تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 22 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):منافق، نيرنگباز، زيانبار و شكّاك است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1852210395




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گزارش فارس از خبرنگاران شهید کرمان / 1 شهادت غلامرضا هنگامی که دوربین عکاسی‌ بر گردنش بود


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از خبرنگاران شهید کرمان / 1
شهادت غلامرضا هنگامی که دوربین عکاسی‌ بر گردنش بود
غلامرضا نامدارمحمدی سال 63 در جزیره مجنون، مجنون‌وار به دنبال لیلی گشت و در روز 23 اسفند، هنگامی که دوربین عکاسی‌ بر گردنش بود بر اثر انفجار خمپاره به شهادت رسید.

خبرگزاری فارس: شهادت غلامرضا هنگامی که دوربین عکاسی‌ بر گردنش بود



به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان، در آستانه روز خبرنگار، فارس از زندگی‌نامه شهدای خبرنگار استان کرمان گزارش می‌دهد. خبرنگار شهید غلامرضا نامدارمحمدی در 17 بهمن 1341 در یکی از محلات قدیمی تهران متولد شد، کودکی او مانند تمام بچه‌ها با بازی و شیطنت و کنجکاوی سپری شد. خانواده او مقید به مذهب بودند به همین دلیل به صورت هفتگی و سالانه مراسم روضه‌خوانی در منزل ایشان برگزار و غلامرضا از همان کودکی با امام حسین (ع) و مجالس ایشان انس خاصی پیدا کرد. غلامرضا سه برادر و چهار خواهر داشت که با برادر بزرگش محمدحسین که او نیز به درجه رفیع شهادت نائل شد، بیشتر مأنوس بود. زیرا تفاوت سنی آنها دو سال بیشتر نبود و انگار از همان کودکی بیشتر همدیگر را می‌فهمیدند. از آنجا که پدر و مادر خانواده اصالتاً کرمانی بودند در سال 55 به کرمان مراجعت کردند. کم‌کم جریانات انقلاب اسلامی شکل گرفت و این دو برادر با شور و حال عجیبی در تظاهرات و فعالیت‌های انقلابی شرکت کردند. آنها حتی در بعضی از تظاهرات مهم تهران مانند 17 شهریور و روزهای پیروزی انقلاب اسلامی به تهران رفته و در آنجا در تظاهرات شرکت می‌کردند. با پیروزی انقلاب اسلامی، غلامرضا در جهاد کرمان مشغول به کار و اواخر سال 58 وارد سپاه تهران شد و با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت، کار در نشریه پیام انقلاب به عنوان خبرنگار و عکاس از دیگر زوایای زندگی سراسر افتخار غلامرضا بود. غلامرضا در 23 اسفند سال 63 در حالی که دوربین عکاسی بر گردنش بود در جزیره مجنون بر اثر انفجار خمپاره به دیدار معشوقش شتافت. شهید نامدارمحمدی و روزهای انقلاب غلامرضا و محمدحسین هر دو از همان کودکی با قرآن مانوس شدند و هر روز چند آیه از قرآن را می‌خواندند، البته با معنی و همیشه سعی می‌کردند معانی قرآن را در زندگی خود پیاده کنند. هر چند هنوز به سن تکلیف نرسیده بودند و برایشان هیچ معذوریتی نبود از جمله نسبت به حجاب و متانت خیلی مقید بودند. در روزهای پرجنب و جوش انقلاب، غلامرضا و محمدحسین برای شنیدن سخنرانی‌های حجت‌الاسلام هاشمیان که آن روزها با التهاب و شور همراه بود به رفسنجان می‌رفتند. نوارهای آن سخنرانی‌ها را به کرمان آورده و تکثیر می‌کردند، بعضی وقت‌ها هم عکس‌های امام خمینی (ره) را از تهران می‌خریدند و در کرمان توزیع می‌کردند. مبارزه شهید خبرنگار در تهران وقتی امام خمینی (ره) به ایران آمدند، غلامرضا و محمدحسین تصمیم گرفتند به تهران بروند و در مراسم و راهپیمایی‌ها و مبارزات تهران شرکت کنند. پدر و مادرشان هم تصمیم گرفتند با آنها بروند، همه وصیتنامه نوشتند و شبانه حرکت کردند. در تهران ماشین خراب می‌شود، غلامرضا و محمدحسین درگیر مبارزات مردمی می‌شوند و بعد از سه روز به منزل خواهرشان زنگ می‌زنند و از سلامت خود خبر می‌دهند و حال پدر و مادر را جویا می‌شوند. آنها یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کرمان بازگشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، غلامرضا به نهاد جهاد سازندگی پیوست. او برای خدمت به مردم به مناطق محروم و دورافتاده می‌رفت به طوری که وقتی برمی‌گشت سر و صورتش سیاه و گاهی یک لایه پوست انداخته بود و از بس عرق کرده بود لباس‌هایش شوره می‌زد اما هیچ وقت گله و شکایت نمی‌کرد. ازدواج شهید نامدارمحمدی اواخر سال 58 وارد سپاه پاسداران تهران شد و با فرزند یکی از شهدا ازدواج کرد. ازدواج او در نهایت سادگی و اختصار همراه بود، مجلس بسیار روحانی بود، غلامرضا معتقد بود که برای تکمیل دینش باید ازدواج کند و ازدواج او تاثیری در جبهه رفتنش نداشت و همچنان در مسیر جبهه و تهران در تردد بود. اسفند سال 63 بعد از آن همه جبهه رفتن و شهادت دوستان و آشنایان در جزیره مجنون، مجنون‌وار به دنبال لیلی گشت و در روز 23 اسفند هنگامی که دوربین عکاسی بر گردنش بود و گویا می‌خواست از لحظه وصال خود عکس بگیرد بر اثر انفجار خمپاره آخرین جرعه از پیاله‌ای که لیلیش برای او پیمانه کرده بود را سر کشید و به آرزوی شهادت رسید و پیکر مطهرش در روز دوم فروردین سال 64 در کنار برادر شهیدش محمدحسین آرام گرفت. این بار گام‌هایش را استوارتر بر می‌داشت از دوستانش پیشی می‌گرفت و جلوتر می‌رفت، چهره‌اش خیلی تماشایی شده بود. دوربین عکاسیش را محکم به سینه می‌فشرد، گرد و غبار گر چه روی همه را پوشانده بود اما چهره او گرد و غباری را پذیرا نبود. غرش توپ‌ها و خمپاره‌های دشمن فضا را پر کرده بود، چشمان تیزبینش درون نیزارها را می‌کاوید و لحظه‌ای دوخته می‌شد و سپس لبخندی بر لبان خشکیده و تشنه‌اش می‌نشست به هر کجا نگاه می‌کرد، چهره پاک برادر شهیدش محمدحسین را می‌دید که به او لبخند می‌زد. وصیتنامه شهید غلامرضا نامدارمحمدی غلامرضا در وصیتنامه‌اش آورده است: نکته‌ای که لازم می‌دانم تذکر دهم این است که من این راه را با شناخت کامل انتخاب کرده‌ام و هیچ زور و اجباری در انتخاب این راه در کار نبوده است. تقاضایی که از همه دارم این است که اولاً بعد از کشته شدن من و شاید شهادت کسی را مسئول ندانند و نیز برای من گریه نکنند. زیرا من فدای اسلام و امام (ره) و انقلاب شده‌ام، لذا نباید برای فدایی چنین چیزهای ارزشمندی گریست و نیز کاری نکنید که دشمن پوسیده ما شاد شود. این شهید وصیت کرد در مورد جای دفنم از شما خواهشی دارم و آن این است که مرا در گلستان و یعنی در قطعه شهدا در بهشت زهرای تهران خاک کنید که شاید به واسطه این شهدای عظیم هم که شده، خداوند از گناهان و عصیان‌ها و طغیان‌هایم در گذرد. انتهای پیام/2446/گ۴۰

93/05/15 - 06:08





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 87]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن