تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):راستى عزّت است و نادانى ذلّت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829933352




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نظريات فمينيستي و تغييرات نامطلوب جمعيتي


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: نظريات فمينيستي و تغييرات نامطلوب جمعيتي
‌كاهش نرخ رشد جمعيت در بسياري از كشورهاي غربي و اروپايي يكي از چالش‌هاي مهم اين كشور‌هاست.
 روشن است كه اين چالش در جوامع غربي، معلول علل مختلفي است. يكي از عوامل مهم در اين رابطه، شيوع نگرش‌هاي فمينيستي در جوامع غربي است. در اين مقاله اشاره كوتاهي به نقش سياست‌هاي تجويزي فمينيسم در تغييرات جمعيتي در كشورهاي صنعتي غرب خواهد شد و اجمالاً روشن مي‌شود كه شيوع اين دست نگرش‌ها، علاوه بر اينكه در ترفيع مقام و جايگاه زن تأثيري مطلوب نداشته، تأثيرات نامطلوب جمعيت‌شناختي در اين كشورها را نيز به همراه داشته است. شناخت زن به عنوان جنس دوم در گذشته غرب جنبش‌هاي حقوق مدني در دهه 60 و70 در غرب، بيش از پيش مردم را متوجه اين موضوع ساخت كه نسبت به زنان نيز رفتاري نابرابر اعمال مي‌شود. بنابراين جنسيت به موضوع بحث فرصت‌هاي مساوي تبديل شد(1). سرانجام با توجه به پيشينه تاريخي رفتار نابرابر عليه زنان در غرب، زمينه ايجاد مكتب زن سالاري افراطي شكل گرفت و جنبش فمينيسم در مغرب زمين در اوايل قرن 19 ميلادي متولد شد، چرا كه در غرب از لحاظ نظري و عملي زنان ساني جنس دوم بود. به طور مثال در يونان باستان كه مهد تمدن مغرب زمين است و تمدن آن هنوز زبانزد است، شهروندي و مزاياي آن، شامل «‌رعايا» و «‌زنان» نمي‌شد يا افلاطون، بزرگ‌ترين فيلسوف نامدار يونان، با آنكه از برابري مردان و زنان حمايت مي‌كرد و ورود زنان را در موفقيت‌ها مي‌پذيرفت، اما خداوند را سپاس مي‌گفت كه مرد آفريده شده‌است.(2) همچنين در آتن با‌ستان مهد دموكراسي تنها 60 درصد از شهروندان، حق رأي در انتخابات حكومتي داشتند، زيرا زنان و بردگان را شهروند نمي‌دانستند. بنابراين آنان حق رأي و مشاركت سياسي نداشتند. حتي در عقيده يهود، پسران در نمازهاي خود مي‌گفتند: «خداوندا تو را شكر مي‌گوييم كه ما را كافر و زن نيافريدي »(3). البته در قرون وسطي قبل از رنسانس، مسيحيان نظري مشابه به گذشتگان خود در مورد زنان داشتند، اما اجمالاً زن را در غالب آيين پرستش مريم گرامي دانسته و از حق زن در تحصيل اموال موروثي دفاع مي‌كردند. مظلوميت تاريخي زن در غرب؛ زمينه شكل‌گيري فمينيسم به هرحال مظلوميت تاريخي زن در اروپا بود كه موجبات اين مكتب زن سالاري افراطي را ايجاد كرد. در ادامه زنان تشكيلات خاصي را در جهت دفاع از حقوق خود ايجاد كردند، اين تشكيلات بعدها انسجام بيشتري يافت و با حمايت مراكز دانشگاهي، آرا و تجربيات آنها به صورت نظريات فلسفي و جامعه شناسي و رويكردهاي متفاوت مطرح گرديد. به طور كلي مي‌توان گفت، فمينيسم ريشه در اين برداشت دارد كه زنان به دليل جنسيتشان گرفتار تبعيضند و نيازهاي شخصي دارند كه ناديده و ارضا نشده باقي مي‌مانند كه لازمه ارضاي اين نياز‌ها تغييري اساسي در نظام اجتماعي و اقتصادي و سياسي مي‌باشد. اما رويكرد فمينيست‌ها بيش از آنكه متأثر از فلسفه وجودي زن و روحيات و خلقيات او باشد، در جهت حمله به جنس مرد مي‌باشد. آنها مرد را موجودي در مقابل زن مي‌شمارند و جنس مرد و نهاد خانواده را عامل تمام ظلم و ستم‌ها به زن مي‌دانند. البته قطعاً براي اينكه ابعاد سياست‌هاي تجويزي فمينيست‌ها و زواياي پنهان آنها روشن گردد، نياز است مطالعات نظري و تجربي فراواني در باب اين موضوع صورت گيرد و با وجود انجام مطالعات فراواني كه در داخل و خارج از كشور در باب اين موضوع صورت پذيرفته، هنوز هم از ضرورت انجام تحقيقات بيشتر در اين زمينه كاسته نشده است. به خصوص كه بسياري از اصول و سياست‌هاي پيشنهادي آنان در نقطه مقابل تعاليم دين مبين اسلام و برضد فطرت انساني زنان قرار دارد. اما در اين مقاله اشاره كوتاهي به نقش سياست‌هاي تجويزي فمينيسم در تغييرات جمعيتي در كشورهاي صنعتي غرب (كشورهايي كه سياستشان منطبق با كليات جنبش فمينيسمي است) خواهد شد، تا بتوان به تصوير روشني در مورد تغييرات جمعيتي كه در اين كشورها كه نتيجه مستقيم و غير‌مستقيم اجراي سياست‌ها و توصيه‌هاي‌هاي فمينيسم‌هامي باشد، دست يافت. فمينيسم و تأكيد بر تغيير بنيادي نهاد «خانواده» امروزه بعد از چندين دهه فرصت آزمون و خطا و ارزيابي‌هاي دروني توصيه‌ها و سياست‌هاي نهضت فمينيسم نشان مي‌دهد كه آنها علت بروز بسياري از اختلالات و نابهنجاري‌هاي اجتماعي به خصوص در حوزه تغييرات جمعيت در كشور‌هاي فمينيستي شده‌اند‌.(4) چراكه خانواده، مهم‌ترين و رسمي‌ترين نهاد براي توليد‌مثل و پرورش نسل آينده است، اما فمينيست‌ها بر تغيير بنيادي خانواده تأكيد دارند. به باور آنان ازدواج و خانواده، انقياد مستمر زنان را موجب مي‌شود. آنان خانواده هسته اي را قالب فرهنگي مي‌دانند كه مردان از طريق آن مي‌خواهند نقش سلطه‌گرانه خود را ادامه دهند. زيرا خانواده را جزئي از مالكيت خود مي‌دانند. (5) به نظر آنان در خانواده دو ساختار فرودستي زنان وجود دارد كه در هم تنيده‌اند؛ يكي جايگاه زن به عنوان همسر و مادر و ديگري فرآيندهاي اجتماعي شدن در خانواده كه در جريان آن كودك نگرش‌هاي مردانه و زنانه را دروني مي‌كند و آنها را در آينده به فرزندان خود منتقل مي‌نمايد. به اين ترتيب، سلطه مردان و فرو دستي زنان تثبيت مي‌شود.(6) بنابراين به باور آنان، راه آزادي زنان از سلطه مردان، جدايي كلي در تمام زمينه‌هاست، يعني زنان فقط با قطع هرگونه رابطه خانوادگي با مردان مي‌توانستند از پيامدهاي آنان رها شوند. لذا براي رهايي زنان از سلطه مردان، طلاق امري مثبت و راه ضروري رهايي از بردگي معرفي مي‌شود. فمينيسم و تأكيد بر لزوم «انقلاب جنسي» به علاوه به نظر فمينيست‌ها براي رهايي زنان از اين ستم، به يك انقلاب جنسي نياز است. انقلابي كه از آن به عنوان «اعلاميه برابري زنان با مردان» ياد مي‌كنند. انقلاب جنسي فمينيستي بر اين باور است كه آميزش جنسي چيزي جز يك احساس جنسي لذت بخش نيست كه هيچ معناي نمادين يا قيد اخلاقي نيز ندارد. (7) لذا آزادي كامل زنان در امور جنسي و روابط آزاد جنسي را توصيه مي‌كنند. اين در حالي است كه آمارها نشان مي‌دهد كه روابط جنسي آزاد، نتيجه‌اي جز سست شدن بنيان خانواده، بالارفتن آمار خشونت‌هاي جسمي و رواني عليه زنان، گسترش روسپيگري و رواج همجنس‌گرايي و... ندارد. به خصوص اينكه فمينيسم‌هاي راديكال اعتقاد دارند كه ناهمجنس‌خواهي به عنوان يك نهاد و به مثابه يك هويت، از سنگ بناهاي مرد‌سالاري است.