واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فمنيسم؛ براي زنان يا عليه زنان؟
زماني كه شارل فوريه، سوسياليست قرن نوزدهم اولينبار براي دفاع از جنبش حقوق زنان، از واژه فمنيسم استفاده كرد...
زماني كه شارل فوريه، سوسياليست قرن نوزدهم اولينبار براي دفاع از جنبش حقوق زنان، از واژه فمنيسم استفاده كرد؛ يا مري ولستونكرافت سعي ميكرد با بيانيه ۳۰۰ صفحهاياش در مورد وضعيت زنان روشنگري كند؛ يا املين پنكهرست براي حق رأي زنان مبارزه ميكرد، هرگز تصور آن را نداشتند كه پيامدهاي اقدامات آنان به غير از مردان، فرزندان و خانواده به ضرر زنان هم تمام ميشود. زماني كه احساس تبعيض در ميان زنان عصر روشنگري بهوجود آمد، آنان براي زنان به پا خاستند و شعار برابري انقلاب فرانسه، شعار برابري زنان با مردان شد. شعاري كه اولين و اصليترين خواسته هميشگي فمنيسم شد. فمنيسم مانند هر جنبش ديگري از نقدها به دور نبود، اما هنگامي كه مردها به نقد و مخالفت با فمنيسم ميپرداختند، آن را به دليل مرد بودن و ذينفع بودنشان رد ميكردند و هنگامي كه زنان به نقد و مخالفت ميپرداختند، آنها را جاهل، ترسو يا حتي خائن ميشمردند. اما زماني كه خود زنان فمنيست و بهويژه فمنيستهاي نسل بعد با پيامدهاي اقداماتشان مواجه ميشدند، خود آنان با نقد فمنيست مراحل جديدي در دنياي فمنيست ساختند. نقدهايي كه نشاندهنده پيامدهاي مضر فمنيسم حتي براي زنان بود. دستاورد جنبش فمنيسم در موجهاي اول و دوم، بالابردن جايگاه زنان نبود. آنچه رخ داده بود، سعي در همانندسازي زنان با مردان بود. زنان توانسته بودند مانند مردان حق رأي داشته باشند. فعاليتهاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي داشته باشند. به ميزاني از استقلال دست پيدا كنند و حداكثر آنان توانستند كه «مرد» باشند! شايد آنان ديگر «جنس دوم» سيمون دوبووار نبودند. حالا آنان در كنار مردان و حتي گاهي بيش از مردان جنس اول شده بودند! حقوقي مساوي و حتي در برخي موارد، حقوقي بيشتر از مردان داشتند. داراي قوانيني بودند كه از آنها محافظت ميكرد. ديگر مردي، مالك آنان حساب نميشد. اين قابليت بهوجود آمد كه شناسنامه فرزندان به نام مادرانشان و بدون هيچ اشارهاي به پدرشان صادر شود. در تمامي مشاغلي كه سابق برآن مردانه محسوب ميشد، حضور يافتند و حتي سينماگران فمنيست براي آنكه نشان دهند زنان چيزي از مردان كمتر ندارند، زناني را در فيلمهايشان به تصوير كشيدند، كه ديگر به عنوان شخصيتي مهربان، دلسوز يا فداكار قهرمان نبود؛ بلكه به عنوان شخصيتي مبارزهطلب، جنگجو و باهوش مطرح ميشد. زناني كه با هوش ويژه خود، مردان را فريب ميدادند و با قدرت رزمي خود، مردانه مبارزه ميكردند! در اينجا بود كه موج سوم فمنيسم به نقد موجهاي قبلي خود پرداخت و بيان اصلياش احياي جايگاه زنان در مقابل جايگاه مردان شد. اگر در موج اول فمنيسم با اين استدلال روبهرو بوديم كه زن مانند مرد انسان است و به عنوان انسان بايد حقوقي برابر داشته باشد و اين بدان معني بود كه زن به عنوان انسان ديده ميشد و نه زن، در موج سوم فمنيست، سعي شد ما دوباره زن را به عنوان زن ببينيم. اما گرايشهاي متفاوت فمنيستها، تعريفها و راه حلهاي متفاوتي براي فهم جايگاه و چيستي زن ارائه كردند، به گونهاي كه شايد بتوان گفت هر فمنيستي براي خود، نظر خاص خود را دارد؛ كه دستهبندي آن بهراحتي ممكن نيست. حتي وقتي گستره اين طيف وسيع از كشتار مردان تا بازگشت زنان به خانواده را دربرميگيرد، به راحتي متوجه ميشويم كه فمنيسم رو به اضمحلال است. جنبش آزادي زنان، زنان را آزاد كرد، تبعيضها را از ميان برداشت و به بسياري از اهداف خود رسيد، اما همه اينها اگر براي زنان بود، پس آيا جايگاه و مقام زنان بهبود يافت؟ آيا امروز زنان زندگي بهتري دارند؟ جواب اين سؤالات بسيار ساده است: زماني كه شما به عنوان يك زن در موجهاي اول و دوم فمنيسم جايگاهت را به عنوان يك زن از دست ميدهي و فقط به عنوان يك انسان مطرح ميشوي، آيا جايگاه بهتري بهدست آوردي؟ آيا زماني كه جايگاهت را در موجهاي پيشين از دست دادي و در موج سوم سعي بر احياي آن است؛ اما اختلاف نظرها و سردرگميها مانع از شكلگيري يك جايگاه نظري واقعي براي شماست، آيا جايگاهتان بهبود پيدا كرده است؟ آيا زندگي شما به عنوان يك زن قرن بيست و يك، زماني كه بايد ساعتها بيرون از خانه كار كنيد، و اين وظيفه شما محسوب ميشود تا مخارج خود را و حتي فرزندانتان را بهدست بياوريد، بهتر است يا هنگامي كه به عنوان يك زن چند قرن پيش، بانوي خانه محسوب ميشويد و حال از سر لطفتان به همسرتان ميتوانيد كمك كنيد؟ گرچه همواره در طول تاريخ، مردان و زناني بودند كه به همسرانشان ظلم كردهاند؛ اما به طور كلي زنان در سنتهاي پيشين به عنوان جنس مقدس، بانوي خانه محسوب ميشدند و جايگاهي تحسين شده داشتند. با گذر از دوران سنتي به مدرن و فراموشي سنتها، در خانه بودن زنان، تعريفي عكس پيدا كرد و نشان ضعف و بيلياقتي زنان محسوب شد. زنان در برابر اين تحقير، به درستي به پا خاستند، اما چون از همان الگوها و روشي كه جايگاه زنان را معكوس كرده بود، بهره بردند، هر چه بيشتر به زن، به عنوان يك زن آسيب رساندند.
نویسنده : محمدهادي آرياپژوه، فوقليسانس علوم سياسي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]