تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820950079
به جای دختر خارجی، برادر پاسداری را تحويلم دادند!
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
به جای دختر خارجی، برادر پاسداری را تحويلم دادند!
يهو شنيدم يكي از پاسداران كه ظاهرا مسئول بقيه بود، خطاب به يكي از اعضاي گروه تخليه گفت : " چيسي " را يادتون نره ... ". با شنيدن نام "چيسي " پيش خودم گفتم حتمآ يكي از خانم هاي گزارشگر ، تركش خورده...
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، آن چه خواهید خواند خاطره ای است لطیف از یکی از براردان نیروی هوایی ارتش که سوابق درخشانی در سال های دفاع مقدس به نام خود ثبت نموده است. کاپیتان مدرسی ، امروز با کهولت سن و بیماری های ناشی از ضعف جسمانی خود دست و پنجه نرم می کند اما هنوز طبع لطیف و شوخ خود را حفظ کرده است. برای سلامتی اش دعا می کنیم: هر كسي ممكنه تو زندگيش ، دچار توهم و اشتباه بشه .. گاهي اوقات اين اشتباهات باعث دلخوري مي شه و گاهي هم جنبه طنز به خودش مي گيره .... آن چه كه قصد دارم براتون تعريف كنم ، ماجراي طنزيه كه در ايام جنگ برام رخ داد ، و فكر مي كنم هيچگاه از خاطرم نره .. در اوج جنگ بوديم . يكي از ماموريت هاي ما ، حمل مجروحين جنگي به تهران و شهرستان ها بود . همان طور كه مي دانيد ، هواپيماي سي - ۱۳۰ ، چند منظوره است . يعني هم قابليت حمل بار و مسافر را داره ، هم مي تونه چتر باز با تجهيزاتشون رو حمل كنه ، هم قادره با زدن برانكارد داخلش ، تبديل به آمبولانس هوايي بشه .نقش آمبولانس اين هواپيما ، خيلي كمك به نجات جان رزمندگان مي كرد . و رسوندن به موقع اين عزيزان به مركز استان ها و بيمارستان ها ، از جمله وظايف ما در ماموريت هاي جنگي بود . بخاطر همين موضوع در اكثر فرودگاه هاي كشور ، گروه هايي به نام " ستاد تخليه " اين وظيفه را بعهده داشتند. البته اين نكته را هم اضافه كنم ، وقتي ما به فرودگاهي براي حمل مجروحين جنگي مي رفتيم ، تا تكميل شدن ظرفيت هواپيما ، خدمه به نوعي خود را سر گرم مي كردند .بعضي ها به كافه ترياي فرودگاه مي رفتند و با نوشيدن يك فنجان قهوه يا چاي ، خستگي را از تنشان بيرون مي اوردند . برخي هم با مجروحاني كه حال حرف زدن داشتن ، به گفتگو مي نشستند .ولي من عادت داشتم به جاي حرف زدن و قهوه خوردن ، در حمل مجروحين به بچه هاي ستاد تخليه كمك نمايم . و اعتقادم بر اين بود كه ، حتي ده دقيقه زود رسيدن ، باعث نجات جان چند نفر مي شه ... خب حالا كه با حال و هواي آن ايام آشنا شديد ، با اجازه تون به اصل ماجرا مي پردازم : در يكي از روزهايي كه صدام حسين نامرد ، حسابي به خاك ما تجاوز كرده بود و بچه هاي دلير رزمنده ما در گير دفاع از خاكمون بودند ، ما ماموريت داشتيم از اين ور دارو و آذوقه ببريم و در مراجعت زخمي ها را با خودمون به تهران بياريم . راستش رو بخواهيد ، زمان ماموريت رو يادم رفته ! مكانش هم غرب كشور بود . بين فرودگاه سنندج يا كرمانشاه هم شك دارم ! ولي فكر مي كنم كرمانشاه بود . ما طبق معمول با هزار مكافات نشستيم .اما چرا مكافات ؟ واقعيت اينه كه بخاطر نزديكي اين منطقه به خاك عراق ، مرتب جنگنده هاي دشمن بمباران مي كردند و يا شيميايي مي زدند . اينه كه هميشه وضعيت اين منطقه " قرمز " بود . و ما براي اجتناب از آتش خودي ها ، قبلش اعلام مي كرديم كه وضعيت را " سفيد " اعلام كنند تا ما بشينيم !! تازه ستون پنجم هم در اين منطقه زياد بود . نا كس ها به هيچ كس رحم نمي كردند. به محض نشستن هواپيما ، گروه هاي مستقر در فرودگاه سريع محموله را تخليه كردند ، و نوبت به آوردن مجروحين به داخل هواپيما شد . همانطور كه اشاره كردم ، من همراه خدمه نرفتم و در آوردن مجروحين كمك مي كردم . صداي ناله از هر طرف بلند بود ... يكي پا نداشت ، يكي دستش قطع شده بود . يكي شكمش گلوله خورده بود ... بعضي ها هم در شرايطي كه سرم به بدنشون وصل بود و خون زيادي ازشون بيرون ميامد ، در حال نماز خوندن بودند . ما مي گفتيم : برادر وقت گير آوردي ؟ ترو خدا بجومب ..الان دوباره مي زنند و اين بار همه مون ناك اوت مي شيم ! در حالي كه تند تند زخمي ها رو از سالن به سوي هواپيما مي آوردم ، يهو شنيدم يكي از پاسداران كه ظاهرآ مسئول بقيه بود ، خطاب به يكي از اعضاي گروه تخليه گفت : " چيسي " را يادتون نره ... "چيسي " را حتمآ با اين هواپيما بفرستين . با شنيدن نام "چيسي " پيش خودم گفتم حتمآ يكي از خانم هاي گزارشگر ، تركش خورده . بهتره برم اونو من بيارم . تا هم كمي زبون انگليسي بلغور كنم .يه كم هم از كارش بپرسم .يكي نبود بگه آخه مرد حسابي .به تو چه ؟!! حالا چه وقت تمرين زبونه ؟!! در اين گير و دار بود كه اومدم زرنگي هم بكنم . پيش خودم گفتم ، اگه تنها برم كه اين خانم چيسي را بيارم ، سر ديگه برانكارد را حتمآ يكي از برادران سپاه مي گيره و اگه ببينه كه دارم با اين خانوم حرف هم مي زنم ، اگه هيچي هم نگه ، اينقدر چپ چپ به من نيگا مي كنه كه حرف زدن معمولي رو هم يادم ميره ، چه برسه زبون خارجي .اين بود كه بدو بدو رفتم سراغ يكي از همكارانم كه داشت قهوه مي خورد . اسمش سرهنگ قوي پنجه بود . او يكي از بهترين خلبانان پايگاه بود .با او رو در واسي نداشتم . در حال دويدن هي پشت سرم رو نيگا مي كردم كه خداي نكرده كسي نره " چيسي " خانم را حمل كنه . نذاشتم سرهنگ طفلي قهوه اش را تموم كنه . به عبارتي زهرش كردم . جريان را سريع بهش گفتم و دو نفري رفتيم داخل بيمارستان صحرايي . از اولين پاسدار پرسيدم " چيسي " كجاست ؟ با انگشت دست انتهاي سالن را نشونم داد .براي اين كه صد در صد مطمئن بشم ، بار ديگه از برادري ديگر اين سئوال را نمودم . او هم همون نقطه را نشوونم داد . قند تو دلم داشت آب مي شد . به سرهنگ گفتم موقع آوردن تند تند قدم هايت را بر نداري تا بتونم كمي حرف بزنم . خلاصه به انتهاي سالن رسيديم . ولي من هيچ خانمي را نديدم .پيش خود گفتم ديدي بردنش ؟!!. از مسئول بخش با ناراحتي پرسيدم برادر جان چيسي كجاست ما اومديم كه ببريمش . انتظار داشتم كه ناراحت بشه و بگه آخه به شما چه مربوط است ؟ يا چيزي تو اين مايه ها .ولي با كمال تعجب ديدم ، نه تنها ناراحت نشد ، بلكه خيلي هم دوعامون كرد كه خدا خيرتون بده . اجرتون با آقام امام حسين ( ع) .و رفت در اطاق كوچكي را باز كرد و گفت بفرمائيد ."چيسي " را اين جا مي زاريم تا از بقيه جدا بشه . ولي ديدم از خانم خارجي خبري نيست . در عوض يك برادر پاسدار را نشون دادن كه اين چيسي است !! يعني چي ؟ مگر ما با اينا شوخي داريم .؟ طاقت نياوردم و خطاب به مسئول برادران گفتم ..... چيسي اينه ..؟ گفت آره برادر .گفتم .گفتم :آخه اين كه چيسي نيست ؟ گفت چيسي همين است . وقتي ديد ما مات و مبهوت مانديم گفت : رزمندگاني كه گلوله يا تركش به معده يا مثانه آن ها اصابت مي كنه .براي خروج مايعات و ادرار ، ما اين دسنگاه چيسي را بهش وصل مي كنيم .ديگه بقيه حرف هاش رو نشنيدم ... فقط دهان آن برادر را مي ديدم كه تكان مي خورد .وقتي به خود اومدم ديدم يك سر برانكارد دست من است . و سر ديگش را سرهنگ قوي پنجه تو دستش گرفته .سرهنگ خطاب به من گفت :بهروز! گفتي يواش يواش گام بردارم ؟ تا شهدا با شهدا
۲۳/۰۴/۱۳۹۳ - ۱۶:۱۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]
صفحات پیشنهادی
حکایت دختری که جوانی را به بهانه خواستگاری به خانه خلوت خودکشاند و برادراتش او را بازنجیرکتک زدند!
