تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خدايا روزى كن مرا محبّت خودت و محبّت دوستدارانت را و محبّت آنچه مرا به تو نزديك مى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798350326




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایتی از عملیات مرصاد/1 رییس جمهور هم به جبهه می‌رود


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: روایتی از عملیات مرصاد/1
رییس جمهور هم به جبهه می‌رود
رادیو خرم آباد که فقط شبها برنامه داشت در حال مارش زدن و پخش سرودهای حماسی و ملی است. رادیو سراسری نیز در بین خبر ها گفت تعدادی از نمایندگان مجلس به جبهه رفتند! و دوباره اطلاعیه داد که رئیس جمهور نیز به جبهه می رود.

خبرگزاری فارس: رییس جمهور هم به جبهه می‌رود



به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، هنوز زمان زیادی از پذیرش قطعنامه جنگ ایران و عراق نمی ‌گذشت که خبر رسید دشمن دوباره حمله کرده است. مرداد سال 67 منافقین وقت را مغتنم شمرده بودند تا به اصلاح خودشان ارتش آزادی بخش را جایگزین دولت جمهوری اسلامی کنند. با همین توهم از غرب کشور حرکت کرده و قصد داشتند تا 72 ساعت خود را به تهران برسانند. اما این خیال باطل تا ابد به تاریخ پیوست. آنچه خواهید خواند خاطرات صفدر لک از رزمندگان جنگ تحمیلی است که دیده های خود را از عملیات مرصاد اینگونه روایت می‌کند:                                                                                              *** ... روزهای آخر تیر 67  به آرایشگاه رفتم که موهای سرم را کوتاه کنم یکی از آشنایان که با روحیات و خلق و خوی من آشنایی داشت با زبان طعنه و طنز گفت آقا صفدر این همه جبهه رفتید دیدید بالاخره، قطعنامه 1958 پذیرفتید، گفتم اولا، تا به حال سازمان ملل بیش از 600-500 قطعنامه صادر کرده، ثانیا اصلا امکان ندارد که با وجود امام ایران قطعنامه را قبول کند مگر می‌شود؟ اصلا و ابدا! امکان ندارد! به منزل آمدم. منتظر اخبار شدم، قلبم تند تند میزد، گوینده خبر رادیو خیلی خلاصه گفت: وزیر خارجه طی نامه ای به دبیر کل سازمان ملل مفاد قطعنامه 598 را پذیرفت، انگار که دنیا روی سرم خراب شده عرق سردی روی بدنم نشست و حسابی گریه کردم. بیشتر به حال امام(ره). به گلزار، کنار مزار همرزمان رفتم و حسابی گریه کردم اصلا باورم نمی‌شد که جنگ تمام بشود. مگر در جبهه ها چه گذشته است؟ ...چرا آتش بس... هرگز تصورش را نمی کردم ... 24/4/67 قطعنامه 598 توسط نظام جمهوری اسلامی پذیرفته شد. اکثر بچه های جبهه و جنگ حال و روز خوبی نداشتند. حزن و اندوه از صحبت های همه می بارید ... تا اینکه نامه معروف امام خمینی منتشر شد و مانع رکود بر ذهن دوستان شد و با عبارت «فرزندان انقلابیم کمربند ها را محکم ببندید، هیچ چیز تغییر نکرده و ما هرگز سر سازش  با استکبار را نداریم...» باعث شد تا پذیرش قعطنامه به معنای تسلیم طلبی تعبیر نشود. با این حال هر چه امام بگوید، همان است... ما سربازان او هستیم و همدلی با امام وظیفه بدون چون و چرای ماست اکثر نیروهای گردان مالک اشتر ازنا در مرخصی بودند دو سه شب با عقیل مرزبان، علی احمدی،  محمد جمشیدوند، محمد ربیعی و ... شب در مسجد امام صادق(ع) ازنا بین دوستان صحبت قعطنامه بود. آن زمان مسجد امام صادق(ع)،یکی از پاتوق های بچه‌های جبهه‌ایی بود. وقت نماز که می‌شد، دور هم جمع می‌شدیم و راجع به مسائل مختلف صحبت می کردیم که دیدم  بین بچه ها شایع شد که عراق اسلام آباد غرب و در جنوب نیز تا خرمشهر و جاده اهواز جلو آمده و در طول این سه روز 40 درصد مناطقی را که در طول هشت سال از دشمن باز پس گرفته ایم متاسفانه دوباره اشغال کرده! به منزل آمدم دیدم رادیو خرم آباد که فقط شبها برنامه داشت در حال مارش زدن و پخش سرودهای حماسی و ملی است. رادیو سراسری نیز در بین خبر ها گفت تعدادی از نمایندگان مجلس به جبهه رفتند! و دوباره اطلاعیه داد که رئیس جمهور نیز به جبهه می رود. اوضاع به شدت حساس شده بود. فهمیدم اوضاع جبهه ها خیلی وخیمه. وجدانم به من نهیب می‌زد که ماندن عین نامردی است. به سپاه ازنا رفتم دیدم در سپاه ازنا تعدادی مثل حاج آقا شیخ احمد علی محمودی و محمد کشاورز نیز می خواستند به خط بروند ولی از دستور اعزام خبری نبود. خلاصه با هر وسیله که شد به شهرستان خرم آباد و  پادگان قدس تیپ 57 ابوالفضل  رفتیم. در ستاد تیپ 57 آقای ریحانچی را دیدیم که مقداری بهم ریخته بود، شایعه شده بود که حاجی نوری و مرتضی رنجبر اسیر شده اند. هنوز مطمن نبودند که اسلام آباد سقوط کرده یا نه، همه فکر می‌کردند ارتش عراق حمله کرده. تیپ هم مثل اینکه  فعلا دستور اعزام ندارد. به آقای ریحانچی گفتم چرا  ما را اعزام نمی کنید؟ لااقل یک ماشین به ما بدهید تا خودمان برویم به اسلام آباد. جر و بحث فایده ایی نداشت، هوا بشدت گرم بود و ما هم تشنه و گرسنه. آدرس محل و موقیعت گردان مالک را پرسیدم. به محل استقرار  پشتیبانی گردان مالک در پادگان قدس خرم آباد رفتم و دیدم به جز چند نفر نگهبان در  چادرها کسی نیست. مقداری نوشیدنی و غذا پیش نگهبانان چادر خوردم که  خوشبختانه دیدم یک مینی بوس از بچه های اداره اطلاعات ازنا و الیگودرز از راه رسید. در بین آنها بهمن بخشی و علی اصغر پدر پیر و علی محمد سلوکی را شناختم.  گفتند: صفدر تو اینجا چکار میکنی؟ گفتم: شما چکار می‌کنید؟ گفتند: ما داریم به کرمانشاه می رویم اگر می آیی بیا با هم برویم! گفتم اتفاقا می خواهم بروم گردان مالک در کرمانشاه ، محمد کشاورز ماند و من با حاج آقا شیخ احمد علی محمودی، با آنها به کرمانشاه رفتیم. در مسیر جاده کرمانشاه غوغا بود. در کرمانشاه شهید ناصر جمشیدی را دیدیم که او هم بعد از شنیدن خبر حمله منافقین از الیگودرز خود را سریع به منطقه رسانده بود و می خواست به قرارگاه تیپ 57 در پشت گردنه چارزبر برود بعد از احوال پرسی به پشت لندکروز پریدیم.  با او  تا نزدیکهای چارزبر رفتیم. رادیو لندکروز مرتب مارش نظامی پخش می‌کرد و یک فضای ملی ایجاد شده بود. راه بندان بود و مردم، با انواع وانت تراکتور و وخودروهای شخصی، با وسایل زندگی ریخته بودند توی دشت و در حال فرار بسوی کرمانشاه بودند بعضی بدون بنزین کنار جاده بودند و درخواست بنزین داشتند. در آن گرمای زیاد مردم بشدت از دست منافقین عصبانی و خشمگین بودند. بیرون شهر کرمانشاه توپخانه دور برد ارتش جهت حفاظت از شهر کرمانشاه مستقر شده بود. منافقین تا تنگه چهار زبر(بین اسلام آباد و کرمانشاه) پیشروی کرده بودند و آنجا را اشغال کرده بودند هدف عملیاتی منافقین از حرکت سریع با تانک های برزیلی دجله (دارای چرخ های لاستیکی و سرعتی معادل 120 کیلومتر در ساعت) انجام می شد، تسخیر چندین شهر و در نهایت، رسیدن به تهران بود تجهیزات و نیروهایشان ویژه جنگ شهری طراحی شده بود. جیره جنگی 72 ساعت را با خود به همراه داشتند. آنان در نظر داشتند با وارد کردن 13 تیپ نیروی رزمی به تهران، ضمن تسخیر و اشغال مراکز مهم، به خیال خود قدرت را به دست گیرند. طبق زمانبندی این طرح، نیروهای مناطق باید ساعت 6 بعد از ظهر روز دوشنبه 3 مردادماه به کرند و ساعت 8 شب به اسلام آباد و 10 شب به باختران رسیده و در این شهر، دولت خویش را اعلام می کردند و اگرچه در ساعت های مقرر به کرند و اسلام آباد رسیدند، اما در مسیر اسلام آباد- باختران در گردنه حسن آباد، به خیل وجود هزار نیروی سپاه پشت گردنه گیر کرده بودند. هنگامی که ما نیز به تنگه  حسن آباد رسیدیم با صحنه های عجیبی روبرو شدیم ...  چندین آمبولانس و خودرو هدف گلوله خمپاره و توپ و یا دوشگاه  قرار گرفته بودند و برعکس  شده بودند و تعدادی جنازه به صورت واژگون از در و پنجره آمبولانس میان دره حسن آباد آویزان شده بودند. من گفتم چرا این جنازه ها را جمع نمی‌کنند شهید ناصر جمشیدی گفت نمی دانم! داشتیم جلو می رفتیم که چند پاسدار کرد جلوی ماشین ما را گرفتند گفتند: اگر جلوتر بروید یا کشته می شوید و یا اسیر چون منافقین آن طرف گردنه اند. اینها هم خودروها و جنازه منافقین هستند که می خواستند از گردنه رد شوند ما آنها را زده ایم. وقتی به پرچمها دقت کردیم دیدیم پرچم ایران با آرم شیر خورشید می باشد و روی ماشینها خط آبی و آرم قرمز سازمان مجاهدین با زیر نویس عبارت ارتش آزادی بخش ملی ایران بود. خوشبختانه منافقین فکر می‌کردند که پشت گردنه پر از نیروهای سپاه و بسیج با انواع سلاح‌های پیشرفته اند که این موضوع  باعث زمین گیر شدن آنها پشت گردنه حسن آبا د شده بود. ادامه دارد... انتهای پیام/ب

93/05/04 - 13:02





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن