تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع): مؤمن نه بدى مى كند و نه معذرت مى خواهد و منافق هر روز بدى مى كند و معذرت مى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832998414




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بازیگر زن ایرانی، مربی ایروبیک! +عکس


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
بازیگر زن ایرانی، مربی ایروبیک! +عکس
در مدرسه خیلی شلوغ بودم، مثلا اداء معلم هایم را در می آوردم، تقلید صدای دبیر هایم را در می آوردم، شلوغ می کردم!
در ابتدا می خواستم یک بیوگرافی از خودتان برایمان بگویید.


شهره قمر: من متولد اول مهر ماه 1364 هستم. اصلیتم از سمت پدری کرد است. در واقع متولد کردستان هستم، منتها شناسنامه ام صادره از تهران است. ولی خب از افتخاراتم این است که بگویم من یک کرد هستم و محل تولدم یک شهرستان در کردستان بوده است. تحصیلات آکادمیک ندارم، رشته اصلی ام حسابداری است. عاشق هنر هستم. به موزیک خیلی علاقه دارم، خودم هم می شود گفت به یک نحو موزیسین هستم، گیتار را به صورت حرفه ای می زنم، آموزش هم می دم، البته در پی تشکیل یک گروه کر هم هستم.


شهره قمرهم بازیگر است هم مربی ایروبیک! +عکس



چه طور شد که بازیگر شدید؟

شهره قمر: در واقع کار اول من، یعنی شروع فیلمبرداری من، فیلم رئیس مسعود کیمیایی بود. که من روزی برای دیدن ایشون، کلا خیلی علاقه مند بودم به اینکه برم کارگردانان به نام و مطرح را از نزدیک ببینم. کما اینکه دیدن آقای مهرجویی رفتم، دیدن آقای عباس کیارستمی رفتم، دیدن آقای بیضایی و خیلی از کارگردانان به نام. خیلی دوست داشتم از نزدیک باهاشون برخورد داشته باشم. بر حسب اتفاق یعنی روزی که من رفتم دیدن آقای کیمیایی، سکانس های تیر خوردن پولاد کیمیایی بود در فیلم در همان دفتر آقای کیمیایی، یعنی در واقع هشتاد درصد فیلمنامه تمام شده بود. که ایشان که من را دیدن، بنا به درخواست ایشان، گفتند بیایید و من نقشی را برای شما می آفرینم و شما بازی کنید و من به افتخار این پیشنهاد شان و به احترام شان که دست رد به سینه ایشان نزنم، رفتم و آن نقش را بازی کردم که در نهایت چیزی که از آن نقش ماند، در حد چند تا سکانس بود. اکثر پلان های من با آقای داریوش ارجمند در کاراکتر رئیس و با مهناز افشار، این ها درآمد، به خاطر اینکه اصلا قرار نبود من در این فیلم بازی کنم و خودم هم تمایلی نداشتم برای بازی در این فیلم. ولی خب گفتم صرفا برای اینکه دست رد به سینه استاد کیمیایی نزده باشم به خاطر همین قطعا اولین کار سینمایی ام را انعکاس معرفی می کنم. چون آنجا دیگه واقعا به زوایای شخصیتی من شناسنامه داشت و احساس کردم واقعا یک میدان است برای اینکه خودم را نشان دهم اگر توانایی است در من، واقعا احساس کردم می توانم در این فیلم و در این کار به نمایش بگذارم.

پس ورود تان به سینما با رفتن و دیدن کارگردان ها بوده است؟

بله.

آشنایتی هم داشتید که پیش شان رفتید؟

شهره قمر: نه. من از طریق شاگردان و دوستان کارگاه آقای کیمیایی بود که رفتم. بالاخره آدم دوستان زیادی دارد که یکی شان شاگرد آقای تارخ هستند و یکی شان یک جای دیگه کار می کنند و… یکی از دوستان من، که لزومی نداره اسم شان را ببرم، باعث شدند که این ارتباط به وجود بیاید و خیلی اتفاقی بود چون دفتر آقای کیمیایی خیلی شلوغ بود و داشتن فیلمبرداری می کردن و همه می آمدن و می رفتن. من زرنگی کردم و رفتم لحظه ای خودشان در اتاق استراحت می کردن، در زدم رفتم داخل و با ایشان صحبت کردم. به گفته آقای کیمیایی من باید یک پدیده بشم و آقای کیمیایی گفتن به لحاظ چهره خاص تون، صدای خاص تون و فیزیکی که دارید مطمئنا شما یک سوپر استار می شوید. حالا ببینیم حرف شان تا چه حدی صحت داره.(با خنده)

اگر کسی از شما بپرسد که چگونه باید بازیگر شد و چگونه باید جلو رفت چه جوابی به او می دهید؟

شهره قمر: من نمی توانم قضاوت کنم و یا توصیه ای بکنم. برای اینکه ورود من به سینما خیلی اتفاقی اتفاق افتاد. من نه دوره کلاس خاصی دیده بودم و نه تحصیلات آکادمیک داشتم. البته الان دارم به شدت روی بیانم کار می کنم. الان یک سری دوره های آموزشی فشرده، تا قبل از شروع فیلمبرداری کار جدیدم، را با یکی از تئاتریست های خیلی خیلی معتبر شروع کردم. تقریبا می شه گفت استاد خصوصی گرفتم که روی بیانم با من کار کنن. می خواهم اگر نقش کاملا متفاوت است، من هم بازی متفاوت تری داشته باشم. کسانی هستند که می روند زحمت می کشند، درس می خوانند و با تحصیلات آکادمیک وارد این حرفه می شوند. کسانی هستند که خیلی اتفاقی، مثل خیلی از بازیگران ما، وارد این عرصه شده اند. می توانم بگویم که ورود من هم کاملا اتفاقی بود. کما اینکه خودم خیلی علاقه داشتم به بازیگری. برای اینکه من در دوران دبیرستان و دانشجویی ام، کاملا علاقه مند بودم و گروه تئاتر را به عنوان سرگروه هدایت می کردم. از بچه گی هم مقلد صدای خانواده بودم، هر کی می آمد خانه ما و می رفت، من باید اداء آن را درمی آوردم. دلقک شده بودم. این حس و پتانسیل از بچه گی در من بود. من احساس می کردم این کاریزما را دارم که بتوانم بروم و روی آن سرمایه گذاری کنم.


شهره قمرهم بازیگر است هم مربی ایروبیک! +عکس



چطور با آقای کریمی آشنا شدید؟

شهره قمر: ایشان خودشان نه، ولی دستیار اول شان بازی من را در رئیس دیده بودند و همان یکی دو تا پلان کار خودش را کرده بود. که یک دختری با کاپشن زرد و با یک پوزیسیون اسلحه به دست، در فیلم رئیس مسعود کیمیایی بازی کرده است. به نظر آقای کریمی بازی من در رئیس، خیلی خوب بوده است. ایشان به من زنگ زدند و از من دعوت کردند که به دفتر شان بروم. من وارد دفتر شان که شدم، گفتند متأسفانه چهره تان به این کار نمی خورد. منم خب مقنعه و مثل همیشه مانتو شلوار ساده. آقای کریمی گفتند ما یک زن کاملا وحشی و آنچنانه می خواهیم. من هم گفتم که به هر حال با من تماس گرفتید و من هم آمدم خدمت تان. یک تست بازیگری از من گرفتند. گفتند با این بازی خوب کاشکی چهره تان هم می توانست در بیاد. من خداحافظی کردم و رفتم. دو روز بعد مجددا با من تماس گرفتند و گفتند که شما تشریف بیاورید که ما امتحان های گریم را هم روی صورت شما انجام بدیم تا ببینیم چهره شما تا چه حدی جواب می دهد. لنز های مختلف چشمی برام استفاده شد، گریم های مختلف، خیلی اذیت می شدم، گریم من کاملا چهار پنج ساعت طول می کشید. تا آن قب قب، آن بینی و آن لب و دهان را عوض می کردند، خیلی اذیت می شدم. ولی خب در نهایت خیلی خوشحال شدم وقتی نتیجه کار را دیدم. اصلا من نبودم.