حکایت دختری که جوانی را به بهانه خواستگاری به خانه خلوت خودکشاند و برادراتش او را بازنجیرکتک زدند جامعه > حوادث - روزنامه خراسان نوشت جوان ۲۴ ساله که به اتهام سرقت در دايره تجسس کلانتري مورد بازجويي قرار گرفته بود در تشريح ماجراي ورود به منزل شاکي گفت من کارگر يکشبکههای فاسد، جایی برای انتقامگیری دختر دانشجو
حسادت دختر نخبه دردسرساز شد شبکههای فاسد جایی برای انتقامگیری دختر دانشجو رییس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات پایتخت از دستگیری دانشجوی حسودی خبرداد که اقدام به انتشار شماره تلفن دخترهای همکلاسیاش در شبکههای غیراخلاقی و مبتذل موجود در اینترنت کرده بود جام جم سرا سرهنگ محمدموي دختر مردم را بكشيد، يك موزه جايزه بگيريد!
موي دختر مردم را بكشيد يك موزه جايزه بگيريد شهرداري تهران قصد دارد خانه نورالدين زرينكلك را به موزه انيميشن تبديل كند به گزارش جوان عبدالحسين مختاباد عضو شوراي شهر تهران با اعلام اين خبر گفت نورالدين زرينكلك كه مدتي است از ايران رفته ملكش را فروخته است كه ما در تلاش هستيمدر مسجد المهدی مراسم ختم برادر حسین محمدی برگزار شد
در مسجد المهدیمراسم ختم برادر حسین محمدی برگزار شدمراسم ختم برادر حسین محمدی عصر امروز در مسجد المهدی برگزار شد به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس مراسم ختم برادر حسین محمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام عصر امروز در مسجد المهدی برگزار شد در این مراسم علی لاریجانی رئیس مجلس شوجابجايي ترياک در پوشش بار پياز
۱۳ تير ۱۳۹۳ ۱۹ ۵۱ب ظ جابجايي ترياک در پوشش بار پياز يك باند سوداگر مرگ كه قصد داشتند 27 کيلو و 800 گرم ترياك را در پوشش بار پياز از استان هاي جنوبي کشور به لرستان و همدان منتقل كنند دستگير شدند به گزارش خبرگزاري موج سرهنگ علي احمدي تبار درباره اين خبر گفت در پي گزارش واصکشف 1710 کارتن ظروف آشپزخانه قاچاق در پلدختر
۱۳ تير ۱۳۹۳ ۱۹ ۴۷ب ظ کشف 1710 کارتن ظروف آشپزخانه قاچاق در پلدختر فرمانده انتظامي شهرستان پلدختر لرستان از کشف يک محموله قاچاق ظروف آشپزخانه به ارزش چهار ميليارد ريال در اين شهرستان خبر داد به گزارش خبرگزاري موج از خرم آباد سرهنگ رضا داودي با اعلام اين خبر گفت ماموران آگفروریختن پل در شهر میزبان جام جهانی فوتبال دو کشته بر جای گذاشت
فروریختن پل در شهر میزبان جام جهانی فوتبال دو کشته بر جای گذاشتبر اثر فروریختن یک پل نیمه ساز بر روی اتوبانی در شهر بلوهوریزونته برزیل دو نفر کشته و 25 تن دیگر زخمی شدند به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از شبکه خبری بیبیسی شب گذشته فروریختن یک پل نیمهکاره بر روی اتوبانی پرترددمدال برنز جایزه بزرگ چین برای تکواندوکار ایران/ سجاد نتوانست انتقام بگیرد
مدال برنز جایزه بزرگ چین برای تکواندوکار ایران سجاد نتوانست انتقام بگیرد نماینده سنگین وزن تکواندوی ایران عصر امروز جمعه 13 تیر به مدال برنز رقابت های جایزه بزرگ و انتخابی المپیک دست یافت به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران در نخستین روز رقابت های گرندپریکس چین در شهر سوگرایش 33 درصد دختران ایرانی به تجرد گرایی
گرایش 33 درصد دختران ایرانی به تجرد گرایی یک جامعه شناس گفت ارزشها و هنجارهای فرهنگی در حال فرد ریختگی است و در حال حاضر 33 درصد دختران به تجرد گرایی گرایش یافتند امان الله قرایی مقدم جامعه شناس در گفتگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران گفت علت بیشتر آسیبهای اجتماعتصادف یک دستگاه خودرو پراید و هیوندا آزرا در بهشهر 2 مصدوم بر جای گذاشت
تصادف یک دستگاه خودرو پراید و هیوندا آزرا در بهشهر 2 مصدوم بر جای گذاشت ساری - ایرنا - مدیرعامل سازمان آتش نشانی بهشهر گفت تصادف یک دستگاه خودرو پراید و هیوندا آزرا در بلوار سراسری بهشهر منجر به مصدومیت شدید دو سرنشین پراید شد حسین سراجی روز جمعه در گفت و گو با خبرنگار ایتوجه به جایگاه پرستاران در ارتقاء کیفیت درمانی الزامي است
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی مازندران توجه به جایگاه پرستاران در ارتقاء کیفیت درمانی الزامي است معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی مازندران با تاکید بر حفظ کرامت بیمار و پرستار افزود برای ارتقاء کیفیت درمانی و رضایتمندی بیمار باید به جایگاه پرستاری اهمیت ویژه ای داده شود به گدختران غربی برای هیجان به سوریه میروند
جامعهشناس سوری دختران غربی برای هیجان به سوریه میروند پس از شروع بحران سوریه عده زیادی از اتباع غربی برای جنگ با دولت سوریه راهی این کشور شدند اما نگرانی اصلی مقامات اروپایی از دختران جوانی است که به سوریه میروند و هر روز بر تعداد آنها اضافه میشود به گزارش گروه وبگردیکامبیز دیرباز و عکس دخترش بر روی پیراهن/ عکس
کامبیز دیرباز و عکس دخترش بر روی پیراهن عکس جام نیوز 1393 4 13همه بلاهایی که سر دختر یتیم ایرانی آمد...
همه بلاهایی که سر دختر یتیم ایرانی آمد سرگرم بازي هاي کودکانه بودم که پدرم را در يک حادثه ناگهاني از دست دادم درست زماني که بايد دستان پرمهر پدر را بالاي سرم احساس مي کردم و نيازهاي اوليه کودکانه ام را در آغوش با محبت او جست وجو مي کردم دست تقدير پدر را از من گرفت و من براي رمرگ دختر 4 ساله به دلیل برق گرفتگی در پارک
مرگ دختر 4 ساله به دلیل برق گرفتگی در پارک دختر 4 ساله ای که به همراه خانواده به یکی از بوستان های نزدیک خانه خود در قم رفته بود به علت برق گرفتگی توسط تیر چراغ برق داخل بوستان از دنیا رفت که به همین علت تا کنون برخی از مسئولان شهرداری قم بازداشت شده اند آفتاب پنج شنبه شب هفتمهدوی: بدون استرس مقابل لهستانیها بازی میکنیم/جایگزینان شهرام مطمئن هستند
مهدوی بدون استرس مقابل لهستانیها بازی میکنیم جایگزینان شهرام مطمئن هستند پاسور تیم ملی والیبال کشورمان گفت با توجه به آنکه به مرحله نهایی راه پیدا کردهایم از نظر روحی در شرایط ایدهآلی هستیم و برای 2 بازی پایانی مرحله مقدماتی آمادهایم مهدوی در گفتگو با خبرنگار ورزشی باشگامرگ جنجال برانگیز دختر بچه 4 ساله قمی
مرگ جنجال برانگیز دختر بچه 4 ساله قمی دختر 4 ساله ای که به همراه خانواده به یکی از بوستان های نزدیک خانه خود در قم رفته بود به علت برق گرفتگی توسط تیر چراغ برق داخل بوستان از دنیا رفت که به همین علت تا کنون برخی از مسئولان شهرداری قم بازداشت شده اند به این مطلب امتیاز دهید به-
گوناگون
پربازدیدترینها