واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
تولید جهل به جای تولید علم وبلاگ > جعفریان، رسول - به نظر می رسد هزینه ای که برخی از اقوام و جوامع بابت تولید جهل می پردازند، بسیار بیش از مبالغی است که برای تولید علم هزینه می شود. این معیار مهمی در سنجش وضعیت علم در جامعه است.
از قدیم در میان علما اصطلاحی بود به عنوان «اغراء به جهل». در روزهای اول طلبگی، وقتی این تعبیر را می شنیدم، در باره معنای آن فکر می کردم. تشویق کردن مردم به جهل، کشاندن آنان به جهل، تشویق به خطا و اشتباه. شاید معنای نزدیک به آن فریب دادن مردم به جهل به عنوان علم است. این که تصور کنند، حقیقت امر این طور است، اما فی الواقع چنین نباشد. حدیثی هم از رسول (ص) نقل شده است که فرمود: «انّ من العلم جهلا»، نوعی از علم، جهل است. برای این جمله هم معنایی این چنین شده که برخی از انواع علم، فایده ای ندارد و با جهل برابر است، اما می تواند این معنا را هم داشته باشد که برخی از آنچه به عنوان علم به مردم داده می شود، عین جهل است، اما به اسم علم عرضه می شود، و این یعنی اغراء به جهل.
وقتی خطیبی یک ساعت حرف می زند، آن هم خطابی محض و بی قاعده و بی مبنا، رطب و یابس بهم می بافد، از انواع جدلهای دهن پرکن اما بی محتوا برای اثبات گزاره های خود استفاده می کند، و بیش از آن که در صدد واقع نمایی باشد، در صدد رسیدن به اهدافش است، این یعنی اغراء به جهل، یعنی تولید جهل به اسم علم.
همین کار در بسیاری از نوشته ها و مقالات، و به خصوص تبلیغات و رسانه های تبلیغی صورت می گیرد. در همه جای دنیا هم هست. اتفاقا در دنیای ما بیش از دنیای قدیم هست، زیرا آن اندازه که تبلیغات در دنیا ما اهمیت یافته و کاربرد دارد، هیچ زمانی در هیچ گوشه ای از دنیا، امکانش وجود نداشت. ولی نباید از یاد برد که در همه ادوار و در همه جای دنیا، باز هم در حد خود، همین اغراء به جهل بوده که راهگشای اربابان فکر و اندیشه و عمل و سیاست بوده است.
شما به هر اسمی که جلوی شفافیت عالمانه را بگیرید، و پرده ای از جهل در اطراف علم بکشید، چه به اسم تقدس باشد، چه به اسم مصلحت، چه به اسم منافع و یا هر چیز دیگر، در واقع نوعی اغراء به جهل کرده اید و علم را در پای جهل ذبح نموده اید.
به نظر می رسد برای سنجش وضعیت علم و دانایی در یک نقطه، بهتر باشد روی این نکته تکیه کنیم که در این جامعه، تولید علم بیشتر است یا تولید جهل؟ آنچه به عنوان دانش و دانایی به مردم ارائه می شود، حقیقت ماجراست، یا تصویری مشوّه و مشوّش از واقعیت با رنگ آمیزی شگفت و فروختن قورباغه رنگ شده به جای فولکس!
این که خداوند هم می فرماید: یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا و هم عن الاخرة غافلون، می تواند اشارتی به همین معنا باشد که کسانی دانشی صوری از حیات دنیا که مصداق فریبندگی است دارند اما از آخرت یا حقیقت ماجرا غفلت دارند.
اگر واقعا چیزی علم باشد، دارای نفع است، و وقتی از خداوند می خواهیم دانشی به ما عطا کند که سودمند باشد، معنایش این است که باید در پی علم حقیقی و واقعی باشیم نه جهلی که به اسم علم به ما عرضه می شود. اللهم ارزقنی علما تنفعنی به. و مهم تر از اینها آن سخن که فرمود: اللهم ارنا الاشیاء کما هی. خداوندا! به من اشیاء را چنان بنما که هست. صد البته مقصودم از حقیقی باز، بازی های فکری صوفیانه نیست که به اسم حقیقت یابی، قرنها ما را به دنبال نخود سیاه فرستادند و از علم و دانش دور کردند و میلیونها طالب حقیقت را در خانقاه ها با اوراد و اذکار ساختگی، به انحطاط کشاندند.
برای معلمان و استادان و نویسندگان و رسانه ها این مهم است که وقتی مطلبی عرضه می کنند، حقیقت امر است یا سرهم بندی مشتی اصطلاح و جدل به هدف کشاندن مردم به سوی چیزی که واقعی نیست. این خطر همان طور که در منطق قدیم هم آمده، برای خطیبان و شاعران و کسانی که سروکار با این امور دارند، بیش از دیگران است.
متن های بافتنی، شامل متونی که هزاران کلمه و تعبیر کنار هم چیده می شود و به جز عبارت پردازی هیچ گونه واقع نمایی ندارد، متنی است که برای تولید جهل به کار می رود. هزاران حدیث جعلی در میان متون اسلامی که امروز سبب گمراهی شمار زیادی از مسلمانان شده، و اذهان آنان را بسته، در شمار همان تولید جهل است که نیازمند دقت های عالمانه اصحاب حدیث است، اما مع الاسف حتی با وجود برخی از کارها، آن احادیث ساختگی همچنان در صحنه عمل فعال است، نمونه اش صدها حدیث در فضائل اهل الشام که امروزه منشأ همین فتنه گری ها شده است. این تاثیر تولید جهل است و بس.
در این میان، مردمی هم که عادت به «اغراء به جهل» دارند، مقصرند. آنها که پای سخن هر خطیبی می نشینند و صدایشان به اعتراض در نمی آید، آنها که هر تبلیغی را می شنوند، اما نسبت به محتوای نادرست آن اعتراض نمی کنند، مردمی که عادت به «نقد کردن» ندارند، اینها هم در تشویق آنها که اغراء به جهل می کنند، مقصرند. این که معاویه بتواند باطل خویش را حق جلوه دهد و علی (ع) نتواند حق خویش را به مردم بنمایاند، حکایت از مردمی دارد که «فریب خورده» هستند و «جهل» را بر «علم» ترجیح می دهند. یک جامعه وقتی در تشوق به جهل و فریب به آن از حد خارج شد، همچنان ته چاه خواهد ماند و در اثر دست و پا زدن بیهوده خود، نابود خواهد شد.
نباید تردید کرد که روزانه، حجم تولید جهل، هزاران برابر تولید علم است، فریب کاری های عمدی، نفهمی های غیر عمدی، اصول موضوعه بی پایه، سنت های جاهلانه جا افتاده، اخلاقیات فاسد حاکم بر مناسبات، و دهها عامل دیگر که زمینه توسعه و تولید جهل هستند و از علم پرهیز دارند.
به نظر می رسد، سهم تولید جهل وهزینه ای که از درآمد خالص و ناخالص ملی صرف آن می شود، بسیار بسیار بی از هزینه ای است که برای تولید علم بکار می رود. مردمی که جهل پذیری را اصل اولیه خود کرده اند، هیچ گاه راه ترقی را نخواهند رفت. برای این کار باید فکری کرد و معیارهای درست علم و جهل را به مردم شناساند و قدرت نقادی را در آنان تقویت کرد.
جمعه 27 تیر 1393 - 13:13:06
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]