واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۹
عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی تاکید کرد: رسانهیی شدن آیینها، اتفاق مهمی است که اگر به طور دقیق و برنامهریزی شده با آن مواجه نشویم، فرمالیسم برنامههای مذهبی صدا و سیما به سنتهای محلی مذهبی مردم، به شدت ضربه خواهند زد و در نتیجه آیینهای موجود نخواهند توانست کارکردهای لازم خود را برای جامعه انجام دهند. به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، دکتر جبار رحمانی در پژوهشی انسانشناختی در باب شبهای احیاء آورده است: «شبهای احیاء یکی از مهمترین مناسک مذهبی شیعیان است. برای فهم این منسک، لازم است نگاهی فرهنگی نسبت به آیینها داشته باشیم. از منظر جامعه شناسی و انسانشناسی، آیین های مذهبی علاوه بر ابعاد دینی، دلالت های فرهنگی و اجتماعی خاصی دارند. فهم و تحلیل فرهنگی و اجتماعی یک آیین و منسک دینی، مستلزم در نظر گرفتن آن مناسک در بستر حیات اجتماعی مومنان است. آیینها معمولا سطوح مختلفی از زندگی درونی و فردی را با سطح کلان و جمعی به هم پیوند می دهند و از خلال این آیینهاست که حیات فرهنگی و اجتماعی مومنان برساخته میشوند. نمی توان یک آیین خاص را عامل اصلی برساخت همه زندگی دانست، بلکه در هر جامعه دینی، به فراخور میراث مذهبی آنان، نظامی از مناسک و آیین های مذهبی وجود دارد که هر منسک یا هر گروه از مناسک، کارکرد خاصی برای ساماندهی حیات مومنان دارد؛ از این منظر فهم شبهای احیاء نیز مستلزم فهم جایگاه آن در نظام مناسکی شیعی و اسلامی است. آیین های مذهبی مستلزم بزرگداشت یک مکان، یک شخصیت یا یک واقعه کلیدی هستند که نقشی حیاتی در برساخت و بازتولید نظامهای معنایی و جهانبینی آن مذهب دارند. این آیینها، بخشی معطوف به گذشته و بخشی معطوف به حال و بخشی نیز معطوف به آینده هستند. در سنت اسلامی - شیعی، میتوان بر اساس طیف زمانی، سه دسته از مناسک را بازشناسی کرد؛ دسته اول مناسکی هستند که منشاء جامعه دینی را تبیین و تعریف می کنند؛ مانند مراسم مربوط به شهادت حضرت علی (ع) که بیانگر نقطه عطف تفکر شیعی در حیات تاریخی و سیاسی آن است، همچنین مناسک حج که نمادی از مامن اصلی نزول وحی محسوب می شود. دسته دوم آیینهایی هستند که هرچند ارجاع اولیه آنها به گذشته است، اما در اصل بیانگر نوعی تلاش آیینی و منسکی برای معنادار کردن زمان حال هستند که در فضای شیعی مهمترین این آیینها، مناسک عزاداری محرم است. شاید بسیاری با این ایده اولیه مخالف باشند و در نقد این ادعا بگویند که مناسک عزاداری برای بزرگداشت واقعه عاشوراست، اما در اصل میتوان گفت که واقعه عاشورا فلسفه حیات اجتماعی شیعی طی تاریخ محسوب میشود، مناسکی که از خلال آن حیات فرهنگی و اجتماعی شیعی در زمان حال خودش، معنادار شده و نظام معنایی شیعی وارد زندگی بدنه جامعه میشود. به همین سبب مناسک عزاداری محرم، بیش از هرچیز در جهت معنادار سازی زندگی حال و زمان حال جامعه شیعی است. در این میان برخی از آیینها و مناسک هستند که معطوف به آینده بوده و حیات جامعه شیعی را در مسیر روبه جلو معنادار می کنند که مهمترین این آیین ها، نیمه شعبان و شبهای احیاء هستند. این دو آیین را می توان آیینهای امید دانست، آیین هایی که امید به آینده و انرژی لازم برای تحمل حال و گذار از آن به سمت آینده را در روان فردی و جمعی مومنان شیعی ایجاد می کنند. در این میان شبهای احیاء، بیانگر آیینی است که در آن تطهیر فرد و جامعه مذهبی صورت می گیرد، تطهیری که نه تنها معطوف پاک شدن گناهان و تقصیرهای مومنان است، بلکه مهمتر از همه در دل آن باوری مبنی بر رقم زدن تقدیر مطلوب و رهایی از رنجها نیز وجود دارد. به عبارت دیگر این دو آیین، نوید بخش آینده هستند؛ آینده ای بدون رنجها، بدون سرکوبها و محرومیتها. باید در نظر داشت که این طیف بندی آیینها، لزوما قطعی و نهایی نیست، بلکه هر کدام از این آیینها می توانند کارکردی در سایر جهات زمانی نیز داشته باشند، اما آنچه که در بالا آمد، وجه غالب این آیینها، دلالتهای آنهاست. از این منظر می توان در دین شناسی تطبیقی نیز وارد شد. تمام ادیان، متضمن این گونه شناسی اولیه آیینی هستند، لذا در همه ادیان، شبهای رقم خوردن تقدیر وجود دارد و همیشه نیز آیینهایی برای بزرگداشت این مقاطع زمانی و تلاش برای تقدیری ناب وجود دارد. به همین سبب شبهای احیاء را باید در این ساختار آیینی فهمید. از سوی دیگر، گاه آیینها به طور دقیق از یکدیگر منفک نمی شوند وعملا مرزهای آیینی تداخلها و توازیهایی با هم دارند. مثال این تداخلها و توازیها را می توان در شبهای احیاء شیعی دید، این شبها عملا از یکسو آیین عزاداری شهادت امام علی (ع) هستند و از سوی دیگر شبهای احیا (شبی برای تطهیر و تقدیر) هستند و همچنین در خلال این آیینها، عزاداری امام حسین (ع) و اصحابشان در کربلا انجام میشود و در نهایت متوسل به ائمه (ع) و بالاخص امام زمان (عج) نیز میشوند. به عبارت دیگر شبهای احیاء از این جهت نقطه عطف آیینهای شیعی است که تمام دسته بندی سه گانه فوق در آن متجلی است و گذشته و حال و آینده تاریخ قدسی شیعی به همدیگر پیوند خورده و حیات شیعی در منطق زمان قدسی و اساطیری اش معنادار میشوند. به عبارت دیگر چگالی آیینی این شبها در حداکثر خودش قرار دارد و استقبال جامعه شیعی به این آیینها نیز ناشی از همین مساله است که هر کس می تواند درد و درمان خودش را در آن بجوید. از لحاظ فرهنگی طی چند دهه اخیر به واسطه رسانهیی شدن آیینها و سیطره تلویزیون بر این ایام آیینی، چند تغییر مهم و شاید نامناسب رخ داده است، که مهمترین آنها، نوعی تلاش ضمنی رسانهیی برای یکسان سازی آیینهای شیعی در ایران به واسطه رسانه ملی است. پخش مراسم خاص و برنامهها و مجالس مذهبی خاص، حداقل منجر به نوعی یکسان سازی و تحمیل الگوی آیینی واحد در سراسر کشور خواهند شد، الگویی که امکانات رسانهیی آن سبب شده برخی از مردم به جای رفتن به مسجد و حسینیه و ...، در منزل و پای تلویزیون به مراسم عزاداری یا احیاء بپردازند. سبک آیینیای که متناسب با زندگی قشری خاص از تهران است، بر سبک زندگی مردم بسیار متنوعی از سراسر ایران تحمیل میشود که عملا به تخریب و تضعیف سنتهای محلی و بومی آیینهای مذهبی منجر شده است. تقلیل و تضعیف سنتهای آیینی محلی، شاید زمینه ساز همان چیزی باشد که مسؤولان فرهنگی آن را تهاجم فرهنگی یا دین گریزی نام نهادهاند، دریغ از آنکه یکی از زمینه سازان اصلی این مشکل، رسانه ملی است. زمانی که رسانه ملی با تحمیل الگوی خودش از آیینها، منجر به تغییر ذائقه آیینی مردم میشود، به تدریج سبب کاهش نفوذ سایر آیینهای مذهبی در محیط زندگی آن مردم بر آنها میشود. به عبارت دیگر رسانه ملی سبب اختلال ارتباطات آیینی مردم با سنتهای مذهبی در محیط خودشان میشود. به همین دلیل باید اجازه داد شبهای احیاء در هر منطقه به سنت همان منطقه به ذائقه آیینی مردم همان منطقه و رنگ و لعاب فرهنگ همان مردم برگزار شود، تا بتواند کارکردهای مذهبی و فرهنگی خودش را به نحو مطلوب انجام دهد.» انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]