واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: سرزمين 25 داماد و كنيزان حبشيه بانكي
ابوي ميگويد: شنيدهاي جمعيت ايران در مقطع عروسي قرار دارد. معاون وزير بهداشت اين را گفته. اين خبر خوبي است. روح آدم شاد ميشود. آن هم در ميان انبوه خبرهاي بد اين جهان پر از خونريزي.
ميگويم: عجيب است با آنكه بدهكاران سه بانك، حق 7 ميليون زوج جوان را خوردهاند باز هم اين جمعيت در حال عروسي است. هيچكس نداند فكر ميكند كه جمعيت كشور سالهاست در حال عروسي است و از اين «در حال» هيچ گاه بيرون نميآيد!
ميگويد: پس به خاطر اين است كه جوانها ازدواج نميكنند. بانكها «در حال» ازدواج بودهاند.
ميگويم: بانكها كه عروس 25 داماد بودهاند. خير جوانان به دليل ندانستن چگونگي «تنظيم سند» مشكل ازدواج دارند. اين مسئله را با آن مسئله قاطي نكنيد!
ميگويد: سند تضميني؟ سند رهني؟ سند بانكي؟ سند توسعه؟ سند چشم انداز؟ سند سبد يارانه؟ سند ماشين؟ موتور؟ دوچرخه؟ گاري؟
ميگويم: گاري را خوب آمديد؟با اين قيمتهاي خودرو، گاري هم نصيب آدم بشود، فقط يك بوق كم دارد! آپشن سر خود است.
ميگويد: پس سند گاري مشكل ازدواج جوانان است. من خودم چند تا سند گاري تنظيم كردهام. براي نوشتن شروط سند اول بايد ببيني اسبي است يا دستي؟ بعد بايد چرخهايش را ببيني. بعد. . .
ميگويم: نه. فقط عهدش همخواني دارد. شما باز از هول هليم داريد ميافتيد توي ديگ. شما برويد همين امروز خبرهاي پربيننده سايتهاي خبري را ببينيد. ميفهميد كه در مملكت چه خبر است. چه ميخواستيم و چه شد؟ آن وقت تمام اين سندها را ميشوييد و ميگذاريد كنار در كارواش تا يكي بيايد و ببرد و با آنها لواشك درست كند.
ميگويد: لب به جان ميكني آدم را. تو هم شدهاي مانند دولت و مجلس كه يك روز ميگويند قيمت خودرو ميكشد پايين و يك روز ميگويند ميكشد بالا. حرف حساب نميزنند با آنكه همه آدم حسابياند! نكند تو هم از اين شير روغنيها خوردهاي كه وزير بهداشت گفته؟ پالمينشي!
ميگويم:اي پدر من. مشكل من نيستم، آنها هستند. آنها سند خوان نيستند. تيتر خبر اين است: «اگر خواستيد كنيزي حبشيه، ضميمه مهريه همسرتان كنيد، سند را اينطور تنظيم كنيد.»
ميگويد: در دنيا جنگ و هرج و مرج است، اينجا ملت قاط زدهاند؟ مطمئني ماجرا را قلب نكردهاي؟
ميگويم: اينها را آوردهاند تا درس عبرت شود و از تاريخ گذشته فاصله بگيريم و چراغ راه آينده باشد و از اينجور حرفها...
ميگويد: عجب! اين 25 داماد بدهكار شبكه بانكي هم كنيزحبشيه دادهاند به مديران بانكها لابد؟ تو هوس نكني يك وقت!
ميگويم: غلامتانم. كنيز ميخواهم چكار!
ميگويد: تو آخر سر ما را به باد ميدهي. به اين خبرگزاري و به آن بانكها گير نده. تو كه نميداني آن پشتها چه خبر است. چراغ راه آينده را خاموش نكن. لابد از فردا مد ميشود. نكند از كشورهاي همسايه كم بياوريم!
ميگويم: شما باش، ما هم هستيم. زندگي بدون توازن كه نميشود. چشم. شتر ديديم نديديم. ديد ديديد ديد. ديديد ديديد ديد.
ميگويد: اين شد مملكت در حال عروسي. برادران لطفاً اين خبرهاي مسرت بخش را بيشتر كنند. لطفاً!
نویسنده : اولاد آدم
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۵۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]