محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845058261
گفتوگو با پسری که دوبار پای چوبه دار رفت
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: گفتوگو با پسری که دوبار پای چوبه دار رفت
حالا چهار ماه است که از بعد از هفتسال از زندان رجاییشهر آزاد شده. ظاهرش به ۲۵ سالهها نمیخورد؛ با آن سر بیمو و صورت پر از زخم و بخیه که یادگار زندان است. مینشیند روی سکوی بالای چند قبر در قطعه ۷۰ بهشتزهرا و همینطور که آفتاب پایین میرود، از دو باری میگوید که تا يك قدمي مرگ رفتهبود،
کد خبر: ۴۱۴۸۹۳
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۰ - 10 July 2014
کلاهش را برداشت، کف دستش را کشید به سرش و گفت: «ببین خانوم، بار دومی که میخواستن اعدامم کنن، موهام تیکه تیکه كندهميشد و ميافتاد کف دستم.» و بعد خندید: «کچل شدم، کچل». آمده بود بهشتزهرا تا در مراسم هفتمین سالگرد مرحوم سربندی، شرکت کند و از خانوادهاش بخواهد تا «ریحانه جباری»، متهم به قتل پدرشان را ببخشد.
به گزارش شهروند، «صفر انگوتی»، هنوز ۱۸سال نداشت که در یک دعوا، دوستش «مهدی رضایی» را با چاقو کشت؛ بعد خودش را به زندان معرفی کرد، هفتسال حبس کشید و دو بار تا پای چوبه دار رفت و برگشت. تا اینکه جمعیت دانشجویی امام علی (ع) برای او کمپینی را تشکیل داد و پول رضایت از خانواده «مهدی» را که ۲۰۰میلیون تومان بود، جمعآوری کرد.
او حالا چهار ماه است که از بعد از هفتسال از زندان رجاییشهر آزاد شده. ظاهرش به ۲۵ سالهها نمیخورد؛ با آن سر بیمو و صورت پر از زخم و بخیه که یادگار زندان است. مینشیند روی سکوی بالای چند قبر در قطعه ۷۰ بهشتزهرا و همینطور که آفتاب پایین میرود، از دو باری میگوید که تا يك قدمي مرگ رفتهبود، از روزهايي كه حالا و بيرون از زندان، گهگاه با جنون و خودزني ميگذرد؛ بعد اشاره میکند به قبرهای جلوی پایش: «اگر مردم و خانواده رضایی نبودند، الان جایم اینجا بود، توی یکی از این همین قبرها.»
از روز حادثه بگو. چه شد که مهدی را کشتی؟
سال ۸۶ بود که این اتفاق افتاد. ۱۰درصد دعوای ما بهخاطر یکی از دخترهای هممحلیمان بود.
یعنی دوستش داشتی؟
بیشتر از اینکه دوستش داشته باشم، غیرتی بودم. کسی نگاه چپ به دخترهای محل میکرد، من خونم به جوش میآمد. هنوز ۱۸ سالم هم نشده بود، بچه بودم و غرور الکی داشتم. درگیر شدیم و او رفت رفیقهایش را جمع کند و بیاید، من هم رفتم خانه چاقو برداشتم و تا دیدمش، او را زدم کشتم. دو روز فرار کردم، نتوانستم، بالاخره خون، پاگیر است. بعد خودم را معرفی کردم و دو روز بعد من را بردند زندان رجاییشهر. تقریبا یک سالی طول کشید تا دادگاه کیفری رفتم و دادگاه حکم قصاص داد. شش ماه بعدش هم من را بردند پای چوبه دار. دفعه اول وقت گرفتم و اعدام نشدم، چهار ماه بعد دوباره تا پای چوبه دار رفتم و برگشتم. دفعه دوم که بردنم برای اعدام، موهایم پای چوبه دار ریخت.
یعنی الان مو نداری؟
(کلاهش را برمیدارد) نه، ببین، غیر از دور کلهام، همه موهایم ریخت.
خب این مربوط به دفعه دومی میشود که بردند تا اعدامت کنند. بیا برگردیم به دفعه اول. مسلما آن روز که آمدند دم سلول و خواستند تو را ببرند انفرادی تا اعدام شوی، خیلی سخت بود. اگر از حال و هوای آن روز بخواهی بگویی، چه میگویی؟
دفعه اول که میخواستند من را در اوین ببرند پای چوبه دار، ۹ نفر بودیم.
