تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به زيادى نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نكنيد، بلكه به راستگويى و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826006633




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هفته نامه مرز پرگهر/ رمضان خونین مردم غزه،حاصل یک فاجعه تاریخی


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: هفته نامه مرز پرگهر/ رمضان خونین مردم غزه،حاصل یک فاجعه تاریخی زاهدان - ایرنا- هفته نامه ˈمرزپرگهرˈ سیستان و بلوچستان که به عنوان نخستین نشریه بین المللی دو زبانه ˈفارسی- بلوچیˈ منتشر می شود، در جدید ترین شماره خود به تاریخ چهارشنبه 15 مرداد 93 مطلبی به نقل از ˈحسین الله دینی با عنوان: رمضان خونین مردم غزه، حاصل یک فاجعه تاریخیˈ منتشر کرد.


به گزارش ایرنا، مطلب منتشر شده در این هفته نامه عینا منتشر می شود.
.. در روزهای اخیر و در نیمه ی رمضان سال یکهزار و چهارصد و سی و پنج هجری قمری بود که در پی ربوده شدن و قتل سه جوان فلسطینی و سپس کُشته شدن یک جوان یهودی در سرزمین فلسطین تهاجم نظامی شدیدی بر علیه مردم غزه آغاز شد و رمضان خونینی را رقم زد . این کشتار بی رحمانه به عنوان حاصل سیاستهای استعماری غرب و نتیجه ی اتخاذ تصمیم فاجعه آمیز تشکیل دولتی یهودی در سرزمینهای فلسطین برای همیشه به نام دولت یهود ثبت تاریخ پر فراز و نشیب این قوم خواهد شد.

نسل امروز اگر اهل مطالعه و تحقیق نباشد- که متاسفانه اکثرا هم نیستند- از چگونگی و دلایل تشکیل کشوری به نام اسراییل بی اطلاع می باشد.

پس از پایان جنگ جهانی دوم و در سال 1948 میلادی بود که بر پایه ی نظریه هرتسل اتریشی که صهیونیستی سر شناس بود، کشوری در قلب سرزمینهای فلسطینی ، با هدایت مستقیم انگلستان وحمایت مقتدرانه ی رهبران آمریکا که برنده اصلی جنگ بودند و بی تفاوتی اتحاد جماهیر شوروی که عضو اتحاد متفقین بود شکل گرفت. این روزها 66 سال از زمان اجرایی شدن این اشتباه بزرگ استعمار و عاملین استکبار می گذرد و تمامی کسانی که بانی این فاجعه بوده اند از دنیا رفته اند.

ماکسیم رودنسون در باره ی این مطلب گفته است: هیچ روشنفکری، حتی یهودی مساله حقّ تاریخی یهودیان بر سرزمین فلسطین را با این استدلال سخیف که اعقابشان دو هزار و پانصد سال پیش در آنجا می زیسته اند را نمی پذیرد و ننگ چُنین باوری را بر خود هموار نمی کند.آخرین دست و پا زدنهای یهودیان برای داشتن خود مختاری در سالهای نخست مسیحیت پیش آمد و مربوط به قیام « برکوخیا» است که به دلیل تبعید و به ویژه مهاجرت یهودیان تحلیل رفت و دست آخر به گرویدن به مسیحت و اسلام ختم شد. بیشتریهودیان امروز ساکن فلسطین ، مهاجرین کشورهای دیگر و از نژادهای گوناگونی هستند که خون عبری هم در رگهایشان جاری نیست و در فلسطین اسیر سیاستهای قدرتهای بزرگ شده اند.

