمان انسی و كشف مخیل و تجربه معنویشان مشاهده میكنیم. در واقع هنر و عرفان در وجود اهل معرفت در شعر و هنر انسی جمع میشود و هنرمند عارف میشود و عارف هنرمند. در مراتب نازل هر دینی، هنرمندان از انفاس قدسی اهل معرفت بهرهمند و هنرشان ملهم از حضور عارفانه میشود. در صنایع نیز این اهل معرفت هستند كه با تالیف فتون نامهها و رسالههایی چون چیت سازان و آهنگران، صورتی دینی به آن میدهند و به هر كاری از منظر سیر و سلوك معنوی نگاه میكنند و در صنع بشری، نحوی صنع الهی، كه از حسن و كمال بهرهمند است، میبینند و آن را عین ذكرالله میدانند. اما در مقابل این وضع، وضعی است كه حاكی از محاكات وساوس و هواجس و ظواهر نفسانی و شیطانی هنرمند است. خمریات و زهدیات و بزمیات شاعرانه كه شرح فسق و فجور و الحاد نسبت به اسما الحسنی و لاابالیگری هنرمندان است، بالكل و بالتمام در مقابل هنر عرفانی اسلامی قرار دارد. در مراتب دیگر نیز اهل صنایع و هنرهای تجسمی ملهم از این احوالات و خطورات شیطانی هستند. بین این دو وضع بعضی هنرمندان حالتی بینابین دارند و گاه از حق میگویند و گاه از باطل، كه در حقیقت این نیز نشانه دو قطب متضاد هنر در عصر اسلامی در وجود هنرمندان است. تبیان/ 2015
۱۰/۰۶/۱۳۹۳ - ۱۹:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]