واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: جوانان مهارتهاي زندگي را ياد نگرفتهاند/معيارهاي اقتصادي نبايد جايگزين ارزشهاي انساني شوند
عليزاده گفت: جوانان ما مهارتهاي زندگي را ياد نگرفتهاند و نميتوانند با گفتوگو مشكلات را حل و فصل كنند لذا با به وجود آمدن مشكلات سادهترين و كوتاهترين راه يعني طلاق را انتخاب ميكنند.
جوانآنلاين: دكتر غلامرضا عليزاده، جامعه شناس در گفتوگو با «جوانآنلاين» با اشاره به معضل طلاق در جامعه گفت: طلاق از عوامل متعددي سرچشمه ميگيرد. علل اين مسئله در كلانشهرها با شهرهاي كوچك متفاوت است و در عين حال فرواني آن نيز تفاوتهايي دارد. در شهرهاي بزرگ به دليل اينكه جامعه در حال گذار است و معمولا جوامع در حال گذار پيش زمينهها و زمينههاي بحراني را در خود تجربه ميكنند. عليزاده ادامه داد: در كلانشهرها به دليل اينكه دختران ما تحصيل ميكنند و با بخش بزرگي از حقوق شهروندي، خانواده و حقوق فردي خود آشنايي پيدا ميكنند و به دنبال احقاق حقوق خود هستند اما تحقق اين خواستهها با شرايط خوانايي ندارد و به مرور اين خواستهها به سمت طلاق سوق پيدا ميكند. اين جامعهشناس افزود: جوانان ما مهارتهاي زندگي را ياد نگرفتهاند و نميتوانند با گفتوگو مشكلات را حل و فصل كنند لذا با به وجود آمدن مشكلات سادهترين و كوتاهترين راه يعني طلاق را انتخاب ميكنند. وي با بيان اينكه پارهاي از توقعات كه از طريق فضاهاي مجازي، اينترنت و شبكههاي ديگر وارد پارهاي از مناسبات رفتاري و ارتباطي شده است، گفت: مناسباتي كه از طريق سايتهاي خاص وارد مناسبات رفتاري و شيوههاي ارتباطي و مناسبات زوجين شده و چون اين نوع مناسبات رفتاري بسيار محدود و در گروههاي قليلي شكل ميگيرد، در برخي از لايههاي اجتماعي به عنوان يك پديده تعميمپذير مطرح ميشود و اين پديده تعميمپذير باعث ايجاد نوع خاصي از توقعات بين همسران ميشود و از آنجا كه مقابل ديوارههاي فرهنگي و باوري قرار ميگيرد و تحقق پيدا نميكند و زمينههاي طلاق ايجاد ميشود. اين جامعهشناس با اشاره به مشكلات اقتصادي ميان جوانان اظهار داشت: زوجين يك تصوير بسيار زيبا و چشمانداز بسيار فريبايي از زندگي مشترك براي خود ترسيم ميكنند و فكر ميكنند تمام ناكاميها و آنچه در درون خانواده پدري و مادري به دست نياوردند از طريق زندگي زناشويي به دست خواهند آورد اين تصوير مبهم، گنگ و غير واقعي از زندگي زناشويي باعث ميشود وقتي دو جوان وارد زندگي مشترك ميشوند، مشكلاتشان از دوران مجردي بيشتر ميشود و در نهايت طلاق را راه چاره رفع مشكل تلقي ميكنند و به اين مسئله تن ميدهند. وي تصريح كرد: مسئله مسكن به معضلي تبديل شده كه افراد حتي وقتي يك مسكن استيجاري ميگيرند، عملا شش ماه بيشتر نميتوانند در آنجا سكونت كنند چون وقتي موعد اتمام اجاره فرا ميرسد حداقل سه ماه پيش از آن بايد وسايلشان را جمعآوري كنند و حدود سه ماه هم در پي مسكن باشند، اين مسئله به آنها استرسي وارد ميكند و در واقع ما شاهد برخي از جداييها در اين زمينه هستيم و بيشتر زمينههاي متلاشي شدن اين كانونها را از طريق طلاق فراهم ميكند. عليزاده عوامل فرهنگي ميان دو طرف را در زندگي مشترك موثر دانست و گفت: فرهنگ غذايي، مناسبات رفتاري و اين قبيل تفاوتها باعث ميشود افراد مقابل هم قرار گرفته و در واقع به گونهاي كه نتوانند زندگي را ادامه دهند. هر قدر باورهاي افراد به يكديگر نزديكتر باشد، شاهد زندگي پايدارتري خواهيم بود. اگر اعتقادات و باورها از چگالي مشابهي برخوردار نشوند خود اين مسئله باعث نوعي تقابل ميشود. اين جامعهشناس در خصوص دخالت خانوادهها در زندگي زوجين گفت: گاهي خانوادهها به رغم اينكه زندگي موفقي نداشتهاند اما نسخه ناموفق خود را براي جوانان ميپيچيند و باعث ميشود اگر آنها ميتوانستند با جواني و شور خود مشكلات را حل كنند، گرهي در گره زده ميشود و باز شدن آن گره ناممكن ميشود. گر چه خانوادهها از روي خيرخواهي تجارب خود را در اختيار فرزندانشان قرار ميدهند اما آن نسخهها حتي اگر براي موفقيت آنها كافي بوده براي موفقيت يك نسل ديگر ممكن است كافي نباشد. وي با اشاره به چشم و همچشميهاي ميان افراد اظهار داشت: هر كدام از ما دوست داريم مناسبات رفتاري يك لايهي بالاتر را در خود نشان دهيم و براي اين مسئله به ابزار و وسايلي نياز داريم كه تامين آنها به امكانات اقتصادي نياز دارد و چون نميتوانيم فراهم كنيم گاهي براي يكديگر دشواريهايي را ايجاد ميكنيم و بعدها مجبور به بازپرداختهاي آن ميشويم و گاهي در اين بازپرداختها با مشكل مواجه خواهيم شد. عليزاده معتقد است، در نسل جديد بخصوص در طبقات متوسط و متوسط به بالا مسئوليتپذيري بالا ايجاد نشده و به محض برخورد با دشواري چون مسئوليتپذيري در آنها تقويت نشده از زير بار مسئوليت شانه خالي ميكنند و اين شانه خالي كردن يكي از راههاي آن اين است كه به آخرين راه يعني طلاق بينديشند. در واقع آخرين گزينه را به عنوان اولين گزينه تلقي كنند. اين جامعهشناس با اشاره به اينكه جامعه شديدا پولاريزه و قطبي شده و مسائل اقتصادي جايگزين معيارها و ارزشهاي انساني است، گفت: هر كس براي آنكه بتواند به آن منزلت و ارزشهاي اجتماعي دست پيدا كند بايد از نظر اقتصادي خود را تقويت كند و چون نميتواند با شرايط موجود اينها را به دست آورد بنابراين هر دو طرف احساس ميكنند در اين زمينه درك متقابلي براي پذيرش واقعيتهاي موجود ندارند. وي يادآور شد: به دليل قطبي شدن شديد جامعه، فراهم كردن يك زندگي عادي فراتر از روياهاي جوانان تحصيلكرده و دانشگاهي است. وقتي جوانان شاهد زندگيها مرفه هستند و در عين حال ابزار معقول و منطقي براي رسيدن به اين نوع زندگيها وجود ندارد، فرد احساس ميكند اگر تنها باشد بهتر است. عليزاده عامل اعتياد و بيماريهاي رواني و جسمي را از ديگر علل طلاق عنوان كرد: گاهي در زمان ازدواج ممكن است برخي از بيماريهاي رواني و جسمي بروز و ظهور نداشته باشد اما بعد از ازدواج فرد متوجه ناتوانيها ميشود و زمزمههاي جدايي فرا ميرسد. وي در خاتمه اظهار داشت: ما بايد در خصوص اين معضل اجتماعي مطالعه كنيم و اولويتهاي آنها را مشخص كنيم و آنها را از طريق آموزشهاي همگاني و رسانهاي به جوانان آموزش دهيم و هم آموزش دهيم و هم مهارتها را در آنها ايجاد كنيم تا زمينهها طلاق كاهش پيدا كند.
منبع : جوان آنلاين
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]