(8) مواليد نامشروع؛ مولود تعريف حقوق زن به سبك فمينيستي واقعيت تلخ ديگري كه در زير پوست روابط آزاد در غرب وجود دارد، ميزان فزاينده مواليد نامشروع در غرب است. به علاوه لازمه آزاد بودن روابط جنسي، قانوني شدن سقط جنين و حمايت دولت از آن مي‌باشد، چراكه در غير اين صورت سالانه تعداد زيادي كودك بي‌سرپرست يا تك والد در اين كشورها متولد خواهد شد كه بار سنگيني بر دوش هر دولتي مي‌باشد. همانطور كه امروزه يكي از بزرگ‌ترين معضلات جامعه امريكا، حاملگي دختران نوجوان و زايمان‌هاي نامشروع آنان است. اما نكته‌اي كه باقي مي‌ماند، سرنوشت شوم اين مواليد نامشروع مي‌باشد، آنها محكومند كه در كنار مادر (خانواده‌هاي تك والديني) اقوام يا بستگان مادر يا در پرورشگاه‌ها زندگي سخت و پر مشقتي را سپري كنند و تا پايان عمر عنوان فرزند نامشروع يا سر راهي را به دوش بكشند. علاوه بر آنكه مواليد نامشروع به سهم خود عامل بسياري از بحران‌ها، ناامني‌ها و انحراف‌ها در جوامع غربي بوده و هستند كه امروزه بخش قابل ملاحظه‌اي از قتل‌هاي خياباني و خودكشي‌هاي جوانان و... معلول همين علت است. نگرش‌هاي فمينيستي و رشد منفي جمعيت از نظر كارشناسان امور اجتماعي يكي از عوامل رشد منفي جمعيت در غرب، گسترش فزاينده روابط عاطفي و جنسي آزاد است. چراكه شيوع روابط آزاد جنسي زنان و مردان، موجب ارضاي غرايز و نيازهاي جنسي آنان شده و عدم تمايل به تشكيل خانواده يا تأخير در سن ازدواج را به دنبال دارد. چراكه افراد با كم‌ترين هزينه و مسئوليت به ارضاي نيازهاي خود در خارج از هر چارچوبي مي‌پردازند و ديگر نيازي به ازدواج و تشكيل خانواده نمي‌بينند. در نتيجه، در اين وضعيت فرزندآوري به مقدار زيادي كاهش مي‌يابد، زيرا در صورت وضع حمل زنان نيز چيزي جز كودكي كه بايد بدون حضور پدر رشد يابد، وجود ندارد و اين يك واقعيت است كه هرچه گسترش روابط آزاد جنسي بيشتر شود، آمار جمعيت كاهش مي‌يابد و اين يكي از تاوان‌هاي سنگيني است، كه بايد براي اين روابط آزاد پرداخت. مخالفت فمينيست‌ها با نقش مادري و توليدمثل از سوي ديگر فمينيست‌ها با نقش مادري و توليدمثل نيز مخالف هستند. به باور فمينيست‌هاي راديكال، تفاوت‌هاي زيستي ميان زن و مرد، به ويژه قابليت زنان در توليدمثل، عامل مهم نابرابري جنسي است. بنابراين بعضي از آنها معتقدند كه توليدمثل و مادري كردن باري بر دوش زنان و بخشي از سركوبي است كه بايد از سر راه زنان برداشته شود، اين گروه وجود فناوري‌هاي جديد كه باعث كاهش فشار توليدمثل روي زنان مي‌شود را كليد آزادي زنان مي‌دانستند. گروه دوم معتقدند كه توليدمثل و مادري يكي از بزرگ‌ترين لذت‌هاي زن بودن است كه فقط بايد آن را از زير كنترل جنس مذكر رهانيد تا تبديل به يكي از با ارزش‌ترين تجربه‌هاي زنان شود. (9) فمينيست‌ها بر اين مبنا كه جنين «بافت انساني ناخواسته است» ارزش تولد نوزاد و مادري را مورد تحقير قرار داده، كودكان را مانعي جهت كسب اهداف برابري با مردان تلقي كردند. (10) بنابراين فمينيست‌ها سقط جنين را حق خود و آن را خاتمه دادن به حاملگي يا پايان دادن وابستگي جسماني جنين به مادر مي‌دانند.(11) اين در حالي كه از نظر اسلام موجوديت انسان از زمان پيوند دو سلول جنسي اوليه آغاز مي‌گردد و از بين بردن آن در هر مرحله‌اي نابودي انسانيت به شمار مي‌رود. خداوند حكيم در قرآن مجيد مي‌فرمايد: «هركس، كس ديگري را نه به قصاص، قتل كسي يا ارتكاب فسادي در روي زمين بكشد، چنان است كه همه مردم را كشته باشد». (12) آثار سوء بلندمدت جمعيت شناختي نگرش‌هاي فمينيستي به هرحال اين قبيل نظريه‌هاي فمينيستي مورد استقبال زنان واقع شد و دختران و زنان غربي نه فقط ميزان باروري خود را كاهش دادند، بلكه حاضر به بچه‌دار شدن نيز نبودند. آنان با دادن پول به زنان ديگر، از آنها به عنوان مادران ميانجي استفاده مي‌كنند، بدين صورت كه نطفه در رحم مادر ميانجي قرار مي‌گيرد و پس از وضع حمل به صاحب نطفه تحويل داده مي‌شود. برخي ديگر از زنان، براي ارضاي نيازهاي عاطفي خود فرزندخواندگي را برگزيدند. در سال تعداد زيادي از زوج‌هاي امريكايي كودكان را به فرزندخواندگي مي‌پذيرند و آنها را وارد زندگي خود مي‌كنند. اين در حالي است كه كشورهاي جهان اول كه عمدتاً سياست‌هايي منطبق بر سياست فمينيسم دارند به شدت با مشكل پيرسني مواجه هستند و هر روز به دنبال سياست‌هاي تشويقي هستند كه زنان را به فرزندآوري تشويق كنند. در حالي كه بسياري از زنان و دختران اين كشورها چنين سياست‌هايي را آزار دهنده يافته‌اند، زيرا اين زنان با وجود معشوقه‌هاي بسيار در ميانسالي تنها هستند و باروري آنها كاهش يافته است. امروز اين زنان و دختران مشتري پروپاقرص كلينيك‌هاي باروري هستند و ميليون‌ها دلار پول خرج مي‌كنند تا بچه‌دار شوند و زمان از دست رفته بازگردد، اما براي بسياري از آنها مادر شدن يك آرزوي دست نيافتني است. به طور كلي اين يك واقعيت است كه نهضت فمينيسم به ويژه در جهان غرب، در تاريخ فعاليت خود به پيروزي‌هايي دست يافته است؛ زن اروپايي كه تا يك قرن پيش، از حق مالكيت و ارث محروم بود، حالا به طور فعال در تصميم‌گيري‌هاي سياسي، اجتماعي در سطح خرد و كلان جامعه خود شركت دارد، اما در اين نهضت به خصوص در جنبش‌هاي تندروي فمينيستي به علت عدم توجه به فطرت الهي انسان و نقش مكمل مرد در جامعه با زير سؤال بردن نهاد خانواده و نقش مادري و همسري خواهان وضع قوانيني (مثل سقط جنين، روابط آزاد جنسي...) براي زنان شدند كه نه تنها در طولاني‌مدت آثار سوء ‌زيادي براي زنان ايجاد كرد، بلكه در سطح كلان‌تر بر ابعاد جمعيت شناختي مثل ميزان زاد و ولد، ازدواج و طلاق در كشورهاي جهان اول كه عمدتاً اجراكننده سياست‌هاي فمينيستي هستند، نيز آثار منفي بسياري بر جاي گذاشته است كه به نظر مي‌رسد در اين وضعيت، بحران پيري جمعيت، افزايش سالمندان، كاهش نيروي نوجوان و جوان در هرم سني كشورهاي فمينيستي امري كاملاً طبيعي باشد. پي‌نوشت‌ها: 1- ر. ك به فرانك. پي ويليامز و همكاران، نظريه‌هاي جرم‌شناسي، ترجمه حميدرضا ملك محمدي 2- فاطمه رجبي، زنان و فمنيسم، كتاب نقد، سال پنجم، شماره 17، صص 219 ـ 200 3- دورانت، ويل، لذات فلسفه، ترجمه عباس زرياب خويي، صفحه 49 4- عبدالرسول‌هاجري، فمينيسم جهاني و چالش‌هاي پيش رو، صفحه 38 5- Oakley, A. Subject Women, New york:Panteon Books. 6- احتشامي، زينب السادات، فمنيسم و خانواده، نشريه طهورا (مجموعه مقالات همايش زن مسلمان، خانواده كارآمد)، ص:87 7. کارولین گراگلیا، فمینیسم درآمریکا تا سال 2003، ترجمه معصومه محمدی ، ج2، ص: 92-93 8- گلي‌هام، فرهنگ نظريه‌هاي فمينيستي، ترجمه نوشين احمدي خراساني و ديگران، ص204 9- حميرا مشيرزاده، مقدمه‌اي بر مطالعات زنان، تهران، وزارت علوم و تحقيقات فناوري، دفتر برنامه‌ريزي اجتماعي و مطالعات فرهنگي، ص 58 10- اقدس يزدي، اخلاق مادري در اسلام فمينيسم، فصلنامه علمي پژوهشي دانشگاه قم، سال دهم، شماره سوم، ص 159 11- Beau Champ and walter, 1999:p239 12- سوره مائده، آيه32

نویسنده : معصومه كسائيان ‌ 
منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن