تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819757823




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت محسن رضایی از کودتای نوژه: نیم ساعت از شروع کودتا گذشته بود که اطلاعات گرفتیم


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
روایت محسن رضایی از کودتای نوژه: نیم ساعت از شروع کودتا گذشته بود که اطلاعات گرفتیم

روایت محسن رضایی از کودتای نوژه: نیم ساعت از شروع کودتا گذشته بود که اطلاعات گرفتیم
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشتی با عنوان "کودتا و شیر مادر" در سایت شخصی خود به تحلیل کودتای نوژه پرداخت.
به گزارش نامه نیوز، متن این یادداشت به شرح ذیل است: اوائل تیرماه سال 1359درخیابان ایران به دیدار رهبر انقلاب که در آن زمان نماینده حضرت امام درارتش بودند، رفتم . به ایشان گفتم که اطلاعات ما رد و خط یک کودتا را درارتش پیدا کرده است ، جنابعالی درجریان باشید واگر می توانید به ما کمک کنید. آن موقع من مسئول اطلاعات سپاه تنها نهاد اطلاعاتی کشور بودم . ایشان فرمودند، توضیحات بیشتری بدهید، من برخی از سرنخ‌ها و اطلاعاتی که ازجلسات کودتاچیان داشتیم را به ایشان گفتم، ایشان پرسید چه مقدار جدی است؟ من گفتم که کودتا قطعی است ولی زمان شروع و نقطه آغاز را هنوز کشف نکرده‌ایم، با ایشان خدا حافظی کردم و رفتم. هر روز که می گذشت اطلاعات ما کامل می‌شد، ولی از این‌که زمان شروع و نقطه آغاز کودتا را کشف نکرده بودیم بسیار نگرانی داشتیم . یک‌روز تصمیم گرفتیم که چند نفر از افراد کودتا را دستگیر کنیم، این کار عیب بزرگش این بود که آنها متوجه شده و احتمالا اقدام به فرار می کردند و یا آن‌که دست به کارهایی می زدند که آسیب‌هایی را بوجود می آورد. درهمین حالت بودیم که رهبر انقلاب تلفنی با من تماس گرفتند و گفتند پیرو صحبت‌های آن روز شما یک خلبانی آمده و چیزهای مشابه آن صحبت‌ها را بیان می‌کند. سریع خودتان را برسانید منزل ما ببیند موضوع ار چه قرار است . رفتم و با یک خلبان جوان روبرو شدم . همان چند جمله اول را که گفت فهمیدم حلقه گمشده ما پیدا شده است. ماجرا را چنین برای من تعریف کرد: قرار است کودتایی بشود به ما گفته‌اند که همه مسئولان جزء شخص امام دستشان درکودتا است. من هم قبول کرده بودم که به همدان بروم و سوار یکی از هواپیما بشوم و محل امام را بمباران کنم . وقتی به مادرم مراجعه کردم و خواستم خداحافظی کنم مادرم گفت کجا؟ ابتدا طفره رفتم ولی دراثر اصرارهای مادرم ناچار شدم بگویم. مادرم گفت شیرم را حرامت می کنم، اگر سریعا پیش امام نروی و ماجرا را به ایشان نگویی. ساعتی طول کشید تا ماجراهای رفتن به جماران و پیدا کردن مقام رهبری را توضیح داد........وگفت الان پیش شما هستم. اطلاعات را با کمال سخاوت و تعهد به ما داد. ولی در همین حین متوجه شدیم که نیم ساعت از شروع کودتا گذشته است . کودتاچیان با ماشین واتوبوس پس ازجمع شدن درپارک لاله به سوی پایگاه نوژه همدان حرکت کرده‌اند. وقت بسیار کم بود، ما چون اطلاعاتمان به جز همین دو نکته ایشان کامل بود با او خداحافظی کردیم تا چند روز بعد که دوباره او را دعوت کردیم. قرار کودتا این بود ازداخل پایگاه چند عامل نفوذی به آنها کمک کنند و درپایگاه را باز کنند و آنها از بیرون پایگاه با سرعت خود را به آشیانه هواپیماها برسانند و سوار هواپیماها شده و نقاط مورد نظر را بمباران و کودتا را انجام دهند. محل سکونت حضرت امام(جماران) صدا وسیما و مجلس شورای اسلامی قرار بود بمباران شود. تنها راه را دراین دیدم که به سپاه همدان و اطلاعات سپاه که نزدیکترین واحدهای ما به محل کودتا بودند بگویم که خود را به درب پایگاه نوژه برسانند. قرار کودتا چیان این بود که درصدمتری درب پایگاه دریک گودالی معینی جمع شوند و پس از آن که سازماندهی کردند و با عناصر داخل هم هماهنگ شدند به پایگاه حمله کنند. ساعت شروع کودتا 22 شب بود. برادران را تلفنی توجیه کرده بودم که هرکدام یک پیشانی بند همراه داشته باشند ودر آن گودال مثل خود کودتاچیان وارد شوند وبا همه با شوخی ودوستانه برخورد کنند وقتی که همه کودتاچی ها جمع شدند پیشانی بندها را ببندد و با تکبیر انها را دستگیر کنند. ساعت از یازده گذشته بود دوستان ما با الله اکبر عملیات را شروع کردند، دشت اطراف پایگاه از ندای الله اکبر می لرزید.بله سربازان گمنام امام زمان سر بند ها را بسته بودند و کلاه سبزهایی که ماه‌ها در آمریکا آموزش نیرو مخصوص دیده بودند وهرکدام حریف ده نفر می شدند و تیر آنها به خطا نمی رفت مثل موم دردست مبهوت ، و تسلیم ایشان شدند. البته بعدا یک ستاد خنثی سازی کودتا درست کردیم و یکی ازبردران نیروی هوایی ارتش را مسئول آن کردیم وافراد دیگر هم دستگیر شدند.اگر قرار شود خاطرات خودرا بنویسم این مساله را بطور مفصل توضیح خواهم داد.منبع: ایسنا




1393/4/20





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن