واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۹
کمی به دور و برمان نگاه کنیم. در این میان نانآوران کوچکی نیز هستند که نه دست پرمهری آنها را نوازش میکند و نه آغوشی برای حمایتشان باز شده است. نمیخواهیم بوسه بر انگشتان کوچکشان بزنیم، تنها کمی تامل کافی است! به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- منطقه خراسان شمالی- کارگاههای کمنور زیرزمینی، مغازههای کوچک صنعتی، واحدهای تولیدی، تعمیرگاهها و .... هزاران هزاران کودک را در خود میبلعد، بیآنکه نگاهی نگران عاقبت آنها را جستوجو کند. این روزها چشمها به روی کودک کار بسته مانده و اذهان پرادعای برخی مسوولان به روی هزاران کودکی که پنهانی کار میکنند و مورد انواع بهرهکشیها واقع میشوند، خنثی مانده است. فریده یکی از این کودکان است که با انگشتان ماهر خود بهترین گلیم را در یکی از مناطق حواشی شهر بجنورد در انباری منزل نقش میزند، تا شاید بتواند کمک خرج پدر و مادر خود باشد و بخشی از هزینه تحصیل خود را در بیاورد، صبح مدرسه میرود و بعد از ظهر بر روی دار جان میکند تا بتواند نان آوری کند، اما باز هم نان خور خانه محسوب میشود، اگر نگاهی به چهرهاش بیندازیم کودکیاش در پشت آن دار مخفی مانده و مانند یک مرد در حال تلاش و کار کردن است. رضا یکی دیگر از کودکان بکار گمارده شده است که زیر سایه درخت دراز کشیده و منتظر توقف مسافری برای خرید یخ است. پدرش قبلا کارگاه قالی بافی داشته و ورشکست شده و هم اکنون بنایی میکند. روزی صد هزار تومان یخ میفروشد، اما فقط 10 هزار تومان حقوق می گیرد تا بتواند بخشی از هزینه زندگی را به دوش بکشد.آرزویش داشتن یک موبایل است. میگوید سال پیش در یک شیشه بری کار میکردم تا بخشی از حقوقم را برای خرید گوشی موبایل کنار بگذارم، اما پدرم قسط و قرض زیادی داشت و همه پولی که درآوردم را به او برگرداندم. بهزاد سیاه سوخته از نوک انگشتان پا تا سر در روغن ماشین فرو رفته، سالهاست که به علت نداری از صبح خروس خون تا بوغ سگ مشغول به کار کردن است، انواع کارها را در صافکاری، کارواش و...تجربه کرده است. حقوقش در کارواش 800 هزار ریال بوده اما از آن جا بیرون آمده و در تعمیرگاه کار میکند و هیچ حقوقی هم نمیگیرد. بهزاد در حالی که در حال روغن کاری یک قطعه از ماشین است، میگوید: چون در کارواش فقط کارگری میکردم و هیچ حرفهای یاد نمیگرفتم بیرون آمدم، در تعمیرگاه کار میکنم تا حرفهای خاص یاد بگیرم و شاید بتوانم در آینده مغازه تعمیرگاه بزنم. رضا که با یک پارچه روغنی در حال خشک کردن روغنهای اطراف کاسه نمد است، ادامه میدهد: حقوق پدرم فقط 200 هزار تومان است و آن هم یارانه است و نمیتواند هزینه تحصیل من را بدهد، رشته برق را در هنرستان میخوانم و میخواهم رشته مهندسی برق را در دانشگاه بخوانم، پس باید سخت کار کنم تا کمک خرج خانه باشم و هزینه تحصیل خودم را دربیاورم. بهزاد در جواب کارفرمای خود که با تعجب میپرسد که تو با حقوق 800هزار تومان از کارواش بیرون آمدهای و اینجا با حقوق هیچ، کار میکنی، میگوید: در این تعمیر گاه چندین نوجوان دیگر نیز به این صورت کار میکنند که حقوق نمیگیرند. وی ادامه میدهد: یکی از این بچهها طلب حقوق بیشتر را کرده، اما چون در اینجا آنها کار یاد میگیرند، گفتهاند خبری از حقوق زیاد نیست و اگر ناراحت هستی میتوانی بیرون بروی. امثال این افراد و هزاران هزار کودک کار در شهر بجنورد و کشور زیاد است، اما عدهای با زبالهگردی، دستفروشی یا تکدیگری در سر چهارراهها به چشم میآیند و عدهای هم پنهان و آرام تلف میشوند. در میان همین جان کندنهای بیوقفه کودکان، کسی اشارهای به وضعیت کودکان کار نمیکند. مدیر روابط اداره کار اداره کل کار، تعاون و رفاه اجتماعی در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه خراسان شمالی، میگوید: تعریف کودکان کار با کودکان به کار گماشته شده متفاوت است، بطوریکه کودک کار دارای کارفرمای مشخصی نیست، اما کودکان بکار گمارده شده دارای کارفرمای مشخصی هستند. قربان نباتیان میافزاید: کودکان بکار گمارده شده نباید در مکانهایی همچون کورههای آجرپزی و جوشکاری کار کنند، اما فعالیت آنها در مکانهایی همچون تعمیرگاهها معذوریت ندارد. وی با اشاره به اینکه کودکان کمتر از 15سال اجازه کار کردن در این مکانها را ندارند، ادامه میدهد: تعداد این افراد در این استان کم است و اگر آنها در این مکانها مشغول بکار هستند، بیشتر جنبه کمک به پدر و مادر دارد. نباتیان تاکید کرد: بازرسان ما در مکانهای مختلف بازرسیها را انجام میدهند و در صورت عدم رعایت قوانین و مقررات از سوی کارفرما، با آنها برخورد خواهد شد. وی تعداد برخوردهای انجام شده در سال گذشته را حدود پنج الی شش مورد بیان میکند. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]