هم سن و سال خودت بودند؟
دو نفرشان هم سن خودم و بقیه کمی از من سنشان بیشتر بود. یک زن را هم از اوین آوردند و شدیم ۱۰ نفر. آن روز من اولین بارم بودم و یکی از دوستهایم که هم سن خودم بود، دومین بارش بود. قبل از اینکه برای اعدام بیایند دم سلول انفرادی، با او که در سلول کناریام بود، حرف میزدیم و درددل میکردیم.
نمیترسیدی؟ استرس نداشتی؟
خب استرس داشتم ولی حساب کن چی؟ امید داشتم ولی آخرش هم به خودم میگفتم یا میمیرم، یا زنده میمونم، امید به خدا. آن موقع سربازهای زندان میآمدند میگفتند امید داشته باش. بعد دکترها آمدند و قرص آرامکننده دادند تا بخورم.
بالاخره نمیشود گفت که ترس نداشتی.
چرا ترس داشتم ولی مسألهای بود، من در زندان ۸ بار خودم را بالا کشیدم.
یعنی جدی جدی میخواستی قبل اینکه اعدامت کنند، خودت را بکشی؟
بله ولی هر دفعه نمیشد. هربار یک اتفاقی میافتاد که نمیشد بمیرم. مثلا دفعه دوم که خودم را دار زده بودم یکی از رفقایم که از همان اول با هم بودیم، نجاتم داد. او همیشه دقیقه ۹۰ من را نجات میداد و بعد من را میبردند بیمارستان و دوباره برمیگشتم.
چرا میخواستی خودت را بکشی؟
از زندگی خسته بودم. میدیدم که چقدر پدرومادرم اذیت میشوند، پول هم نداشتند که دیه را بپردازند. اینها همهاش به من فشار میآورد و دلم میخواست قبل اینکه من را اعدام کنند، خودم را بکشم.
حالا به دفعه دومی برگردیم که تو را بردند تا اعدامت کنند. اینبار خلاف دفعه قبل که تا پای دار رفتی ولی طناب را دور گردنت نینداختند، طنابدار را دور گردن خودت دیدی. آدم وقتی طناب دار دور گردنش است، چه حسی دارد؟ تو هنوز امید داشتی که بخشیده شوی یا خودت را در آستانه مرگ میدیدی؟
دفعه اول که رفتم پای دار، با خودم فکر میکردم ۳۰درصد احتمال دارد اعدام شوم و ۷۰درصد نجات پیدا میکنم. دفعه دوم اما این درصد برعکس بود. من آن زمان آیت الکرسی خواندم و منتظر بودم هر آن مرگ بیاید. از خدا میخواستم که به من وقت بدهد تا جبران کنم. از او مهلت میخواستم. من قبل از اینکه بیفتم زندان، خدا را میشناختم ولی در این هفتسال، خدا را پیدا کردم و شناختم. آن موقع هیچ کس حالش خوب نبود، نه سربازها و نه حتی خود شاکی. زنی بود که آمده بود قاتل پسرش را اعدام کرده بود و بعد نشسته بود روی زمین و میزد تو سر خودش و میگفت غلط کردم او را کشیدم بالا. بعد یکی داد زد که دستبند و پابند انگوتی را باز کنید و بیاوریدش پایین، وقت گرفته.
دفعه دوم قرار بود با چند نفر دیگر اعدام شوی؟
۶نفر از رجاییشهر رفته بودیم و دوباره یک زن را هم از اوین برای اعدام آورده بودند. بعد همه را کشیدند بالا، غیر از من.
یعنی تو دو بار از نزدیک، مرگ چند نفر از همبندیهایت را دیدی.
بله. یک چهارپایه زیرپایمان بود که ریلی بود و به آن طناب بسته بودند، آن را میکشیدند عقب و همه با هم اعدام میشدند. دفعه دوم هم همه را کشیدند بالا و من ماندم.
همانجا بود که بیشتر موهایت ریخت. درست است؟
بله. از قبلش در سلول قسمتی از موهایم ریخته بود و بعد پای دار، بیشترش ریخت.
