تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):هیچکس حقیقت ایمان را کامل نمی کند مگر اینکه جدال لفظی را رها کند، هر چند حق با او باش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815269449




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دلیل وابستگی بیش از حد پسران ایرانی به مادرشان چیست؟


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
دلیل وابستگی بیش از حد پسران ایرانی به مادرشان چیست؟ در مواردی به علت همانند سازی با مادر ، پسر تمایلات همجنس خواهانه پیدا می کند و به قولی زن صفت می شود .

نقش مادر در ایجاد قدرت در خانواده:همه ما انسان ها نیاز به احساس قدرت داریم . احساس این که وجودمان موثر است ، توانمند است و تولید کننده . ما این احساس را در« نقش » های متفاوتی که در هستی خود داریم ، جست و جو می کنیم . نقش ما به عنوان همسر ، پدر ، مادر ، فرزند ، نقش اجتماعی ، شهروند ، عضو گروه خاص و … . برخی زنان بنا به علل فرهنگی نقش اجتماعی ندارند . بنابراین قدرت خود را در خانه جست و جو می کنند و به خصوص در نقش مادری خود . از سوی دیگر در توازن قدرت درون خانواده ، در رابطه زن و شوهر به علت قدرت اقتصادی و اجتماعی بیشتر مرد ، زن از نقش مادری خود استفاده می کند . علاوه بر این ها ، مساله ای فرافرهنگی و فرا آئینی هم وجود دارد و آن ذهنیت اسطوره ای نسبت به مادر و جایگاه اوست . این ذهنیت ، زن را یاری می کند تا در این نقش تثبیت شود و تمام قدرت خود را از این نقش تامین نماید . از همه مهمتر ، در خانواده هایی که طلاق عاطفی وجود دارد ، یعنی زن و شوهر عاطفه ای رد و بدل نمی کنند و زندگی عاطفی شان گسسته و نابود است و تنها براساس قراردادهای اجتماعی یا به واسطه سرمایه گذاری های مختلف دیگر در کنار هم قرار دارند ، زن از قدرت مادری خود بیشتر استفاده می کند .مثلا باند عاطفی محکم با فرزندان بستن و پدر را منزوی کردن . این عوامل در ارتباط مادر با دختر و پسر خود هر کدام اثرات متفاوتی می گذارد که به دو نمونه از آن ها می پردازdم :
مادر وپسر
 یکی از رایج ترین اشکالات روانی و آسیب شناختی در رابطه بین مادر و پسر ، وابستگی شدید مادر به پسر است .
 زنی که ارتباط عاطفی راضی کننده با شوهر خود ندارد ، یا طلاق گرفته ، یا شوهرش فوت کرده و یا به دلایل شخصیتی قادر به برقراری ارتباط عاشقانه با مرد دیگری نیست ، یک پیوند عاشقانه و وابسته با تک پسر ، پسر اول یا در مواردی با یکی از پسرهای خود دارد .
 یعنی آن پیوند عاشقانه که در ارتباط آغازین مادر با نوزاد خود وجود داشته ، ادامه پیدا می کند . مادر نیازهای وابستگی خود را به صورت وابسته نگه داشتن پسر به خود ، ارضا می کند . ناخودآگاه و خود آگاه اجازه استقلال و فاصله گرفتن مرزدار با مادر را نمی دهد و یک پیوند دوتایی در یک حباب خود شیفته جدا از جهان بیرون ، ایجاد می گردد . در یک سیر رشد بهنجار، از حدود 5-3 سالگی ، در پسر احساس عاشقانه نسبت به مادر به وجود می آید اما این احساس با فاصله گرفتن مادر و نزدیک تر شدن به پدر و همانند سازی پسر با پدر دریک ارتباط صمیمانه تخفیف می یابد . وقتی مادر ، پسر را در پیوند عاشقانه نگه دارد ، عواقب متعددی برای پسر به بار می آید . اول این که هرگز احساس استقلال و خود مختاری به او دست نمی دهد و دارای هویتی کمرنگ ، با اعتماد به نفس پایین و نقش اجتماعی ضعیف می شود . چون مادر سلطه جو و مسلط و کنترل کننده است ، نقش پدر کمرنگ می شود . پسر نمی تواند به درستی با پدر همانند سازی کند و خصلت های مردانه در او به درستی شکل نمی گیرد ( مثل ثبات قدم ، ابراز وجود ، جاه طلبی های متعارف اجتماعی ، میل به پیشرفت و …) در صورتی که نقش پدر در خانه کمرنگ ومنفعل باشد یا پرخاشگر و طرد کننده ( که در خانواده های ایرانی و مرد ایرانی بسیار دیده می شود ) عدم توانایی در همانند سازی با پدر تشدید می شود و پسر در واقع با مادر و جنسیت زن ، همانند سازی می کند و خصلت های زنانه در او بارز می شود . در مواردی به علت همانند سازی با مادر ، پسر تمایلات همجنس خواهانه پیدا می کند و به قولی زن صفت می شود . این پیوند سلطه آمیز مادر با پسر ، موجب برانگیختن احساس ترس و تهدید نسبت به کل زن ها در پسر می شود . تظاهرات این ترس به گونه های مختلف می تواند باشد: گاهی اوقات ، پسر هرگز وارد رابطه عشقی – جنسی با جنس مخالف نخواهد شد .گاهی در روابط بسیار کوتاه مدت و پراکنده و هرز آمیز وارد می شود که در هیچ یک ، عشق و صمیمیت جنسی را نمی تواند تجربه کند و همیشه یک میل به انتقام جویی و ترس در او باقی می ماند . گاهی زنی را به همسری اختیار می کند که به نوعی بتواند کاملا مادر او باشد و همان رابطه ی کودک – والد را با او می گیرد . گاهی مردانی را می بینیم که همسری کاملا مادر گونه دارند ولی متاسفانه در بیرون از خانه ، روابط پراکنده برقرار می کنند .مادر و دختر
 یکی دیگر از رایج ترین ارتباطات روان نژند مادر – کودک در جامعه ، رابطه مادر با دختر است . زنی که زن بودن خود را دوست ندارد و حتی از آن متنفر است و در قبال آن احساس حقارت می کند ، وقتی صاحب نوزاد دختری می شود ، نا خود آگاه به او پیغام های طردشدگی می فرستد . یعنی نا خود آگاه به او پیغام می دهد که :"تو بدی ، چون یک زنی " ! این بی ارزش شدگی در دو بعد انجام می شود : بعد جنسی و بعد غیر جنسی که در فرایند رشد ، این ها یگانه می شوند . یعنی شکل گیری و رشد هویت جنسی در تماس مستقیم و تنگاتنگ با رشد کل شخصیت است . بدین معنا که فرایند رشد در زن با زن شوندگی و در مرد ، با مرد شوندگی ، یعنی با پذیرفتن هویت جنسی همراه است . مادری که جنسیت خود را دوست ندارد، از ابتدای تولد نوزاد دختر خود ، احساس گناه می کند .
 این دختر بچه در سیر رشد خود دو کار می تواند بکند ، یا هویت جنسی خود را بپذیرد یا نپذیرد . دختر اگر هویت جنسی خود را به عنوان یک زن بپذیرد ، همواره احساس شرم و گناه در مورد خود دارد . زنی می شود با ویژگی های آزار خواه که خود را نا خود آگاه در روابطی قرار می دهد که منتهی به تنبیه و تحقیر او شود . انگار باید کفاره جنسیت خود را بدهد . زنان منفعل ، مطیع و زیردست و تحقیر شده در مقابل مردان که حتی نا خود آگاه ، رفتار سادیستیک را در مردان مقابل خود القاء می کنند ، از این گونه اند . اینان در بسیاری از موارد سردمزاج هستند . انگیزه ای برای رشد و فعالیت اجتماعی ندارند. وابسته و انزواجو هستند ، یا در مواردی همیشه احساس بدهکاری به دیگران دارند و برای گرفتن تایید دیگران هر کاری می کنند . حالت دوم این است که هویت جنسی خود را نپذیرند و آنرا طرد کنند . در این صورت با پدر همانند سازی می کنند و خصائل مردانه در آن ها بارزتر می شود ( مرد صفت می شوند ) . این مادران ممکن است نقش های اجتماعی موثری را بپذیرند ، اما فاقد ویژگی های زنانه می شوند . سرد مزاجند و هرگونه ویژگی زنانه را در خودآگاه سرکوب کرده یا در ناخود آگاه واپس می رانند . رابطه آن ها با مردها بیشتر تبدیل به رقابت جویی های مردانه و جنگ قدرت می شود . این ها از زن هایی که ویژگی های زنانه خود را بروز می دهند ، متنفر می شوند و آن ها را تحقیر می کنند . در مواردی این نفرت از زن با مکانیزم دفاعی واکنش سازی به صورت حمایت از زنان در قالب "فمینیسم افراطی " در می آید . این دو گونه رویکرد ، در طیفی قرار می گیرد که ممکن است زن ویژگی هایی از هر دو گونه رویکرد را از خود نشان دهد . آسیب زا ترین رابطه آن است که : مرد را از مرد بودن و زن را از زن بودن جدا می کند ؛ که این بستر، سبب آسیب زایی کل شخصیت فرد می گردد .تبیان مطالب مرتبط:نجات رابطه از دخالت و وابستگیوابستگی مردان به مادرانشان +راه درمان آنبا همسر وابسته به خانواده اش چه کنیم ؟+ عکس

پنجشنبه 16 مرداد 1393 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 223]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سبک زندگی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن