واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: عرصه شهر و دستاورد شهروندی
سید احمد نبوی
کد خبر: ۴۳۰۲۳۴
تاریخ انتشار: ۱۰ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۴ - 01 September 2014
شهر آخرین کارگاه تمدن بشری است. قطعا برخورد سنت و مدرنیسم در این آخرین کارگاه مدنی میراث فرهنگ مردم و هویت محلی که حاصل نیاکان در طول تاریخ است را به چالش می کشد. در دنیای متحول امروز شهر شرکت سهامی است و شهروندان سهامدار این شرکت همیشه در تحول هستند. شاخص مهم این شلوغترین سکونتگاه انسان ها؛ آسایش، رفاه و امنیت شهروندانش است. مزیتی که جاذبه های آن در همه ی جهان به ویژه کشورهای جهان سوم حسرت بزرگ و فکر هر انسان دردمندی را بخود مشغول کرده است.
اما در عین حال با ورود به قرن بیست و یکم کشورمان در برنامه ریزی کلان شهرهایش توسعه ی جامع¬نگری که حکایت از تامین محیط زیستی انسان گرا برای زندگی سالم و شهر سالم باشد را پیاده نکرده است و با گامهای لرزان و حرکتهای افتان و خیزان با لنگشهای کاملا مشهود در این مسیر عقب مانده است.
در همه ی شهر های ایران خلاء عمیق بر آموزش شهروندان تمرکز می یابد. سرمایه گذاری نکردن بر اهالی شهر که از آن به عنوان شهروند یاد می شود سبب شد که گروه های عظیمی از اهالی شهر در سطح شهرنشین باقی بمانند. نباید کتمال کرد که بزرگترین سرمایه شهر، تاسیسات شهر و امور زیر بنایی آن نیست بلکه منابع انسانی و شهروندان با آداب و اخلاق شهروندی از بزرگترین دستاورد هر شهر و دیار به حساب می آید، هرچند امور فنی و زیر بنایی شهر به شهر سیما و هویت انسانی می بخشد.
در واقع باید گفت که عوامل تاسیساتی شهر و تکنولوژیک باید در خدمت انسانیت و انسانهای شهر باشد.
ساز و کار های دمکراتیک شهری اعم از دمکراسی در بخش مدیریت شهری و پرورش شهروند از پایه های سست و لرزانی برخوردار است. بطوری که تعامل با اهالی شهر در بطور عمده در حوزه های ساخت و ساز و جمع آوری پسماند های خانگی خلاصه می شود.
اما تصویری کمرنگ از تعاملات دوگانه و آینده نگری در برنامه ریزی های اجتماعی همراه با توسعه مدرن شهری بر پایه مشارکت های اجتماعی شهروندان مشاهده می شد.
از سوی دیگر ارائه آگاهی در خصوص حقوق شهروندان و مسئولیت های اجتماعی متقابل بین مسئولین و مردم شکافی است که با ابهام و بی توجهی روبروست، تا غنای توسعه فرهنگی و اجتماعی شهر های کشورمان از هویت محلی و ملی مناسب برخوردار نباشد.
کلان شهرهای کشور که مظهر شهرنشینی و مدنیت تلقی می گردد از نارسایی های عمده رنج می برند، حال این شرایط در شهر های کوچک حتی مراکز استان ها بطور یک نقیصه درد آور چهره ای ناهمگون از تخریب میراث بومی را به نمایش می گذارد.
با شتاب گرفتن تحولات اجتماعی که حاصل سیلاب توفنده دهکده جهانی با محدودیت دوگانه شامل؛ سخت افزار تکنولوژی های نوین ارتباطی و عامل نرم افزاری بسته های فریبنده فرهنگ غرب بیگانه، متاسفانه فاصله های بیشتری را شاهد هستیم. بطوریکه فرزندان ملت های آینده ای بدون دلبستگی به تاریخ و میراث آبا اجدادی را در ذهن شان با جایگزینی عفریته های نمادین غرب ندانسته اما ماجراجویانه پرورش می دهند.
نبرد بین سنت و مدرنیسم، عرصه میدان را به نفع استقرار مدرن گرایی و تخلیه سنتها رقم می خورد. مدرن شدن به شکل های نامتجانس بر پیکر شهر بطور نا هنجار و غریبه با مردم بومی خاطره ای خوش را تداعی نمی کند و صفای صمیمیت همشهری بودن در محلات را کمرنگ نموده است.
نباید سنتها را فراموش کرد. همینطور نباید در گذشته سیر کرد و از طرفی نباید در نوگرایی غرق شد تا اصل و نسب خود غافل بمانیم. باید اعتراف کرد که شهر موجودی زنده و پویاست و فرهنگ هر شهر گلدسته ای از نمایش باورها، اعتقادات، تاریخ و تمدن و هستی شهروندانش را تشکیل میدهد. بنابراین سرمایه گذاری بر روی فرهنگ و ایجاد ساز و کارهای زایش فرهنگی از خمود و خاموشی شعله های فرهنگ جلوگیری می¬نماید. بر رستاخیز فرهنگی جامعه می افزاید و به تکامل اجتماعی اهالی شهر می انجامد.
جغرافیای زمان و منطق تحولات جهانی را باید در نظر داشت. متاسفانه نمی توان مستاجر و میراث خوار جاذبه های کاذب غرب بی عاطفه بود. از اینرو توجه و سرمایه گذاری بر فرهنگ و مبانی دمکراسی فرهنگی به عنوان یک راهکار اثر بخش الزامی است.
از نظر مردم شناسان فرهنگ تمامی فعالیت هایی است که در آن زندگی می کنیم. رنه ماهو مدیرکل سابق یونسکو گفته است حق برخورداری از فرهنگ برای عموم مردم همواره محفوظ است. لذا فرهنگ، میراث و دستاورد همگان است. بنابراین دولت فرهنگ را نمی سازد، بلکه فعالیت های فرهنگی را گسترش می دهد.
روشن است که سازمان های فرهنگی از جمله کتابخانه های عمومی با عملکرد خود فرهنگ عمومی جامعه را اصلاح، هدایت و متاثر می سازند. بطوری که فرصت تفریحات سالم و شیوه درست زندگی و هدفمندی رفتار جوانان جهت دسترسی به آرمان های بلند و کسب موفقیت همراه با آگاهی فراهم گردد. لذا نقش دولت به عنوان نماینده همگانی ملت در ترویج فرهنگ بسیار پر رنگ می باشد.
مراکز فرهنگی در ابعاد خرد و محلات و شهرستان ها ضامن فرهنگ مردم هستند. سازمان های فرهنگی به ساز و کار های توسعه فرهنگی توجه خاص دارند و در تعاملی دو جانبه با تاکید بر نظرات و آرا مردم ضمن پاسخ دادن به مطالبات شهروندان توسعه فرهنگ محله را تقویت می نماید.
در همین راستا به منظور تحقق "دمکراتی فرهنگی" یا اشاعه محصولات فرهنگی در تودرتوی بافت های و لایه های اجتماعی زندگی اقشار مختلف مردم محلات و عموم شهروندان بدون تبعیض و در بستر عدالت اجتماعی به طور برابر قابل دسترس باشد نیاز مبرم به ایجاد امکانات فرهنگی و سازمان های فرهنگی ضرورت می یابد. قطعا بدون دموکراسی فرهنگی دستیابی به دمکراتی فرهنگی غیر ممکن است. از سوی دیگر طراحی کارشناسانه دموکراسی فرهنگی، فضای مسموم و عوام زدگی را برطرف خواهد نمود و به جای آن چشم انداز مترقی و روشنفکری خلق خواهد گشت. حاصل این نگرش فرهنگی ارائه فرصت های بهتر و برابر در بستر سلامت اخلاقی و اجتماعی جهت شهروند سالم با اخلاق تدارک و ایجاد می گردد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]