تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس خشمش را برطرف سازد، خداوند كيفرش را از او بردارد و هر كس زبانش را نگه دار...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829605001




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

وليعهدي اشرف، با دخالت آيت‌الله بروجردي منتفي شد


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: وليعهدي اشرف، با دخالت آيت‌الله بروجردي منتفي شد
روزهاي جاري مصادف است با سالروز ارتحال مرجع اعلاي شيعه و زعيم بزرگ حوزه‌هاي علميه، مرحوم آيت‌الله العظمي حاج آقا حسين طباطبايي بروجردي (اعلي الله مقامه الشريف). به همين مناسبت در اين مقال كوشيده‌ايم جنبه هايي از حيات مبارزاتي آن فقيه والامقام را به مدد خاطرات شاگرد برجسته و ارجمندش حضرت آيت‌الله العظمي حاج شيخ لطف‌الله صافي گلپايگاني (مدظله العالي) بازخواني كنيم. اميد آنكه مقبول افتد. از فصول شاخص و درخور مطالعه در زندگي زعيم نامدار و فقيد مرحوم حضرت آيت‌الله العظمي بروجردي(قده)، غيرت ديني و اهتمام آن بزرگوار به مبارزه با اقدامات و تصميمات ضد ديني رژيم پهلوي است. آن بزرگ هماره در مواردي كه ضرورت ايجاب مي‌كرد، با اقدام قاطع، مانع از عملي شدن تصميمات اسلام‌ستيزانه محمد‌رضا پهلوي و اعمال حكومت وي مي‌شدند. مرجع عاليقدر حضرت آيت‌الله العظمي صافي گلپايگاني از شاگردان و حواريون آن فقيد سعيد در اين باب مي‌گويد: «‌حضرت استاد آيت‌الله بروجردي در حفظ مواضع اسلامي و مباني مذهب و تشيع اهتمام بليغي داشتند و در برابر هر حرف و گفته‌اي كه مشعر بر مخالفت با اسلام، مذهب و شئون ديني باشد، در حد لازم و ممكن عكس‌العمل نشان مي‌دادند، چنان كه از بسياري از برنامه‌هايي كه شاه مي‌خواست اجرا كند، مخصوصاً در موضوع زن‌ها و مختلط كردن آنها با مردها، حضور آنان در جلسات و مجالس رسمي و انجمن شهر و ورزش آنها در موارد زيادي همه با عكس‌العمل‌هاي شديد ايشان لغو و ممنوع مي‌شد، حتي در مثل موضوع مشعل به دست گرفتن ورزشكاران و امور ديگر ايشان مواضع خود را اعلام مي‌كردند و خصوصاً به مسئله حجاب، چادر و عفت بانوان اهميت بسيار مي‌دادند و پيغام‌هاي تند و سختي مي‌فرستادند و مي‌توان گفت هم اوضاع را كنترل مي‌كردند و هم وجود ايشان موجب كنترل اوضاع بود كه شاه وجود ايشان را از آنچه به گمان خود اصلاحات مي‌شمرد مانع مي‌دانست». (1) 1 ـ ماجراي وليعهدي اشرف پهلوي براي محمدرضا پهلوي از جمله رويكردهاي محمدرضا پهلوي در دوران مرجعيت مرحوم آيت‌الله العظمي بروجردي، تشكيل مجلس مؤسسان براي اتخاذ تصميمات كلان كشوري از جمله زمينه‌سازي براي وليعهدي اشرف پهلوي بود! با عنايت به ديكتاتوري لجام گسيخته شاه در آن دوره، اين امر در نگاه اول، عملي و قابل اجرا به نظر مي‌رسيد، اما آنچه موجبات بي‌اثر گشتن اين رويكرد شد، همانا واكنش قاطع آيت‌الله بروجردي در برابر آن بود. آيت‌الله صافي گلپايگاني در اين‌باره مي‌گويد: «گفته‌ مي‌شد شاه چون فرزند پسر ندارد، (2) به تشويق بيگانگان و خواست آنها در مقام اين برآمد كه خواهر خود اشرف را به ولايتعهدي تعيين كند. اين موضوع چون خلاف قانون اساسي بود، نياز به رفراندوم و مراجعه به آراي عمومي داشت كه گرچه آراي عمومي با آن مخالف بود، ولي شاه با انتخابات‌هاي ساختگي و صوري و ايادي و عمال خود مي‌توانست هر چه را بخواهد از صندوق‌ها بيرون بياورد. اگرچه يك رأي موافق هم كسي به آن نداده باشد. به اين مناسبت مجلس مؤسسان را عنوان كردند و براي آن در شهرها انجمن‌هايي تشكيل دادند و عيناً مانند مجلس مؤسسان پدرش، رضاخان اين موضوع موجب تشويش افكار عامه مسلمانان متعهد و مخصوصاً علما و بزرگان حوزه و سياست شد و فقط يگانه كسي كه مي‌توانست اين جريان را در نطفه خفه كند و آن مجلس مؤسسان را كه با هزار گونه تبليغات بي‌اثر و كأن لم يكن سازد، به اتفاق همه آيت‌الله بروجردي بود. از ايشان هم اعلام نظري مطرح نمي‌شد و جمعي سكوت ايشان را حمل بر مماشات مي‌كردند، از سوي ديگر هم شخصيتي كه بتواند اين موضوع را با آيت‌الله در ميان گذارد و اگر فرضاً ايشان را ساكت بيابد، رودررو با ايشان به بحث و مناظره و وجوب مخالفت با اين معني بپردازد، چون مرحوم والد آيت‌الله آخوند ملا محمدجواد صافي كم بود. در اين گير و دار ايشان به قم مشرف شدند و در ملاقاتي كه در خصوص اين موضوع با آقا داشتند، قضيه را مطرح و جوانب، اطراف و مفاسد سوء آن و لزوم يك واكنش علني و رسمي را تذكر دادند. جلسه بسيار پربار و نتيجه‌بخش شد. آقا از توهمي كه براي بعضي پيش آمده بود كه ايشان درباره چنين امري ـ كه در جامعه اسلامي زن عهده‌دار اينگونه مسئوليت‌ها باشد ـ سكوت كنند تعجب كرده و فرموده بود: «خود آقايان مي‌بايست آن را دفع و رد كنند» و فرمودند: «اگر لازم باشد جانم را هم در راه ممانعت از اين اقدام بدهم مي‌دهم، ولي از آن جلوگيري مي‌كنم». لذا بنا شد آقايان نامه‌اي به آقا بنويسند و موضوع را مطرح و كسب نظر كنند. بنابراين نامه‌اي كه نظرم نيست انشاي بنده يا حضرت آقاي اخوي بود به امضاي حضرات آقاي گلپايگاني، آقاي خميني، آقاي مرتضي حائري و دو نفر ديگر كه ظاهراً يكي از آنها آقاي سيدمحمد داماد بود رسيد و خدمت آقا تقديم شد و ايشان هم صريحاً موضوع سلبي و منفي خود را اعلام كردند و نامه و جواب به خط بنده و حضرت آقاي اخوي نوشته شد. به هر حال اين نامه فوراً مثل توپ و بيش از آن صدا كرد و دستگاه دانست روحانيت از اين موضوع و مخصوصاً وليعهدي زن به هر قيمتي كه باشد جلوگيري مي‌كند». (3). 2 ـ اصلاحات ارضي انديشه «اصلاحات ارضي» از گذشته‌هاي دور توسط شخص ِ محمدرضا پهلوي دنبال مي‌شد، چراكه اين اقدام، گامي براي تضعيف برخي احكام فقهي درباب مسئله مالكيت و به تبع آن كاهش نفوذ روحانيت و مرجعيت به شمار مي‌رفت. اين طرح در دوران زعامت آيت‌الله بروجردي نيز يك بار مطرح گشت وبا واكنش قاطع ايشان منتفي شد. اقدام آيت‌الله در شرايطي بود كه برخي عالمان حوزه، اعتراض ايشان را در آن شرايط به مصلحت مرجعيت نمي‌دانستند و آن را موجب بدبيني كشاورزان و رعايا به روحانيت و مرجعيت قلمداد مي‌كردند. آيت‌الله صافي در اين باب مي‌گويد: «‌در زير عنوان اصلاحات ارضي مقاصد سياسي متعددي بود. شاه هم مي‌خواست به صورت تشريفاتي و براي ارضاي سياست امريكايي‌ها و اينكه خود را اصلاح‌طلب و انقلابي معرفي كند آن را انجام دهد و مسئله اصلاً مربوط به توسعه كشاورزي يا بهبود حال كشاورزان نبود. به هر حال شاه به گمان اينكه تا حدي در برابر قدرت روحانيت و شخص آيت‌الله بروجردي مي‌تواند عرض اندام و كشاورزان را بسيج كند، اصلاحات ارضي را عنوان كرد و قانون آن در مجلس عنوان شد و مواد آن طبق آنچه كه قبلاً تعيين و پيشنهاد مي‌شد به تصويب مي‌رسيد. اندك اندك مسئله اذهان را به خود متوجه و خطر كشاورزي دولتي را ـ چنان كه در شوروي بود ـ متجلي كرد خطر اين بود كه مالكيت خصوصي اراضي كشاورزي ملغي شود و همان برنامه‌هاي سوسياليستي و تعاوني‌ها برقرار شود. بر اين اساس، مرحوم آقا با دورانديشي كه داشتند نگران اوضاع شدند. از سوي ديگر شاه هم به‌طور جدي وارد عمل شده بود. مجلس هم كه فرمايشي و زير نفوذ كاملش بود و گمان مي‌كرد كشاورزان هم از عنواني كه او انتخاب كرده است فريب خورده‌اند و حمايت مي‌كنند، چنان كه بسياري هم همين عقيده را داشتند و مي‌گفتند مخالفت با شاه در ‌اين‌باره اثري ندارد. به هر حال مرحوم آيت‌الله بروجردي از چند نفر از بزرگان حوزه براي مشورت در اين موضوع دعوت كردند. جمعي خدمت آقا رسيدند. حقير و حضرت آقاي اخوي هم بوديم. آقا موضوع را مطرح و در واقع براي لزوم اقدام كسب نظر كردند. بعضي ظاهراً به نظرشان مي‌رسيد چون به عنوان زمين‌دار شدن كشاورز اين موضوع مطرح شده است مخالفت با آن موجب نارضايتي مردم از روحانيت مي‌شود. در بين آقايان كسي نبود كه با اصل عمل شاه موافق باشد، ولي مخالفت را يا از جهت اينكه تأثير نمي‌كند يا از نظر عكس‌العمل آن در روحيه كشاورزان صلاح نمي‌ديدند. در آن مجلس مرحوم آيت‌الله گلپايگاني بي‌پرده و صريح به لزوم مخالفت با اين كار شاه تأكيد كرد و دليلشان هم همان خطر الغاي اصل مالكيت و دولتي شدن كشاورزي و مخالفت اين اقدام با احكام مسلم شرع بود. در نتيجه آقا با همين نظر موافقت كردند و تصميم بر اقدام گرفتند. مع‌ذلك مثل اينكه اطرافيان همه متفق‌القول بر اين بودند كه مقتضي نيست اين اقدام انجام شود، چون مؤثر نيست. روز بعد يا دو روز بعد بنده را خواستند تا خدمت ايشان برسم و ايشان به بنده فرمودند تا نامه‌اي در اين موضوع تنظيم كنم. بنده آن نامه شديداللحن را خطاب به آقاي بهبهاني با نظر آقا تنظيم كردم و ايشان بعضي از آيات را به آن افزودند، مثل آيه «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلعَنُهُمُ اللّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»(4) و در آخر فرمودند اين آيه را هم اضافه كن «مَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ». (5) بنده به آن مرجع بزرگ عرض كردم كه اين آيه را فعلاً ننويسيد. اگر اصل نامه اثر نكرد دو باره نامه‌اي تندتر بايد نوشت و آن وقت اين آيه را به عنوان آخرين اسلحه مي‌نويسيم. ايشان قبول كردند و اين آيه را ننوشتند و عرض كردم يقيناً اين نامه با اين لحن مؤثر مي‌شود و همان هم شد. نامه ارسال شد و آقاي بهبهاني هم آن را براي سردار فاخر حكمت ـ كه رئيس مجلس بود و قانون اصلاحات ارضي در آن مطرح بود ـ ارسال كرد. او هم چون خود و مجلس را در بن‌بست ديد، فوراً در آن موقع كه شاه در خوزستان بود به اهواز رفت و نامه را به او ارائه داد و او هم با ناراحتي گفته بود كه هر كاري مي‌خواهيد بكنيد! خلاصه قانون پا در هوا و موضوع منتفي شد و شاه بعد از آن همه رجزخواني‌ها عقب‌نشيني كرد». (6) 3 ـ اعدام يك مسلمان درنيمه شعبان! ميدان دادن به فرقه ضاله بهاييت، از سياست‌هاي آشكار رژيم شاه در اسلام‌زدايي و مواجهه با مذهب حقه تشيع بود. اين حمايت‌هاي آشكار و نهان، در اشكال و شيوه‌هايي متفاوت ظاهر مي‌گشت كه بسياري از آنها در دوران مرجعيت آيت‌الله بروجردي و با درايت و اقدام قاطع ايشان، منتفي مي‌گشت. آيت‌الله صافي دراين باب خاطره‌اي نقل كرده‌اند كه شنيدني است: «شخصي به نام محمدحسين اهل يزد، سال‌ها پيش يك نفر بهايي را كشته و تحت تعقيب قرار گرفته و به عراق گريخته بود. پس از مدتي چگونه و چرا با دسيسه بهايي‌ها يا غير آن به ايران برگشته بود، وي را دستگير و به تهران اعزام مي‌كنند. خلاصه محاكمه او با اعمال نفوذ بهايي‌ها و فعاليت آنها مراحل به اصطلاح قانوني را طي مي‌كند و مثل اينكه به‌گونه‌اي اين مراحل سپري مي‌شود كه مسلمانان متعهد مطلع نمي‌شوند. با اعمال نفوذ بهايي‌ها برنامه چنان تنظيم مي‌شود كه صبح روز چهاردهم شعبان كه در يزد آيين چراغاني و جشن ولادت حضرت بقيه‌الله‌، ولي‌عصر(عج) برقرار است محمدحسين را در برابر چشم بهايياني كه از سراسر ايران در يزد گرد مي‌آيند، در ميدان ميرچخماق اعدام كنند و به دار بياويزند و چنان كه مي‌بينيد مسئله يك اعدام و به دار آويختن يك شخص نبود، بلكه توهين به اسلام، مذهب و اهانت به جشن بزرگ نيمه شعبان بود. مسلمانان يزد از اين جريان و برنامه اهانت‌آميز مطلع شدند. علماي يزد، فقط يگانه راه را توسل به مقام مرجعيت و گزارش اين جريان به محضر آيت‌الله بروجردي مي‌دانستند. لذا دو نفر از اهل علم و روحانيون يزد را با نامه استنصار به قم اعزام كردند تا بلكه به وسيله اقدامات ايشان اين برنامه متوقف شود. عصر روز سيزدهم هيئت اعزامي خدمت آقا رسيدند و آقا را از وضعي كه پيش آمده بود مطلع ساختند. معلوم بود همه از اين جريان نگران و ناراحت شدند و خود آقا هم شايد از همه بيشتر خصوصاً چون وقت تنگ بود و فرصت براي اقدام كافي نبود. با اين حال آقا مرحوم حاج احمد خادمي را خواستند و امر كردند به هر شكل و هر طوري كه هست بايد بروي و شبانه با شاه ملاقات كني و پيغام بسيار مؤكد مرا به او برساني كه حتماً بايد شاه به عنوان خود در مجازات او تخفيف بدهد و از اعدام او جلوگيري كند. حاج‌احمد با پيغام شديداللحن آقا فوراً به تهران حركت كرد، اما پيش‌بيني مي‌شد كه مخصوصاً با نفوذي كه بهايي‌ها در دربار دارند اقدام مؤثري صورت نگيرد، زيرا اولاً ديدار با شاه در شب و ابلاغ پيام كار آساني نيست و به عذرهاي متعدد قابل رد بود و ثانياً ممكن بود به ظاهر قبول كند كه اقدام كند، ولي يا اقدام نكند يا اگر اقدام كند به عذر اينكه دستور عفو بعد از اجراي حكم رسيده است كار خود را بكند، ولي مسئله از نظر آقا بسيار مهم شده بود. حاج‌احمد رفت و همان شبانه پيغام را رساند و اهميتي را كه آقا به اين موضوع مي‌دهند ابلاغ كرد. شاه ناچار شد دستور دهد فوراً حكم تخفيف را به دادگستري يزد اعلام كنند و همين كار هم شد. صبح روز چهاردهم كه مقدمات اجراي اعدام در ميدان ميرچخماق فراهم شده بود و بهايي‌ها همه به عنوان تماشاچي از اطراف اجتماع كرده بودند و در انتظار اجراي حكم لحظه‌شماري مي‌كردند سرانجام مطلع شدند مجازات مورد تخفيف واقع شده است و اعدام اجرا نمي‌شود. پس از چندي هم اين شخص از مجازات زندان عفو شد. از اين نمونه‌ها متعدد است». (7) 4 ـ مواجهه با ملي‌گرايي افراطي تقويت رويكردهاي ملي‌گرايانه و ناسيوناليستي در شكل افراطي آن، از ديگر راهبردهايي بود كه رضاخان و محمدرضا چهلوي براي تضعيف فرهنگ ديني جامعه، هماره در نظر داشتند و آن را اعمال مي‌نمودند. توجه به اين آسيب، هماره از نكاتي بود كه در تذكرات و انتقادات آيت‌الله بروجردي، جايگاهي ويژه داشت و حساسيت فراوان ايشان را موجب مي‌گشت. اطرافيان آيت‌الله از اين رويكرد آن بزرگ، هريك خاطراتي دارند. آيت‌الله صافي گلپايگاني در اين‌باره روايت مي‌كند:«نمونه ديگر در مورد مواجهه ايشان با ملي‌گرايي، سرتيپ بهارمست بود كه گفته مي‌شد در ملي‌گرايي و شيفتگي به شاهنامه فردوسي و ايران باستان افراط عجيبي داشت و تمدن ايران را بر اساس اسلام و يكتاپرستي كم مي‌شمرد و خلاصه گرايش به زرتشتي‌گري و شعارهاي پوچ گذشته‌هاي دور را اظهار مي‌كرد و در يك برنامه تظاهر زننده‌اي كرد كه موجب نگراني آقا و اعتراض شديد ايشان شد كه متأسفانه تفصيل آن را فراموش كرده‌ام. فقط يادم هست جمعي از نمايندگان مجلس هم براي اعلام خدمتگزاري به قم آمدند. مسئله بازگشت دادن جوامع اسلامي به دوره جاهليت و قبل از اسلام و احياي قوميت‌ها حتي بسيار مصنوعي براي تجزيه و تفرقه مسلمانان يكي از هدف‌هاي مهم استعمار و از وسايل مهم استضعاف مسلمانان است كه از يك قرن پيش در بلاد اسلام مطرح بود و با تجزيه دولت عثماني سابق مليت‌ها و وطن‌هاي گوناگون مطرح شدند و سعي كردند جامعه بزرگ اسلام را كه فقط به هويت و شخصيت اسلامي و سوابق درخشان مسلمانان افتخار مي‌كرد و بسا از اينكه به آن جاهليت قبل از اسلام ـ كه در هر كدام از مناطق به صورتي رايج بود ـ منسوب شوند عار و ننگ دانستند و باستان‌گرا كنند. اين جريان در همه جوامع اسلامي كم و بيش به صورت عربي، مصري، ايراني، تركي و هر عنواني كه باشد ترويج شد و تا توانستند مسلمانان را از تاريخ خود جدا كردند. در ايران نيز پس از مشروطه اين معاني به‌وسيله نويسندگان، شعراي مزدور و افراد به اصطلاح روشنفكر تعقيب شد كه بالاخره به آنجا منتهي شد كه تاريخ عوض شد و تاريخ اسلامي كه آن هم به صورت قسمتي از آن اگر چه رنگ تفرقه داشت و حركت به سوي همان جاهليت‌ها و افسانه‌اي رستم، سياوش، هفت خوان و ضحاك مار دوش بود و تبديل به تاريخ 2500 ساله شد».(8) پي‌نوشت‌ها: (1) ر. ك به: فخر دوران، نكوداشت استاد اعظم و زعيم بزرگ جهان اسلام، مرحوم آيت‌الله العظمي بروجردي، صص62 ـ 61 (2) در آن زمان هنوز محمدرضا پهلوي با فرح ديبا ازدواج نكرده بود و پسر نداشت. (3) ر. ك به: فخر دوران، صص65 ـ 62 (4) قرآن كريم، سوره بقره، آيه 159 (5) قرآن كريم، سوره مائده، آيه 44 (6) ر. ك به: فخر دوران، صص70 ـ 66 (7) ر. ك به: همان، صص74 ـ 71 (8) ر. ك به: همان، صص76 ـ 74

نویسنده : شاهد توحيدي 
منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن