واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: متهم بايد قصاص شود تا جامعه اسير خشونت نشود
مرد جنايتكاري كه متهم است خلبان ايراناير و همسر حقوقدانش را به قتل رسانده، روز گذشته در دادگاه كيفري استان تهران پاي ميز محاكمه ايستاد.
به گزارش خبرنگار ما، نماينده دادستان تهران در شرح كيفرخواست به هيئت قضايي شعبه 113 دادگاه گفت: مردي كه از زندان به دادگاه منتقل شده، مرتضي نام دارد و 38 ساله و سابقهدار است. او عصر روز شانزدهم اسفندماه سال 91 بعد از ديدن آگهي فروش خودروي سوناتا در يكي از روزنامهها با مالك خودرو كه منصور شهركي نام داشت، تماس گرفته و براي تنظيم قولنامه در خانه او حاضر شده است. متهم سپس به روي منصور و همسرش سارا اسلحه كشيده و بعد از بستن دست و پاي آنها، درخواست 20 ميليون تومان پول كرده است اما زماني كه به خواستهاش نميرسد، هر دو را با ضربات چاقو به قتل رسانده و پس از سرقت كارت عابربانك مقتول و كيف دستي او، محل را ترك كرده است. متهم سپس با كارت عابربانك سرقتي از يك طلافروشي تعدادي سكه به ارزش 7 ميليون و 200 هزار تومان خريده است تا اينكه 25 فروردين ماه سال گذشته كارآگاهان او را بازداشت ميكنند. نماينده دادستان تهران، مرتضي را به اتهام دو فقره قتل عمد، سرقت كارت عابربانك، كيف مدارك، جنايت بر ميت و حمل و نگهداري سلاح جنگي گناهكار دانست و براي او درخواست صدور مجازات كرد.
سپس اوليايدم منصور در جايگاه قرار گرفتند و براي متهم درخواست قصاص كردند. پدر مقتول گفت: پسرم جوانترين خلبان و از خلبانهاي خوبي بود كه خدمات زيادي را براي كشور انجام داد. متهم زندگي ما و خانوادهمان را تباه كرده است. او ساعتها فرزندان ما را با شقاوت شكنجه كرده و بايد مجازات شود. پس از آن اوليايدم سارا در جايگاه حاضر شدند و درخواست قصاص كردند. پدر سارا گفت: متهم بايد قصاص شود تا جامعه اينگونه اسير خشونت نشود.
پس از آن متهم به درخواست قاضي اصغرزاده در جايگاه قرار گرفت و اتهامهاي خودش را قبول كرد. او گفت: بعد از حادثه دچار عذاب وجدان شدهام و ميدانم اين عذاب همواره با من خواهد بود و چيزي نميتواند اين گناه را از من دور كند. زماني كه كودك بودم، پدر و مادرم را از دست دادم و براي تأمين مخارج زندگي كار كردم تا اينكه ازدواج كردم اما زندگي ما خيلي زود به جدايي كشيد و در حالي كه پسر نوجواني داشتم، از همسرم طلاق گرفتم. پس از آن براي دومين بار ازدواج كردم اما همسرم بيمار شد و براي تأمين هزينه درمانش مجبور به سرقت شدم. وقتي آگهي فروش خودرو را در روزنامه ديدم با شماره فروشنده تماس گرفتم. هنگامي كه متوجه شدم مرد پولداري است، تصميم گرفتم از او سرقت كنم. به خاطر همين در مرحله اول با منصور قرار گذاشتم و به بهانه ديدن خودرو به خانهاش رفتم. بعد از جلب اعتماد او، قرار گذاشتم تا روز بعد براي نوشتن قولنامه بار ديگر به خانهاش بروم. روز حادثه اسلحه برداشتم. از مغازهاي چسب پهن و نوارهايي پلاستيكي خريدم و به خانهاش رفتم. وقتي وارد خانه شدم، فهميدم منصور و همسرش در خانه هستند و پسرشان به كلاس رفته است و تا چند ساعت برنميگردد. در فرصت مناسب اسلحه كشيدم و خواستم تا 20 ميليونتومان به من بدهند. منصور به من گفت پولي در خانه ندارند و هر چه داشتند را براي تهيه پول ماشين فروختهاند. من حرفشان را باور كردم. از منصور خواستم دست و پاي همسرش را ببندد. او هم مطابق خواسته من عمل كرد. بعد خودم دست و پاي منصور را بستم. پس از آن با چسب پهن دهان آنها را بستم و مخالف هم روي زمين نشاندم. از داخل كيفدستي منصور كارت عابربانكش را برداشتم. چسب دهانش را باز كردم و رمز آن را پرسيدم. رمز آن را داد و گفت حدود 7 ميليون تومان داخل آن پول دارد. دوباره چسب را بستم و از خانه خارج شدم. همان لحظه احساس كردم اگر مرا شناسايي كنند گرفتار خواهم شد، به خاطر همين به خانه برگشتم و هر دو را با ضربات چاقو به قتل رساندم و از خانه خارج شدم. پس از آن به يك مغازه طلافروشي رفتم و با كارت عابربانك مقتول كه 7 ميليون و 200 هزار تومان پول داشت، چند سكه طلا خريدم و به خانه رفتم.
قاضي: با چه انگيزهاي به خانه منصور رفتي؟
متهم:سرقت. البته اولين بار بود كه به سرقت ميرفتم.
قاضي: وقتي تصميم به سرقت گرفتي به عواقب آن فكر كردي؟
متهم: فقط به هزينه درمان همسرم فكر ميكردم.
قاضي: چرا با خودت اسلحه بردي؟
متهم: براي ترساندن آنها.
قاضي: خلبان كه كارت عابربانك و رمز آن را به تو داد. چرا مرتكب قتل شدي؟
متهم: ترسيدم شناسايي شوم.
قاضي: وقتي به مغازه طلافروشي رفتي و مقابل دوربين مداربسته خريد كردي فكر شناسايي نبودي؟
متهم: سكوت.
قاضي: اسلحه را از كجا تهيه كردي؟
متهم: دو هفته قبل به شهري در غرب كشور رفتم و يك ميليون و 300 هزارتومان خريدم.
قاضي: چطور ادعا ميكني به پول نياز داشتي در حالي كه اين مبلغ را براي خريد اسلحه هزينه كردي؟
متهم: سكوت.
متهم در آخرين دفاع گفت: از خودم بيزارم و از كاري كه كردهام پشيمان هستم و از خانواده دو مقتول درخواست گذشت دارم. قاضي اصغرزاده سپس ختم جلسه رسيدگي را اعلام كرد تا بعد از شور با مستشاران-ملكي، قاضي، متين راسخ و توليت- و بررسي اوراق پرونده، رأي نهايي را اعلام كند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]