واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: کشورهای اسلامی و بحران غزه - دکتر محمدمهدی مظاهری* در حالی که به اعتراف برخی روزنامه نگاران امریکایی، تقریباً شمار تلفات فلسطینی ها در جنگ فعلی غزه با شمار تلفات امریکایی ها در حمله تروریستی 11 سپتامبر 2001 میلادی برابر است، بروز فاجعه انسانی در «غزه» با سکوت و بی تحرکی هولناک اکثر سازمان ها و کشورهای اسلامی همراه بوده است.
با وجود این که منشور سازمان همکاری های اسلامی مواردی همچون ارتقای همبستگی اسلامی میان کشورهای عضو، اتخاذ تدابیر لازم برای پشتیبانی از صلح و امنیت بین المللی مبتنی بر عدالت و هماهنگ کردن تلاش ها به منظور حفاظت از اماکن مقدس و آزادسازی آنها و پشتیبانی از مبارزه ملت فلسطین و کمک به این ملت در جهت بازپس گرفتن حقوق [خود] و آزاد کردن سرزمینش را جزو اهداف اساسی سازمان معرفی می کند؛ تنها اقدام سازمان همکاری های اسلامی در بحران جاری غزه، محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین و حملات این رژیم به مساجد و مدارس غزه بود. خارج از حوزه سازمانی، بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی نیز در برابر این جنایات جنگی سکوت پیشه کرده و با نظاره گری در این کشتار بی رحمانه سهیم شده اند. در شرایطی که کشورهای عربی باید حامی خط مقدم موضوع فلسطین و «غزه» باشند، نتوانستند یا نخواستند حتی در یک اقدام نمادین، اجلاس «اتحادیه عرب» را تشکیل دهند.
اقدام جمهوری اسلامی ایران در برگزاری اجلاس وزرای خارجه عضو کمیته فلسطین جنبش غیرمتعهدها (NAM)، حداقل کاری بود که پس از چند هفته رایزنی، امکان اجرا یافت. از زمان حمله نظامی رژیم صهیونیستی به غزه، دولت ایران با موضعگیری ها و اقدام های خود، سعی در توقف این کشتار بی رحمانه داشته است؛ تلاشی که با برگزاری نشست وزیران امور خارجه کشورهای عضو کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد به اوج خود رسید. برخی کشورهای دیگر همچون مصر، ترکیه و قطر نیز نقش فعالی در بحران غزه داشته اند. مصر به دلیل همسایگی و هم مرز بودن با منطقه بحران در طی این جنگ 30 روزه به محور ارتباطات دیپلماتیک دور و نزدیک برای آرام کردن اوضاع در نوار غزه تبدیل شده است. البته رابطه مصر و حماس، رابطه ای دوستانه و مسالمت آمیز نیست. بسته نگه داشتن گذرگاه رفح واقع در مرز نوار غزه با مصر توسط دولتمردان قاهره، نقش زیادی را در افزایش آمار کشته شدگان مردم غزه ایفا کرده است. انتقال کمک های مردمی از طریق مصر به غزه و انتقال مجروحان و آوارگان از غزه به مصر باید از طریق گذرگاه رفح صورت می گرفت که متأسفانه به دلیل همکاری نکردن مصر در این خصوص و بسته ماندن این گذرگاه، این امر صورت نگرفت. تا جایی که برخی تحلیلگران از هماهنگی بی سابقه دولت مصر با مقامات اسرائیل سخن گفتند.
رئیس سابق شاباک، سرویس امنیتی اسرائیل نیز در مصاحبه ای اعلام کرده است خدماتی که دولت جدید مصر به اسرائیل کرده، در زمان حکومت حسنی مبارک صورت نگرفته است.
بنابراین مصر با وجود جایگاه استراتژیکی که در بحران غزه دارد و طرح هایی که برای ایجاد آتش بس بین دو طرف ارائه کرده است، به دلیل نقض بی طرفی و بی توجهی به خواسته های حماس نتوانسته نقش فعالی در برقراری آتش بس داشته باشد.
ترکیه نیز از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه (جریان اسلامگرا) از سال 2002 تا به امروز، حمایت های تقریباً مساعدی از جریان مقاومت مردم غزه به اجرا درآورده است. در بحران اخیر غزه نیز مقام های عالیرتبه حکومتی ترکیه، در جلسات مختلف جنایات صهیونیست ها را محکوم کرده اند. مهم ترین موضعگیری ها مربوط به نخست وزیر ترکیه بود که با بدتر خواندن اقدامات اسرائیل نسبت به جنایات هیتلر، سر و صدای زیادی در رسانه های مختلف منطقه ای و فرامنطقه ای به پا کرد. سیل کمک های بشردوستانه ترکیه از طرف نهادهای مدنی در این کشور هم نشانگر حمایت ترکیه از مقاومت فلسطین است. به دلیل نفوذ مستقیم ترکیه روی هر دو طرف درگیر در بحران غزه، این کشور طرح عملی «آتش بس فوری» را برای میانجیگری به همراه قطر در همان روزهای اول تجاوز ارائه داد که البته با نپذیرفتن اسرائیل مواجه شد و به نتیجه نرسید.
قطر نیز در ادامه سیاست های فعال منطقه ای خود برای مداخله و میانجیگری در بحران های منطقه ای و با استفاده از شبکه الجزیره خود به مانور رسانه ای بر سر بحران غزه و حمایت سیاسی از حماس پرداخت تا به زعم خود رهبری بخشی از جبهه مقاومت را از آن خود کند. با این حال برخی کشورهای اثرگذار اسلامی همچون عربستان شاید به دلیل ارتباطات «حماس» و مقاومت یا جریان «اخوان المسلمین» و تحولات اخیرمصر، علاقه ای به ورود به موضوع فلسطین نداشته و هیچ تحرک جدی برای پایان دادن به بحران غزه انجام ندادند، حتی مقامات عربستانی به حمایت های غیر مستقیم از اسرائیل پرداختند. چنان که ترکی فیصل رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی عربستان در اظهاراتی عجیب اعلام کرد حماس با شلیک موشک به سوی اسرائیل، اشتباهات گذشته اش را تکرار می کند. در مجموع پیام دیرهنگام ملک عبدالله درباره تراژدی «غزه» جزو معدود فعالیت های این کشور بزرگ اسلامی در قبال بحران غزه بود که پس از 25 روز از آغاز جنگ غزه به جنایات اسرائیل واکنش نشان داد. رئیس جمهوری سوریه، رئیس جمهوری یمن، پادشاه عمان و امیر امارات متحده عربی نیز واکنشی علنی و مستقیم به جنایات اسرائیل در غزه نداشته اند. در این بین اما امارات متحده کمک های مالی را متوجه حماس و غزه داشته است. رؤسای جمهوری افغانستان، پاکستان و تونس، پادشاه اردن، نخست وزیر عراق و نخست وزیر لبنان نیز تنها به محکوم کردن جنایات صهیونیست ها و تماس تلفنی با مقامات فلسطینی بسنده کردند. در چنین شرایطی به نظر می رسد امت اسلامی به جای انتقاد از انفعال کشورهای غربی و سازمان های بین المللی و حقوق بشری که عمدتاً تحت تسلط غربی ها هستند، باید به دنبال آسیب شناسی و درک دلایل انفعال و بی تحرکی سازمان ها و کشورهای اسلامی باشد. در حال حاضر بخش زیادی از اعضای سازمان ملل متحد را کشورهای اسلامی تشکیل می دهند. این کشورها می توانند فراکسیون بسیار نیرومندی را در مجمع عمومی سازمان ملل به وجود آورند و در صورت اتحاد از این راه، بر اعضای دائمی شورای امنیت تأثیرگذار باشند. حتی در صورت ناتوانی شورای امنیت به علت توافق نداشتن اعضای دائمی برای مقابله با تجاوزات اسرائیل، کشورهای اسلامی می توانند با طرح مجدد «قطعنامه اتحاد برای صلح» در مجمع عمومی، فلج شدن شورای امنیت در اثر وتوهای امریکا را جبران کنند.
از سوی دیگر یک سازمان بین المللی به خودی خود اراده ای برای ایفای نقش و وظیفه ندارد و این مجموع اعضا و کشورهای عضو هستند که نوع تصمیم و نقش آن را تعیین می کنند. بنابراین به میزانی که کشورهای اسلامی در کاهش اختلافات بین خود بکوشند، به همان میزان سازمان همکاری اسلامی نیز قدرتمندتر خواهد شد و بر توان تأثیرگذاری نهادها و شخصیت های آن همچون دبیرخانه و شخص دبیرکل، در مسائل و بحران های بین المللی افزوده می شود. باید توجه داشت همچنان که نام این سازمان از کنفرانس اسلامی به همکاری اسلامی تغییر یافت، باید کارکردهای سیاسی - امنیتی آن نیز تقویت شود تا بتواند به ایفای نقش مهم تری در آینده جهان اسلامی بپردازد.
یادداشت اول روزنامه ایران
*استاد دانشگاه
اول ** 1610
21/05/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]