بعد از اینکه وقت گرفتی دوباره تو را به سلول بردند؟
بله ولی اینبار تنها بودم و کسی در سلولهای کناری نبود تا با هم حرف بزنیم. تنها بودم و داشتم دق میکردم. تا ۲ بعدازظهر آنجا بودم و موهایم هنوز میریخت. بعدش درجهدار در را باز کرد و من هم انگار در عالم رویا بودم، به من گفت جمع کن بریم صفر، گفتم کجا بریم؟ گفت میری رجاییشهر. بلند شدم او را بغل کردم و اصلا باورم نمیشد که من را دوباره میبرند زندان. ۱۰ دقیقه او را بغل کرده بودم و گریه میکردم.
وقتی برگشتی زندان، همبندیهایت منتظرت بودند؟ با تو چطور برخورد کردند؟
دفعه اول که من را برای اعدام برده بودند، بچهها مطمئن بودند که برمیگردم ولی دفعه دوم که برگشتم، بچهها برایم ختم گرفته بودند. چون تا ساعت دو طول کشید، امیدشان را از دست داده بودند و فکر میکردند اعدام شدهام. وقتی برگشتم دیدم پارچههای مشکی برایم زدهاند. وقتی رسیدم داخل سالن همه من را بغل و گریه کردند، میگفتند فکر کردیم مردهای.
تو با بقیه همبندیهایت در بند جوانان بودی یا با بقیه زندانیها بودی؟
بله، در بند جوانان بودم. بیشتر هم سنوسال بودیم.
همه «متهم به قتل» بودید؟
همه جوره بود ولی قتلی بیشتر بود. خدا را شکر خیلیهایشان هفت و خردهایسال حبس کشیدند و رضایت گرفتند و رفتند. الان دو، سه نفرشان هنوز در زندانند و با آنها هنوز ارتباط دارم و سعی میکنم کاری برایشان کنم.
غیر از کسانی که عفو گرفتند و رفتند، خیلیها هم برای اعدام رفتند و دیگر برنگشتند. حست روز اعدام آنها چه بود؟
بله. یکی از آنها بهنود شجاعی بود. او را سهبار برای اعدام برده بودند و وقت گرفته بود ولی دفعه چهارم رفت و برنگشت. من با بهنود دوست بودم. جالب اینجا بود که دفعه دوم قرار اعدام، من را به سلولی بردند که او هر چهاربار قبل از قرار اعدامش را در آن سلول گذرانده بود. او روی دیوار سلول هر دفعه چیزهایی نوشته بود. قبل از آن هم هر سهبار قبلی نوشته بود «من بهنود شجاعی، نخستینبار است که آمدهام برای اعدام، دومینبار و سومینبار را هم نوشته بود. چهارمینبار هم نوشته بود دیگر امیدی ندارم برگردم. من را هم در همان سلول انداخته بودند و خیلی استرس و فکر و خیال داشتم. یکی دیگر از دوستهایم را بعد از ۱۱سال حبس، بردند اعدام کنند ولی عفو گرفت و برگشت. بعد که من را دید گفت صفر تو چه دلی داشتی، من اولین بارم بود و وقتی طناب دار را انداختند گردنم، داشتم سکته میکردم، تو چه کشیدی که تا حالا دوبار تا پای اعدام رفتی و برگشتی.
این ۷سال زندان چطور گذشت؟ آنجا چه کار میکردی؟
قلاببافی میکردم، قرآن حفظ میکردم، در گروه تواشیح شرکت میکردم.
دچار مشکلات روحی هم شدی؟
بله، هرچند وقت یکبار سرم را میکوبیدم به دیوار و اگر نمیکوبیدم، آرام نمیشدم.
آن ۸باری که گفتی میخواستی خودت را بکشی، بعد از دو باری بود که برای اعدام پای چوبه دار رفته بودی؟
بله. فکر میکردم این دو بار اینطوری شد، اگر دفعه سومی هم در کار باشد و قرار باشد همان فشار به من بیاید، چه میشود. فکر میکردم خودم، خودم را راحت کنم بهتر است. به پدر و مادرم فکر میکردم که چه سختیهایی به خاطر من کشیدند.
بعد هم که اسم جمعیت امام علی(ع) را از خواهرت شنیدی و امیدوار شدی که پول دیه جور شود.
