واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱۶ تير ۱۳۹۳ (۱۰:۲۷ق.ظ)
حمايت: سند رسوايي غرب
به گزارش خبرگزاري موج، حمايت نوشت: تحولات چند سال اخير منطقه خاورميانه و به خصوص سوريه و عراق باعث طرح سوالاتي شده است که پاسخ به آنها ضروري است. سوالاتي همچون علل ايجاد و قدرت يابي برخي گروهک هاي تروريستي در سالهاي اخير، اهداف غرب پيرامون حمايت از آنها، همچنين علل تناقض در شعار و عمل غربي ها با وجود ادعاهاي حقوق بشري در اين خصوص، برخي از سوالاتي است که نوشتار حاضر در پي پاسخ به آنها است. ترديدي نيست که ايجاد حاشيه امن براي رژيم صهيونيستي، مشغول بودن کشورهاي منطقه به جنگهاي داخلي، پيوند منافع نظام سلطه اعم از امريکا و رژيم صهيونيستي و تحت فشار قرار دادن جمهوري اسلامي ايران از طريق اين گروهک ها از جمله علل بروز و ظهور تلاطم در کشورهاي اسلامي و به خصوص کشورهاي منطقه غرب آسيا است. عمده ترين تصويري که اين گروهک هاي تروريستي از خود به نمايش گذاشته اند سيمايي خشن، دهشتناک و هراس آفرين است. گروهک هايي که با خشونت تام و قصاوت و سبعيت تمام صحنه هايي از قتل و جنايت را به سراسر جهان مخابره مي کنند. آنچه براي مخاطب عام جاي سوال است اينکه چگونه است که با اين وجود، غربي ها به تمام قامت از اين سمبل هاي خشونت حمايت مي کنند؟ اين در حالي است که به طور مکرر ادعاهاي حقوق بشري غربيان گوش فلک را کر کرده است. به راستي علت چيست؟ چگونه است که غرب به رغم سر دادن شعار هاي حمايت از حقوق بشر و مبارزه با تروريسم، خود در نقش حامي تروريسم ظاهر مي شود؟ اتفاقا از زماني که غرب با اين شعارها در منطقه غرب آسيا حضور يافت و اين ادعاها را مطرح کرد، تحرک و تعدد بيشتر و اقدامات گسترده تر گروه هاي تروريستي در اين منطقه بروز يافت. لذا مي توان گفت اين جهت گيري امريکا نه تنها در جهت مثبت نبوده بلکه باعث فعال تر شدن گروه هاي تروريستي شده است. از سوي ديگر، در مقابل جنايات وحشيانه گروه هاي تروريستي، آمريکا و غرب نه تنها واکنشي در جهت محکوميت و سرکوب آنها نشان نمي دهند بلکه علاوه بر اختصاص بودجه هاي کلان، پشتيباني هاي سياسي و اطلاعاتي از اين گروه ها دارند. لذا در ماجراي حمايت غربي ها از گروه هاي تروريستي دو شعار مبارزه با تروريسم و حمايت از حقوق بشر غرب زير سوال مي رود و اين اقدام آنها در اين دو حوزه باعث رسوايي آنها شده است. از ديگر مصاديق تناقض در شعار و عمل غربي ها در حوزه حمايت از حقوق بشر، ناديده گرفتن تحولات بحرين و سرکوب قيام مردم اين کشور است. به نحوي که تاکنون هيچ گزارش حقوق بشري در اين خصوص از آنها ديده نمي شود. با استناد به اين موارد است که مي توان گفت به طور کلي شعارهايي مثل دموکراسي، حقوق بشر، مبارزه با تروريسم، خلع سلاح هسته اي، مبارزه با سلاح هاي کشتار جمعي و شعارهايي از اين دست، تنها ابزارهايي براي تأمين منافع آمريکا و متحدين آن هستند. به عبارت ديگر، چنانچه منافع آنها در حمايت از رژيم هاي فاسدي همچون مبارک و دولت هاي مرتجع منطقه باشد بي دريغ از آنها حمايت خواهند کرد و اگر منافع آنها با سلاح هاي اتمي حاصل شود، در اين زمينه کمترين کوتاهي نمي کنند. به نحوي که بيشترين سلاح هاي هسته اي از آنِ اين دولت هاست. در حقيقت اين شعارها حربه ها و ابزارهايي است براي مقابله با کشورهايي که سلطه آمريکا و متحدينش را بر نمي تابند و در مقابل زياده خواهي هاي آنها ايستاده اند. وگرنه هر جا که منافع غربي ها ايجاب نمايد همه اين شعارها را زير پا مي گذارند و به هيچ کدام از آنها پايبند نيستند. به عنوان نمونه و با وجود ادعاي آنها مبني بر حمايت از دموکراسي، اکنون که انتخاباتي مطابق با همه موازين و معيارهاي انتخابات سالم در عراق صورت گرفته اما به آن احترام گذاشته نمي شود و با تحريک برخي عوامل ناآگاه درصدد تزلزل پايه هاي مردمسالاري مطابق با خواست ملت عراق هستند.
اما در بحرين که حدود 80 درصد مردم خارج از نظام تصميم گيري هستند و حکومت، هيچ اعتنايي به حقوق مردم نمي کند، غرب نيز کاملا با سکوت از کنار آن عبور مي کند. اين شعارها حربه هايي هستند در اختيار نظام سلطه براي اينکه کشورهايي که منافع آنها را تأمين نمي کنند تحت فشار قرار دهند. البته در تحولات ميداني و در صحنه عمل، با وجود طرح اين شعارها با موانعي جدي روبرو شده است. عمده ترين دلايلي که مي توان در اين خصوص مطرح کرد. اول، اطلاعات نادرست ومحاسبات غلط آنها است. اينگونه نيست که هر آنچه آنها محاسبه کنند درست باشد. نمونه عيني و ملموس آن، رژيم بعث عراق بود. با اينکه آن رژيم، متحد استراتژيک آنها بود اما عملا مقابل شان ايستاد. در افغانستان نيز وضع به همين منوال بود. آنها با اشغال افغانستان به خشونت گروه هاي تروريستي عليه خود دامن زدند. لذا بخشي از دلايل ناکامي غرب در تحقق اهدافش ناشي از نشناختن منطقه و شرايط جديد حاکم بر آن، و نيز فقدن اطلاع کافي از توان و نفوذ بازيگران موثر منطقه مثل ايران است که سبب شده آنگونه که غرب انتظار داشت به اهدافش دست نيابد. اراده و تدبيري که نظام جمهوري اسلامي ايران در منطقه دارد بخشي از عوامل به هم خوردن محاسبات غرب است. با الگوگيري از مدل ايران، قدرتها و مقاومت هايي عليه نظام سلطه شکل گرفته که به عنوان موانعي جدي در مسير مطامع غربي ها مطرح شده اند. خط مقاومت متشکل از حزب الله لبنان، سوريه و عراق به رهبري ايران از جمله موانع جدي تحقق اهداف غرب در منطقه هستند. مجموعه اين مسايل از يکطرف و نيز روند رو به افول قدرت غرب از طرف ديگر، سيرصعودي بيداري اسلامي در منطقه، اقبال افکار عمومي بين المللي به نفع ملت هاي منطقه، مجموعا شرايطي را ايجاد کرده که در محاسبات غربيها پيش بيني نشده است. اما با اين وجود دولتها و ملتهاي منطقه نبايد در مقابل برنامه ها و سناريوهاي غرب بي تفاوت باشند. طبيعتا تعريف غربي ها از حقوق بشر تعريف پذيرفته شده اي براي کشورهاي منطقه نيست. کشورهاي منطقه که جزء کشورهاي اسلامي هستند مي بايست مطابق معيارهاي اسلامي و ديني حقوق بشر را تعريف کنند و با تکيه بر استقلال سياسي خود در مقابل خواسته هاي نامشروع غربي ها بايستند و زير بار فشارهاي غير منطقي آنها نروند و حقوق بشر حقيقي را که در متن اسلام وجود دارد درست بشناسند و درست پياده و اجرا کنند و تحت تأثير فضاسازي هاي ديگران قرار نگيرند.
نويسنده: مهدي فضائلي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]