واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/ عبدالله گنجی
پیشرفت پیشنیاز عزت
از چهار بعد درون دینی، برون دینی، علمی و تاریخی میتوان نشان داد که «پیشرفت» پیشنیاز و مقدمه عزت است.
عبدالله گنجی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: گفتمان پیشرفت و عزت که در سال 1391 توسط مقام معظم رهبری طرح گردید، ترجمان همان الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت و عدالت و راهبردی عینی – آرمانی برای رسیدن به تمدن اسلامی است. قبل از پرداختن به موضوع، ذکر این نکته لازم است که منظور از پیشرفت، توسعه مصطلح در غرب نیست. در غرب امروز مبتنی بر نظریه «روستو» سیر تاریخی توسعه به تولید و مصرف انبوه ختم میشود که البته با دستگاه معرفتشناسی غرب در نوع نگاه به انسان همسو و منطبق است. اما پیشرفت در اندیشه و گفتمان دینی اعم از رشد مادی است و حوزه اخلاقیات، عدالت و معنویت را نیز در بر میگیرد و مبتنی بر معرفت ذاتی است. معرفت ذاتی به این معنا است که حیات آدمی دارای ابعاد مادی و معنوی، دنیوی و اخروی است و از اویی و به سوی اویی است. با این مقدمه میتوان از چهار بعد به این مسئله که پیشرفت پیشنیاز و مقدمه عزت است، پرداخت. این چهار بعد عبارتند از : 1- نگاه درون دینی 2- نگاه برون دینی 3-نگاه علمی 4- نگاه تاریخی. 1- نگاه درون دینی: از نگاه درون دینی چه فقر و چه استضعاف هر دو مانع رشد همهجانبه فردی و اجتماعی هستند. هیچ جامعهای نمیتواند بدون منابع مادی و انسانی پلههای ترقی را طی نماید. اعتقاد اسلام مبنی بر اینکه هرجا فقر وارد شد ایمان خارج میشود به همین معنا است. البته فقر مدنظر اسلام صرفاً مادی نیست. فقر فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی مکملی برای فقر مادی است. از نگاه درون دینی ثروت اگر در کنار اخلاق نباشد منجر به فقر فرهنگی و فساد اجتماعی خواهد شد. بنابراین اسلام جامعهای را تجویز و ترسیم میکند که انسان محور رشد و تعالی آن باشد و اگر عزت صرفاً به خدا، رسولش و مؤمنین مربوط میشود، مؤمنین نمیتوانند بدون پیشرفت، عزت اجتماعی خود را به دست آورند. جامعهای عزتمند است که طعم عدالت اسلامی را بچشد و اگر اینگونه شد هم برای فرد فرد جامعه الگو خواهد بود و هم برای ملتهای دیگر الهامبخش خواهد گردید. 2- نگاه بروندینی: علاوه بر نگاه الهی به عزت که در گفتمان دروندینی طرح میشود، از نگاه بروندینی نیز عزت از مسیر پیشرفت میگذرد. عرف بینالملل امروز نیز همین مسئله را تجویز میکند. امروز کشورهای توسعهیافته (نه پیشرفت کرده) خود را سرور جهان میدانند و متأسفانه بسیاری از ملل ضعیف جهان نیز سروری و آقایی آنان را پذیرفتهاند. قدرتهای فائق میتوانند با عدم فروش فلانکالای استراتژیک یک ملت را تحقیر یا وابسته نمایند. غرب امروز به عنوان گفتمان رقیب با همین شاخصها ما را میسنجد. قدرت معنوی ملت و قدرت منطقهای ما که نمونه کوچک آن شلیک موشکهای فجر از غزه به سرزمینهای اشغالی است، نوعی عزت و غرور ملی و فراملی را برایمان تولید میکند. ما با قدرت علمی و اقتصادی برتر، بهتر میتوانیم ملت رشید و مقاوم ایران را به جهانیان معرفی نماییم لذا این قدرت همهجانبه ماست که میتواند دشمنانمان را به کرنش و تسلیم وا دارد. 3- نگاه علمی: از نگاه علمی نیز ملتی که فاقد پیشرفت باشد نمیتواند به خودشکوفایی و ظهور استعدادهای خود نائل آید. در سلسله نیازهای آدمی که توسط اندیشمندان طرح میشود، بدون تأمین نیازهای زیستی و امنیت، رشد و شکوفایی میسر نخواهد شد. ملتی میتواند رشد نماید که زیرساختهای فرهنگی و اقتصادی لازم را با خلاقیت در هم آمیزد و همت خود را به رخ ملتهای دیگر بکشد. امروزه ملتهای فقیر جهان هیچ جایگاهی در گفتمانهای بینالمللی ندارند، برایشان تصمیم گرفته میشود و آنان تابعی از دولتها و قدرتهای مرکز هستند. فقر، فقر میآورد و فقر علمی، فکری و فرهنگی به صورت طبیعی فقر اقتصادی را نیز رقم میزند. ملتهایی که منابع زیرزمینی ندارند، در این مسئله از آسیبپذیری بیشتری برخوردارند اما ملتهایی که منابع خدادادی را از زیر زمین استخراج میکنند و میخورند مشکل دیگری دارند و آن اینکه خلاقیتهای آنان کمتر به ظهور میرسد. بیدلیل نیست که علت اصلی توسعه غرب را نبود نفت و گاز در آن سرزمین میدانند. بنابراین علم نیز تأیید میکند که عزت و جایگاه اجتماعی و جهانی نیز بدون پیشرفت محقق نخواهد شد و نمونهای خلاف این قاعده در جهان وجود ندارد. 4- نگاه تاریخی: نگاه به مقاطع مختلف تاریخ ایران نشان میدهد که هر موقع ایرانیان بر فقر فرهنگی و مادی غلبه یافتهاند، هم جامعه متمدنتری داشتهاند و هم با قدرت بیشتری با رقبای جهانی خود سخن گفته یا جنگیدهاند. دولت صفویه در تاریخ 1400 ساله بعد از اسلام از جهت دینی، مادی، تجاری، فرهنگی و جغرافیایی و تمدنسازی در اوج بوده است. علل اصلی آن را میتوان به توجه همزمان به مسائل مادی و معنوی ارجاع نمود. رشد فرهنگی و دینی ایرانیان در زمان صفویه موجب شد کشورهای اروپایی در صف تجارت با ایران قرار گیرند یا آثار تمدنی آن دوران هنوز محور اصلی گردشگری در ایران است. دوره قاجاریه به دلیل عدم پیشرفت، نقطه مقابل عزت است. شاید تاریخ چند هزار ساله ایرانیان دورانی به ننگینی قاجاریه ندیده باشد. تجزیه کشور، قراردادهای استعماری، دخالتهای علنی در امور داخلی ایران و کاپیتولاسیون و... به دلیل عدم پیشرفت بوده است. عقبماندگی باعث باجدهی به دشمنان و بیگانگان شد و آنان نیز مسیری را طی میکردند که وابستگی ما را به خودشان بیشتر نمایند. بنابراین عزت ایرانیان در طول دوره قاجاریه بارها لجنمال گردید و شهرهای زیادی از کشور جدا شد. امروز و بهرغم عمر کوتاه جمهوری اسلامی میتوان فهمید که رشد معنویت در کنار توسعه اقتصادی میتواند ملت ایران را در چشم آزادگان جهان عزیز نماید و الگوی مستقل سیاسی حکومت، الهام بخش بسیاری از جنبشهای اسلامی و آزاده جهان گردد. ملت ایران به جهت تاریخی ملت مغروری است و این غرور توسط امام راحل غرور مقدس نامیده شد. حفظ و استمرار این غرور ملی را باید فراتر از شعار دنبال نمود. جامعهای که اخلاق، معنویت و ایثار در آن زنده باشد و در عین حال بر رشد و توسعه بومی تأکید کند و در آن موفق شود موجب افزایش عزت نفس ملی و غرور بینالمللی خواهد شد. بنابراین برای عزیز ماندن راهی جز پیشرفت مادی و معنوی به صورت توأمان نداریم. این گفتمان باید جایگزین گفتمانهای دروغین و تخیلی همچون باستانگرایی و قومگرایی شود. مطلب فوق مربوط به سایر رسانه ها می باشد وخبر گزاری فارس صرفا آن را باز نشر کرده است بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/
93/05/01 - 16:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]