واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
این بخشی از یک زندگی اسرارآمیز است! فرهنگ > کتاب - «بارها از خدا خواسته بودم که کاری با تی. ری بکند، او چهل سال تمام به کلیسا رفته بود و فقط بدتر شده بود! به نظر میرسید که این مسئله باید چیزی را برای خدا آشکار کند...»
به گزارش خبرآنلاین، رمان «زندگی اسرارآمیز» نوشته «سو مانک کید» با ترجمه «عباس زارعی» كتابي است كه اخيرا به وسیله نشر آموت به بازار آمده و توانسته نظر مخاطبان علاقهمند به ادبيات را جلب كند. داستان رمان در سال 1964 در جنوب آمریکا اتفاق میافتد و از زبان لیلی که یک دختر چهارده ساله است روایت میشود و دارای جنبههای تاریخی، روانشناختی، فلسفی و حتی عرفانی است. ضمن آنکه ما را با زندگی اسرارآمیز زنبورهای عسل نیز آشنا میکند. لیلی در این داستان عازم سفری میشود که در ظاهر برای جستوجوی مادرش است، اما در واقع سفری است برای شناخت خویش و رها شدن از قیودی که مانع تعالی انسان میشوند ... اين رمان نوشته سو مانک کید نویسنده آمریکایی است كه كتابش را در سال 2002 توسط انتشارات وایکینگ منتشر کرد و در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفت و به چندین زبان ترجمه شد. نويسنده با همين كتاب به شهرتي جهاني دست يافت و متن این رمان در آمریکا در قالب درس ادبیات تدریس میشود. عباس زارعي مترجم جوان اين رمان با انتشار اين كتاب توانست نامش را بهعنوان مترجمي قابل دفاع در ادبيات ايران مطرح كند.
این رمان به بیش از سی زبان زنده دنیا ترجمه شده و فروش آن به بیش از هشت میلیون نسخه در سراسر جهان بالغ میشود. این کتاب برنده و نامزد جوایز بسیاری بوده است. از جمله نامزد جایزه اورنج سال 2002 و برنده جایزه Book Sense Book در سال 2004. حتی متن این کتاب در مدارس آمریکا در قالب درس ادبیات تدریس میشود.
بخشی از رمان «زندگی اسرارآمیز» را در ادامه می خوانیم:
«آن شب روی تختم دراز کشیده بودم و درباره مرگ و رفتن به بهشت، نزد مادرم، فکر میکردم. اگر او را میدیدم، میگفتم: «مادر، من رو ببخش. خواهش میکنم» و او آنقدر مرا میبوسید تا پوسته پوسته شوم و به من میگفت که تقصیری نداشتهام. او در ده هزار سال اول این را به من میگفت.
در ده هزار سال بعدی، مادرم موهایم را مرتب میکرد. با شانه کردن موهایم چنان زیبایم میکرد که با دیدن من چنگ از دست نوازندگان بهشتی به زمین بیفتد و فقط زیبایی مرا تحسین کنند. با نگاه کردن به موهای یک دختر میتوانید بفهمید که مادر دارد یا نه. موهای من همیشه نامرتب و به یازده جهت مختلف متمایل بود! تی. ری هم برایم بیگودی نمیخرید و مجبور بودم با قوطیهای آب انگور «وِلش» موهایم را صاف کنم، این مسئله باعث بیخوابیام میشد. بنابراین ناچار بودم بین داشتن موهای مرتب و خواب خوش، یکی را انتخاب کنم.
تصمیم میگرفتم چهار یا پنج قرن با مادرم درباره اینکه زندگی با تی. ری چه مصیبتی است، صحبت کنم. تی. ری همیشه بد اخلاق بود، خصوصاً در تابستان که از صبح تا شب توی باغ هلویش کار میکرد. اکثراً سعی میکردم سر راهش سبز نشوم. او فقط با سگش، اسنوت، مهربان بود، تا حدی که سگش را پیش خودش میخواباند و هر وقت حیوان به او پشت میکرد، شکمش را میخاراند. حتی دیده بودم که اسنوت توی چکمه تی. ری خرابکاری میکرد، ولی تی. ری هیچ واکنشی نشان نمیداد.
بارها از خدا خواسته بودم که کاری با تی. ری بکند. او چهل سال تمام به کلیسا رفته بود و فقط بدتر شده بود. به نظر میرسید که این مسئله باید چیزی را برای خدا آشکار کند.
ملافهها را با پا کنار زدم. اتاق غرق در سکوت بود، حتی یک زنبور هم نیامده بود. هر دقیقه به ساعت روی جالباسی نگاه میکردم، نمیدانم چرا سر و کلهشان پیدا نمیشد.
سرانجام، حوالی نیمه شب که پلکهایم سنگین شده بودند و به زور چشمهایم را باز نگه داشته بودم، از گوشه اتاق صدایی آهسته و لرزان مثل صدای خُرخُر گربه به گوشم رسید. چند لحظه بعد سایههایی را روی دیوار دیدم، انگار روی دیوار رنگ پاشیده باشند. وقتی از مقابل نور عبور میکردند، میتوانستم نمای کلی بالهایشان را ببینم. آن صدا وارد تاریکی شد و در تمام فضای اتاق طنین انداخت، طوری که هوا جان گرفت و مملو از زنبورها شد. آنها دور من پرواز میکردند، من کانون گردبادی شده بودم که آنها ایجاد کرده بودند. به خاطر همهمه زنبورها دیگر نمیتوانستم صدای ذهن خود را بشنوم. ...» این رمان در 400 صفحه و با قیمت 17 هزار تومان منتشر شده است.
6060
شنبه 4 مرداد 1393 - 08:24:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]