جایی پیش آمد که کار برای تان سخت شود؟

شهره قمر: روز های اول بازی ام، آن پلان کافی شاپ، من یادم است که از آنجا دیگر گفتم من بر می گردم تهران(با خنده). من نمی تواتم. واقعا نمی تواتم. چون آن پلان اصلا در فیلمنامه هم قرار نبود که باشه. قرار بود ما فقط سوار کالسکه شویم و بریم قهوه بخوریم. هیچ دیالوگی در کار نیست. هیچ ریکشنی در کار نیست. یک جورایی غافلگیر شده بودم. آن پلان و آن سکانس خیلی اذیت کننده بود. چون من برای اولین بار جلوی کامبیز دیرباز، یک بازیگر حرفه ای بودم. البته نمی گم که احساس می کردم که شاید در بازی از ایشان کم بیاورم، چون احساس می کردم که اگر سعی ام را بکنم، حالا نه نسبت به ایشان، نسبت به خودم می توانم بازی قابل قبولی را ارائه بدهم. آقای دیرباز در آن لحظه ها خیلی کمکم کردند؛ با آن تمرکز های که به من می دادند و… من احساس می کنم واقعا اگر نقش مقابل من را کسی جز آقای دیرباز بازی می کردند، من نمی توانستم. به ایشان و خانم شان واقعا ارادت دارم. در آن سکانس من به خانم آزیتا موگویی(همسر آقای کریمی)، مدیر تولید پروژه، گفتم آزیتا جان من دیگه نیستم. چون آن بازی درنمی آمد. دوباره می گفتن با غلوه بیشتر. من گریه کردم و گفتم من این نیستم. گفتن اتفاقا بازیگر خوب، بازیگری که آن چیزی را که نباشه بازی کنه. من یک حرفی را در نوشته های رابرت دنیرو خواندم که گفته بود، بازیگر واقعی کسی است که نقشی را که خودش نیست و 180درجه با کاراکتر خودش فاصله دارد، بازی کند. افتخاری نیست که آدم بیاد و یک نقش مثبت را بازی کنه. من فکر می کنم سخت ترین بازی زندگی ام در انعکاس بود. چون زمین تا آسمان با خودم فرق داشت.

دوست دارید در بازیگری به چه درجه ای برسید؟

خب مسلما به یک درجه ای که بشود اسمم را گذاشت سوپر استار. من فکر می کنم این آرزوی هر بازیگری است.

نام بازیگران مورد علاقه ی تان را نام ببرید ؟

فاطمه معتمد آریا، هدیه تهرانی، رضا کیانیان، پرویز پرستویی نازنین و آقای عزت الله انتظامی.

دوست دارید با این عزیزان تجربه بازی داشته باشید؟

صد در صد. اصلا یکی از افتخارات من اینکه یک روزی بتوانم با آقای پرستویی یا کیانیان بازی مقابل داشته باشم.


دوست دارید با کدام کارگردانان همکاری داشته باشید؟(به غیر از آقای کیمیایی)

شهره قمر: کار کردن با آقای کیمیایی که یکی از افتخارات من بود. من همه کارگردانان را دوست دارم و به شان احترام می گذارم؛ چرا که احساس می کنم هر کارگردانی نسبت به خودش یک سری استعداد ها دارد. این نیست که من بگم چون برای اولین بار رفتم جلوی دوربین مسعود کیمیایی، پس من باید قدرت انتخابم را از دست بدم، چون من اولین تجربه ام با سلطان سینمای ایران بود، این نیست. ممکن من برم در اوج سوپر استاری ولی با یک کارگردانی که کار اولش است کار کنم. برای اینکه ما باید با همدیگه تعامل داشته باشیم، به همدیگه کمک کنیم، کما اینکه ایشان به من کمک کردند یا آقای کریمی به من کمک کردند. من هم سعی می کنم، به کسانی که دوست دارند بازیگر شوند، کسانی که تازه می آیند در این کار و به کارگردانان تازه کار کمک کنم. این نیست که من فقط با کارگردانان خوب و مهم کار کنم، نه این نیست.