در این مقال ابتدا به چگونگی ادعای پوچ بازگشت به سرزمین موعود که اساس نظریه صهیونیستی هرتسل بر آن بنا شده است و سپس ماهیت امپریالیستی دولت یهود می پردازیم. منطقه ای را که امروز از آن سخن می گوییم و در کرانه ی دریای مدیترانه و در میان کشورهای سوریه و لبنان، اردن و مصر و ترکیه واقع شده، در قرون گذشته به دلیل موقعیت جغرافیایی ، اراضی مستعد برای کشاورزی ، رودخانه های پر آب و اهمیت ژئو پلتیکی، یکی از پر جمعیت ترین ، آبادترین و پیشرفته ترین مناطق جهان بوده است. قوم یهود هم تا پیش از میلاد مسیح مانند سایر اقوم در این ناحیه می زیستنه و عبادتگاه داشته است. در جنگی که در 550 ق- م بخت النصر پادشاه بابل با یهودیان کرد ، این جمعیت پراکنده شد. گروهی به عربستان رفتند و بیشترشان بت پرست و گروه اندکی هم عازم شامات شدند. بخت النصر باقیمانده آنان را اسیر کرد و به بابل آورد . نسل یهودیان در زمان اسارت در حال انقراض بود که در سال 539 ق - م کورش بزرگ پس از شکست مادها و تشکیل حکومت پارس از دجله گذشت و نبونید پادشاه بابل را شکست داد و چون مرکز بزرگترین قدرت آن زمان به دست ایرانیان افتاد، یهودیان آزاد و گروهی به فلسطین باز گشتند. درواقع یهودیان بقای خود را مدیون این اتفاق می دانند .

در سال 63 ق –م با ضعیف شدن دولت پارس رومیان به اورشلیم تهاجم نظامی کردند. پمپی اورشلیم را گرفت و یهودیانی که در فلسطین باقی مانده بودند، دوباره در سرتاسر جهان مسکون آن روزگار پراکنده شدند . این آخرین موردی است که از وجود امرای محلی یهود در فلسطین نام برده شده است. بررسیهای اجتماعی این نکته را تایید می کند، که از میان رفتن یک قوم همواره با تحولات فرهنگی و اجتماعی همراه بوده است. اقوام دیگری هم در سراسر جهان بوده اند که به سرنوشت یهودیان دچار شده اند و امروز جز نامی از آنان باقی نمانده است. زمانی که مردم تهیدست از رفتارهای سخت گیرانه و سود جویانه ی خاخام های یهودی سرخورده شدند و به موسویت پشت کردند وتحولات اجتماعی بزرگی در فلسطین به قوع پیوست و در پی آن، عیسویت جای دین پیشین مردم را گرفت. مقارن همین ایام بود که رومیان مسیحی به یهودیان تاختند و در حدود سال 200 میلادی قیام « برکوخیا» شکل گرفت و کلنی یهودیان از هم پاشید. در این دوره بسیاری از آنان مسیحی شدند و آنهایی هم که بر اعتقاد پدران خود باقی ماندند به دلیل تحولات اجتماعی حادث شده از مسیحیت و کنشهای کلنی های یهودی ، درجوامعی که مهاجرت کرده بودند، منزوی و مترود شدند. اینکه برخی از مردم جهان گمان می کنند که تنها هیتلر و جامعه ی آلمان مقصر برخورد خشونت آمیز با یهودیان بوده، مغلطه ای تاریخی است ، رودنسون عامل ترویج این یهود ستیزی را مروجین صهیو نیسم می داند. در واقع بسته بودن و نوع برخرد کلنی های یهودی مهاجر در سرزمینهای دیگر خود عامل اصلی انزوای یهودیان بوده است.

پس از مهاجرت این قوم از فلسطین در هر کشوری که ساکن شدند ،منابع سرمایه ای آن کشور را در حیطه تسلط خود گرفتند و جامعه ای بسته را تشکیل دادند. رهبران و عامه مردم این کشورها ،از عثمانیها تا تزارها روسیه و رهبران غرب و شرق عالم ، این کلنی ها ی یهودی را بر علیه منافع ملّی خود می دیدند و خواهان حل شدن این قوم در جامعه بودند. در اواخر قرن نوزدهم بود که نظریه ی صهیونیستی بازگشت به ارض موعود طرح شد و گروههای صهیون برای پیش بردن نظریه خود و مهاجرت یهودیان به ارض موعود مردم جهان را متهم به قصد انقراض یهودیان کردند. زمانی که هرتسل بنیانگذار دکترین صهیونیسم برای ترغیب یهودیان روسیه برای مهاجرت آنان به فلسطین ، وزیر مالیه دولت تزاری را واسطه قرار داد. وزیر به نزدیکانش گفت؛ اگر امپراتور بیچاره الکساندر سوّم این 7-6 میلیون یهودی روس را در دریای سیاه غرق می کرد، من راضی تر بودم. وقتی هم از او خواستند که یهودیان را با دادن کمک مالی تشویق کن که به فلسطین مهاجرت نمایند، وی گفته بود؛ ما آنها را تشویق خواهیم کرد، البته با اردنگی! در واقع مردم روسیه به شدت از عملکرد کلنی های یهود درجامعه خود ناراضی بود و اصطلاح جهود کُشی (pogramee) را ابتدا یهودیان صهیونیست در روسیه متداول کردند. درفرهنگ فاشیسم هیتلری که امروز یهودیان به بهانه ی آن جهان را ملزم به پذیرفتن کشور یهودی می دانند، چُنین اصطلاحی وجود ندارد و آنها از واژه کولون به معنی گروه هم پیوسته ی یهودیان مهاجر استفاده می کنند. در ایران نیز با وجود اینکه با یهودیان مهاجر برخورد خشن و حذفی انجام نمی گرفت ، ولی به دلیل نوع زندگی آنها ضرب المثل های زیادی مانند « جهود» که معنی مقتصد بودن و خسیس بودن از آن مسفاد می شد و یا « مثل جهودها روی به دیوار غذایش می خورد» که معنی دوری گزیدن از اجتماع را می رساند معمول شده بود.

ماکسیم رودنسون استاد و مدیر سابق دانشگاه سوربن پاریس که یکی از سرشناس ترین خاورشناسان اروپایی است ، در روزهای جنگ شش روزه بین اعراب و اسراییل در 1967 میلادی تحلیلی تاریخی اجتماعی از چگونگی شکل گیری و پیدایش دولت اسراییل ارائه داده که تا حدود زیادی ادای مطلب می کند.

وی نقل به مضمون می گوید؛ آنچه در این منطقه اتفاق افتاده و موجب پیدایش گره ای کور و باز نشدنی و کشتاری مداوم و غیر انسانی شده است، نتیجه ی بازی سیاسی قدرتهای جهانی است و با جنگ و خونریزی قابل حل نیست. رودنسون با بیانی شفاف نشان می دهد که دولت یهودی بر پایه تداوم استعمار مردم منطقه توسط قدرتهای بزرگ جهانی به ویژه انگلس بنا شده است.

بازبینی گفته های بنیانگزاران نظریه صهیونیست هم این واقعیت را تایید می کند که ایجاد دولت یهودی در سرزمینهای فلسطین دلایل استعماری داشته است.

رودنسون با آوردن مستنداتی ادامه می دهد؛ دولت یهود برای قدرتهای بزرگ غربی نقش یک واسطه ی استعماری را بازی می کند. از سویی نظریه صهیونیست که طراح آن بینکسر و پس از آن هرتسل بود چیزی جز بهره برداری از احساسات مذهبی یک قوم تیره بخت نیست که به نفع سرمایه داران یهودی عمل می کند و از سویی انگلیس در دوره استعمار آنرا با اهداف خود همسو یافته و حمایت کرده است.

بنیانگزار نظریه صهیونیسم لئون پینکسر(1891-1831) بود.پینکسر پس از آنکه در سال 1881 یک موج ضد یهود بر علیه کولونهای یهودی بر خاست استدلال نمود که « ما در همه جا بیگانه ایم، پس باید به سرزمین موعود برگردیم!» جالب است که برخی از یهودیان غیر صهیون به وی یاد آور شدند که فلسطین سرزمینی خالی از سکنه نیست و برگرداندن یهودیان از دیاسپورا ( اصطلاحی که به پراکندگی یهودیان در سراسر جهان اشاره داشت) آنهم به وطنی تاریخی که هزاران سال پیش ترکش کرده اند، پوچ جلوه می کند.

مخالفان یهودی بازگشت به سرزمین موعود خواهان تحلیل یهودیان در جوامعی بودند که در آن می زیستند. آنها به خوبی می دانستند که ضدیت با یهود شعاری است که صهیونیستها ساخته اند و این خود یهودیان و نوع کنش و جامعه ی بسته ی آنان است که مانع پذیرفته شدنشان در بین مردمی شده است که زندگی می کنند.

پینکسر ابتدا بازگشت به سرزمین موعود رامنطقی نمی دانست و می گفت؛ ما برای برادران تیره روزمان کشوری می خواهیم که در مالکیت خودمان باشد. اگر سرزمین مقدس دوباره کشور ما بشود خوب است، ولی جایی پرت است .آمریکای شمالی و آرژانتین که زمینهای حاصلحیزی دارند، بیشتر مناسب است.

در سال 1895 میلادی ، هرتسل با نوشتن کتاب « دولت یهود» جنبش صهیونیست را به معنای اخص کلمه بنیان گذاشت. هرتسل می دانست که بدون پشتیبانی قدرتهای بزرگ این کار مقدور نیست و بدون اینکه منافع قدرتهای استعماری آنزمان و در راس آن انگلستان را در منطقه مورد توجه قرار داد ، راهی وجود ندارد.

در نتیجه ی این بینش، عامل استعمار شدن بخش جدایی ناپذیر نظریه صهیونستی هرتسل شد. او برای رسیدن به مقصود در کنگره بال( اوت 1897) همین راه را برگزید و قدرتهای بزرگ به ویژه رهبران انگلیس را مجاب نمود که ایجاد وطنی برای یهودیان در فلسطین اهداف استعماری آنان را تامین خواهد کرد. در آن جلسه یکی از مخالفین هرتسل فریاد زد که؛ ما داریم یک خلق متحد یهودی را تشکیل می دهیم تا آلت دست ضد یهودیان و عامل استعمار آنان بشویم!

ولی کسی به این حقیقت توجهی نکرد . بلاخره این آرزو با حمایت دولت انگلستان محقق شد و نخست وزیر انگلستان در اعلامیه بالفور خبر داد که اعلیحضرت با استقرار یک کلنی یهودی در سرزمینهای فلسطینی موافقت کرد!

هرتسل پیش از آن گفته بود : « اگر اعلحضرت پادشاه عثمانی فلسطین را به ما واگذار کند، ما حسابهای مالی ترکیه را کاملا تسویه خواهیم کرد. ما در آنجا برای اروپا سدی در مقابل آسیا به وجود خواهیم آورد»

شرایط تاریخی هم برای بر آورده شدن این خواسته صهیونیستها در حال فراهم شدن بود. جنبشهای ضد استعماری در بین کشورهای و مردم پیشگام منطقه شروع شده بود و از سوی کلون های یهودی در سرتاسر جهان تبلیغ برای بازگشت به ارض موعود را گسترش داده بودند .

کلونی در زبانهای فرنگی به معنی مهاجرت و سکنی گزیدن دسته جمعی یک قوم در سرزمینی دیگر است. ولی هدف صهیونیستها از تحریک احساسات دینی و مبهم توده ها یهود ، در واقع تشکیل یک دولت یهودی با اشغال سرزمین فلسطین بود.

فلسطینیان از پشت پرده ی این سیاست آگاه بودند و سحرگاه 30 نوامبر 1947 با اعلام دولت انگلیس بر تشکیل دولت یهودی قوزی القوجی داوطلبان ارتش آزادی بخش را وارد اراضی اشغال شده به دست یهودیان نمود و مقاومتی را آغاز کرد که هنوز هم ادامه دارد. در آنزمان یهودیان تنها 11 در صد جمعیت فلسطین را تشکیل می دادند و میزان اراضی تحت مالکیت آنها به قدری ناچیز بود که بیشتر مورخین یهود از ذکر آن خود داری می کنند.

15 ماه مه 1948 نیروهای استمعارگر انگلیس از فلسطین خارج شدند و دولت یهودی نقش جایگزین را به عهده گرفت و در مدت کوتاهی اراضی بسیاری را تحت تصرف یهودیان قرار داد.

روئسای جمهور آمریکا ، روزولت و ترومن در نامه ای به ابن سعود پادشاه عربستان در 5 آوریل 1948 و اکتبر 1946 قول دادند که بدون مشورت با اعراب و یهودیان هیچ تصمیمی نگیرند. کمیته ی عالی عرب به آنها نوشته بو« هر نوع کوششی از سوی یهودیان یا از سوی هر قدرت و هر گروه قدرت، برای استقرار یک دولت یهود در سرزمین فلسطین اقدامی ستمگرانه است که به عنوان دفاع مشروع از خود با زور در مقابل آن ایستادگی خواهد شد» .

اعراب استدلال می کردند که این جنگ یک جنگ آزادی بخش بر ضد یهودیان نیست ، بلکه جنگی است که ماهیت ضد استعماری دارد و مردم منطقه خود را ملزم به دفاع از سرزمین خود می دانند.

بازبینی جنگها و کشتار های دیگری که توسط جانشینان انگلیس در فلسطین انجام گرفته نیز نشان می دهد که بروز آنها با ضعف دولتها و از هم پاشیدگی اتحاد کشورهای مسلمان و دولتهای مجاور فلسطین همزمان بوده است. شرایط امروز منطقه شباهت بسیاری به شرایط پس از پایان جنگ جهانی اول و دوم دارد. کشورهای مصر، لیبی ، سوریه ، عراق، لبنان ، ترکیه در وضعیت اختلافات داخلی و درگیری های تحمیل شده از بیرون کشورهای خود هستند. آیا می توان باور کرد گروههایی که امروز اوضاع این کشورها را آشفته کرده اند، در جهت منافع استکبار حرکت نمی کنند؟ به ویژه که ماهیت اندیشه ی این گروهها با نظریه ی صهیونیستی بازگشت به ارض موعود که به بهره برداری ازجهالت توده مردم می پردازد ، همسو است.

نکته دیگری که تاییدی بر تداوم جنگ قدرتهای سیاسی در منطقه است و رودنسون به آن اشاره نموده ، سطح زندگی و در آمد طرفین درگیر در جنگ است. در همین روزهای جنگ دوربینهای تلویزیونی که اجساد قربانیان را نشان می داد، دلالت بر این داشت که مردم دچار فقر غذایی نبوده اند. آنهم در منطقه ای که تولید خوراک محصولات کشاورزی و تولید مایحتاج مردم به دلیل وسعت کم اراضی نا کافی است و مواد غذایی مورد نیاز چند میلیون سکنه ی فلسطین بایستی از خارج وارد شود. تونلهای زیر زمینی فلسطینیان خود تاییدی بر این مدعا است. با توجه به اینکه غزه 8 سال است که در محاصره کامل قرار دارد، تنها کشتی هایی می توانند به منطقه نزدیک شوند که مورد حمایت سرمایه داران یهودی هستند . در واقع منافع بیشتر آنچه که از این تونلها و با کمک مالی کشورهای حامی فلسطین وارد می شود بازهم به جیب سرمایه داران یهودی می رود. وجود ساختمانهای مسکونی چند طبقه در یک باریکه، دیگر جایی برای فعالیتهای تولیدی جز بازارهای عرضه خوراک و لوازم باقی نگذاشته است و امکان تامین نیازهای یک جمعیت دو میلیونی از تولید و در آمد ملی ممکن نیست. دولت یهودی هم یک دولت خود کفا نیست . اگر یهودیان ثروتمند آمریکا و لابی قدرتمند آنان در کنگره دست از حمایت دولت یهود بردارند، این جمعیت از فشار زندگی به موطن اولیه خود بر می گردد. همین واقعیت نشان می دهد که در فلسطین جنگ قدرتی در جریان است که عامل آن امپریالیسم است.

رودنسون در نتیجه گیری می گوید:

واضح است که این جریان استعماری دارای مشخصات ویژه ای است و با تداوم جنگ نمی توان به اصلاح این اشتباه بزرگ تاریخی پرداخت که استکبار مرتکب شده است. سرزمینی که از طرف یک ملت در خارج از مرزهای خود اشغال و اداره شود، همواره وابسته به متروپل باقی می ماند. یهودیان هم مثل دیگران آدم هستند . برخی از آنان به یک آرمان خیالی و مرتجعانه دل بسته و خود را وقف آن کرده اند. ولی دیگرانی هم از یهودی و مسلمان در این منطقه هستند که برای ادامه حیات رنج می برند و جهان به این رنج و بد بختی آنها بی اعتنا مانده است. گروهی هم به نفرت اعراب از یهودیان متوسل می شوند که خود اگاهانه به وجودش آورده اند و به تداوم خشونت دامن می زنند. نتیجه اینکه قبول یک رژیم یهودی در فلسطین به عنوان نماینده استعمار، یک خیال پردازی خطرناک است . مساله فلسطین راه حل انقلابی ندارد. ممکن است جنگ در شرایط فعلی تنها راه حل باشد. ولی موقت است. بایستی زمینه ی هم زیستی مردم ساکن در فلسطین را از هر قوم و نژاد و دینی که دارند، در کنار هم فراهم آورد.

در واقع رودنسون در روزهای بحرانی ژوئن 1967 میلادی به همان نتیجه ای رسیده است که در روزهای اخیر رهبران جمهوری اسلامی ابراز داشته اند. بوق و کرنا در این راه که چقدر حق داشتیم مردم بی پناه ، زنان و کودکان را بکشیم ، دیگر مورد پذیرش وجدان عمومی مردم جهان نیست و دیدیم که دولت یهود با وجود حمایتهای بی پایان غرب با کشتاری که در غزّه راه انداخت افکار عمومی مردم جهان را چنان بر علیه خود دامن زد که قدرتهای بزرگ حامی خود را مجبور کرد آن دولت را برای خاتمه جنگ تحت فشار قرار دهند. صلح موقت سه روزه نشانه ی بی آبرویی و شکست دولت یهود در برابر وجدان به غلیان آمده مردم جهان است. عاقلانه آن است که قدرتهای جهانی و دولت دست راستی یهود به خواسته اقلان و نیک اندیشان گوش فرا بدهند و زمینه زیستن یهودیان و مسلمانان را در کنار هم و با رای و نظر مردم ساکن در منطقه فراهم نمایند. وقت آن فرا رسیده است که انگلیس و آمریکا به این اشتباه تاریخی خود که منجر به فاجعه شده است اعتراف کنند. مردم منطقه دیگر به آن سطح از شعور و آگاهی رسیده اند که نه تنها استعمار ، بلکه یک دولت دست نشانده ی استعمار را هم نپذیرند. برای این کار بایستی همه قدرتها بزرگ و قدرتهای منطقه که در کاهش تنشها نقش دارند و در منطقه ی خاورمیانه وزنه ای محسوب می شوند، فارغ از اینکه سازمان ملل متحد چه جایگاهی دارد هم نظر شده و به این معظلی که وجدان عمومی مردم جهان را نا شکیبا کرده است پایان دهند. برای جامعه ی بشری در آغازین دهه هزاره سوّم ننگ است که در یک روز صد کودک دبستانی در برابر چشمان خونبار خانواده هایشان قربانی شوند. در اینجا طرح موضوع جهود و مسلمان واقعا به انحراف کشاندن افکار توده های کم بینش است، دیگر موضوع انسانیت در میان است .

این روزها با وقایع دلخراش غزّه دیگر تحریک احساسات دینی توده ها با وعده بازگشت به ارض موعود و طرح جنگ یهود و نصارا و مسلمان ویا تحریک جنبشهای روشنفکری با طرح مبارزه با استعمار، واقعا موضوعیت خود را از دست داده است. از شواهد چُنین بر می آید که اگر قدرتهای استکباری ، صهیونیستها و رادیکالها ی اسلامی پای خود را از این بازی سیاسی خطرناک کنار نکشند و زمینه ی اصلاح این اشتباه فاجعه آمیز را فراهم نکنند، تحولاتی در منطقه جریان دارد که در آینده ای نه چندان دور منجر به تغییر رویکرد مردم نسبت به رهبران فعلی شده و مردم منطقه از هر دین و قوم و نژادی که هستند برای تغییر سرنوشت و التیام این زخم کهنه وجانسوز خود وارد عرصه شوند. شواهدی از این تحول اعتراضی این روزها از زبان مردم خسته و دلزده از جنگ از هر دوطرف درگیر ماجرا شنیده می شود.
به گزارش ایرنا، هفته نامه مرزپرگهر به صاحب امتیازی و مدیر مسوولی دکتر باقر کرد و سر دبیری حسین الله دینی هر هفته در روزهای چهارشنبه منتشر می شود و گستره توزیع آن در سراسر سیستان و بلوچستان است.
653



20/05/1393





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن