محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830333714
نگاه شما: از کودکان غزه
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: نگاه شما: از کودکان غزه
بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» میتواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: ۴۲۳۲۷۵
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۰:۵۳ - 06 August 2014
روح الله فردوسی در مطلب ارسالی برای «نگاه شما» نوشت:
درباره جنون تازه ای که بر رژیم کودک کش صهیونیستی فائق آمد و مرتکب جنایات بی همانندی بر علیه کودکان غزه شد، چه باید بنویسم جز در تقبیح وحشی گری های این رژیم بی منطق، درشت گو و متکبر. خدایا تو خود می دانی که در وهم و ادراك و بصرم نگنجید که جنایاتی اینچنین در حال وقوع است.
چنان جنایاتی، که تنجامه اي از خون، بدنهای نحیف كودكان غزه را پوشانده است و دردآورترین صحنه ها، مربوط به کودکانی می شود که با بدنهایی سرشار از تیر و ترکش و سرهایی متلاشی شده، مورد هجوم فریم های دوربین شبکه های خبری عالم قرار می گیرند، تا مگر وجدان های خواب آلود نهادهای حقوق بشری را تکانی دهند و تصاویرشان دردی جانکاه و ثلمه ای عظیم بر وجدان انسانهای شبیه به جامدات و اجسام متحرک، وارد سازد.
بگذارید بگذرم از این تفاسیر سطحی و مبتذل از حقوق بشر، که شرح این ماجرا، دامان ایمان، تر سازد و شارحان را سر بازد. مگر می توانی با دیدن کودکان بی پناه و کشتار غیرانسانی آنان، مانع از فوران اشک هایت شوی؟ به تصاویر خیره می شوی و خوب گوش می کنی که طفلک فلسطینی، چه می گوید.با همان لهجه شیرین عربی: الله اکبر. تمام فتحه و کسره و ضمّه را رعایت می کند و چون از امداد و نجات نوع انسان، ناامید و مایوس است، تنها خدا را می خواند و از بزرگی او استمداد می طلبد. وقتی التماس های معصومانه اش، دل ِ ضعیفی چون مرا می لرزاند، این آه، با ملکوت خدا چه می کند؟
آخر مگر این خون آشامان بي حياي جنگلي، حقوق کودکان را می شناسند تا بخواهیم از لابلای موازین غبار گرفته حقوق بشر، منعی قانونی در نقیض جنایات آنها بیابیم و نشانشان دهیم تا اگر می شود دست از جنایاتشان بردارند. نمی دانم چرا، این قوم بربری منش، که گویی در زیر این آسمان چشم به دنیا نگشودهاند و به زبان آن سخن نمیگویند؛ سرنوشت فرعونان و قوم عاد را نمی خوانند، تا از سر خود، اين مستي و باد بنهند. قوانین حقوق بشر، برای رفع درد و رنج فلسطینان، کارا و راهگشا نیست و چه باید کرد جز اینکه به روز قدس دل باید بست. اما روز قدس که آمد، گفتم الحمدالله، جهان اسلام یکپارچه وحدت شده است و همه این روز را عزیز داشته اند. چه سنی، چه شیعی و چه تمام کسانی که غصب یک سرزمین را محکوم می کنند. گفتم بار دیگر ابراهیم تبر را در دست گرفته است و بر اِیو و هفائیستوس و شَمَس و زئوس شوریده است. همه را چون ستبری دیوار، آوار کرده است. گفتم دیگر در نگاه هول انگیز شمس، فلسطین ذوب نمی شود. در نظام بی نظم دربار زئوس، محکوم نمی شود. دیگر اِیو بدو به چشم یک پرنده موهوم و خیالی نمی نگرد. عقربه های کوبنده جنایت هفائیستوس، دیگر بر سر و روی او خرد نمی شود. اما مگر می توان باور کرد که پاره تن اسلام، به زخم و جراحت های آشکاری دچار گشته باشد و ملت های مسلمان را لختی درنگ و تامل نباشد؟ نگرانم از اینکه این ایسم های متکثر لعنتی، که بناست در جامه دموکراسی، جامعه بسازند، ما را بفریبند و متفرق مان سازند. عجبا که سلسله جنبان چنین ایسم هایی، یعنی؛ لیبرالیسم نقاب دار کودک کش، که خواهان برپایی دموکراسی در کشورهای ناهمسوی جهانند نیز، در این همایش و نمایش عظیم کشتار و خشونت و نسل کشی شراکت می ورزند و « شادی اندر گرده و غم در جگر» با «شرم آور خواندن برخی از جنایات اسرائیل» روی دیگر چهره واقعی خود را می نمایانند.
آه که ادراک مردمان این قرن، دموکراسی را چه می فهمد وقتی که قدرت فرقان خود را از دست داده است و نمی تواند عطر پیراهن موسای زمان خود را، از گنداب جامه فرعون تمیز دهد. امروز چراغ مناره آزادی، توسط بادهای مزاحم و مهاجمی که از 4 جنب جهان، تحت تهدید قرار گرفته است، بی ادعاتر از همه قرنها، سوسو زنان، مؤذن معبد خود را، برای ادای اذان رهایی، فرا می خواند. اذان، این گلواژه کلام الهی، که از تاج مناره معبد بر می خیزد و تا سقف آسمان بال می گشاید و سیمرغ وار اوج می گیرد، او که دل هر بیمار پژمرده رو به مردار را به داروی الصلوه خویش شفا می بخشد، او که شمع جمعیت عارفان است؛ اسیر فرعون می شود. در آتش نمرود به بند کشیده می شود.
در گردش عقربه کوبنده زمان حیات هفائیستوس، خرد می شود. اِیو، بدو به چشم یک پرنده موهوم خیالی می نگرد که با سایه ای از ترس، در مسیر منتهی به رهایی، به بن بست رسیده است. در نگاه هول انگیز شَمَس، ذوب می شود. در نظام بی نظم دربار زئوس، محکوم به خاموشی می شود. ای آزادی، که تو را با گوهر انسانیت نقش داده اند. که تو را از گِل ِ آدمیت سرشته اند. گوش فرا دار؛ همچون یک روح گریخته از مناره معبد، سقف کوتاه این شبِ تارناک و منکر ناک زندگی را، ترک گو و هجرت کن. از نزد ما هجرت کن و به سوی کودکان غزه رو و همانجا بمان. بمان تا با تو مانوس شوند و در برت گیرند و با تو زندگی کنند. هجرت از این مدار ظلمت افکن فرعونیت به کهکشانی که خورشید در آن هرگز غروبی ندارد. در طلوع فجر، به زیر رگبار نور خورشید، تن لطیف و الهی خود را بشوی. زان پس، خود را به سایه آن درختی بر، که چند کودک معصوم فلسطینی، با لبانی خشکیده و گونه هایی چروکیده و تنجامه ای دریده شده از توحش و جنون، در انتظار تو به آسمان خیره اند. هرگز مباد که ناگهان بر آنان وارد شوی، که هرگز انتظار رسیدنت را ندارند و بمب های خوشه ای دموکراسی را می پایند و منتظر سر رسیدن آنند و گمان می کنند که اسرائیل، اگر ارزش انسان را نمی داند لااقل، ارزش محیط زیست و حقوق درختان را می فهمد، تا بخواهد بر نهال و درختان رحم آرد. ای آزادی، با آمدنت، از آن پس، خورشید غزه، هر صبح دیگر نه از مشرق، که از مرز اشراق حیات باطنی تو طلوع می کند و سر بر می دارد و نور می پراکند و بر تخت آسمان نشیمن می دهد و به تماشای بازی تو با کودکان غزه می نشیند و در هر غروب، دیگر نه از مغرب، که از مقابل تویی که در کنار کودکان غزه ای و با آنان راست ایستاده ای و نمادشان را بر سر دست گرفته ای و البته در غیبت ما، با این نیم کره جنون زده و به آشوب کشیده شده، وداع می کند. ای آزادی؛ در راستای غروب زئوس، طلوع تو در می رسد. آسمان دوباره شهاب های خون فام خود را مأمور می کند تا خط سرخ رد خود را بکشند، تا تو بی دردسر، راهی ملکوت شوی. جای تو اینجا نیست. تو از سر این جهان پر آشوپ زیادتری. ای آزادی! به فلسطینیان سلام کن و در برشان گیر و سرت را بر سینه شان بنشان، تا صدای تپش قلب مجروحی را که دهه هاست به امید سر رسیدنت در جنب و جوش است، بشنوی. گوش فرا دار. در پس هر ضربان قلبی که می تپانند، ضربآهنگ خوش الحانی نهفته است که شبیه به بانگ الست است و تو می توانی با آمدنت، ذوق آن را تا حشر در دل هر کودک فلسطینی بنشانی.
و تو ای کودک غزه! تو آیه های قرآن را، آنجا که سخن از جهاد دارد، بر سر گیر. نه همچو عمرو عاص، که اصحاب علی را، در گورگاه المقصم، زنده به گور ساخت. قرآن، بر سر ِ «دل» گیر، تا بمب های خوشه ای دموکراسی، که از فهم تو کمتر می فهمند، چهره جهاد تو را ببینند و بپژمرند و فرو میرند. مردمک چشمم مُرد، وقتی خون تو را دید کودک غزه. نمی دانم در عالم واقع بود یا مجاز، که در باغ زیتون بابات قدم می زدم. درختانی دیدم که راست ایستاده اند و محو تماشای تواند. تو سروی را که در آزادگی شهره است و بر بادهای مزاحم چیره، خیره ساخته ای و تردیدی نیست که تو نیز از همین نسل و نباتی، کودک غزه. شهادت دادن و شهید شدن، به همین سادگی ها نیست که تو دادی و شدی! شجاعت و هویت و اراده و دلدادگی و تحمل را به هم بیامیز و ببین چه ترکیبی می شود از تو برای اعجاز شهادت، و تو با عمری چنین کوتاه، چنین راه درازی را پیمودی و، شهادت دادی و شهید شدی. و این، تازه آغاز ِِ راه تو بود. کودک غزه! سیمای ِ خونِ سرخ ِ تو حتی، از مینیاتور غروب فرشچیان نیز، مینیاتوری تر است. به طوری که رنگ سرخ خونِ تا همیشه جاری ات، جانشین شفقی شده است، که سیمای غروب را، معنادار و ابتهاج آور ساخته و شاید فرشچیان، تو را در آن غروب معروف و تماشایی دیده باشد، که اینگونه زیبا و گسترده پیش بینی ات کرده است. آسمانی را تصور کن، که تو از افقی ترین نقطه ممکن، سر می زنی و چون از جنس نوری، با هاله ای از نور می آیی، و روشنایی را، سنجاق زمین می کنی و حالا دیگر کانون هستی به زمین رسیده است و تا دلت بخواهد، می تابی و می تابی و زمین تاریک این قرن را روشنایی می بخشی.
کودک غزه! با وجود آفتاب گسترده دامنی که تصویر معصوم تو با تابش مهربان او بر زمین می تابد و زمینیان را غرق عاطفه و عشق می کند، پس چرا هنوز، در انتظار رستاخیزی هستی و، می گردی و می نگری به انسان، که تا برخیزد و در رستخیز خویش، حضور یابد و کاری بکند. نه کودک غزه، خودت برخیز. به این انسان ماشینی و «صنعتی» زاده، امیدی نیست. ایشان، راز راه و نگاه تو را نمی فهمد. خودت برخیز و دلیری کن و انگار نه انگار که کودکی. بهانه نگیر کودک غزه. سراغ انسان شادخوار امروزی را نگیر. نای و توان او تنها به همین است که پلاکاردی در دست بگیرد و در آن بنویسد. Stop the war ، همین. چرا که دهه هاست این پلاکاردها در خیابان های ملل جهان خودنمایی می کنند و چشمان خون آلود خون آشامان صهیونیستی، بدان معطوف است و کارگر نمی افتد. اکنون برای ترسیم رنج تو ای کودک غزه، عزیزترین واژه ها هم غایب اند. نمی دانم چرا با درد و رنج تو بیگانه اند. آنها همچون کودکی سرکش، در جنب و جوش اند و بی قرار و بی نظم اند و دیگر حتی به خواهش و نالش دل داغدار چون تویی، به صف نمی شوند. دندان های دژخیم کلام، نیش های پی در پی زبان، زهرهای مسمومی که به خوردم دادند، همه را می بینم! ای تو مجاهد، کودک غزه؛ من باکم نیست که نام تو را فریاد کنم، و خاطرات تو را تکرار. یاد تو در روحم می رقصد، آه تو در جانم می پیچید، و تو از بام وجودم فرو می ریزانی عشق، و به دستان دلم می آویزی حیرت، و تو که یی کودک غزه؟ ای همواره مظلوم، و ای همیشه معصوم. ای نگاهبان فریاد های مانده در حلقوم. تو که یی؟ که یی که ذکر الله اکبر، آتشفشان بی مهارت می سازد؟ تو که یی که در شب های هر جمعه شمسی، رهبانیان دره بنت جبیل، تو را می خوانند «به نام خدا»، آن یکتای بی همتا. و در «صفا ً صفا» ی ملکوت، وقتی که همه در جستجوی مغفرت اند، تو اما، شایع ترین مرحمتی. و زین سان، باید به قامت کوچک زیتونی تو آویخت، تا از معرکه تهلکه دوزخ گریخت. و تو ای کودک غزه! این مجاهدان راه خدا، وعده گاهشان قدس است. این قدیسان کوبنده عفریت، خون از برای مرهمِ دردِ چشمِ تو می ریزند. کودک غزه! بس است. خدا را بس است. فهمیدم آنچه خواهی گفت. الله اکبر، در زبان تو یعنی: خدا بزرگتر از گلوله هایی است، که به سمت و سویت شتاب می گیرند. با خدا که باشی، گلوله های مواج رو به سویت، پروانه های رنگارنگی می شوند و، همچنانکه عیسی را از صلیب و میخ ها رهاندند؛ دستان کوچکت را می گیرند و به آسمانت می برند. و تو همسنگ پروانه می شوی و به سراغ گلهای معطر می روی و از شهد نوشین آنها می نوشی و جام جانت را، لبریز از نوشابه های طهور می سازی. من با عروج تو باور کردم، که در نهایت نیز می توان آغاز شد و رحلتی اینچنین، تازه آغاز نهایت توست. و یا، آنچنانکه ابراهیم را، از آتش کبر نمرود رهاندند و در گلستانش نشاندند، و از آب چشمه زمزم خوراندند، تو را که در آتش غصب و غضب نمرودان زمان اسیری، امدادی از نمی دانم کجا، بر آنجایی که تویی، فرا می رسد و باز دستت در ید الله می شود و می روی و دور می شوی از نظرم. آری؛ تو را همانند عیسی بر صلیب ساختند و به مثال ابراهیم، در آتش نمرود گرفتار آوردند. بگو، چه حکمتی است که با ابراهیم و عیسی، هم پایه و هم سرنوشت و هم رتبه شدی و از صلیب و آتش رهیدی و به جاودانگی نائل آمدی؟
راستی، اکنون که رشته پیوند میان من و تو دیگر قطع شده است و در طبقه دیگری از آسمان خدا نشیمن داری، بگو که آیا با ملائک نیز تن زده ای و هم بال آنان نیز شده ای؟ به گمانم که شده ای و بال در بال ملائک گزارده ای و به تماشای دیگر رسولان الهی رفته ای و به احتمال نزدیکِ به یقین، در این همراهی قدسی، پای جبریل پر آبله گشته و تو هنوز چالاک سواری. بگذار از اینجای سفرت به بعد، چشم باریک بین و نگاه معیشت اندیشم را، به اختیار ببندم و تو را بسپارم به رب الاربابی که جاذبه اش، بی آنکه از خود اراده ای داشته باشی، تو را دارد به سمتش می کشاند. تو می روی به سمت و سویش و منی که دو پایم هنوز بند دنیاست، مغروق وهم و گمان های پر پرسشی ام، که در لابلای داستان زندگی تو، گریبان ذهنم را رها نمی سازند. کودک غزه! تو در سنین کودکی به معرفت شهادت رسیده ای و طریقت را با موضوعیت طی کرده ای و مرا می نگری، که هاج و واج به این شگفت منظره کم نظیر هستی می نگرم و حسرت و آه از نهاد طغیان کرده از فراموشی و خاموشیم، بر می آید.
کودک غزه! وقتی که تو دیوار ستبر این دنیای خالی از عاطفه را شکافتی و از آن به درآمدی، رودربایستی با دنیا را به کناری نهادم و غل و زنجیرهای افکارم را شکستم و درخت عاطفه ام را شکفتم و نهر ایمانم را جاری ساختم و محراب نمازم را رونق بخشیدم و فهمیدم که چگونه توانستی دست از این دنیای فریبنده بشویی و راهی شوی. از این دنیای جرم خیز و صداع آفرین، به جهان باقی و ابدی، که تو اکنون، مست می طهور آنی و من پشیمان و نادم از ماندن و شدن به رنگ جماعتی که صبح تا شام و شام تا صبح، در گمان محکم نهاد ساختن پیوندشان با دنیایند .... آه، ای زبان صمیمی ایمان! تو نیستی و اینجا هوا بیش از همه وقت بغض آلودتر شده است و نمی دانم که دیگر به کدامین بهانه موجه یی، می توان به زندگی خرگوشی و دوران خاموشی ادامه داد. و تو ای تمام معنای شرف! بدان که دلزدگی من و ما از دنیا، تنها به بی انگیزگی ما مربوط می شود، که نمی دانیم با چه هدفی و در پی چه مقصودی، نفس می کشیم و به زندگی می پردازیم. تو اما، فریاد پاک و طیب خود را، در دل کوه های استقامت و پایمردی رها ساخته ای و از لطف پاکی و اخلاص، پژواک فریاد رعدگونت، به سمتت بازگشته است و جواب آری گرفته ای و خواهی رفت. اما هنوز هم که هنوز است، دنیا پاسخ خواهش ما را بی جواب گزارده است و مقفل و معطل، وا مانده ایم به امید پاسخش، که آیاهای مکرری را در پس و پیش فکر و زبانمان گزارده و رهایمان نمی سازد.
آه ای کودک غزه! این اشک های لبریز را از من بپذیر و قبول کن که من هم همانند تو بی سلاحم و تنها با قلم است که می توانم قلبم را آرام و رام سازم. اما بدان که تا آنجاها که توانم هست و قلب و قلم و ذهن و عین و دست و جوهر همراهی کنند، در دفاع از آرمان های تو و نسل تو خواهم نوشت و نخواهم نوشت که تو مظلومی و محرومی و نمی توانی که این دو انگ شرنگ رنگ را، از سر و روی این ایستاده مردان و زنان آکنده از صلابت و ستواری، بزدایی. من خواهم نوشت که تو و هم نسلانت، به کدامین سبب دیگر نخواهید بود. من خواهم نگاشت شعرهای تو را، شعرهای شما را، تا اسلوب های روحانی آن، از تلاوت تکرار بگذرند و به شعور عظمایی برسند. شعورى كه مجازها و استعاره ها را، سرریز از صفا و سوز و گداز کند، تا تو بیش فهم گردی و نسل تو از لباس کهنه تاریخیت بدر آید و در حس و احساس این نسل بگنجی. من شعرهای شما را، که فاروق حق و باطل است، با صلای صراحت و ابتهال و احتجاج، در گوش جهان جاری می سازم و تو با همان چشم برزخی خود خواهی دید، که چه غوغا به پا خواهم کرد و اینگونه است که حتی بزرگتر از زندگی می شوید. و شما ای کودکان شهید غزه! از این پس، ساكنان مقعد صدق خداوندید و از عرش و كرسي و عُلا برترید. جان آگاه شما، چنان به سوهان محبت الهي صيقل خورده است، كه از هر رنگ و بويي رسته و بي درنگ، هر دم و دمادم، خوبي و نيكي و محبت مي بينید. و اینگونه است که بر محيط ِ گرامي ِ دل ِ شما، كسي ظفر نخواهد یافت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]
صفحات پیشنهادی
نگاه شما: برای کودکان معصوم غزه
نگاه شما برای کودکان معصوم غزه بخش نگاه شما برای ارائه و معرفی نگاه مخاطبان تابناک به همه موضوعات است هر مخاطب تابناک میتواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش نگاه خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد کد خبر ۴۲۲۹۲۴ تاریخ انتشارمشاور استاندار خراسان شمالی: کشتار کودکان گواه مظلومیت غزه است
فیسبوک تویتر Google Cloob مشاور استاندار خراسان شمالی کشتار کودکان گواه مظلومیت غزه است بجنورد - ایرنا - مشاور استاندار و مسوول هماهنگی امور ایثارگران خراسان شمالی گفت کشتار ددمنشانه و بی وقفه زنان و کودکان در سرزمین غزه گواهی بر مظلومیت ملت بی پناه فلسطین است بتول شیرزادینگاه شما: طرح گرافيتى در حمايت از مردم غزه
نگاه شما طرح گرافيتى در حمايت از مردم غزه بخش نگاه شما برای ارائه و معرفی نگاه مخاطبان تابناک به همه موضوعات است هر مخاطب تابناک میتواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش نگاه خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد کد خبر ۴۱۹۶۲۲ تیادداشت جنگ غزه از نگاهی دیگر/تغییر ترتیبات امنیتی در سایه قتل عام کودکان بیگناه
یادداشتجنگ غزه از نگاهی دیگر تغییر ترتیبات امنیتی در سایه قتل عام کودکان بیگناهاگر بخواهیم فراتر از مسائل بشر دوستانه با نگاهی ژئوپلتیک به جنگ غزه بنگریم درمییابیم که این جنگ چیزی فراتر از حملات کورکورانه و بی هدف است بلکه یک نقشه و طراحی برای آینده ترتیبات امنیتی خاورمیانه اسنگاه شما: محل نگهداری کودکان در ماشین!
نگاه شما محل نگهداری کودکان در ماشین بخش نگاه شما برای ارائه و معرفی نگاه مخاطبان تابناک به همه موضوعات است هر مخاطب تابناک میتواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش نگاه خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد کد خبر ۴۱۹۹۷۳ تاریخنگاه شما: همه در برابر غزه
نگاه شما همه در برابر غزه بخش نگاه شما برای ارائه و معرفی نگاه مخاطبان تابناک به همه موضوعات است هر مخاطب تابناک میتواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش نگاه خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد کد خبر ۴۲۰۲۷۵ تاریخ انتشار ۰۵گریه سخنگوی سازمان ملل متحد هنگام صحبت درباره کودکان غزه
گریه سخنگوی سازمان ملل متحد هنگام صحبت درباره کودکان غزه یک سخنگوی سازمان ملل هنگام صحبت درباره حمله رژیم صهیونیستی به مدرسه سازمان ملل نتوانست جلوی خود را بگیرد و مقابل دوربین به گریه افتاد به گزارش نامه نیوز به نقل از مشرق گریس گانس سخنگوی آژانس کار و امداد سازمان ملل متحدنگاه ژئوپلیتیکی به نبرد غزه
یادداشت مهدی محمدی نگاه ژئوپلیتیکی به نبرد غزه صهیونیستها از روز نخست که این تجاوز وحشیانه را آغاز کردند این موضوع را روشن کرده بودند که این بار قصد دارند چشم خود را روی فشار افکار عمومی به طور کامل ببندند و از هر ابزاری که در اختیار دارند برای رسیدن به هدفی که نام آن را غیرنظتجمع در حمایت از کودکان غزه در اصفهان
تجمع در حمایت از کودکان غزه در اصفهان تجمعی در حمایت از کودکان غزه روز سه شنبه در اصفهان برگزار شد 3 15 مرداد 1393 0 12 عکس کاظم قانع کد خبر 2733268 20 عکس نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نما در غزه حالمان خوب است از شما متشکریم
پیام یک کودک فلسطینی که در حمله جنگنده های رژیم صهیونیستی به خانه "ابوهویشل" در اردوگاه آوارگان فلسطینی "النصیرات" شهید شد در این حمله 4 کودک شهید شدند این کودک خردسال با زبان کودکانه خود به اعراب می گوید ما در غزه حالمان خوب است از شما متشکریم ما در جنگکشتار خونین در خان یونس؛ شمار شهدای امروز غزه به ۹۰ نفر رسید
کشتار خونین در خان یونس شمار شهدای امروز غزه به ۹۰ نفر رسید کد خبر ۴۲۰۷۱۲ تاریخ انتشار ۰۷ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۶ ۲۴ - 29 July 2014 منابع فلسطینی گزارش دادند که صهیونیستها امروز سه شنبه با کشتار ۵۰ نفر در خان یونس واقع در جنوب نوار غزه جنایت تازهای را در این منطقه مرتکب شدند به گزامدیرکل بهزیستی مازندران خبر داد تجمع کودکان مهدهای کودک مازندران در حمایت از کودکان غزه
مدیرکل بهزیستی مازندران خبر دادتجمع کودکان مهدهای کودک مازندران در حمایت از کودکان غزهمدیرکل بهزیستی مازندران از تجمع فرزندان مهدهای کودک استان چهارشنبه اول مرداد ماه پارک شهرداری ساری خبر داد سعید آرام امروز در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در ساری گفت فرزندان مهدهای کودک مهشدار یونیسف درباره وضعیت کودکان غزه
هشدار یونیسف درباره وضعیت کودکان غزهتاریخ انتشار سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۲۳ ۴۷ صندوق کودکان سازمان ملل متحد یونیسف درباره افزایش کشتار کودکان فلسطینی در حملات رژیم صهیونیستی به باریکه غزه هشدار داد به گزارش العالم صندوق کودکان سازمان ملل متحد - یونیسف - اعلام کرد تداشمار شهدای غزه به 609 نفر رسید/ بان کی مون وارد تل آویو شد
بین الملل آفریقا و خاورمیانه آخرین تحولات فلسطین شمار شهدای غزه به 609 نفر رسید بان کی مون وارد تل آویو شد منابع فلسطینی از افزایش شمار شهدای فلسطینی در پانزدهمین روز تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه غزه به 609 نفر خبر دادند به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از فلسطین الیوم منابع فلسجنگ در غزه و نگاهی دوباره به خاورمیانه
سهشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳ - ۱۷ ۴۵ دهها سال است که دولت آمریکا با همه روسای دموکرات و جمهوریخواهش در منطقه خاورمیانه براساس دو اصل ثابت رفتار کرده است اولی حفظ منافع استراتژیک و اقتصادی آمریکا و دومی حفظ امنیت اسرائیل در خاورمیانه به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا ازنگاه شما:قسم به قلم و آن چه بدان مي نويسند
نگاه شما قسم به قلم و آن چه بدان مي نويسند بخش نگاه شما برای ارائه و معرفی نگاه مخاطبان تابناک به همه موضوعات است هر مخاطب تابناک میتواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش نگاه خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد کد خبر ۴۲۲۹۶۸حمایت مدونا از کودکان غزه + عکس
حمایت مدونا از کودکان غزه عکس مدونا خواننده مشهور آمریکایی ضمن انتشار عکس زیر با موضوع صلح در پیامی خواستار آتش بس در جنگ غزه شد مدونا نوشت کودکان غزه نیاز به حمایت دارند مدونا خواننده مشهور آمریکایی ضمن انتشار عکس زیر با موضوع صلح در پیامی خواستار آتش بس در جنگ غزه شد مدونا-
گوناگون
پربازدیدترینها