شهره قمرهم بازیگر است هم مربی ایروبیک! +عکس



وضعیت سینمای ایران را چه طور ارزیابی می کنید؟ (در مورد پیشرفت یا پسرفت )

نمی توانم بگویم پسرفت می کند، برای اینکه وقتی فیلم ها و به خصوص سطح کیفی فیلمنامه ها را دارم مقایسه می کنم، از لحاظ کیفیت بخواهم در نظر بگیرم، روند خوبی داشته است. حالا ممکن است فروش فیلم ها به لحاظ مالی و تجاری یک مقدار ضعف پیدا کرده باشد، ولی به لحاظ کیفی سطح فیلمنامه ها کاملا نسبت به قبل بهتر شده است.

به غیر از بازیگری فعالیت و شغل دیگری هم دارید؟

بله. در واقع مربی ایروبیک هستم، در یکی از باشگاه های خصوصی در حال تدریس ورزش هستم. شاگرد های خوبی دارم. ورزش یکی از رکن های اصلی زندگی من است. شاید بتوانم بگویم که بیشتر اوقات فراغت ام را ورزش می کنم، اسب سواری می کنم و کار مربی گری می کنم.

در کودکی چه طور بچه ای بودید؟ آیا در بچه گی هم علاقه ای به بازیگری داشتید، به تئاتر های مدرسه و…؟

شهره قمر: کاملا. تئاتر های عروسکی مخصوصا، خیلی کار می کردم. چون من بیشترین دوران کودکی ام را در شهرستان بودم و چون شهرستان امکانات اش زیاد نبود، کار تئاتر های عروسکی می کردیم. خیلی شیطون بودم، خیلی شیطون بودم. الان دوستان هم دوره ایم من را می بینند، می گویند ما می دانستیم تو یک چیزی می شی(با خنده)، تو یک کاری می کنی، تو آدم معمولی نبودی. آن همه بالا و پایین داشتی و خیلی شلوغ بودم، مثلا اداء معلم هایم را در می آوردم، تقلید صدای دبیر هایم را در می آوردم، شلوغ می کردم.

انظباط تان چند بود؟

انظباط ام همیشه باور کنید بیست بود. این را دیگه بالاخره دبیران ام مصاحبه هایم را می خوانند و می بینند. وافعا آدم منظبطی بودم، بچه تنبل و شلوغی نبودم، خیلی شیطون بامزه بودم. من سه سال دانش آموز ماردم بودم، چون پدر و مادر من، جفت شان دبیر آموزش و پرورش بودند، البته الان بازنشسته شدند. واقعا آدم مرتب و با نظافتی بودم، ولی شیطون بودم، مثل بچه های دیگه ای که فقط درس می خواندن و سر شان در درس و مشق بود، نبودم. همش دوست داشتم یک اتفاقی بیفتد، بادکنک می ترکاندیم در گوش این و آن، آب می پاشوندیم.

درس تان چه طور بود؟

خوب بود. خیلی خوب نبود.

پس اهل کتاب هستید؟

شهره قمر: اوقات فراغتی را که دارم جز ورزش، دیدن فیلم های روز دنیا است، خیلی فیلم می بینم، و همینجا جا داره به کسانی که واقعا علاقه دارند به بازیگری، حتما باید فیلم ببینند، کتاب بخوانند و مطالعه داشته باشند. دیدن فیلم و مطالعه مکمل هم هستند و دیدن یک سری دوره های آموزشی بازی و بیان خیلی مهم است که متأسفانه من یا فرصت اش را نداشتم یا وافعا آن اتفاق برایم نیفتاد. من تا یک و ماه نیم دیگر، که فیلمبرداری فیلم جدید ام آغاز می شود، دارم با یکی از اساتید تئاتر بازی و بیانم را قوی می کنم.

