واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
«دی.ان.ای» اسرائیل به دنبال اشغالگری است
امتناع اسرائيل از صلح ريشههای بسيار عميقتری دارد و در «دی.ان.ای» اش، در دستگاه گردش خونش، در دليل وجودیاش، و در بدویترين اعتقاداتش جای دارد.
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس بین الملل جام نیوز، گيدئون لِوی (Gideon Levy)، مفسر و روزنامهنگار «هاآرتص» در نوشتاری به روند صلح اسرائیل و فلسطین پرداخته است. ضمن اینکه این نوشتار به زبان های عربی و عبری نیز به طور جداگانه در وب سایت های دیگر منتشر شده است. در بخش هایی از این نوشتار آمده است: «اسرائيل خواهان صلح نيست. هيچ وقت اين چنين آرزو نداشتهام که ثابت شود آنچه در اينجا مینويسم، اشتباه باشد. امّا قرائن و شواهد روی هم تلنبار میشوند. در واقع، میتوان گفت که اسرائيل هيچ وقت خواهان صلح نبوده است؛ منظور يک صلح عادلانه است، صلح بر اساس سازشی عادلانه برای هر دو طرف. درست است که در زبان عبری سلام معمول بين مردمان همان «شالوم» (صلح) است – شالوم هنگامی که همديگر را میبينند و شالوم به هنگامی که همديگر را ترک میکنند. تقريباً همۀ اسرائيلیها دم به ساعت تکرار میکنند که خواهان صلحاند، و البته که چنين است. امّا منظور آنها چنان صلحی نيست که با عدالت همراه باشد، که بی آن، نه صلحی هست و نه خواهد بود.» «اسرائيلیها خواهان صلحاند، نه عدالت؛ آنها خواهان صلحی که بر ارزشهای جهانشمول مبتنی باشد، نيستند. بدين ترتيب، حاصل چنين ترجيعبندی است «صلح، صلح، در حالی که صلحی در کار نيست.» و قضيه به همين جا ختم نمیشود : در سالهای اخير اسرائيل حتّی از آرزوی برقراری صلح هم فاصله گرفته و يک سره از آن نااميد شده است. صلح از دستور کار اسرائيل محو شده و جای خود را يا به اضطرابهای جمعی داده است که منظماً به جامعه تزريق میشوند، و يا به امور شخصی و خصوصی که بر هر چيز ديگر اولويت دارند.» «امّا حقيقت اين است که، اسرائيل هيچ وقت واقعاً خواهان صلح نبوده است. اسرائيل هيچ وقت، حتّی برای يک لحظه، با فلسطينیها به عنوان انسانهائی با حقوق برابر رفتار نکرده است. اسرائيل هرگز نسبت به مصيبت فلسطينیها به عنوان يک مصيبت انسانی و ملّیِ تفاهمی نشان نداده است.» «در اين ميان، انکارناپذيرترين دليل اين که اسرائيل خواهان صلح نيست، و خواهان ادامه پروژۀ شهرکسازی در اراضی اشغالی است. از همان آغاز اين پروژه، هيچ بوتۀ آزمايشی چنين با قطعيت و دقت نیّات واقعی اسرائيل را آشکار نکرده است. به عبارت ساده : سازندگان اين شهرکها، در پی تحکيم بخشيدن به اشغالاند، و بنا بر اين صلح نمیخواهند. تمام داستان در اين دو کلمه خلاصه شده است.» «با فرض عقلانی بودن تصميمات اسرائيل، نمیتوان پذيرفت که ساختن شهرکها در اراضی اشغالی با خواست صلح سازگار باشد. هر نوع اقدام برای خانهسازی، هر خانۀ پيشساخته و هر بالکن، به معنی مردود دانستن صلح است. اگر اسرائيل میخواست که از طريق توافقهای اسلو به صلح دست يابد، میبايست حداقل ساختن شهرکها را به ابتکار خود متوقف میکرد. اين که چنين اقدامی صورت نگرفت، ثابت میکند که توافقهای اسلو فريبکارانه بودهاند و يا در نهايت، روايتی از يک شکست اعلام شده. اگر اسرائيل در طابا، در کمپ ديويد، در شرمالشيخ، در واشينگتن و يا در بيتالمقدس میخواست به صلح دست يابد، میبايست قبل از هر چيز به ساختن شهرکها پايان دهد. بدون هيچ قيد و شرطی و بدون هيچ انتظاری. اين واقعيت که اسرائيل چنين نکرد دليل آن است که خواهان صلح عادلانه نيست.» «امّا شهرکها تنها يک محک برای دريافت نیّات اسرائيل به شمار میروند. امتناع اسرائيل ريشههای بسيار عميقتری دارد و در «دی-ان-اِی» اش، در دستگاه گردش خونش، در دليل وجودیاش، و در بدویترين اعتقاداتش جای دارد. در آنجاست که، در عميقترين لايهها، اين مفهوم نهفته است که اين سرزمين تنها برای يهوديان در نظر گرفته شده است. در آنجاست که، در عميقترين سطح، پيام «اَم اشگولا» (am sgula) - «قوم ارزشمند خدا» - و «خدا ما را برگزيد»، جای گرفته است. در عمل، اين پيام به اين صورت معنی شده که، در اين سرزمين يهوديان مجازند به انجام هر کاری که برای ديگران ممنوع است، دست بزنند. نقطۀ عزيمت اين است و از اين نقطه راهی به سوی صلح عادلانه نيست. آنجا که نام بازی سلب هويت انسانی از فلسطينیهاست، آنجا که سياست شيطانی جلوه دادن فلسطينیها هر روز و هر روز به مردم حقنه میشود، راهی برای نيل به صلح عادلانه موجود نيست. کسانی که متقاعد شدهاند که هر فلسطينی آدم مظنونی است و هر فلسطينی میخواهد «يهودیها را به دريا بريزد»، هرگز با فلسطينیها صلح نخواهند کرد. بيشتر اسرائيلیها متقاعد شدهاند که اين دو نظر حقيقت دارند.» «در دهۀ گذشته، هر دو ملّت از هم جدا شدهاند. جوان معمولی اسرائيلی هيچ وقت همتای فلسطينی خود را نمیبيند، مگر در دوران خدمت سربازیاش(آن هم در صورتی که خدمتش را در سرزمينهای اشغالی انجام دهد). جوان معمولی فلسطينی هم هرگز همسن و سالهای اسرائيلی خود را نمیبيند، مگر در لباس سرباز عصبیای که بر سرش داد میکشد، يا نصف شب به خانهاش هجوم میبرد، و يا در هيئت يکی از ساکنان شهرکها، زمينش را غصب میکند و يا بيشهاش را به آتش میکشد.» «اسرائيل هنوز اين واقعيت را هضم نکرده است که برای فلسطينیها، مرزهای ۱۹۶۷ مادر همۀ مصالحهها و خط قرمز عدالت (يا عدالت نسبی) است. برای اسرائيلیها، مرزهای ۱۹۶۷، «مرزهای خودکشی»است. به همين دليل است که حفظ وضعيت موجود به هدف واقعی اسرائيل، به مهمترين اصل سياست اسرائيل، و تقريباً به غايت نهائی آن تبديل شده است. امّا مسئله اين است که وضعيت موجود تا ابد قابل دوام نيست. از لحاظ تاريخی، کمتر ملّتی بوده است که بدون مقاومت به اشغال تن در داده باشد. جامعۀ بينالمللی نيز سرانجام روزی در مورد اين وضعيت قاطعانه به صدا درخواهد آمد و اين به صدا درآمدن با اقدامات تنبيهی همراه خواهد بود. از اين همه به اين نتيجه میرسيم که هدف اسرائيل واقعبينانه نيست.» «چنانکه ملاحظه میشود، تصوير غمانگيزی است. در اين تصوير هيچ پرتوی از اميد نمیتوان يافت. اسرائيلیها اشغال را میخواهند، نه صلح.» 310
۲۰/۰۴/۱۳۹۳ - ۱۷:۲۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]