بله، پارسال بود که خواهرم گفت در اینترنت با جمعیت امام علی(ع) آشنا شده و آنها برای نجات متهمان زیر ۱۸سال تلاش میکنند. بعدش مسئولان جمعیت آمدند زندان و با هم آشنا شدیم. بعدش هم رضایت را برای من گرفتند.
میدانی که خیلیها از سراسر ایران برای تو پول فرستادند تا پول رضایت از خانواده رضایی را فراهم کنند. بچهای بود که از بندرعباس قلکش را برای تو فرستاد و بچه دیگری از افغانستان، ۱۰هزار تومان برای نجات تو کمک کرد. به مردمی که تو را از مرگ نجات دادند، چه داری بگویی؟
آنها را دوست دارم و قول میدهم اشتباهی نکنم که زحماتشان از بین برود، من هم کسی مثل آنها میشوم. من هم با بچههای جمعیت همکاری میکنم تا دیگر کسی مثل من گرفتار زندان و ترس از اعدام نشود.
آن موقع که آزاد شدی چه حسی داشتی؟
باور نمیکردم. ساعت سه بعد از ظهر وکیل بندم آمد گفت صفر آزادی. میترسیدم الکی گفته باشند. از همه خداحافظی کردم و بعد از یک ساعت از زندان آمدم بیرون. خانوادهام هم نمیدانستند و باور نمیکردند آزاد شوم.
اسفند پارسال که آزاد شدی، در کارخانه یکی از خیرها مشغول به کار شدی. هنوز آنجایی؟
نه الان آنجا نیستم و بیکارم.
چرا آنجا نماندی؟
چون یک ماه بعد از بیرون آمدن از زندان بود. هنوز عوارض زندان را داشتم و چند وقت یک بار دچار جنون میشدم. وقت گرفتم و پیش دکتر رفتم. حالا بهتر شدهام. قرار است با برادرم برای کار به قشم برویم.
اين ردهاي بخيه كه روي گردنت پيداست، مال زمان زندان است؟
نه، اينها مال همين چندماه بيرون از زندان است. به خاطر عوارض زندان و دو بار چوبه اعدام، هرچندوقت يك بار حالم بد مي شود و براي اينكه سر بقيه بلايي نياورم، خودم را ميزنم.
یادم است که خانواده رضایی به این شرط تو را بخشیدند که دیگر تو و خانوادهات در نظرآباد زندگی نکنید. الان کجا زندگی میکنید؟
در شهر جدید هشتگرد.
هنوز نرفتهای از آنها تشکر کنی؟
قرار است موسس جمعیت امام علی (ع) روزی را هماهنگ کند که خدمت خانواده رضایی برویم برای تشکر و معذرتخواهی.
بعد از آزادیات سر خاک مهدی نرفتی؟
نه.
چرا؟
چون نمیتوانم بروم. چون خانوادهاش راضی نیستند بروم. خودم دوست دارم بروم ولی میترسم مشکلی پیش بیاید.
اگر بخواهی در یک جمله نظرت را درباره اعدام بگویی، چه میگویی؟
اعدام اصلا خوب نیست. از همه شاکیها میخواهم که رضایت بدهند، لذتی که در رضایت دادن است، در اعدام نیست.
درباره زندان چطور؟
در زندان همهچیز هست. ولی چون چهاردیواری است و از خانواده دوری، حس دلتنگی زیاد است. یاد خانواده که میافتی، دنیا روی سرت خراب میشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]
صفحات پیشنهادی
بخشش یک اعدامی پای چوبه دار در سلماس
بخشش یک اعدامی پای چوبه دار در سلماس قاتلی در شهرستان سلماس در پای چوبه دار با گذشت اولیای دم از مجازات اعدام نجات یافت رئیس دادگستری سلماس به ایرنا گفت به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان و هفته قوه قضاییه صبح امروز محکوم به قصاص نفس که در پای چوبه دار منتظر اجرای حکم اعدام بود برئیس انجمن پایانهداران بنادر در گفتوگو با فارس اعلام کرد زیان بخش خصوصی در ترکیب تصدیگری خصوصی-دولتی/تعرفه
رئیس انجمن پایانهداران بنادر در گفتوگو با فارس اعلام کردزیان بخش خصوصی در ترکیب تصدیگری خصوصی-دولتی تعرفههای تکلیفی بهرهوری را کاهش دادرئیس انجمن پایانهداران بنادر با انتقاد از اینکه سازمان بنادر در بنادر کشور امور تصدیگری هم انجام میدهد و دنبال کسب سود بیشتر است ترکیبگفتوگوی مشروح فارس با مدیر کتابخانههای سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران راهاندازی کتابخانه تخصصی کودک و برپ
گفتوگوی مشروح فارس با مدیر کتابخانههای سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهرانراهاندازی کتابخانه تخصصی کودک و برپایی همایش ملی ادبیات کودک اختصاص ۵۰۰میلیون تومان برای خرید کتاب و نشریهمدیر کتابخانههای سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران از راهاندازی کتابخانه تخصصی کودک و برپایی همایشبرخورداری در گفتوگو با فارس: 3 کاراتهکای قم به پایگاه قهرمانی کاراته کشور راه یافتند
برخورداری در گفتوگو با فارس 3 کاراتهکای قم به پایگاه قهرمانی کاراته کشور راه یافتندنایب رئیس هیئت کاراته استان قم از راهیابی سه کاراتهکای نوجوان قمی به پایگاه قهرمانی کاراته رده سنی نوجوانان کشور خبر داد علیرضا برخورداری امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در قم اظهار کرد در حبخشش یک اعدامی پای چوبه دار در اولین روز رمضان
بخشش یک اعدامی پای چوبه دار در اولین روز رمضان رئیس دادگستری سلماس گفت به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان و هفته قوه قضاییه صبح امروز محکوم به قصاص نفس که در پای چوبه دار منتظر اجرای حکم اعدام بود با کسب رضایت اولیاء دم از طناب دار رهایی یافت قاتلی در شهرستان سلماس در پای چوبه دارجوانی که به خاطر برادرش، پای چوبه دار رفت
جوانی که به خاطر برادرش پای چوبه دار رفت روز حادثه وقتی از سر کار به خانه آمدم متوجه شدم چند نفر برادرم را کتک زدهاند به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از شرق پسری که در هواخواهی از برادرش مرتکب قتل شده بود پس از هشتسال با رضایت اولیای دم ازرئیس انجمن پایانهداران بنادر در گفتوگو با فارس اعلام کرد زیان شرکتهای بندری در کاهش حضور کشتیرانی خارجی/درخ
رئیس انجمن پایانهداران بنادر در گفتوگو با فارس اعلام کردزیان شرکتهای بندری در کاهش حضور کشتیرانی خارجی درخواست اصلاح مالیات و واقعی شدن تعرفههای بندریرئیس انجمن پایانهداران بنادر با بیان اینکه در تحریمهای اخیر بنادر شرکتها به دلیل کاهش فعالیت زیان دیدند گفت این در حالمنبع امنیتی عراقی در گفتوگو با فارس: نشانههایی وجود دارد که تاکید میکند، بحران عراق به پایان خود نزدیک میش
منبع امنیتی عراقی در گفتوگو با فارس نشانههایی وجود دارد که تاکید میکند بحران عراق به پایان خود نزدیک میشودیک منبع آگاه امنیتی عراقی تصریح کرد نشانههایی وجود دارد که تاکید میکند عراق به پایان بحران امنیتی که در آن گرفتار آمده نزدیک میشود به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارسمعاون سازمان اوقاف و امور خیریه کشور در گفتوگو با فارس: میزان نذورات در امامزادگان بالای شهر و پایین شهر در ت
معاون سازمان اوقاف و امور خیریه کشور در گفتوگو با فارس میزان نذورات در امامزادگان بالای شهر و پایین شهر در تهران تفاوتی نداردمعاون سازمان اوقاف و امور خیریه کشور گفت تفاوتی در میزان نذورات درآمد امامزادگان بالای شهر و پایین شهر در تهران وجود ندارد حجتالاسلام احمد شرفخانی درمدیرکل محیط زیست استان تهران در گفتوگو با فارس خبر داد تشکیل کارگروه مواقع اضطرار در صورت پایداری جوی و افزای
مدیرکل محیط زیست استان تهران در گفتوگو با فارس خبر دادتشکیل کارگروه مواقع اضطرار در صورت پایداری جوی و افزایش غلظت آلایندههامدیرکل محیط زیست استان تهران گفت چنانچه تا فردا شاهد پایداری هوا و همچنین عدم کاهش شاخصهای آلایندگی هوای تهران باشیم جلسه کارگروه مواقع اضطرار تشکیل میمعاون پایش و نظارت محیط زیست استان تهران در گفتوگو با فارس: هوای تهران در شرایط سالم قرار دارد
معاون پایش و نظارت محیط زیست استان تهران در گفتوگو با فارس هوای تهران در شرایط سالم قرار داردمعاون پایش و نظارت آلودگی هوای اداره کل محیط زیست استان تهران گفت شاخص کیفیت هوای تهران به دلیل پایین بودن غلظت ذرات معلق کمتر از 2 5 میکرون در شرایط سالم قرار دارد محمد رستگاری در گفتدر گفتوگوی تلفنی با فابیوس و اشتاینمایر لاوروف خواستار برقراری آتش بس پایدار در شرق اوکراین شد
در گفتوگوی تلفنی با فابیوس و اشتاینمایرلاوروف خواستار برقراری آتش بس پایدار در شرق اوکراین شدوزیر امور خارجه روسیه طی مذاکرات تلفنی با همتایان آلمانی و فرانسوی خود بر ضرورت ایجاد هرچه سریعتر گروه تماس اوکراین با هدف آغاز مذاکرات برای برقراری آتشبس پایدار در شرق این کشور تاکیدمعاون پایش و نظارت آلودگی هوای استان تهران در گفتوگو با فارس: هنوز هوای تهران به شرایط «هشدار» نرسی
معاون پایش و نظارت آلودگی هوای استان تهران در گفتوگو با فارس هنوز هوای تهران به شرایط هشدار نرسیده است نیاز به تشکیل کارگروه نیستمعاون پایش و نظارت آلودگی هوای استان تهران با بیان اینکه هنوز هوای تهران به شرایط هشدار نرسیده است گفت بر همین اساس نیازی به تشکیل کاگروه مواقع اضطتلاش برای نجات عروس 21 ساله از پای چوبه دار
تلاش برای نجات عروس 21 ساله از پای چوبه دار راضیه زن محکوم به اعدام که در 17سالگی شوهرش را به قتل رسانده است پیش از این در اردیبهشت سالجاری پای چوبهدار رفت به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از شرق اجرای حکم قصاص راضیه توسط قاضی اجرای احکام دارئیس سازمان انتقال خون تهران در گفتوگو با فارس هشدار داد پیشبینی کاهش ۲۰ درصدی اهدای خون در ماه رمضان/اعلام
رئیس سازمان انتقال خون تهران در گفتوگو با فارس هشدار دادپیشبینی کاهش ۲۰ درصدی اهدای خون در ماه رمضان اعلام پایگاههای خونگیری در تهرانرئیس سازمان انتقال خون تهران گفت پیشبینی میشود مانند سالهای گذشته شاهد کاهش 20 درصدی اهدای خون در ماه رمضان باشیم فاطمه نادعلی در گفتوگو بگزارش ال پایس از تماشاگران ایرانی/مردمی که تحت هر شرایطی امید دارند
گزارش ال پایس از تماشاگران ایرانی مردمی که تحت هر شرایطی امید دارند وب سایت وابسته به روزنامه ال پایس اسپانیا گزارشی از تماشاگران دیدار ایران و بوسنی منتشر کرده است به گزارش نامه نیوز ال پایس اسپانیا از هواداران تیم ملی فوتبال ایران به عنوان انسانهایی متعصب و پر از انرژی یاد کرمعاون امور عمرانی استاندار آذربایجان غربی تاکید کرد لزوم راهاندازی پایانههای تاکسیرانی جدید در ارومیه
معاون امور عمرانی استاندار آذربایجان غربی تاکید کردلزوم راهاندازی پایانههای تاکسیرانی جدید در ارومیهمعاون امور عمرانی استاندار آذربایجان غربی بر ضرورت راهاندازی پایانههای تاکسیرانی در ارومیه تاکید کرد به گزارش خبرگزاری فارس از ارومیه هادی بهادری ظهر امروز در شورای هماهنگی تر-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها