تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 27 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):روزه بگيريد تا تندرست باشيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830349451




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فرزند خلبان «ایران ۱۴۰»: این هواپیما مثل موم در دست پدرم بود


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:


فرزند خلبان «ایران ۱۴۰»: این هواپیما مثل موم در دست پدرم بود
۱۹ مرداد وقتی خبر سقوط هواپیمای ایران ۱۴۰ در شهرک آزادی تهران روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت این نگرانی به وجود آمد که هواپیما با ساختمان‌های مسکونی برخورد کرده باشد اما هواپیمای ایرانی-اکراینی در محوطه‌ای سقوط کرد که هیچ خانه و ساختمانی نبود. بررسی‌های انجام‌شده نشان داد زمانی که خلبان وقوع حادثه را قطعی دانست، با مهارت و تجربه‌ای که داشت توانست مسیر هواپیما را به سمت بلوار شیشه‌مینا و فضای سبز یک پادگان منحرف کند و به این ترتیب ساختمان‌های مسکونی آسیبی ندیدند. همین مهارت بود که نام «علی ‌ایزدپناهی» خلبان ۶۰ ساله این هواپیما را سر زبان‌ها انداخت.


جام‌جم‌سرا: وی در طول دوران جنگ بارها پرواز کرده و با وجود حوادثی که برای هواپیمایش اتفاق افتاده توانسته بود آن را به سلامت به زمین بنشاند. ایزدپناهی رتبه استاد خلبان داشت و خلبان تست بود که این رتبه هم‌پای مدرک دکتراست.

شاید به همین دلیل بود که امیر سرتیپ دوم خلبان «محمد چیت‌فروش» مشاور فرمانده نیروی هوایی ارتش در مراسم تشییع پیکر او گفت: همه اقشار در نیروی هوایی ایزدپناهی را قبول داشتند. گفت‌وگوی ما با پسر خلبان ایزدپناهی را بخوانید:

خلبان ایزد‌پناهی بر اساس گفته‌های کارشناسان در لحظات آخر سقوط مانع برخورد هواپیما با ساختمان‌ها شد، در این‌باره چیزی شنیده‌اید؟
پدر همیشه به فکر مردم بود او هشت‌سال برای دفاع از کشور و مردمش جنگید و وقتی شنیدم او با مهارتی که داشته هواپیمای در حال سقوط را کنترل کرده تا روی منطقه مسکونی سقوط نکند اصلا تعجب نکردم شاید برای دیگران تعجب‌آور باشد اما برای اعضای خانواده‌اش که تفکرات او را در مورد مردم می‌دانستند اصلا تعجب‌آور نبود.

پدرتان در دوران جنگ هم حادثه‌ای را تجربه کرده بود؟
پدرم خلبان هواپیمای جنگی بود و در ارتش خدمت می‌کرد. در طول سال‌های جنگ بارها در عملیات‌ها شرکت کرده‌ بود و همیشه هم‌رزمانش می‌گفتند چطور هواپیمای آسیب‌دیده را با مهارت زمین می‌نشاند. همیشه در مواقع خطر سعی می‌کرد طوری هواپیما را هدایت کند که تا حد ممکن به کسی آسیبی وارد نشود. پدرم در چند عملیات مهم شرکت کرده‌ بود و افتخارات زیادی داشت اما هیچ‌وقت دوست نداشت درباره کارهایی که کرده صحبت کند و می‌گفت من از میهنم دفاع کردم و این وظیفه هر ایرانی است.

او در خلبانی مهارت بسیار زیادی داشت، کسی که بتواند جنگنده اف‌پنج را در حالی که با ضدهوایی‌ عراقی‌ها آسیب شدید دیده بارها و بارها به سلامت بنشاند قطعا مهارت زیادی دارد.

پدرتان از چه زمانی خلبانی هواپیماهای مسافربری را برعهده گرفت؟
خلبان ایزد‌پناه بعد از بازنشستگی از ارتش همچنان به فعالیت خود ادامه می‌داد. پدرم عاشق پرواز و مردم بود بارها از او خواستیم دیگر کار را کنار بگذارد و بیشتر برای خانواده وقت بگذارد اما می‌گفت وقتی می‌توانم در قسمتی دیگر به کشورم خدمت کنم چرا نباید این کار را بکنم. همیشه دیگران را به خودش ترجیح می‌داد حتی زمانی که مشکلی ایجاد می‌شد به‌جای اینکه به فکر خودش باشد اول به دیگران فکر می‌کرد او یک وطن‌پرست واقعی بود و همیشه سعی می‌کرد بدون حاشیه سرباز کشورش باشد.

ظاهرا خواهر شما در آخرین پرواز پدرتان قبل از سقوط همراه او بود در این‌باره توضیح می‌دهید؟
بله درست است. خواهرم و شوهرش صبح روز حادثه در تهران کاری داشتند و می‌خواستند با هواپیما به تهران بیایند پدرم گفت خودش هم پرواز دارد. دو بلیت برای آنها تهیه کرد تا با هم به تهران بیایند وقتی به فرودگاه مهرآباد رسیدند خواهرم منتظر مانده ‌بود تا با پدر خداحافظی کند و بعد برود اما پدرم برای بدرقه مسافران ایستاده‌ و بعد هم به خواهرم گفته ‌بود باید با مسافران خداحافظی کند و او را راهی کرده‌ بود. در آخرین لحظه وقتی که متوجه شده دیگر سقوط هواپیما قطعی شده‌ است طوری هواپیما را هدایت کرد که در منطقه مسکونی سقوط نکند و به مردم کمتری آسیب برساند. اطمینان دارم اگر راهی بود که خودش را فدا کند اما مسافران نجات پیدا کنند حتما این کار را می‌کرد

چه زمانی در جریان سقوط هواپیما قرار گرفتید؟
یکی از دوستان از فرودگاه با ما تماس گرفت و سراغ پدر را گرفت از سقوط چیزی نگفت اما سوالاتی پرسید که ما مشکوک شدیم می‌خواست بداند پدرمان با چه هواپیمایی و کی پرواز کرده‌ است وقتی این طوری صحبت کرد شک کردم. بعد خودمان پیگیر شدیم و چند جا تلفن زدیم و متوجه شدیم در تهران هواپیمای پدر سقوط کرده‌ است. خواهرم آن زمان در فرودگاه بود اما با خبر نشده‌ بود تا اینکه ما تماس گرفتیم و موضوع را به او گفتیم.

چه مدتی بود که پدرتان با این نوع هواپیما پرواز می‌کرد؟
مدت زیادی بود. این هواپیما مثل موم در دستش بود او تسلط زیادی روی هواپیما داشت و به همین خاطر هم در آخرین لحظه وقتی که متوجه شده دیگر سقوط هواپیما قطعی شده‌ است طوری هواپیما را هدایت کرد که در منطقه مسکونی سقوط نکند و به مردم کمتری آسیب برساند. اطمینان دارم اگر راهی بود که خودش را فدا کند اما مسافران نجات پیدا کنند حتما این کار را می‌کرد. پدرم عاشق زندگی و مردم بود. ما دو خواهر و دو برادر هستیم؛ هیچ‌وقت با ما بدرفتاری نکرد و هیچ خاطره تلخی از او نداریم. در این مدت که پدرم را از دست دادم گاهی با خودم می‌گویم ای‌کاش یک‌بار سرم داد می‌زد ای‌کاش یک‌بار با من بدرفتاری می‌کرد تا به خودم می‌گفتم یک خاطره بد هم از پدرت داری اما او هیچ‌چیز جز مهر پدری و عشق به ما نداد. یادگاری‌ای که ما از پدرمان داریم و به او احساس دین می‌کنیم این است که راه او را در خدمت و مهربانی با مردم ادامه دهیم و همان‌قدر که او در برابر خدماتی که برای کشور و مردم می‌کرد بی‌توقع بود، بی‌توقع باشیم. پدرم شاگردان زیادی داشت در این مدت آنها به دیدار ما آمدند و هیچ‌کدام حتی یک خاطره بد هم از پدر نداشتند و در مورد مهارت‌های پدر در آموزش می‌گفتند. او عاشق پرواز بود و در پرواز هم رفت. (شرق)


سه شنبه 28 مرداد 1393 09:52





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن