تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):خوش اخلاقى عبادت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836898947




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کرامت انسانی قربانی پیچ وتاب اداری


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: کرامت انسانی قربانی پیچ وتاب اداری تهران - ایرنا - مکرراً از طرق مختلف به گوش می رسد که عالیجناب ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران برآنند که منشور حقوق شهروندی صادر فرمایند وبرای این منظور حسب اطلاع اقداماتی نیز انجام شده است ،شکرالله سعیه وایده لمرضاته.


در ادامه یادداشت روزنامه اطلاعات به قلم آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد آمده است: ولی پیشنهاد اینجانب آنست که معظم له قبل از صدور منشور و حتی به جای آن،خطاب به مراجع زیر مجموعه دولت نه منشور که دستور صادر بفرمایند مبنی بر این که تنها یک اصل اصیل که می توان آنرا اصل محوری وپایه ای برای تمام اصول حقوق بشر ونیز حقوق شهروندی محسوب داشت رعایت کنند و برای اجرایی شدن دستورآن مقام معظم راهکارهای اجرایی منظور و برای تخلف از دستورات ضمانت اجرای متناسب ملحوظ فرمایند بگونه ای که شهروندان بتوانند با متخلفان برخورد قانونی کنند. آن اصل عبارت است از اصل کرامت انسانی.
معروف است که ایمانوئل کانت،فیلسوف نامدار قرن هیجدهم میلادی پدر حقوق بشر است درحالیکه در سراسر آثار وی حتی یک مورد ترکیب حقوق بشردیده نمی شود. آنچه موجب شده که وی را به این لقب بخوانند آنست که در چند جا در نوشته های او ترکیب «کرامت انسانی» دیده می شود و چون این اصل خمیر مایه حقوق بشراست اورا چنین عنوان داده اند.
دراین یادداشت نمی خواهم به تحلیل وتبیین این اصل بپردازم و در جای خود درحدتوان انجام وظیفه کرده ام. اینک صرفا برآنم که در پیشگاه خوانندگان این سطور نوعی خود انتقادی و یا بقول دیگری خود مشت مالی کنم.
در جامعه ای که مزین و معنون به نام اسلام و مفتخر به پیروی از قرآن مجید است که 14 قرن قبل اصل کرامت بشری را مطرح ساخته و در ادبیات اسلامی همین ترکیب و ترکیبات مشابه نظیر شرافت و عزت جامعه مومنین به وفور تاکید شده، چرا این اصل اصیل فراموش شده ودر عداد مناسک و شعائر لازم الرعایه قرار نگرفته و نمی گیرد. اجازه بفرمایید از کلی گویی بپرهیزم و به یکی از حوادث واقعه ای که در روزهای اخیر برای صاحب این قلم رخ داده اشاره کنم که به نظر می رسد چنانچه دولتمردان و ارباب قدرت به کرامت انسانی شهروندان توجه داشتند برای اجتناب از وقوع اینگونه پدیده ها که نقض صریح کرامت است راه حلی را می اندیشیدند. مشروح قضیه را می نگارم و از خوانندگان کرام به خاطر تفصیل پوزش می طلبم زیرا با تحمل آن تصدیق خواهند فرمود که تطویل بلا طائل نیست و نگارنده از نقل ریز ماجرا، ارائه نمونه ای از صدها وقایع مشابه است. از اینجانب بپذیرید که هیچگونه گزاف و بزرگ نمایی در آن وجود ندارد و عیناً نقل ماوقع است.
صفحه اول گذرنامه اینجانب در یک سفرعلمی به علت بی احتیاطی مامورین ‎مربوطه اندکی مخدوش شده بود که می بایست اصلاح ویا تعویض شود پس از تحقیق وتفحص، پرس وجو از این مقام وآن مقام معلوم شد تنها راهش مراجعه به امکنه ایست که «پیشخوان دولت» عنوان دارد و حل مشکل تنها با مراجعه شخص دارنده گذرنامه امکان پذیراست ولاً غیر یعنی به اصطلاح حقوقی از امور نیابت بردار نیست… به ناچار در تیرماه خورشیدی مقارن با ماه مبارک رمضان صائماً حرکت کردم درحالی که شدت گرما بیداد می کرد گویی ذرات آتش همراه با گاز های متصاعد از مواد آلاینده برسر عابرین ریخته می شد و بقول سعدی ‏‎«در تموزی که حرورش دهان بخوشانیدی و سمومش مغز استخوان بجوشانیدی» از سرای به درشدم و روانه یکی از آن مراکزگشتم. اولاً معلوم شد پیشخوان ها مقول بتشکیک هستند، همه، همه کارهارا نمی کنند و تنها مشکل من مربوط به پیشخوانی خاص است .تا آنکه به هرحال ملجا خودرا یافتم وبه درگاه آن رسیدم. پیشخوان مزبور در طبقه فوقانی ساختمانی واقع بود، با پله های عدیده بدون هرگونه بالابر برقی که جسم خسته من پیرمرد هفتاد ساله را مساعدت کند. نفس زنان پله هارا طی کردم وبه محل مزبور واصل شدم. با سالنی پر از جمعیت روبرو شدم که قبل از من آمده بودند.
کثرت جمعیت حاضران درمحیطی تنگ و مضیق در هوای گرم تابستان، گویی وسائل تبرید را به کلی بی اثر ساخته بود. من بخت برگشته گذرنامه مخدوش!!، برای مراجعه به باجه مربوط طبعاً بایستی حق تقدم را رعایت کنم. با طیب خاطر و رضایت باطن نسبت به رعایت نوبت چشمم را برای یافتن یک صندلی گرداندم ولی صندلی های انتظار مراجعه کلا پر بود لذا زبان بریده به گوشه ای درجوار دیواری خزیدم وصمُ بکم ایستادم تا نوبتم فرارسد. (البته شکوه نمی کنم که چرا جز سالخوردگان هم سن خودم احدی برنخاست که صندلی خود را به من تعارف کند، علتش را می دانم،خودم شرمنده وسرافکنده ام و لب فرومی بندم ) به هرحال نوبتم رسید و به باجه مربوط خوانده شدم و نیاز خود را مطرح کردم و خوشحال بودم که بخت مرا یار شده و ساعات انتظار سرآمده و لحظاتی دیگر مدارک مرا تحویل می گیرند وازهوای این محیط که راه تنفس را برمن تنگ کرده بود راحت می شوم وبه سراغ کارم خواهم رفت.. درپاسخ با صدایی بلنداز پشت باجه و وراء زجاجه چنین شنیدم:

شما باید بروید اداره گذرنامه!!
مامور باجه این را گفت و نفر بعدی را به باجه فراخواند. من بیچاره پس از آن همه انتظار از شنیدن این جمله بدون توضیح چنان یکه خوردم که گویی مشت محکمی برمغزم کوبیده شد یک لحظه فقط ایستادم و با خود سئوال کردم مگر این مراکز نه برای گرفتن مدارک متقاضیان حل مشکل گذر نامه است؟ وانگهی اداره گذرنامه کجاست؟ به کجا باید بروم؟ کدام اداره گذرنامه؟ دور است یا نزدیک؟ راستی ازچه کسی باید سئوال کنم؟ به هرحال برگشتم به آخر صف و دو مرتبه برای پرسیدن سئوالاتم بخصوص آدرس اداره ای که باید مراجعه کنم،در نوبت نشستم تا به باجه خوانده شدم پرسیدم شما چرا مدارک را تحویل نمی گیرید؟ پاسخ داد شما باید بروید اداره گذرنامه بروید ازآنجا به ما بنویسند تا ما تحویل بگیریم!! گفتم اداره گذرنامه ای که باید مراجعه کنم کجاست؟ فرمودند: یافت آباد چهارراه قهوه خانه!! این را گفت و نفر بعدی را به باجه فراخواند. یادداشت کردم و لنگان لنگان با خوف ورجاء محل را ترک کردم در حالیکه وقت اداری هم لحظات آخر بود وآن روزم چنان سپری شد.

نخستین ساعات روز بعد قبا و ردا کردم و به سوی یافت آباد به راه افتادم تا به منطقه رسیدم پرسان و جویان از چهار راه قهوه خانه و محل اداره گذرنامه تا پس از دو ساعت راه آمدن در ترافیک کشنده تهران به مقصد واصل شدم. عمارتی ظاهراً چهارطبقه بود ماموری با مقادیم بدن جلوی من را گرفت و چنان مهر سکوت بر لب داشت که گویی به پیروی از ادیان انبیاء سلف روزه سکوت نیت کرده بود. تمام خلل وفُرج بدنم را بازرسی نمود و موبایلم را گرفت و اذن دخول عطا فرمود و با اشاره سبابه مبارک مرا به طبقات بالا هدایت کرد. از ظهور سبابه مبارکه و با اجرای اصالة الظهور در اشارات، طبقه چهارم را مقصد حرکت خود دانستم. پله های عدیده وکثیره از یکسو، هوای گرم تابستان ومن پیرمرد گرفتار درد زانو نگاهی به پله ها کردم و انا الیه راجعون گویان راه را ادامه دادم هر طبقه ای که رفتم معلوم می شد باید بالا تر بروم گاهی مردد می شدم مجدداً به طبقه پائین تر بر می گشتم تا آنکه سرگردان و حیران در میان پله ها دل مردی از ارباب رجوع برایم سوخت و مرا به طبقه سوم رهنمون شد. وارد شدم خواتینی در پشت باجه ها با حجاب کامل مشغول به کار بودند و وضع سالن نشان می دادکه باید مانند روز قبل در نوبت بایستم. ایستادم تا نوبتم فرا رسید مشکل را به خاتون پشت باجه مطرح کردم مدارکم را گرفت و فرمودند متاسفانه یکی از صفحات گذرنامه کپی کم دارد. بروید کپی بگیرید و بیاورید. پله ها را مجددا برگشتم به پایین برای یافتن محل اخذ کپی پرسان وجویان شدم تا به هرحال یافتم وگرفتم و برگشتم. دو مرتبه پله های کثیره را پیمودم و باز پس از تحمل نوبت خاتون بزرگوار مدارک را گرفت وگفت بنشینید. به هرحال در آخرین لحظات وقت اداری موفق شدم نامه مربوط را دریافت کنم. این روزمن هم به طور کامل گذشت. روز بعد با داشتن نامه در دست به پیشخوان دولت قبلی برگشتم. همان مسیررا طی گرفتم.درنوبت نشستم وقتی به باجه رسیدم معلوم شد که عکسی که ارائه کرده ام مربوط به سال قبل است باید به روز باشد. باز مجدداً از پله ها پایین آمدم و چون امکان دسترسی به عکاسی نبود کاررا به روز دیگر موکول کردم برای روز چهارم پس از تهیه عکس مجددا به دفتر پیشخوان مراجعه وپس از طی نوبت موفق به تحویل مدارک شدم وفرمودند بروید تا گذرنامه به آدرستان بیاید. خدا را شکر کردم و نفس راحتی کشیدم.

ملاحظه می کنید که در جریان فوق که نمونه ای کوچک وملموس ومحسوس بود ظاهراً از هیچ کس تخلفی سرنزده ولی تصدیق می فرمایید که کرامت انسانی در این گونه معیشت قربانی می شود.‏

معما همین جاست که چگونه می شود کاری کرد که از سویی تخلفی صورت نگیرد و از سوی دیگر کرامت انسانی شهروندان زیر پا گذاشته نشود. به نظر می رسد سرّ معما آنست که مسئله کرامت انسانی برای ما از یک اصل وجودی و شناختی به صورت یک حکم قانونی درنیامده که باید ونباید به دنبال داشته باشد.‏

خداگواه است که هرگز نمی خواهم ذره ای برای خویشتن حسابی خاص باز کنم و خودرا از آحاد ملت جدا بدانم زیرا براین باورم که:

قطره دریاست اگر با دریاست

ورنه او قطره ودریا دریاست.

ازسوی دیگر من سرزمینم را می شناسم و از شرائط جاری درکشور و وجود مراکز متعدد قدرت آگاهی کافی دارم و هرگز نمی خواهم با فلان دیار غربی و یا شرقی مقایسه کنم، حاشا وکلّا، ولی طرح این سئوال را برای خود مجاز می دانم که مگر فراهم شدن زیست بهینه، بی تنش و دغدغه، آسوده و کریمانه برای جامعه مومنین امکان وقوعی ندارد؟ به یقین ممکن بلکه نه دشوار که آسان و میسور است و اگر چنین است پس:

آیا کلید حل مشکل مفقود شده؟

واگر مفقود نشده در دست کیست؟

ممکن است خواننده نکته سنجی خطاب به نگارنده بگوید که شما خودت سال ها مسئول رسیدگی به سوء جریان های اداری بودی پس چرا اینک……؟ در پاسخ خاضعانه عرض می کنم که اولاً اگر از من در چنان سمتی تقصیر و یا قصوری سرزده یعنی کاری که باید بکنم نکرده ام با همین قلم از پیشگاه ملت عذر می خواهم و از عذر خواهی هرگز ابایی ندارم وبرای خویشتن افتخار می دانم. امیدوارم با گذشت آنان خدای بزرگ ارحم الراحمین مرا ببخشدوثانیاً در آن زمان که حدود ربع قرن از آن می گذرد سوء جریانات بگونه ای فزون بود که با توجه به مقتضای حاکم بر کشورتوسط اداره ای مضیق و محدود بیش از آنچه انجام شد امکان وقوعی نداشت.آنروز اینجانب چنین می اندیشیدم وهنوز هم برآنم که بایستی درآن سمت و نظائر آن در درجه نخست به فکر حمایت از حکومت شونده باشم تا حکومت کننده.

به هرحال داوری راجع به آنچه شده ونشده را به وجدان پاک ملت عزیز ایران می سپارم.‏

‏ اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة تعز بها الاسلام واهله

سید مصطفی محقق داماد-14مردادماه 93‏
س.ن1744



18/05/1393





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن