واضح آرشیو وب فارسی:الف: پایان خلسه جام جهانی/ بازگشت بزن بهادرهای دهه هفتاد
علی حسینی نژاد، 17 مرداد 93
تاریخ انتشار : جمعه ۱۷ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۲۰:۲۲
اگر چه خیلی از جام جهانی فوتبال در برزیل فاصله نگرفته ایم، اما خلسه و شعف حضور در جام جهانی و آن مقاومت جانانه در برابر آرژانتین در طول این یک هفته اخیر، همه اش پرید. همه آن دک و پزی که به تمام کشورهای همسایه و رقیب برای حضور در جام جهانی می دادیم دیگر محلی از عراب ندارد. اما در این یک هفته مگر چه اتفاقی رخ داد؟ در این هفته لیگ برتر فوتبال ایران شروع شد و تقریبا دوهفته از آن گذشت، خیلی از علاقه مندان به فوتبال با دیدن یک ماهه جام جهانی و درخشش فوق العاده تیم های متوسط و کوچک در برابر تیم های صاحب نام، منتظر ارائه بازی ها و تفکرات فوتبالی تازه و زیبا بودند، اما شروع لیگ برتر نشان داد که در فوتبال ایران هیج آبی از آب تکان نخورده است. اگر ده سال پیش ابراهیم قاسم پور مربی تیم فوتبال به فنا رفته پاس تهران راجع به یکی از زمین های فوتبال ایران گفت که در این زمین بز پایش می پیچد، حالا اما بازیکن یکی از تیم ها می گوید در زمینی که ما بازی می کنیم باید هندوانه کاشت نه فوتبال بازی کرد. این از زیر ساخت ها که تنها پیشرفتش فقط فروش بلیط در استادیوم آزادی اینترنتی شده تا آن چند هزار جوان و نوجوانی هم که به استادیوم می رفتند سردرگم و گیچ شوند برای تهیه بلیط واین هم از کیفیت بازی تیم گرانترین مربی لیگ ایران که بعد از دو ماه تمرین و رفتن به چند اردوی داخلی و خارجی هنوز از ارائه حداقلی از کیفیت فوتبال مقبول هواداران تیمش ناتوان است.در این میان اما تاسف بارتر از همه چیز، بازگشت رفتارهای چاله میدانی دهه هفتاد فوتبال ایران است، گرچه سالها از بزن بهادرها در زمین فوتبال خبری نبود، گویا به لطف هزینه میلیاردی که وزارت ورزش هم با آن همه شعار نتوانست جلویش را بگیرد (و در توهینی آشکار به شعور مردم باشگاه ها به ظاهر سازی قراردهای کمتر از سال گذشته پرداختند) دوباره شاهد حضور بازیکنان مغروری هستیم که اگر داوری و اتفاقات زمین باب میلشان نباشد، مشت ها را گره می کنند و نثار دیگران. جوانانی که ره صدساله را یک شبه پیموده اند و کسی را یارای ایستاد دربرابرشان نیست، اگر دیروزها صحبت از قلیان کشیدن و دعوا با هم بازی های شان بود، امروز قلدرمئابانه بر سینه داور می کوبند و شیشه رختکن می شکنند و نفس کش می طلبند! البته حاصل کار مربیانی که همواره بر طبل اعتراض می کوبند و ضعف فنی و تاکتیک شان را با هیاهوی اعتراض و دعوا می پوشانند، نمی تواند چیزی جز بازیکنانی عصبی و بزن بهادر باشد، ظاهرا مربیان و بازیکنان به نوعی از تقسیم کار در ایجاد هیاهو برای فرار از عواقب شکست رسیده اند، یک بازی مربی هیاهو می کند، بازی بعد بازیکن. همه هم قراردادهای میلیاردیشان سر جای خودش است و خیالشان راحت.آری این است حال و روز فوتبال ایران که هرسال میلیاردها تومان بی زبان را از بیت المال می گیرد و در اسم همه باشگاه هایش هم لغت وزین فرهنگی می درخشد. بهتر است مربیانی که میلیاردها تومان دست مزد می گیرند و درآمدشان از بسیاری از مربیان جام جهانی هم بالاتر رفته است تلاش کنند فلسفه فوتبالشان را بر اساس ارتقای بازیکنان و پیشرفت کیفی آنها قرار دهند نه اینکه حاصل کار آنان این شود که بازیکن با تقلید از اعتراضات مربی، رفتاری بس خشن تر از او را بر علیه داور و دیگران به نمایش بگذارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]