محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852626726
نگاهی به دل نوشته های یک سردار شهید
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: نگاهی به دل نوشته های یک سردار شهید بندرعباس-ایرنا- ˈگاهی قبل از عملیات، احساس می کنم دوستان شهیدم صدایم می کنند، دلم با شور و حال خاصی می لرزد، می گویم شاید وقتش شده که خدا به من هم نظر کند، شاید وقتش شده که این حاجتمند همیشگی درگاهش را به سعادت برساند، اما بعد که می بینم یارانم رفته اند و من مانده ام دلم می گیرد که چرا این بار هم قسمت نبوده و لایق نبودم که من هم راهی شوم.
این مطلب بخشی از آخرین دل نوشته های شهید ˈاسماعیل فرخی نژادˈ سردار سرافراز لشکر 41 ثارالله اعزامی از استان هرمزگان است که در آن ادامه داده است: اما به خودم می گویم حتما هنوز هم کارهایی مانده که من وظیفه دارم انجام بدهم؛ من همیشه قبل از هر عملیات، وضو می گیرم و دعا می کنم خداوند آن قدر به من لیاقت بدهد که دشمنان سرزمینم و ناموسم را نابود بکنم.
شهید در ادامه ضمن آرزوی شهادت در راه خدا خطاب به خانواده و فامیل با بیان اینکه چه قدر خون به دلم می شود که یاران رفته اند و من مانده ام؛ گفته است: از کدام یک از دوستان شهیدم نام ببرم که شهادتشان داغ هجران آنها و ماندن خودم را برایم تازه نکند؟ شما هم ناراحت نباشید اگر گریه کردید گریه هایتان برای آقایم حضرت امام حسین (ع) باشد.
در خاطرات جمع آوری شده از این شهید والامقام توسط بنیاد شهید و امورایثارگران هرمزگان مطالب خواندنی زیادی وجود دارد به خصوص آنجا که به نقل از یکی از نامه های نوشته شده می خوانیم: من از راه دور دست تو پیرزنی که دانه دانه تخم مرغهایت را جمع می کنی و برای من و دیگر برادران می فرستی؛ می بوسم.
من شرمنده همه شماها هستم و امیدوارم که مرا ببخشید. امام را تنها نگذارید پشتیبان انقلاب و امام باشید.
دراین لوح فشرده تهیه شده به نقل از یکی از سه وصیت نامه بجای مانده از این سردار شهید خطاب به پدر و مادرش آمده است: ˈ خدا می داند که همیشه سعی و تلاشم بر این بوده که رضایت شماها را که همانا رضایت خدای کریم است، جلب بکنم و مبادا به حرف کسانی گوش کنید که فلانی فرزندش رفت چه گیرش آمد؟ بدانید لطف و احسان خدای منان بیش از این حرفهاست.
سردار شهید اسماعیل فرخی نژاد 17دی ماه سال 65 حدود سه روز قبل از شهادتش در مورد محل دفنش نیز اینطور سفارش کرده است: ˈدر مورد محل دفن من، پدر و مادرم و خواهر و برادرانم هر آنچه تصمیم بگیرند درست است ولی اگر برادرم فرزاد هم شهید شد دوست دارم که در کنار ایشان باشم ولی در اولویت نظر پدر و مادرم مشروط است نه نظر من.
از این شهید خاطرات زیادی برجای مانده اما احترام به والدین، سفارش به تحصیل به خصوص دانشگاه، توجه به خانواده شهیدان و جانبازان، تلاوت قرآن، پیروی از رهبر انقلاب بیشتر از همه به چشم می خورد.
مصطفی فرخی نژاد برادر این شهید می گوید، شهید اسماعیل احترام خاصی برای پدر و مادرمان قائل بود؛ بطوریکه در یکی از مرخصی ها قرار گذاشت که این بار با لشکر 41 ثارالله تسویه حساب و ظرف مدت یک هفته به خانه بازگردد.
راوی ادامه می دهد ساعت 9 صبح نامه رسان در محوطه اداره سراغ مرا از همکارم می گرفت که پس از دیدن من نامه را به دستم داد، با عجله روی پاکت را خواندم ، نویسنده نامه برادرم اسماعیل بود که چهار روز پیش آنرا نوشته بود و خبر سلامتی خود را داده بود و گفته بود که از پدر بخاطر بد قولیم پوزش بخواه و بگو سعی دارم به عهدم وفا کنم ولی مسائلی در پیش است که امکان دارد آمدنم را چند روزی به تاخیر بیاندازند.
سپس از حال و هوای جبهه و شور و هیجان رزمندگان نوشته بود، با خواندن نامه اندکی قلبم آرام گرفت، سرم را روی میز گذاشتم و به فکر فرو رفتم، هنوز چند دقیقه نگذشته بود که پدرم سراسیمه وارد دفتر کارم شد و در حالیکه چشمانش از گریه سرخ شده بود سعی داشت ظاهر خود را طبیعی نشان دهد، متوجه حالت غیرعادی اش شدم بعد از اندکی تامل گفت: وقت داری به اتفاق جایی برویم؟ بی درنگ از جا برخاستم و با او همراه شدم. داخل ماشین از او سئوال کردم جریان چیست؟ اگر نگران اسماعیل هستی او حالش خوب است و نامه اش هم همین الان به دستم رسیده و بعد هم نامه را از جیبم در آورده و به او نشان دادم.
با دیدن نامه، پدرم تاب و توانش را از دست داد و با صدای بلند شروع به گریه کرد و گفت: اسماعیل رفت؛ من که مات و مبهوت شده بودم در عجب از وفای به عهد اسماعیل بودم. او با شهادتش به قولش عمل کرد. اولا اینکه برای همیشه با جبهه خداحافظی کرد و دوم این که درست راس روز ششم یعنی یک روز به اتمام مهلت و قول داده شده به پدرم، جنازه اش در سردخانه بیمارستان به پدرم تحویل داده شد.
شهادت:
پیش از شروع عملیات کربلای 5 ، شهید فرخی نژاد در کانون گرم خانواده حضور داشت. پدر اصرار می ورزد که اسماعیل در جنگ شرکت نکند؛ اما او برای آخرین حضورش در جنگ و عملیات، به دنبال رضایت پدر بود و نمی خواست با ناراحتی خانه را ترک گوید! در همین اوضاع و احوال بود که یک ماشین لندکروزر با محموله ای شامل هدایایی از مردم بندر لنگه و امام جمعه ی این شهر به درب خانه می آید و گفته می شود که این هدایا را فقط اسماعیل فرخی نژاد باید به جبهه ببرند!
شهید فرخی نژاد پس از اخذ رضایت از پدر و قولی مبنی بر اینکه یک هفته دیگر به خانه و نزد پدر بازگردد، راهی جبهه می شود و صبح همان روز به سوی جبهه حرکت می کند. زمانی که به جبهه می رسد آغاز عملیات کربلای 5 بوده و چند روزی از آن سپری شده بود.
به دلیل حساس بودن و وضعیت نه چندان مناسب آن روزهای عملیات (و نبودن فرماندهان برای امضاء جهت تسویه حساب اسماعیل) ، شهید فرخی نژاد چند روزی را در جبهه می ماند تا اینکه به دلیل نیاز لشکر، خود نیز وارد این عملیات می شود .
وی که به هر حال تا آن زمان بیش از هشت بار مجروحیت در عملیاتهای مختلف را به جان خریده بود، سرانجام در تاریخ روز بیستم دی ماه سال 65 هجری خورشیدی در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه با اصابت ترکشی به ناحیه سر به درجه رفیع و مقدس شهادت نائل می شود.
با این حال او به قولی که به پدرش داده بود عمل کرده و درست در روز هفتم جسم بی جان خود را تقدیم پدرش می کند و روحش را به آسمان ها می سپارد.
محل دفن شهید و جریان دو سنگ قبر :
در حال حاضر دو سنگ قبر مربوط به شهید اسماعل فرخی نژاد- یکی در گلزار شهدای شهر آبادان و یکی هم درگلزار شهدای شهر بندرعباس وجود دارد که البته آرامگاه واقعی این سردار شهید و فرمانده گردان خط شکن در همان شهر آبادان می باشد، اما دلیل اینکه چرا نامبرده صاحب دو سنگ قبر است:
پس از اینکه شهید اسماعیل فرخی نژاد را بنا به توصیه و وصیت خودش، در شهر آبادان دفن کردند، نامه ای به دست خانه رسید که در آن نامه، شهید فرخی نژاد تمام اختیارات را به پدر و مادر خود سپرده بود و عنوان داشته بود که پس از شهادت، هر جا که پدر و مادرش صلاح دانستند او را در همانجا به خاک بسپارند.
به همین دلیل و به علت حضور خانواده و دوستان فراوان در استان هرمزگان، مزاری را به صورت نمادین در گلزار شهدای بندرعباس به نام شهید اسماعیل فرخی نژاد طراحی کردند تا تسلی خاطر همگان باشد.
شهید در یکی از وصیت نامه های گفته است: من مقداری پول از جهاد سازندگی (بندرعباس) طلبکار می باشم که اگر به آن احتیاج داشتید آن را بگیرید در غیر این صورت آنرا برای جبهه ها و سربازان امام حسین(ع) هزینه کنید و یا هر طور دیگر که خودتان صلاح می دانید. در کارهایتان یاد خداوند را از یاد نبرید و هیچگاه حتی در سخت ترین شرایط از خداوند مایوس نشوید. هر شب قبل از خواب سوره توحید و الواقعه را بخوانید تا برکات خداوند شامل حالتان گردد هم در دنیا و هم در آخرت.
سردار شهید اسماعیل فرخی نژاد در سن 18 سالگی (یعنی از سال 1361 ) وارد میدان جنگ شد و تا زمان شهادت (دی ماه سال 65هجری خورشیدی)در منطقه باقی ماند. به دلیل هوش بالا و همچنین صداقت بسیاری که در وجودش بود کم کم توانست پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی نماید. طوریکه پس از مدتی به عنوان فرمانده گروهان و چندی بعد به عنوان فرمانده گردان421 لشکر 41 ثارالله کرمان نائل آمد و توانست خود را به عنوان یکی از فرماندهان تاثیرگزار و به نام لشکر 41 ثارالله مطرح بکند و مدت کوتاهی هم فرماندهی یکی از تیپ های این لشکر را برعهده داشت.
در طی این دوران در عملیات های مختلفی حضور پیدا کرد و در اکثر آن ها هم سربلند و پیروز از میدان خارج شدند. از جمله عملیات هایی که ایشان در آن شرکت داشتند.عملیات های بیت المقدس، طریق القدس،کربلای 4، خیبر و بدر، والفجر 4و 8 بود که نقش انکارناپذیری را در دو عملیات آخری برعهده داشتند.
سردار سلیمانی در یکی از جلسات توجیه نقشه در لشکر 41 ثارالله به صراحت عنوان می کند که :هر وظیفه ای که بر عهده گردان اسماعیل فرخی نژاد گذارده شود، به نحو احسن به انجام خواهد رساند. همین جمله نشان می دهد که شهید فرخی تا چه حد نقش مهمی را در پیروزی های لشکر 41 ثارالله و در مجموع جنگ تحمیلی رژیم بعثی علیه جمهوری اسلامی ایران برعهده داشته است.
512/668/1663
11/05/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]
-
گوناگون
پربازدیدترینها