خانم تهرانی در دوران بچگی به گفته ی خودشان بعد از تماشای فیلمی در مقابل آینه ادای بازیگر فیلم را در می آوردند، شما هم به سراغ آینه می رفتید ؟

نه ولی خودم را در قالب آن کاراکتر می گذاشتم و جو گیر آن نقش می شدم. آدم وقتی بچه است، از یک چیز هایی خوش اش می ِآید که وقتی بزرگ می شی، به آن می خندی.

شده در اتاق تنها باشید و در حال تمرین ، خانواده صدایتان را بشنوند که با خودتان حرف میزنید ؟

بله کاملا. ترمرکز های گریه، خندیدن ها، خندیدن های درست و اصولی و … من الان این فیلمنامه ای که دست ام است، سه چهار ماهه دارم مطالعه می کنم، الان تازه دارم خودم را به آن کاراکتر نزدیک می بینم. کلا تمرین برای یک بازیگر، خصوصا تمرین بیان، می تواند خیلی در روند بازی اش تأثیر بگذارد. بیان 50 درصد قضیه است و چهره و بازی و ریکشن هم 50 درصد قضیه. این ها باید مکمل هم باشند.

شما روزنامه هم می خوانید ؟ یا مجله ی خاصی هست که الآن در ذهنتان باشد ؟

بله . کاملاً . مجلات مختلفی را می خوانم . معمولاً مجله ی خانواده را می خوانم که حالا خودم هم با آن ها مصاحبه داشتم .

مثلا مجلات سینمایی یا خانوادگی یا بهداشتی یا … ؟

شهره قمر: فرقی برایم نمی کند . مثلاً روزنامه ی همشهری یکی از روزنامه هایی است که من هر روز برایم می آید دم منزل و اصلاً خانوادگی همشهری خوان هستیم یا روزنامه ی ایران که پدرم اصلاً روزنامه خوان هستیم ولی حالا مجلات متفرقه مثلاً مثل همین زندگی ایده آل و این ها را معمولاً و مخصوصاً این که از ما ها هم صحبت می شود ، از بازیگر ها هم مطلب می نویسند ، خوب به طبع آدم تحریک می شود می رود می گیرد که ببیند که چی درباره اش نوشتند ، اصلاً اوضاع از چه قرار است ؟ نقاد ها این سری چی گفتند ؟

آن قدر نقد در مورد من نوشته شد ، آن قدر من اذیت شدم . البته ببینید من می گویم که من موفق شدم .

شهره قمر: یعنی احساس می کنم که موفق بودم که این قدر نقد ها به سوی من آمد . چون آدم تا زمانی که مطرح نشود هیچ نقدی بهش نمی شود و من احساس می کنم که یکی از دلایلی که شاید موفق تر از قبل عمل کنم همان نقد های بد بود و نقد های خوب . من می گویم نقد خوب بهتر کمک می کند به آدم ، نقد بد با یک مقدار انرژی حالا مثلاً بد تر ولی بالاخره همان جهت را به بازیگر می دهد . چرا ؟ برای این که بازیگر احساس می کند که دیده شده و حالا وقتش است که دیده تر بشود ، پس دیده شده چون نقد دارد در موردش می شود .

خب نقدهای خوب هم در مورد من زیاد بود . همین روزنامه ی همشهری یکی دوتا نقد خوب در مورد من داشت . من واقعاً خیلی افتخار کردم به این که در کنار آدم های کم سواد ، آدم های بی سواد ، آدم های با سواد و با شعور هم وجود دارند . چون وقتی آدم در یک قالب و یک کاراکتر قرار می گیرد هنوز بعضی ها نمی فهمند که این آن کاراکتر نیست . این یک بازیگری است که دارد آن نفش را بازی می کند ، هنوز این را نفهمیدند که یک بازیگر ممکن است یک نقش قاتل را بازی کند ، درفعه ی بعد نقش یک روحانی را بازی کند . متوجه اید ؟ این کار یک بازیگر است . این کار ما است و به خاطر این نقدهایی که درباره ی من شد ، من همیشه گفتم یکی از ساختار های اصلی بنیان یک بازیگر نقد است . اگر نقدی وجود نداشته باشد بازیگری هم وجود ندارد . زمانی یک بازیگر موفق می شود که در موردش نقد بنویسند ، نقدش کنند و این اتفاق ها برای من افتاد و من از این بابت بسیار خوشحالم و ممنونم از کسانی که اتفاقاً در موردم نقد بد هم می نویسند . چون این ها باعث می شوند که کارکرد من و بازی من بهتر بشود .

تا حالا شده است که خودتان هم نقد کنید ؟

بله . کاملاً . خودم ، خودم را نقد می کنم ، از دوستانم می خواهم که من را نقد کنند .

نه . خودتان مثلاً مهناز افشار را نقد کنید .

ببینید من احساس می کنم که این قضیه هنوز دز ایران جا نیفتاده که ما به هم دیگر اجازه بدیم که در موردمان نقد کنند .

ناراحت می شوند؟

ناراحت می شوند . شاید خود من که الآن دارم این صحبت را می کنم فردا اگر همین خانم مهناز افشار که نام بردید بخواهد در مورد من نقد کند زنگ بزنم و باهاش برخورد کنم . کارایی که ایرانی ها می کنند . از این ایرانی بازی های این شکلی . الآن تو این شکلی گفتی پس من هم فردا می روم می کوبمت ، من هم این جوری می گویم .

حالا نظرتان راجع به خانم افشار چیست ؟

شهره قمر: خانم افشار یک بازیگر بسیار توانایی است و به نظرم امکان ندارد یک بازیگری آن پتانسیل و آن کاریزما را نداشته باشد و بخواهد مطرح شود ، امکان ندارد . یعنی شما به هر واسطه ، به هر حربه ای هم که بخواهید وارد سینما بشوید مثل این مافیا بازی هایی که می کنند . حالا یکی پول می دهد ، یکی پارتی دارد ، یکی نمی دونم عمه اش بازیگر است ، یکی مادرش کارگردان است ، یکی پدرش کارگردان است .

حالا کم هم نیستند دیگر در سینما . حالا من توهین نمی خواهم بکنم . بعضی هاشونم واقعاً این استحقاق را داشتند که بازیگر مطرحی بشوند ، با وجود این که پدرشان هم کارگردان بوده ، یا مادرشان هم کارگردان بوده ولی سریع ثابت کردند که خودشان هم بازیگر خوبی بودند که به این مرحله رسیدند .

شاید می شود گفت مثل باران کوثری؟

شهره قمر: دقیقاً . مثل باران کوثری . مثل گلشیفته فراهانی که به نظر من یک بازیگر فوق العاده است . یعنی اگر هنرپیشه پدرش هم در این بازار کار نمی کرد ، اصلاً این کاره هم نبود ، مطمئنم برای گلشیفته اتفاقات خیلی خوبی می افتاد و خیلی های دیگه ، حالا نمی خواهم مثال بزنم ولی متاسفم برای کسانی که این کاریزما و این پتانسیل را ندارند و می آیند و یک الگو سازی خیلی بد می کنند . چون می دانید که به هر حال فوتبالیست های ما ، به هر حال بازیگرهای ما الگو هستند . به هر حال ورزش کار های ما ، به هر حال آدم های معروف ما برای جوان ها الگو می شوند . من متاسفم . من خواهش می کنم از کسانی که واقعاً قابلیت بازیگری را ندارند و می دانند که فقط احساس می کنند که می آیند و یک مانکن را به نمایش می گذارند و می روند اصلاً هیچ وقت نیایند و الگو سازی غلط نکنند .

همین نقد خیلی خوبه . این سوالی که از من کردید ، امیدوارم که در سینمای ما این اتفاق بیفته که یک روزی آن قدر ما ظرفیت داشته باشیم و آن قدر سطح ظرفیتمان برود بالا که بتوانیم همدیگر را نقد کنیم .

همین خانم افشاری که شما گفتید مثلاً یک روزی بیاید و بگوید که شهره ی قمر تو ای کاش به جای بازی در این پلان این بازی را می کردی و من با کمال میل این را قبول می کنم چون من احساس می کنم که این هم به بازی من کمک می کند ، هم فرهنگ نقد سینمای ما کمک می کند .

سینماروز



1393/5/2





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن